نقد فمینیستی نمایشنامه های بهرام بیضایی
محورهای موضوعی : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسیرضا صادقی شهپر 1 , فاطمه طالبی 2
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، همدان، ایران
2 - دانشآموختۀ زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، همدان، ایران.
کلید واژه: فمینیسم, بهرام بیضایی, نمایشنامه,
چکیده مقاله :
فمینیستها معتقدند که تمدن بشری، مردسالار و تحت کنترلِ مردان است و به گونهای سازماندهی و اداره میشود که زنان را در همة جنبههای فرهنگی و اجتماعی به مردان وابسته میکند. همچنین مدعی هستند که پیوسته تفکرِ مردسالار بر آثار ادبی حاکم بوده و این آثار غالباً به قهرمانانِ مذکر پرداختهاند و زنان در آنها نقشی حاشیهای داشتهاند. از اینرو، لزوم بازنگری در متون ادبی گذشته و به چالش کشیدن آن و نیز تولید آثاری با انگیزة نمایاندنِ عواطف و احساساتِ زنانه و مخالفت با قراردادهای مردسالار جامعه را پیشنهاد میکنند. علاوه بر نویسندگان زن، برخی نویسندگانِ مرد نیز چنین اندیشههایی را در آثارشان بازتاب دادهاند و به نمایاندنِ وضعیتِ نابسامان زنان و تفکر نادرست جامعه دربارة آنان پرداختهاند. بهرام بیضایی از این دسته نویسندگان است و در نمایشنامههایش به تبیینِ جایگاه زن و نشان دادن چهرهای متفاوت از او میپردازد و از این نظر با فمینیستها همسو و همصدا میشود. نگاه سلطهجو، تحقیرآمیز و جنسی و ابزاری جامعة مردسالار به زن و البته منفعل نبودن و شوریدن زنان در برابر آن، از جمله مهمترین مسائل فمینیستی در نمایشنامههای بیضایی است. مقالة حاضر، قرائتی فمینیستی از سه نمایشنامة پردهخانه، حقایق دربارة لیلا دختر ادریس و ندبه است.
The feminists concede that the human civilization was under the influence of men and has always been making women dependant on them. They also argue that there has been a constant male domination on literal works, leaving women nothing much, but second rate figures. Therefore they propose a dire need to reconsidering and challenging the past literal works, focusing on depicting female affections. In addition to female writers, some male ones have reflected such notions in their works criticizing the unjust behaviors upon women. BahramBeizaei, corresponding with feminists, is amongst those who have tried to restate the true position of women in the society by depicting a different face of them in his plays. The dominating, disparaging, sexual and instrumental stances adopted by a male dominated society towards women, alongside with women’s inactive response, are the main feministic issues featured in BahramBeizaei’s plays. The present essay is a feministic approach to three of Beizaei’s plays i.e. Pardeh Khaneh, the facts about Leila, the daughter of Edris, Nodbeh.