یکی از راه های مؤثر نشر معرفت، فرهنگ و اخلاقِ والای انسانی در میان مردم، دعا و متون دعایی است. دعا و مناجات، نوعی توسل عاشقانه به معشوق و پیوستن موجودی کوچک و ناتوان به وجودی بینهایت بزرگ و تواناست. از دهانِ پاک برگزیدگان حق، ادعیه و مناجات هایی با حقایق و معارف ناب بر چکیده کامل
یکی از راه های مؤثر نشر معرفت، فرهنگ و اخلاقِ والای انسانی در میان مردم، دعا و متون دعایی است. دعا و مناجات، نوعی توسل عاشقانه به معشوق و پیوستن موجودی کوچک و ناتوان به وجودی بینهایت بزرگ و تواناست. از دهانِ پاک برگزیدگان حق، ادعیه و مناجات هایی با حقایق و معارف ناب برآمده که با سوز، شور و آهنگی دلنشین همراه است؛ یکی از این مناجاتها، "مناجاتالخائفین" منقول از امام سجاد(ع) است که تجلی گاه صفات خداترسان به شمار می آید. مقالۀ حاضر بر آن است که به روشی توصیفی- تحلیلی، مناجاتالخائفین را در سایۀ سبکشناسیِ ساختارگرا، بر اساس تقسیم بندی کتاب "بلاغةالخطاب و علمالنص"، تألیف صلاح فضل، در سه سطح آوایی، نحوی و دلالی مورد تحلیل قرار دهد و میزان انسجام این سطوح را با همدیگر بسنجد. بررسی سبکشناختی مناجات، حاکی از این است که کلیۀ ساختارهای سهگانۀ متن، سیطرة وصل از دوگانگی قطع و وصل موجود در متن را بر خود پذیرفتهاند و در پیِ این پذیرش، در پیوندی عجیب در کنار هم شکل یافته و با تشکیل ساختاری واحد و هماهنگ، در راستای محور مرکزی دعا (ارتباط با خدا) در حرکتند.
پرونده مقاله
با توجه به قدمت صدسالۀ صنعت نفت در ایران و گسترش این صنعت در نواحی جنوب و جنوب غربی ایران از جمله در استانهای بوشهر، فارس و خوزستان، خواه ناخواه با صنعتی اثرگذار در جامعه روبهرو هستیم. تقابل دو فرهنگِ غرب و شرق در این مناطق، جلوههای خود را در فرهنگ، زبان و باورها نشا چکیده کامل
با توجه به قدمت صدسالۀ صنعت نفت در ایران و گسترش این صنعت در نواحی جنوب و جنوب غربی ایران از جمله در استانهای بوشهر، فارس و خوزستان، خواه ناخواه با صنعتی اثرگذار در جامعه روبهرو هستیم. تقابل دو فرهنگِ غرب و شرق در این مناطق، جلوههای خود را در فرهنگ، زبان و باورها نشان داده است. حضور اولیۀ کاشفان نفت در مناطق جنوبی، نوعی تلفیقِ فرهنگی و زبانی و اثرپذیری از آن در مردمان بومی این مناطق بهوجود آورد. نویسندگانی که در حیطۀ ادبیات داستانی قلم زدهاند و به نوعی ادبیات اقلیمی را رواج دادهاند؛ یا از مردم بومی بودهاند و یا به دلیل اشتغال در شرکت نفت تحت تأثیر این فرهنگ التقاطی قرار گرفتهاند و در داستانهای کوتاه خود به شکل ناخودآگاه یا خودآگاهانه از چنین تواناییهایی بهره بردهاند. در این مقاله بعضی ساختارهای داستان کوتاه دهههای بیست تا پنجاه که از صنعت نفت اثر پذیرفتهاند، با دقت نقد و بررسی شده است. ساختارهای مورد مطالعه در این پژوهش زمینه، فضاسازی و درونمایه بودهاند و نتایج پژوهش نشان میدهد اثرات صنعت نفت به صورت زمینههای سیاسی و فرهنگی، ایجاد فضای خشم و نفرت، فضای پوچگرایی و فضای امید و آرزو و مضامینی چون بیهدفی، شادی، مهاجرت، فقر و نداشتن امنیت شغلی در داستانهای کوتاه منعکس شده است.
پرونده مقاله
"لمعهالسّراج لحضره التاج" روایتی است از قصّۀ معروف بختیارنامه که ظاهراً در اواخر قرن ششم یا اوایل قرن هفتم هجری به دست نویسندهای ناشناس نگارش یافته است. بختیارنامه که به ادبیات داستانی پیش از اسلام تعلق دارد، قصّهای معروف بوده و از حکایتهای تودرتو تشکیل شده است. قصّ چکیده کامل
"لمعهالسّراج لحضره التاج" روایتی است از قصّۀ معروف بختیارنامه که ظاهراً در اواخر قرن ششم یا اوایل قرن هفتم هجری به دست نویسندهای ناشناس نگارش یافته است. بختیارنامه که به ادبیات داستانی پیش از اسلام تعلق دارد، قصّهای معروف بوده و از حکایتهای تودرتو تشکیل شده است. قصّۀ لمعهالسّراج حکایت گرفتاریهای یک شاهزاده است که به دام حسادت ده تن از وزیران پدر افتاده و پادشاه قصد اعدام او را کرده است. او در ده شب با بیان ده قصّۀ جذّاب، شاه را سرگرم کرده و مرگ خود را به تأخیر میاندازد. در پایان قصّه، شاهزاده با کمک یکی از عیّاران از مرگ رهایی مییابد. در لمعهالسّراج ویژگیهای قصّهپردازی قدیم فارسی با نثری مصنوع و متکلّف دیده میشود. عناصر داستانی در لمعهالسّراج به شکلی ابتدایی و به قصد تبیین دیدگاههای اخلاقی گرفتار پیچشهای لفظی و معنوی شدهاند. ضعف بیان در روایت، زبان عقیم، نثر آمیخته به عربی مفرط و آشفتگی در شیوهها و تکنیکهای روایت داستان، این متن متکلف را از مسیر اعتدال دور کرده است. در این تحقیق به بررسی موارد مختلف سبکی و ساختاری لمعهالسّراج توجه شده و هدف آن رسیدن به الگوی تدوین این کتاب بوده است
پرونده مقاله
"ویلیام فاکنر"، یکی از داستاننویسان مدرن است که تأثیرِ هنرِ داستاننویسی او در داستانهای ایرانی از جمله "سمفونی مردگان" اثر "عباس معروفی "مشاهده میشود. در این مقاله به بررسی سرعتِ روایت در رمانِ "خشم و هیاهو"، با تکیه بر نظریة روایتشناسی "ژرار ژنت" و عوامل مؤثر بر آ چکیده کامل
"ویلیام فاکنر"، یکی از داستاننویسان مدرن است که تأثیرِ هنرِ داستاننویسی او در داستانهای ایرانی از جمله "سمفونی مردگان" اثر "عباس معروفی "مشاهده میشود. در این مقاله به بررسی سرعتِ روایت در رمانِ "خشم و هیاهو"، با تکیه بر نظریة روایتشناسی "ژرار ژنت" و عوامل مؤثر بر آن پرداخته شده است. سرعت و ضربآهنگِ روایت، یکی از مؤلفههای بسیار مهم در روایت و از مهمترین عناصر، در شکل طرح است. بررسی سرعت روایت برای آن است که نشان داده شود در یک اثر ادبی، کنشها و رویدادها در طول چه مدّت زمانی رخ دادهاند و در سنجش با این برهة زمانی، چه حجمی از کتاب به آنها اختصاص یافته است. در بخشهای رمانِ "خشم و هیاهو"، شتاب منفی و سرعت روایت، کُند است؛ امّا مجموع سرعت روایت در کلّ رمان، متوسط است؛ زیرا مؤلفههای افزایش دهنده و کاهش دهنده سرعت روایت، در این رمان به شکل متوازن به کار رفتهاند و همین ویژگی باعث تعدیل سرعت در مجموع رمان شده است. البتّه نویسنده برای جبران کُندی روایت در بخشهای گوناگون رمان، از شگردهایی برای افزایش تحرّک بهره برده است؛ از همین رو، این رمان با وجود سرعت کُندِ روایت، پر از جنبش و هیجان، پویایی و تحرّک، دلهره و التهاب، کشمکش درونی و بیرونی است. از این روست که در این مقاله، افزون بر سرعت روایت و عوامل مؤثر بر آن، شگردهای نویسنده برای افزایش تحرّک و پویایی روایت نیز، به صورت تحلیلی نیز بررسی شده است.
پرونده مقاله
بسیاری از منظومههای بزرگ ادب فارسی از ساختار روایی بالایی برخوردار هستند و انتقال بخشهای مهمی از اندیشهها و مفاهیم موجود در این آثار از زبانِ شخصیتهای مختلف، واقعی یا نمادین بیان شدهاند. از جملۀ این آثار، منظومۀ چهار چمن، سرودۀ شاه داعی شیرازی است. این مقاله در صدد چکیده کامل
بسیاری از منظومههای بزرگ ادب فارسی از ساختار روایی بالایی برخوردار هستند و انتقال بخشهای مهمی از اندیشهها و مفاهیم موجود در این آثار از زبانِ شخصیتهای مختلف، واقعی یا نمادین بیان شدهاند. از جملۀ این آثار، منظومۀ چهار چمن، سرودۀ شاه داعی شیرازی است. این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که هر یک از شخصیتهای نمادین، نماینده و جانشین چه افکار و عقایدی هستند و اینکه شاه داعی، چگونه عناصر داستان را در پیشبرد اندیشههای ماورایی به کار گرفته است. این مقاله که فتح بابی در شناخت منظومۀ چهار چمن است، ساختار داستانی و روایی این اثر ناشناخته را از منظر شخصیت، زاویۀ دید و صحنهپردازی به بحث و واوکای گذاشته است و علّت به کارگیری گیاهان و گلها را با توجه به موضوع، مورد بررسی قرار داده است.
پرونده مقاله
فمینیستها معتقدند که تمدن بشری، مردسالار و تحت کنترلِ مردان است و به گونهای سازماندهی و اداره میشود که زنان را در همة جنبههای فرهنگی و اجتماعی به مردان وابسته میکند. همچنین مدعی هستند که پیوسته تفکرِ مردسالار بر آثار ادبی حاکم بوده و این آثار غالباً به قهرمانانِ م چکیده کامل
فمینیستها معتقدند که تمدن بشری، مردسالار و تحت کنترلِ مردان است و به گونهای سازماندهی و اداره میشود که زنان را در همة جنبههای فرهنگی و اجتماعی به مردان وابسته میکند. همچنین مدعی هستند که پیوسته تفکرِ مردسالار بر آثار ادبی حاکم بوده و این آثار غالباً به قهرمانانِ مذکر پرداختهاند و زنان در آنها نقشی حاشیهای داشتهاند. از اینرو، لزوم بازنگری در متون ادبی گذشته و به چالش کشیدن آن و نیز تولید آثاری با انگیزة نمایاندنِ عواطف و احساساتِ زنانه و مخالفت با قراردادهای مردسالار جامعه را پیشنهاد میکنند. علاوه بر نویسندگان زن، برخی نویسندگانِ مرد نیز چنین اندیشههایی را در آثارشان بازتاب دادهاند و به نمایاندنِ وضعیتِ نابسامان زنان و تفکر نادرست جامعه دربارة آنان پرداختهاند. بهرام بیضایی از این دسته نویسندگان است و در نمایشنامههایش به تبیینِ جایگاه زن و نشان دادن چهرهای متفاوت از او میپردازد و از این نظر با فمینیستها همسو و همصدا میشود. نگاه سلطهجو، تحقیرآمیز و جنسی و ابزاری جامعة مردسالار به زن و البته منفعل نبودن و شوریدن زنان در برابر آن، از جمله مهمترین مسائل فمینیستی در نمایشنامههای بیضایی است. مقالة حاضر، قرائتی فمینیستی از سه نمایشنامة پردهخانه، حقایق دربارة لیلا دختر ادریس و ندبه است.
پرونده مقاله
زمان از مهمترین عناصر روایت محسوب میشود که با تحلیل و بررسی آن در داستان میتوان به نتایجی در راستای معنای اثر دست یافت. زمانِ متن و داستان و رابطۀ این دو با هم، از جمله مسائلی است که در بخش زمان روایی مورد بررسی قرار میگیرد. از جمله نظریهپردازان مطرح در زمینۀ بررسی چکیده کامل
زمان از مهمترین عناصر روایت محسوب میشود که با تحلیل و بررسی آن در داستان میتوان به نتایجی در راستای معنای اثر دست یافت. زمانِ متن و داستان و رابطۀ این دو با هم، از جمله مسائلی است که در بخش زمان روایی مورد بررسی قرار میگیرد. از جمله نظریهپردازان مطرح در زمینۀ بررسی زمان در روایت، ژرار ژنت فرانسوی است که زمان را در داستان به سه ساحت نظم، تداوم و بسامد تقسیم میکند. این پژوهش ضمن بررسی عنصر زمان و جایگاه آن در تحلیل محتوایی و معنایی "داستان سیاوش" نشان میدهد که فردوسی با استفاده از تکنیکهای عمدۀ زمانی در روایت از جمله پیشنگاه، گفتوگو و تکرار، مرگ و سرنوشت سیاوش را معنایی خاص بخشیدهاست. وجود پسنگاهها، پیشنگاهها و تکرارها در این داستان هر کدام تأکیدی بر مرگِ قهرمانِ اصلی، یعنی سیاوش است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر بر آن بوده است تا به روش توصیفی- استنباطی به تحلیل محتوای مفهوم صلح در مجموعۀ شعر "هوای تازه" اثر شاملو (الف. بامداد) بپردازد. در این راستا، ابتدا سازۀ صلح در سه بُعد آزادی، برادری و آبادانی دستهبندی شده است که به منظور عینیتِ تجربی بیشتر، هر کدام از این اب چکیده کامل
پژوهش حاضر بر آن بوده است تا به روش توصیفی- استنباطی به تحلیل محتوای مفهوم صلح در مجموعۀ شعر "هوای تازه" اثر شاملو (الف. بامداد) بپردازد. در این راستا، ابتدا سازۀ صلح در سه بُعد آزادی، برادری و آبادانی دستهبندی شده است که به منظور عینیتِ تجربی بیشتر، هر کدام از این ابعاد نیز به چند زیر شاخۀ فرعی تقسیم گردید. سپس کدهای استخراج شده از اشعار، در متغیرهای مناسب خود قرار گرفتند. یافتهها نشان میدهد که در شعر شاملو، مفهوم صلح به میزان زیادی قابل مشاهده است؛ بهگونهای که از میان شصت و نه قطعه شعرِ هوای تازه، در شصت و یک شعر بهطور مستقیم و غیرمستقیم، مفهوم صلح قابل استنباط است. همچنین از بین کدهای استخراجی، بیشترین کد معادل چهل و هفت و سه دهم درصد، در بُعد برادری قرار دارند. بهمنظور دستیابی به سطح تبیین، یافتهها در یک زمینۀ تاریخی- اجتماعی مورد تحلیل جامعه شناختی نیز قرار گرفت. نتیجه آنکه میتوان شاملو را در مجموعۀ هوای تازه، شاعری صلحطلب نامید که در بستر تاریخی عصر خویش، شعرش منادی آزادی، برادری و صلح بوده است.
پرونده مقاله