این پژوهش از نظر هدف و ماهیت در زمره تحقیقات کاربردی‑توسعه ای است. در این پژوهش با توجه به هدف پژوهش از روش ترکیبی یا آمیخته از طریق تلفیق روش های کیفی و کمی استفاده شده است. در روش کیفی از تکنیک دلفی و از نظر روشهای کمی گردآوری داده ها، روش توصیفی از نوع پیمایشی بهره چکیده کامل
این پژوهش از نظر هدف و ماهیت در زمره تحقیقات کاربردی‑توسعه ای است. در این پژوهش با توجه به هدف پژوهش از روش ترکیبی یا آمیخته از طریق تلفیق روش های کیفی و کمی استفاده شده است. در روش کیفی از تکنیک دلفی و از نظر روشهای کمی گردآوری داده ها، روش توصیفی از نوع پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه آماری بخش کیفی را خبرگان دلفی که تعداد17 نفر انتخاب و تا مرحله اشباع نظری، مصاحبه ادامه یافت. جامعه آماری بخش کمی شامل تمامی کارکنان ادارات آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان (ستادی-اداری) در سال تحصیلی 98-97 به تعداد 1503 نفر است که براساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد274 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب و ابزار گردآوری داده های این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است. نتایج این پژوهش نشان داده است که دادههای این پژوهش با ساختار عاملی و زیربنای نظری پژوهش برازش مناسبی دارد و این بیانگر هم سو بودن سؤالهای پژوهش با سازههای نظری است، همچنین فناوری اطلاعات، پاسخگویی، شایستگی، یکپارچگی، کار تیمی، سرعت و مدیریت دانش بر چابکی سازمانی کارکنان نقش دارند که در این میان متغیرهای فناوری اطلاعات، پاسخگویی، سرعت و کار تیمی بیشترین نقش و متغیرهای مدیریت دانش، یکپارچگی، انعطافپذیری و شایستگی کمترین نقش را در چابکیسازمانی کارکنان دارند.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی (براساس مدل کامرون و کوئین) بر یادگیری سازمانی و توانمندسازی روان شناختی انجام شده است. طرح پژوهش همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه کارکنان تامین اجتماعی استان البرز بوده است که ا چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی (براساس مدل کامرون و کوئین) بر یادگیری سازمانی و توانمندسازی روان شناختی انجام شده است. طرح پژوهش همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه کارکنان تامین اجتماعی استان البرز بوده است که از بین آن ها تعداد 341 نفر به شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های فرهنگ یادگیری سازمانی (کامرون و کوئین ، 2006)، یادگیری سازمانی( نیفه ،2001) توانمندسازی روان شناختی (اسپریتزر، 1995) جمع آوری و با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری لیزرل تحلیل شدند. تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری برازندگی الگوی پیشنهادی را با داده ها حمایت کردند. نتایج حاکی از اثر مستقیم مثبت و معناداری فرهنگ سازمانی بر یادگیری سازمانی تاثیر دارد و همچنین فرهنگ سازمانی بر توانمندسازی روان شناختی اثر مستقیم و معناداری دارد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف آگاهی از تأثیر عوامل دانشگاهی و غیر دانشگاهی بر فرآیند پایان نامه نویسی در مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی به روش توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش شامل 306 نفر از اعضاء هیات علمی گروه های زبان و ادبیات فارسی واحدهای دانشگاه آ چکیده کامل
این پژوهش با هدف آگاهی از تأثیر عوامل دانشگاهی و غیر دانشگاهی بر فرآیند پایان نامه نویسی در مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی به روش توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش شامل 306 نفر از اعضاء هیات علمی گروه های زبان و ادبیات فارسی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی با مدرک دکترا است که از این تعداد بر اساس فرمول کوکران 170 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نیاز پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. این پرسشنامه شامل سه بخش اطلاعات فردی، عوامل دانشگاهی و عوامل غیر دانشگاهی بوده است که میزان پایایی سوالات مربوط به عوامل غیر دانشگاهی با استفاد از فرمول آلفای کرونباخ 85/. و عوامل و دانشگاهی 89/ . تعیین گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که از دیدگاه جامعه آماری مورد مطالعه هم عوامل دانشگاهی و هم عوامل غیر دانشگاهی بر فرآیند پایان نامه نویسی دانشجویان کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی مؤثر است.با توجه به یافته های این پژوهش و پژوهش های صورت گرفته در رابطه با سایر رشته های دانشگاهی انتظار می رود دانشگاه و مراکز دانشگاهی کشور علاوه بر جدی گرفتن فعالیت های پژوهشی دانشجویان، بر فرآیند پایان نامه نویسی آنان که می تواند نقش مهمی در تولید علم و دانش داشته باشد تاکید و نظارت بیشتری داشته باشند.
پرونده مقاله
با توجه به اینکه آموزش فلسفه به دانش آموزان نقش مهمی در پرورش فکری و در نتیجه موفقیت تحصیلی آنها ایفاء می کند، هدف از این تحقیق ارائه مدلی به منظور ارتقای آموزش اخلاق در مدارس بود. پژوهش حاضر آمیخته از نوع اکتشافی بود. جامعۀ آماری پژوهش در بخش کیفی کلیه خبرگان دانشگاهی چکیده کامل
با توجه به اینکه آموزش فلسفه به دانش آموزان نقش مهمی در پرورش فکری و در نتیجه موفقیت تحصیلی آنها ایفاء می کند، هدف از این تحقیق ارائه مدلی به منظور ارتقای آموزش اخلاق در مدارس بود. پژوهش حاضر آمیخته از نوع اکتشافی بود. جامعۀ آماری پژوهش در بخش کیفی کلیه خبرگان دانشگاهی و صاحبنظران آموزش و پرورش بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظرگرفتن اصل اشباع 21 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی آموزشوپرورش شهر تهران بودند که با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 420 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری دادهها در بخش کیفی از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، از پرسشنامه محقق ساخته آموزش فلسفه به کودکان استفاده شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریهپردازی داده بنیاد بود و در بخش کمی، آزمونهایی نظیر همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تأییدی اکتشافی بود که با استفاده از نرمافزارهای SPSS-v21، Smart Pls-v3 و Lisrel-v8 تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که از بین 9مولفه شناسایی شده ذهنیت فلسفی، گفت و گوی فلسفی و تعلیم و تربیت فلسفی مولفه های تشکیل دهنده، برنامه درسی، معلم، مدیریت، مولفه های تاثیرگذار و تفکر انتقادی، خردمندی و خودکارامدی مولفه های تاثیرپذیر آموزش فلسفه به دانش آموزان هستند. یافته ها نشان داد که مدل ارائه شده در این تحقیق از برازش مطلوبی برخوردار است.
پرونده مقاله
چکیده بهرهمندی از نیروی انسانی کارآمد مستلزم آن است که کارکنان از لحاظ زندگی در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشند. اساتید ایثارگر یکی از گروههای اجتماعی است که کیفیت زندگی آنان مدنظر سیاستگذاران سلامت بوده است. هدف کلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای ارتقای کیفیت زندگی اعضای چکیده کامل
چکیده بهرهمندی از نیروی انسانی کارآمد مستلزم آن است که کارکنان از لحاظ زندگی در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشند. اساتید ایثارگر یکی از گروههای اجتماعی است که کیفیت زندگی آنان مدنظر سیاستگذاران سلامت بوده است. هدف کلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای ارتقای کیفیت زندگی اعضای هیات علمی شاهد و ایثارگر دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. روش پژوهش حاضر از نظر نحوه انجام، جزء پژوهشهای آمیخته محسوب میشود. همچنین، از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیات علمی ایثارگر دانشگاه آزاد اسلامی که از بین آن ها 276 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است .داده های کیفی با کمک مصاحبه ساختارمند و داده های کمّی با استفاده از پرسشنامه به دست آمده است. و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندار و محقق ساخته استفاده شده است.. در بخش کمی، پس از گردآوری داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار و ...) و آمار استنباطی(t تک نمونه ای، کای اسکوئر، رگرسیون چند متغیره، همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر) از طریق نرم افزار Spss و Amos تجزیه و تحلیل شده است. بر اساس نتابج تحقیق، همبستگی های مثبت و معناداری بین متغیرهای وجود دارد. بالاترین همبستگی بین دو متغیر "کیفیت زندگی" و "عوامل سازمانی-شغلی" با مقدار 585/0 و کمترین همبستگی بین دو متغیر "عوامل فردی" و "کیفیت زندگی " با مقدار 103/0 میباشد. بر اساس ضریب تبیین شده رگرسیونی، تقریباً 6/45 درصد واریانس متغیر کیفیت زندگی، فقط از طریق سه متغیر عوامل اجتماعی، سازمانی و فردی تبیین می‎شود. ضریب تحلیل مسیر برای تأثیر عوامل فردی بر کیفیت زندگی 361/0، عوامل شغلی- سازمانی 614/0 و عوامل اجتماعی 516/0 میباشد. متغیر عوامل فردی علاوه بر اثر مستقیم، به صورت غیرمستقیم با ضریب (324/0β=) با واسطه متغیر عوامل اجتماعی و با ضریب (416/0β=) با واسطه متغیر عوامل شغلی- سازمانی بر کیفیت زندگی تأثیر افزاینده دارد.
پرونده مقاله
هدف از اجرای این پژوهش طراحی و ارزیابی مدل فرهنگ نوآوری و مدیریت مشارکتی با میانجی گری جو سازمانی مثبت بوده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه معلمان ومدیران دوره ابتدایی و متوسطه اول و دوم شهرستان سرعین بوده است که در سال تحصیلی 98-97 مشغول به تدریس و فعالیت بوده اند. بر چکیده کامل
هدف از اجرای این پژوهش طراحی و ارزیابی مدل فرهنگ نوآوری و مدیریت مشارکتی با میانجی گری جو سازمانی مثبت بوده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه معلمان ومدیران دوره ابتدایی و متوسطه اول و دوم شهرستان سرعین بوده است که در سال تحصیلی 98-97 مشغول به تدریس و فعالیت بوده اند. برای انتخاب نمونه، با استفاده از جدول مورگان و با روش تصادفی طبقه ای از بین 276 نفر نمونه 162 نفری انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها سه پرسشنامه فرهنگ نوآوری دابنی (2008)، جو سازمانی سیگل و کایمر (1978) و مدیریت مشارکتی فیضی (1386) بود. روایی پرسشنامه ها با توجه به ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب 96/0، 82/0 و 85/0 به دست آمده است. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS و LISREL بهره گرفته شد. در سطح آمار استنباطی از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل نشان دادند که بین فرهنگ نوآوری و مدیریت مشارکتی با میانجیگری جو سازمانی رابطه مثبت وجود دارد. اما بین فرهنگ نوآوری و مدیریت مشارکتی رابطه مثبت و معناداری وجود ندارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر در پی سنجش تاثیر بازیابی تعاملی اطلاعات بر فرآیند مدیریت دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان گیلان است، و از نوع کاربردی به روش پیمایشی است. جامعه پژوهش 452 نفر اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان گیلان است، که براساس جدول مورگان تعداد جامعه نم چکیده کامل
پژوهش حاضر در پی سنجش تاثیر بازیابی تعاملی اطلاعات بر فرآیند مدیریت دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان گیلان است، و از نوع کاربردی به روش پیمایشی است. جامعه پژوهش 452 نفر اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان گیلان است، که براساس جدول مورگان تعداد جامعه نمونه 208 نفر تعیین شد. ابزار جمع آوری دادهها دو پرسشنامه محقق ساخته، بر اساس مدلهای بلکین، و فونگ و چوی بود. تجزیه و تحلیل دادهها با روش توصیفی و استنباطی بود، و شامل فراوانی، درصد فراوانی، جدول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار، تحلیل عاملی تاییدی ، آلفای گرونباخ ، رگرسیون، آزمون کلموگروف- اسمیرنوف بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارهای اسپیاساس نسخه 24، و آموس استفاده شد. جهت بررسی رابطهی بین بازیابی تعاملی اطلاعات و مدیریت دانش، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافتهها نشان داد، ابعاد (بازنمون، مقایسه، نمایش، راهبری، و تجسم)، در بازیابی تعاملی نقش دارند، و به عنوان عوامل موثر بر مدیریت دانش شناخته شده اند، علاوه بر آن، عوامل (کسب دانش، خلق دانش، حفظ و ذخیره دانش، توزیع دانش، کاربرد دانش) نیز بر مدیریت دانش تاثیر دارند که در این میان توزیع دانش دارای بیشترین، و حفظ و ذخیره دانش دارای کمترین تاثیر هستند. نتایج نشان داد، بازیابی تعاملی اطلاعات و تمام ابعاد آن رابطه مثبت و معنادار و تاثیر مستقیم بر فرآیند مدیریت دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان گیلان دارند، و بعد مقایسه بیشترین، و بعد تجسم کمترین عامل تاثیر گذار شناخته شدند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر کیفیت آموزشی در مدارس ابتدایی شهرستان اندیمشک بود. روش پژوهش حاضر، تلفیقی (کیفی و کمی) و از نظر هدف نیز پژوهشی کاربردی بود. جامعۀ بخش کیفی، خبرگان و آموزگاران شهرستان اندیمشک در سال 1399-1398 بودند که با روش نمونهگیری هدفمند، 18 نفر ا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر کیفیت آموزشی در مدارس ابتدایی شهرستان اندیمشک بود. روش پژوهش حاضر، تلفیقی (کیفی و کمی) و از نظر هدف نیز پژوهشی کاربردی بود. جامعۀ بخش کیفی، خبرگان و آموزگاران شهرستان اندیمشک در سال 1399-1398 بودند که با روش نمونهگیری هدفمند، 18 نفر از آنان انتخاب شدند و مورد مصاحبههای نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. متون مصاحبهها تحلیل و تمام دادهها کدگذاری شدند و برای اعتبار آنها از دیدگاه مشارکت کنندگان و خبرگان استفاده شد و برای پایایی نیز کدگذاری مجدد صورت گرفت که ضریب توافق 89/0 به دست آمد. در بخش کمی نیز جامعه آماری آموزگاران 1103 بودند که براساس فرمول کوکران تعداد 250 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته براساس یافتههای کیفی بود که اعتبار آن با روایی صوری و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ 88/0 به دست آمد. یافتهها نشان داد دو بعد (عوامل درون و برون سازمانی) و 11 مؤلفه (اهداف و رسالتهای آموزش ابتدایی، مدیریت و رهبری، معلمان، دانشآموزان، فضای آموزشی، محتوای آموزشی، فرایندهای یادگیری و یادهی، زیرساختهای آموزشی، خانواده، فرهنگ، اجتماع و سیاست) در طراحی الگوی کیفیت آموزشی از دید خبرگان وجود دارد. نتایج معادلات ساختاری با نرمافزارPls Smart نیز نشان داد مولفههای شناسایی شده میتوانند 83/0 متغیر کیفیت آموزشی را پیشبینی کنند (83/0=R2). در نهایت برازش مدل ساختاری پژوهش نیز مورد تایید واقع شد (52/0=GOF). نتایج نشان داد مدل ارائه شده با مولفهها و شاخصهای آن میتوانند پیشبینی کننده مناسبی برای کیفیت آموزشی باشند؛ بنابراین نتایج این پژوهش قابل تأمل برای دست اندرکاران امر آموزش است.
پرونده مقاله
هدف: این پژوهش با هدف واکاوی مولفه های مسئولیت اجتماعی کارکنان آموزش و پرورش انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر شیوه اجرا، آمیخته(کیفی- کمی) و از نظر هدف پژوهشی کاربردی بود. در بخش کیفی پژوهش، مشارکتکنندگان 29 خبره در زمینه علوم اجتماعی و مدیریت بودند که با روش نمونهگیر چکیده کامل
هدف: این پژوهش با هدف واکاوی مولفه های مسئولیت اجتماعی کارکنان آموزش و پرورش انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر شیوه اجرا، آمیخته(کیفی- کمی) و از نظر هدف پژوهشی کاربردی بود. در بخش کیفی پژوهش، مشارکتکنندگان 29 خبره در زمینه علوم اجتماعی و مدیریت بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبههای نیمه ساختاریافته بود و دادهها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای اعتبار دادهها از نقادی اساتید و برای پایایی از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد(86/0=CVR). در بخش کمی، جامعه آماری کارکنان اداری ادارات مختلف استان خوزستان(1350نفر) بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 384 نفر از آنان با روش نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر یافتههای کیفی بود و مقدار پایایی ابزار با آزمون آلفای کرونباخ (84/0) به دست آمد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای Spss19 و Amos24 انجام گرفت که شامل آماره های توصیفی و استنباطی(معادلات ساختاری) بود. یافتهها: از دیدگاه خبرگان مسئولیت اخلاقی، اقتصادی، قانونی، استراتژیک، شفافیت ارائه و پاسخگویی به عنوان مؤلفههای اصلی مسئولیت اجتماعی و عوامل اثرگذار بر آن نیز شامل آموزش کارکنان، رعایت منشورهای اخلاقی، ارائه خدمات ارزان، تدوین استانداردهای سازمانی، حمایتهای مالی و فرامالی، تسهیل نیازها، تعهدپذیری و توجه به رشد خلاقیت و نوآوری کارکنان بودند. از بین مؤلفههای مسئولیت اجتماعی پاسخگویی با ضریب مسیر(85/0)، مؤلفه اخلاقی با (84/0) و مؤلفه قانونی با (81/0) به ترتیب از اهمیت بیشتری برخوردار بودند. آموزش کارکنان با ضریب مسیر (67/0)، تعهدپذیری (63/0) و رعایت ارزشهای اجتماعی و اخلاقی نیز(59/0) مهمترین عوامل بر مسئولیت اجتماعی بودند. نتیجهگیری: عناصر مهم مسئولیت اجتماعی شفافیت و پاسخگویی و التزام بیشتر به هنجاررهای اخلاقی و قانونی است که با توانمندسازی و تقویت ارزشهای اجتماعی، مسئولیت اجتماعی کارکنان بهبود مییابد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی راهبردی تبدیل کتابخانههای دانشگاهی به سازمانهای یادگیرنده با تاکید بر کتابخانه های دانشگاه آزاد اسلامی است. این مقاله تاثیر سه مولفه یادگیری مدوام، پژوهش و گفتگو و یادگیری گروهی در جهت ارائه الگوی مورد نظر بررسی شده است. پژوهش از نوع کاربردی چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی راهبردی تبدیل کتابخانههای دانشگاهی به سازمانهای یادگیرنده با تاکید بر کتابخانه های دانشگاه آزاد اسلامی است. این مقاله تاثیر سه مولفه یادگیری مدوام، پژوهش و گفتگو و یادگیری گروهی در جهت ارائه الگوی مورد نظر بررسی شده است. پژوهش از نوع کاربردی و به روش آمیخته اکتشافی (کیفی و کمی) انجام گردیده. جامعه آماری شامل15 نفر از خبرگان متخصص در علم اطلاعات و دانششناسی برای بخش کیفی و کلیه کارکنان و مدیران کتابخانههای دانشگاه آزاد در کل کشور برای بخش کمی بودند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی، پرسشنامه دلفی نیمهساختارمند و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته با هفت مؤلفه و 39 شاخص تعیین شده از فرایند دلفی فازی بود. تحلیل دادههای کیفی با فنون دلفی در سه فاز انجام و برای دادههای کمی، تحلیل عاملی تأییدی و تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری با نرمافزار PLS، مورد استفاده قرار گرفت. بارهای عاملی شاخصهای مدل ، همگی بالاتر از 6/0 (محدوده قابلقبول) قرار داشته که حاکی از تأثیرگذاری شاخصها در شکلگیری مؤلفههای مدل است. با توجه به ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، مقدار AVE برابر با 5/0 بوده، لذا تمامی معیارها در متغیرهای پنهان پژوهش، در محدوده قابلقبول قرار داشتهاند. با اطمینان 99درصد، مناسببودن وضعیت برازش مدلهای اندازهگیری مؤلفههای پژوهش مورد تاییداست. پس از تحلیل دلفی، 7 مؤلفه و 39 شاخص باقیماند. نتایج آزمون t در بخش کمی نشان داد که بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود در همه مؤلفههای تبدیل کتابخانههای دانشگاه آزاد اسلامی به سازمانهای یادگیرنده، تفاوت معناداری وجود داشته و وضعیت موجود نسبت به وضعیت مطلوب در حد پایینتر از متوسط است. با توجه به برازش مناسب، ارائه الگو ارائه شده است. این مقاله تاثیر سه مولفه یادگیری مدوام، تحقیق،جستجو، گفت و شنود و یادگیری تیمی در جهت ارائه الگوی مورد نظر بررسی شده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پذیری عدالت در الگوی ارتقای منابع انسانی نظام آموزش و پرورش با تاکید بر سند تحول بنیادین انجام شده است؛اینکه مناظر عدالت را بتوان در همه ی شریان های اجتماعی، آموزشی ، فرهنگی ، پژوهشی ، حقوقی، اقتصادی و به معنای واقعی محیط های تعلیم و تربیتی ب چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پذیری عدالت در الگوی ارتقای منابع انسانی نظام آموزش و پرورش با تاکید بر سند تحول بنیادین انجام شده است؛اینکه مناظر عدالت را بتوان در همه ی شریان های اجتماعی، آموزشی ، فرهنگی ، پژوهشی ، حقوقی، اقتصادی و به معنای واقعی محیط های تعلیم و تربیتی به نظاره نشست ، همواره از جمله دیدگاههای صاحبنظران، سندتحول بنیادین و قانون اساسی کشور بوده است ؛ روش این پژوهش توصیفی و از نوع کیفی (انجام مصاحبه) است و جامعه ی آماری این پژوهش از خبرگان(20 نفر) این حوزه که به رویدادهای آموزش و پرورش اشراف و تسلط داشتند، انتخاب گردیدند؛با بهره مندی از ادبیات پژوهش و کارکردهای مشخص و برنامه ای نهاد تعلیم و تربیت و کنترل انتخاب خبرگان آگاه ، اطلاعات موجود(محتوای مصاحبه وچارچوب نظری) صورت بندی گردید؛ و سهم مبحث عدالت در چهار مقوله ی شناخته شده توزیعی(32) درصد ، رویه ای(22) درصد ، مراوده ای(26) درصد و اطلاعاتی(20) درصد بر اساس جداول مربوط به گفتمان ها به طور منظم در کدهای باز ، محوری و انتخابی تنظیم و تدوین شد؛ یافته های این پژوهش نشان می دهد سهم نشانگرهای مربوط به عدالت توزیعی که به معرف های همسان سازی حقوق و رفاه کارکنان و همچنین ارتقای شغلی آنان مرتبط است ، بیش از مناظر دیگر عدالت بوده و جامعه ی آماری نسبت به ایجاد و استقرار رویه های صحیح و قانونمند، شفافیت اطلاعات در ارتقای شغلی ، انتصابات و درک مدیریت منابع انسانی و مدیران فرهمند درسازمان اذعان داشتند.
پرونده مقاله