نقش مدیریت تجربه مشتری به عنوان یک ابزار راهبردی در توسعه سازمانهای خدماتی انکارناپذیر است. با توجّه به گردش مالی بالا و اشتغال شمار زیادی از افراد، اهمیت این امر در حوزه بازاریابی املاک دوچندان است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بازاری چکیده کامل
نقش مدیریت تجربه مشتری به عنوان یک ابزار راهبردی در توسعه سازمانهای خدماتی انکارناپذیر است. با توجّه به گردش مالی بالا و اشتغال شمار زیادی از افراد، اهمیت این امر در حوزه بازاریابی املاک دوچندان است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بازاریابی املاک است. پژوهش حاضر از حیث هدف توسعه ای و از نظر شیوه اجرا از نوع پژوهشهای آمیخته (کیفی-کمّی) است. بر این اساس در ابتدا پروتکل مصاحبه نیمه ساختاریافته تهیه و در ادامه 15 مشارکت کننده از میان خبرگان نظری و تجربی با روش نمونه گیری "گلوله برفی" تا مرحله اشباع انتخاب شدند. نمونه آماری پژوهش در بخش کمّی را 386 نفر از مشتریان مشاورین املاک در سطح شهر تهران تشکیل می دهند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی، از استراتژي مفهوم سازي بنيادي و در بخش کمّی از حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل علّی (مرتبط با طرف عرضه و تقاضا) بر مدیریت تجربه مشتریان مؤثر است. این پژوهش همچنین راهبردهایی را در سطوح دولت و بنگاه معرفی می کند که خود تحت تأثیر شرایط مداخله گر (عوامل انسانی و فنّی) و زمینه ای (عوامل کلان و خرد) قرار می گیرند. پیامدهای مرتبط با مشتریان و پیامدهای مرتبط با بنگاه و جامعه نیز پیامدهای نهایی این الگو هستند. تحلیل دادههای بخش کمّی پس از اعمال روش داده بنیاد به ارائه مدل بر اساس روش تحلیل عاملی منجر شد. همچنین یافتههای بخش کمّی پژوهش مؤید تأیید تمامی فرضیههای اصلی است.
پرونده مقاله
در عصر حاضر صنعت گردشگری با دگرگونی عظیمی روبرو شده است .شهور فناوری هی نوین فرصت ها و چالش های جدیدی را جهت توسعه این صنعت به وجود آورده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل استراتژی های توسعه گردشگری هوشمند در ایران انجام شده است. در قسمت اول از روش كيفي با رويكرد استقرا چکیده کامل
در عصر حاضر صنعت گردشگری با دگرگونی عظیمی روبرو شده است .شهور فناوری هی نوین فرصت ها و چالش های جدیدی را جهت توسعه این صنعت به وجود آورده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل استراتژی های توسعه گردشگری هوشمند در ایران انجام شده است. در قسمت اول از روش كيفي با رويكرد استقرائي و به لحاظ ماهيت از نوع اكتشافي و از نظر هدف،کاربردی محسوب مي شود. در قسمت دوم از روش كمي برای تایید ابعاد و مدل استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی صاحب نظران حوزه گردشگري، که حجم نمونه براساس اشباع نظری 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی شامل گردشگران در ایران که بر فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 384 نفر تعیین شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه استفاده شد. تحلیل داده های کیفی با روش نظریه داده بنیاد و تحلیل داده ها در بخش کمی با روش معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس انجام شد. براساس مدل پارادایمی بدست آمده، مولفه های مرتبط با گردشگری هوشمند در شش دسته عوامل علی شامل (عوامل اقتصادي، عوامل تکنولوژیکی، عوامل زیرساختی و عوامل قانونی)، شرایط زمینه ای شامل (محیط زیست، عوامل اجتماعي و عوامل فرهنگی)، شرایط مداخله ای شامل (حمایت دولت و عوامل سياسي و امنیتی)، مقوله محوری(مقاصد هوشمند گردشگري، تجربیات هوشمند گردشگري و اکوسیستم کسب و کار هوشمند گردشگري)، راهبردها شامل (صنایع پشتیبان، اقدامات فنی و بازاریابی الکترونیکی) و در نهایت پیامدها (پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، پایداري و سیاسی) شناسایی شدند. در بخش کمی نیز مدل مورد مورد بررسی و تایید قرار گرفت.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل پویایی لجستیک زنجیره تأمین بر اساس اینترنت اشیاء با تأکید بر بازاریابی آنلاین انجام شد. مشارکتکنندگان این پژوهش، مدیران زنجیره تأمین باسابقه تدریس حداقل 15 سال و دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر بودهاند. انتخاب افراد به روش نمونهگیری هدفمن چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل پویایی لجستیک زنجیره تأمین بر اساس اینترنت اشیاء با تأکید بر بازاریابی آنلاین انجام شد. مشارکتکنندگان این پژوهش، مدیران زنجیره تأمین باسابقه تدریس حداقل 15 سال و دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر بودهاند. انتخاب افراد به روش نمونهگیری هدفمند با ملاک سابقه تدریس در دوره تحصیلی ابتدایی انجام گردید. نمونهگیری با مشارکت 18 نفر از صاحبنظران و خبرگان صورت گرفت. ابزار جمعآوری دادهها، شامل دو بخش، 1- بررسی و کنکاش اسناد بالادستی، اسناد مرتبط با زنجیره تأمین، لجستیک و اینترنت اشیاء در بخش کتابخانهای، 2- مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی بود که مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکتکنندگان تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. براي تجزیهوتحلیل داده¬های کیفی از روش تحلیل مضمون براساس الگوی آتراید - استرلینگ استفاده شد. به منظور سنجش پایایی از ضریب هولستی، ضریب پی اسکات، شاخص کاپای کوهن و آلفای کرپیندروف استفاده گردید که مورد تائید قرار گرفت. در قسمت تحلیل مضمون از نرم افزار ATLASTI استفاده شده است.با توجه به نتایج از چهار معیار کمی برای بررسی قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید و اطمینان پذیری استفادهشده است: ضریب هولستی، ضریب پی اسکات، شاخص کاپای کوهن و آلفای کرپیندروف. میزان همبستگی دیدگاه خبرگان با محاسبه ضریب هولستی (PAO) یا «درصد توافق مشاهدهشده » 0/810 بدست آمده است که مقدار قابل توجهی است. با توجه به ایراداتی که به روش هولستی وارد است شاخص پی-اسکات نیز محاسبه شده است که میزان آن 0/799 بدست آمده است. چهارمین شاخص برآورد اعتبار تحقیقات کیفی شاخص کاپای کوهن است. شاخص کاپای کوهن در این مطالعه 0/746 بدست آمده است. در نهایت نیز از آلفای کرپیندروف استفادهشده است و میزان آن در این مطالعه 0/834 برآورد گردیده است.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: با توجه به روند روزافزون تغییر و تحولات محیطی، شرکتها برای پاسخگویی اثربخش به نیازهای محیطی خویش، نیازمند کارآفرینی الکترونیکی هستند. لذا، هدف کلی پژوهش، الگوی کارآفرینی الکترونیکی در کسب و کارهای کوچک و متوسط در پارادایم کیفی میباشد.
روش: ماهیت پژوهش ح چکیده کامل
زمینه و هدف: با توجه به روند روزافزون تغییر و تحولات محیطی، شرکتها برای پاسخگویی اثربخش به نیازهای محیطی خویش، نیازمند کارآفرینی الکترونیکی هستند. لذا، هدف کلی پژوهش، الگوی کارآفرینی الکترونیکی در کسب و کارهای کوچک و متوسط در پارادایم کیفی میباشد.
روش: ماهیت پژوهش حاضر اکتشافی و از دادههای کیفی در آن استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، نخبگان و صاحب نظران دانشگاههای استان مازندران میباشند. محقق در این زمینه از روش گلوله برفی استفاده نمود که پس از مصاحبه با تعداد 10 نفر از نخبگان و صاحب نظران به اشباع نظری دست یافت. دادهها با بکارگیری مصاحبههای نیمه ساختاریافته گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها با روش کیفی تئوری داده بنیاد، انجام شد.
یافته ها: شرایط علّى شامل ویژگیهای شخصیتی، خطمشی سازمانی، برنامهها و سیاستهاي دیجیتال، فرهنگ و ساختار سازمانی، هنجارهای ذهنی و اجتماعی و تخصص در کارآفرینی دیجیتال، شناسایی شدند. و شرایط زمینه ای شامل، استفاده صحیح و به موقع از فناوري ارتباطات و اطلاعات، قراردادهاي پژوهشی، آموزش کارآفرینی الکترونیکی، مزیت نسبی سازمان و مهارت کارآفرینی الکترونیکی و عوامل مداخله گر شامل محیط کسب و کارهای کوچک و متوسط، محیط سیاسی، محیط اقتصادي و محیط فرهنگی میباشند. راهبردها در قالب دو مفهوم راهبردهای توسعه کارآفرینی الکترونیکی و قابلیت پویای کارآفرینی الکترونیکی دسته بندی شدند. و پیامدها قالب چهار مفهوم نگرش کارآفرینی الکترونیکی، رشد کسب و کار شرکتهای کوچک و متوسط، توسعه پایدار کسب و کارهای کوچک و متوسط و توسعه سهم بازار کسب و کارهای کوچک و متوسط شناسایی شدند.
نتیجه: الگوی کارآفرینی الکترونیکی به مدیران کسب و کارهای کوچک و متوسط استان مازندران میتواند به عنوان یک بسته کاربردی و جامع، برای همه مدیران، بطور عام پیشنهاد گردد.
پرونده مقاله
هدف: خودناهمخوانی و رفتار مصرفکنندگان عواملی هستند که میتوانند بر مصرف کالاهای لوکس تاثیر بگذارند. در نتیجه، هدف این مطالعه شناسایی شاخصها، مولفهها و ابعاد موثر بر خودناهمخوانی و رفتار مصرفکنندگان کالاهای لوکس بود.
روش پژوهش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر چکیده کامل
هدف: خودناهمخوانی و رفتار مصرفکنندگان عواملی هستند که میتوانند بر مصرف کالاهای لوکس تاثیر بگذارند. در نتیجه، هدف این مطالعه شناسایی شاخصها، مولفهها و ابعاد موثر بر خودناهمخوانی و رفتار مصرفکنندگان کالاهای لوکس بود.
روش پژوهش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاه و صنعت مرتبط با حیطه پژوهش بودند که طبق اصل اشباع نظری 14 نفر از آنها با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان بود (16 سوال) که روایی محتوایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دوکدگذار 82/0 بهدست آمد. در این مطالعه، برای تحلیل دادهها از روش تحلیل مضمون در نرمافزار MAXQDA استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که خودناهمخوانی و رفتار مصرفکنندگان کالاهای لوکس دارای 81 شاخص، 29 مولفه و 7 بعد بود. در این مطالعه ابعاد شامل عوامل روانشناختی (با 2 مولفه)، عوامل جمعیتشناختی (با 4 مولفه)، عوامل اجتماعی (با 6 مولفه)، عوامل فردی (با 6 مولفه)، عوامل بینفردی (با 2 مولفه)، عوامل فرهنگی (با 3 مولفه) و پیامدهای رفتاری مشتری (با 6 مولفه) بودند. در نهایت، الگوی مولفهها و ابعاد موثر بر خودناهمخوانی و رفتار مصرفکنندگان کالاهای لوکس ترسیم شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه، مدیران و برنامهریزان کالاهای لوکس میتوانند با توجه به شاخصها، مولفهها و ابعاد شناساییشده زمینه را برای بهبود رفتار مصرفکنندگان فراهم آورند.
پرونده مقاله
هدف: محققین از تلفیق روانشناسی و بازاریابی روش جدیدی بنام بازاریابی عصبی را ابداع کردند که در آن به تاثیر گذاری غیر مستقیم و پایدار بر ذهن مشتری تاکید میشود. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل مناسب بازاریابی عصبی با رویکرد رفتار مصرف کننده درصنعت بانکداری است.
روش: پژوهش حاضر چکیده کامل
هدف: محققین از تلفیق روانشناسی و بازاریابی روش جدیدی بنام بازاریابی عصبی را ابداع کردند که در آن به تاثیر گذاری غیر مستقیم و پایدار بر ذهن مشتری تاکید میشود. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل مناسب بازاریابی عصبی با رویکرد رفتار مصرف کننده درصنعت بانکداری است.
روش: پژوهش حاضر از نظر ماهیت پژوهش، کاربردی؛ نحوه و روش پژوهش، کیفی؛ رویکرد پژوهش، استقرایی؛ پارادایم حاکم بر پژوهش، تفسیری؛ استراتژی پژوهش، تئوری داده بنیاد و منبع گردآوری داده¬ها شامل مطالعه مبانی نظری و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش در 2 گروه شامل، مدیران بانکهای دولتی و خصوصی، اساتید هیئت علمی دانشگاهی حوزه مدیریت و بازاریابی دانشگاههای دولتی و آزاد که با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند گلوله برفی، نظرات 20نفر از آنها طی مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به حد اشباع نظری، جمع آوری گردید. از مقبولیّت، انتقال پذیری و تأیید پذیری جهت برآورد روایی و از روش سازگاری درونی (ضریب آلفای کرونباخ=0.91) برای سنجش پایایی استفاده شده است. روش تحلیل داده ها نیز با انجام سه مرحله کدگذاری شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام پذیرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تعداد 245 کد نهایی از مرحله کدگذاری باز استخراج گردید. در مرحله کدگذاری محوری در شرایط علی تعداد 6 مقوله فرعی و 62 کد، شرایط زمینه ای تعداد 5 مقوله فرعی و 41 کد؛ عوامل مداخله گر تعداد 6 مقوله فرعی و 35 کد؛ راهبردها تعداد 9 مقوله فرعی و 58 کد و پیامدها تعداد 10 مقوله فرعی و 63 کد شناسایی شدند.
نتیجه گیری: در این تحقیق مدل بازاریابی عصبی با رویکرد نگرش رفتار مصرف کننده در صنعت بانکداری طراحی شده است که انتظار می رود، مورد کاربرد مدیران بانک ها قرار بگیرد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر عدم اطمینان در سیاستهای اقتصادی بر نوآوری است و با توجه به مبانی نظری در این رابطه نقش ریسک پذیری مدیران و شرکت نیز بررسی خواهد شد. جامعه آماری مدنظر محققان در این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران طی دوره زمانی 1393 الی 1400 بود چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر عدم اطمینان در سیاستهای اقتصادی بر نوآوری است و با توجه به مبانی نظری در این رابطه نقش ریسک پذیری مدیران و شرکت نیز بررسی خواهد شد. جامعه آماری مدنظر محققان در این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران طی دوره زمانی 1393 الی 1400 بوده است که پس اجرای روش نمونه گیری حذف سیستماتیک تعداد 1000 سال شرکت وارد نمونه نهایی پژوهش شده اند. روش تحقیق بکارگرفته شده از نوع همبستگی و علّی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات از نوع پس رویدادی بوده و روش جمع اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق با استفاده از روشهای کتابخانه ای و پایگاه داده های سازمان بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است. نوع داده مورد استفاده در این پژوهش از نوع پانل بوده و روش رگرسیونی برای اجرای فرضیه های پژوهش از نوع چند متغیر می باشد. پنج فرضیه فرعی این پژوهش در سطح اطمینان 0/95 با نرم افزار stata مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج اجرای فرضیه ها نشان دهنده آن است که عدم اطمینان در سیاست های اقتصادی که ناشی از تغییراتی همچون نرخ ارز، تورم و بهره بانکی باشد دارای اثرات مخربی بر سطح نوآوری در شرکت های مختلف بازار سرمایه ایران دارد و همچنین شرکت هایی که برمحور خلاقیت و نوآوری در محصولات خود هستند تحت تاثیر بیشتر این موضوع قرار خواهند گرفت و همچنین در ادامه نیز نتایج نشان دهنده آن بود که هرچه میزان ریسک پذیری مدیران در شرکت ها بعلت وجود ساختار اهرم کمتر در شرکت، بالاتر باشد از میزان اثرات مخرب عدم اطمینان در شرایط اقتصادی بر نوآوری کمتر خواهد شد و در ادامه نیز مشخص گردید شرکت هایی که دارای مالکیت دولتی هستند، بعلت وجود پشتوانه های دولتی از جمله بودجه های مالی ثابت، ریسک پذیری بیشتری داشته و کمتر تحت تاثیر شرایط ناپایدار اقتصادی قرار خواهند گرفت.
پرونده مقاله