هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و امتحانی دانشآموزان بود. تحقیق حاضر، تحقیقی نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود و جامعه آماری آن را 3856 نفر از دانشآموزان دختر دوره متوسطه دوم ناحیه 2 شهر تبری چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و امتحانی دانشآموزان بود. تحقیق حاضر، تحقیقی نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود و جامعه آماری آن را 3856 نفر از دانشآموزان دختر دوره متوسطه دوم ناحیه 2 شهر تبریز تشکیل میدادند. نمونه آماری مشتمل بر 40 دانشآموز دارای علائم اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان بود که به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر(1980) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور (2000) استفاده شد. بعد از اتمام 8 جلسه واقعیت درمانی بر روی گروه آزمایش، مجددا آزمون اضطراب امتحانی و اجتماعی بر روی هر دو گروه اجرا شد. همچنین جهت پیگیری بعد از 45 روز، از هر دو گروه آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر (مختلط) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد واقعیت درمانی در بهبود علائم اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحانی دانشآموزان دبیرستانی مؤثر است. نتایج پیگیری نیز حاکی از تأثیر پایدار واقعیت درمانی بر کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحانی بود. بر اساس نتایج بدست آمده می توان با استفاده از واقعیت درمانی اضطراب اجتماعی و امتحانی دانشآموزان را کاهش داد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف اثربخشی روشهای حسی چندگانه بر خودانضباطی و خودسنجی دانشآموزان دختر نارساخوان 9 تا 10 سال انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و طرح نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانشآموزان نارساخوان 9 و 10 ساله شهر رزن در سال تح چکیده کامل
این پژوهش با هدف اثربخشی روشهای حسی چندگانه بر خودانضباطی و خودسنجی دانشآموزان دختر نارساخوان 9 تا 10 سال انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و طرح نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانشآموزان نارساخوان 9 و 10 ساله شهر رزن در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از طریق غربالگری با چک لیست نارساخوانی و آزمون هوش، 30 نفر از آنها به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش آموزش روشهای حسی چندگانه را طی 10 هفته و در 10 جلسهی یک و نیم ساعته، دریافت کردند و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده این پژوهش، آزمون اختلال خواندن (سلیمیتیموری، 1386)، آزمون هوش ریون، پرسشنامه خودانضباطی زندکریمی و پرسشنامه خودسنجی زندکریمی، بود. دادهها با استفاده از نرم افزار Spss و آمار توصیفی و استنباطی با آزمون تحلیل کوواریانس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش روشهای حسی چندگانه بر خودانضباطی و خودسنجی دانشآموزان تأثیر دارند. یقیناً شناخت انسان از خودش و تواناییها و نقاط ضعفش میتواند در بهبود شرایط زندگی و یادگیری او مؤثر باشد. در همین راستا تسلط معلمان و والدین بر استفاده و بکارگیری از ظرفیتها و تواناییهای دانشآموزان دارای اختلالات یادگیری با روشهای نوین آموزشی، تأثیر زیادی در موفقیت و پیشگیری از تجربه حس درماندگی و مدرسهگریزی آنان خواهد داشت.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر، با هدف طراحی و اعتباریابی ابزار ارزیابی نظام آموزش پایه از منظر زیرساخت های آموزش کارآفرینی با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. در بخش کیفی، به روش نمونهگیری هدفمند، با 12 نفر از خبرگان از طریق مصاحبه نیمه سازمان یافته با معیار اش چکیده کامل
پژوهش حاضر، با هدف طراحی و اعتباریابی ابزار ارزیابی نظام آموزش پایه از منظر زیرساخت های آموزش کارآفرینی با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. در بخش کیفی، به روش نمونهگیری هدفمند، با 12 نفر از خبرگان از طریق مصاحبه نیمه سازمان یافته با معیار اشباع نظری، و در بخش کمی به روش نمونهگیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای با 385 نفر از مدیران، معلمان، دبیران و مشاوران در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه انجام شد. نتایج حاصل از مصاحبهها، از طریق کد گذاری باز و محوری با استفاده از نرمافزار مکس کیودا 2020 تحلیل شد. پس از آنکه، تمام مقوله های تشکیل دهندهی ارزیابی نظام آموزشی پایه از منظر زیرساخت های آموزش کارآفرینی مشخص شد. پرسشنامهای با 36 سؤال در سه بعد (بنیادی، ساختاری، فرایندی) طراحی شد. ابتدا روایی صوری و محتوایی پرسشنامه بررسی، و 3 سؤال حذف شد سپس روایی سازه ای مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد که بار عاملی تمامی سؤالات بالای 7/0 و میانگین واریانس استخراج شده بالای 5/0 و نیز پایایی هر دو ملاک (آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی) تمام ابعاد بالای 9/0 بوده است. در نتیجه، ابزار طراحی شده اعتبار و پایایی خوبی دارد و می توان از آن به عنوان ابزاری مناسب جهت ارزیابی نظام آموزش پایه از منظر زیرساخت های آموزش کارآفرینی استفاده نمود.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش بارش مغزی و تریز بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر گرمی در سال تحصیلی 1402-1401 به تع چکیده کامل
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش بارش مغزی و تریز بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر گرمی در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 750 نفر بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و پس از کسب معیارهای ورود به مطالعه در دو گروه 15 نفره جای داده شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، مقیاس درگیری تحصیلی ریو و سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری بود. برنامه آموزش بارش مغزی لفرانکویس طی 6 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اول و آموزش تریز سرگی و همکاران طی 6 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش دوم اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیره در برنامه SPSS انجام شد. نتایج نشان داد بین نمرات پس آزمون درگیری تحصیلی گروه ها تفاوت معنیدار وجود نداشت (05/0<P) اما بین نمرات پس آزمون سرزندگی تحصیلی گروه ها تفاوت معنیدار وجود داشت (658/6 F=، 016/0=P) و نمرات سرزندگی تحصیلی گروه آموزش تریز در مقایسه با گروه آموزش بارش مغزی، افزایش بیشتری یافته است در نتیجه آموزش تریز در مقایسه با آموزش بارش مغزی در بهبود سرزندگی تحصیلی اثربخشی بیشتری داشته است. به طور کلی، مطابق با یافتههای پژوهش، روش تریز در افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر روش بارش برتری دارد و چنانچه معلمان درصدد بهبود سرزندگی تحصیلی دانش آموزان باشند، می توانند با اجرای روش تدریس تریز سریع تر و بهتر به این هدف دست یابند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر پیشبینی انگیزش تحصیلی دانشآموزان بر اساس بازخورد معلمان با در نظر گرفتن نقش میانجی نوع ذهنیت آنها بود. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از حیث اجرا توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانشآموزان دختر متوسطه اول مشهد که به روش خوشهای چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر پیشبینی انگیزش تحصیلی دانشآموزان بر اساس بازخورد معلمان با در نظر گرفتن نقش میانجی نوع ذهنیت آنها بود. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از حیث اجرا توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانشآموزان دختر متوسطه اول مشهد که به روش خوشهای چند مرحلهای و با استفاده از جدول مورگان تعداد 380 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی بازخورد معلم مبتنی بر مدل باتلر و وین و مطالعات فرار و همکاران، پرسشنامه ذهنیت دانشآموزان کاتامیسو و لو و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSSv16 و AMOSv24 استفاده شد. نتایج نشان داد بازخورد تلاش محور و توانایی محور هر دو هم به صورت مستقیم و هم از طریق میانجیگری ذهنیت دانشآموزان میتواند انگیزش تحصیلی را پیشبینی کند. همچنین نتایج نشان داد ذهنیت رشدپذیر و ایستا نیز به طور مستقیم با انگیزش تحصیلی ارتباط دارد. وقتی معلمان دانشآموزان را افرادی پرتلاش می دانند و این نگرش را در قالب بازخورد به آنها ارائه میدهند، بر ذهنیت شان تأثیر گذاشته و در نتیجه با ایجاد یک ذهنیت رشدپذیر در مورد تواناییها و احساسات موجب انگیزش تحصیلی بیشتر در آنها میشوند.
پرونده مقاله
اندازه گیری و ارتقای توانمندسازی معلمان برای توسعه و حفظ یک نیروی کار آموزشی با عملکرد بالا و انعطاف پذیر ضروری است. بنابراین اعتبار سنجی مقیاس توانمندسازی معلمان میتواند به حل مشکلات در این زمینه کمک نماید؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس توانمندسازی چکیده کامل
اندازه گیری و ارتقای توانمندسازی معلمان برای توسعه و حفظ یک نیروی کار آموزشی با عملکرد بالا و انعطاف پذیر ضروری است. بنابراین اعتبار سنجی مقیاس توانمندسازی معلمان میتواند به حل مشکلات در این زمینه کمک نماید؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس توانمندسازی معلمان بود. طرح پژوهش از نوع توصیفی بود که با روش روان سنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان شاغل در استان کرمان در سال 1401 بود. تعداد نمونهها بر اساس معیارهای روانسنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا، 750 نفر برای بخش روایی سازه و 100 نفر برای پایایی تعیین شد. نمونهها به روش نمونهگیری خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس توانمندسازی معلمان هیدیروگلو و تانریوگین و مقیاس توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا بهصورت الکترونیکی با ارسال لینک پرسش نامه به موبایل شرکتکنندگان جمعآوری شد. برای بررسی روایی مقیاس از روشهای روایی محتوا، همزمان و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس بهوسیله روشهای همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) بررسی شد. نتایج نشان داد که مقیاس از روایی محتوا و همزمان برخوردار است (001/0P<). نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس توانمندسازی معلمان از چهار عامل تشکیل شده و از روایی مناسبی برخوردار است. تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل چهار عاملی را تأیید کرد. آلفای کرونباخ کل مقیاس و زیرمقیاسها در محدوده 81/0 تا 94/0 قرار دارشت که نشانگر پایایی مناسب این مقیاس است. بنابراین از پرسش نامه مقیاس توانمندسازی معلمان 37 آیتمی میتوان برای ارزیابی توانمندسازی معلمان استفاده کرد.
پرونده مقاله
هدف از مقالۀ حاضر، ارزیابی وضعیت موجود برنامه درسی اجرا شده رشته کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از منظر جامعه محوری طبق الگوی هاردن میباشد، که به روش سنتز پژوهی انجام شد. در بخش کیفی در این پژوهش با جستجو و جمعآوری پیشینه نظری و پژوهشی حول موضوع مورد نظر، ض چکیده کامل
هدف از مقالۀ حاضر، ارزیابی وضعیت موجود برنامه درسی اجرا شده رشته کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از منظر جامعه محوری طبق الگوی هاردن میباشد، که به روش سنتز پژوهی انجام شد. در بخش کیفی در این پژوهش با جستجو و جمعآوری پیشینه نظری و پژوهشی حول موضوع مورد نظر، ضمن شناسایی و بازنمایی مفاهیم از طریق ترکیب آنها، گویههای متناسب با جامعه محوری در آموزش معلمان مشخص شدند. به منظور کنترل کیفیت تحلیلها، هنگام جمعآوری و تحلیل دادهها از معیار خود بازبینی محقق استفاده شد و همچنین برای اینکه ابعاد و مفاهیم استخراجی کنترل شوند از روش توافق بین دو کد گذار استفاده شد. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش شامل اساتید، دانشجویان و فارغالتحصیلان رشته کارشناسی آموزش ابتدایی پردیسهای دانشگاه فرهنگیان میباشند که با روش نمونهگیری تصادفی از 4 استان به عنوان نمونه انتخاب و جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. پایایی ابزار با محاسبه آلفای کرونباخ 95/0 بدست آمد. روایی ابزار با نظر صاحبنظران و یافتههای تحلیل عاملی بررسی و تأیید شد. یافتههای پژوهش نشان داد، برنامه درسی رشته کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از نظر جامعه محوری هاردن در سطح پایینی قرار دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی انگیزش تحصیلی شفقت محور ویژه دانشآموزان مقطع متوسطه دوم از دیدگاه متخصصین بود که با استفاده از پارادایم تفسیرگرایی، با رویکرد ساخت گرایی اجتماعی با استدلال استقرایی و با طرح پژوهش کیفی برای دستیابی به اهداف خود تلاش کرد. جامعه آم چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی انگیزش تحصیلی شفقت محور ویژه دانشآموزان مقطع متوسطه دوم از دیدگاه متخصصین بود که با استفاده از پارادایم تفسیرگرایی، با رویکرد ساخت گرایی اجتماعی با استدلال استقرایی و با طرح پژوهش کیفی برای دستیابی به اهداف خود تلاش کرد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل متخصصان مشاوره و روان درمانی مدارس متوسطه دوم شهر نطنز بود که با استفاده از روش نمونه گیری از نوع هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند. اندازه نمونه آماری بر اساس اشباع نظری داده ها بود (15 نفر). جامعه آماری در بخش کمی و اعتبارسنجی بسته آموزشی و الگوی پژوهش شامل کلیه متخصصان مشاوره و روان درمانی مدارس متوسطه دوم شهر نطنز بود (100 نفر). ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده ها در دو بخش کیفی و کمی و با استفاده از روش های مربوطه تحلیل شد. در بخش کیفی و پاسخ به سؤال های اول، دوم و سوم پژوهش از تحلیل کیفی استفاده شد و با استفاده از تحلیل ساختاری به این سؤالات پاسخ داده شد. برای پاسخ به سؤال چهارم و اعتبارسنجی از شاخص نسبت روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی انگیزش تحصیلی شفقت محور دارای 10 مضمون اصلی شامل عدم مادی گرایی، تکنیک های آرام سازی، آموزش حق شناسی، رفع موانع شفقت ورزی، مفهومسازی شفقت ورزی به دیگران، بهبود تسهیل گرهای شفقت ورزی، رفع مسائل زمینه ای شفقت ورزی، تصویرسازی فعالیتهای مبتنی بر شفقت به دیگران برای دانشآموزان، خیال پردازی و در نهایت آموزش شفقت به دیگران؛ و 28 مضمون فرعی است و از اعتبار و روایی لازم برخوردار است.
پرونده مقاله