این پژوهش با هدف بررسی رابطه اعتماد بینفردی، خودکار آمدی، پایبندی مذهبی و بخشش با باورهای دنیای عادلانه توزیعی و رویهای انجام شد. به همین منظور از بین کل اهالی شهر اصفهان (حدود 1000000 نفر) بهعنوان جامعه آماری، حدود 500 نفر برای پاسخگویی به پرسشنامههای پژوهش طی نمو أکثر
این پژوهش با هدف بررسی رابطه اعتماد بینفردی، خودکار آمدی، پایبندی مذهبی و بخشش با باورهای دنیای عادلانه توزیعی و رویهای انجام شد. به همین منظور از بین کل اهالی شهر اصفهان (حدود 1000000 نفر) بهعنوان جامعه آماری، حدود 500 نفر برای پاسخگویی به پرسشنامههای پژوهش طی نمونهگیری چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی ژاندا، پرسشنامه اعتماد بینفردی محققساخته، پرسشنامه پایبندی مذهبی اتکینزو هاودون و پرسشنامه بخشش تامپسون و همکاران بود. دادهها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون همزمان و گام بهگام بررسی شده است. نتایج نشان داد از بین کلیه متغیرهای پژوهش در رگرسیون همزمان فقط اعتماد بین فردی دارای توان پیشبینی معنادار برای باورهای دنیای عادلانه توزیعی و اعتماد بین فردی و نیز خودکارآمدی و توسل به نیروهای مافوق بشری دارای توان پیشبینی معنادار برای باورهای عادلانه رویهای میباشند. در رگرسیون گام به گام در گام اول اعتماد بینفردی و در گام دوم توسل به نیروهای مافوق بشری دارای توان پیشبینی معنادار برای باورهای دنیای عادلانه توزیعی بودند و برای باورهای دنیای عادلانه رویهای در گام اول اعتماد بین فردی، در گام دوم توسل به نیروهای مافوق بشری در گام سوم خودکارآمدی، در گام چهارم بخشش دیگران و در گام پنجم بخشش خود دارای توان پیشبینی معنادار بودند.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش تبیین اثربخشی آموزش ارزشهای زندگی در رشد اجتماعی کودکان پیشدبستانی و خودکارآمدی والدین آنها بود. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه بود . جامعۀ آماری همۀ کودکان پیشدبستانی بودند که در سال 1389 در مهدکودکهای تحت پوشش سا أکثر
هدف این پژوهش تبیین اثربخشی آموزش ارزشهای زندگی در رشد اجتماعی کودکان پیشدبستانی و خودکارآمدی والدین آنها بود. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه بود . جامعۀ آماری همۀ کودکان پیشدبستانی بودند که در سال 1389 در مهدکودکهای تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر شیراز مشغول بودند. با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تعداد 351 کودک انتخاب، و پرسشنامۀ رشد اجتماعی واینلند برای کودکان و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و آدامز برای والدین آنان اجرا گردید. بعد از تکمیل پرسشنامهها، 30 نفر از افرادی که از حد نصاب نمره پایینتر بودند، بهصورت تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش 10 جلسۀ 2 ساعته تحت آموزش ارزشهای زندگی قرار گرفتند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون آماری کوواریانس تجزیه و تحلیل شد . نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت در دو گروه آزمایش و گواه از نظر میزان رشد اجتماعی کودکان (002/0 P ≤ ) و خودکارآمدی والدین آنها (02/0 P ≤ ) به سطح معنادار رسیده است. اثر آموزش به ترتیب 30 و 18 درصد بوده است.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش بررسی روابط بین انعطاف پذیری کنشی، عاطفه مثبت و منفی با خودکارآمدی کارکنان زن یکی از ادارات دولتی شهرستان اهواز بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 74 نفر مشخص شد و آزمودنی ها به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این تحقیق عبارت ب أکثر
هدف این پژوهش بررسی روابط بین انعطاف پذیری کنشی، عاطفه مثبت و منفی با خودکارآمدی کارکنان زن یکی از ادارات دولتی شهرستان اهواز بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 74 نفر مشخص شد و آزمودنی ها به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این تحقیق عبارت بودند از: پرسشنامه انعطاف پذیری کنشی کانر ودیویدسون، مقیاس عاطفه مثبت ومنفی، پرسشنامه خودکارآمدی. طرح تحقیق از نوع همبستگی بود. برای تحلیل آماری از روش تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که: انعطاف پذیری کنشی با خودکارآمدی رابطه مثبت دارد، عواطف مثبت با خودکارآمدی رابطه مثبت دارد و عاطفه منفی باخودکارآمدی رابطه منفی دارد، همچنین مشخص گردید که 63% واریانس خودکارآمدی توسط متغیرهای پیش بین یعنی انعطاف پذیری کنشی، عاطفه مثبت و عاطفه منفی قابل پیش بینی می باشد.
تفاصيل المقالة
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش هوش موفقیت بر بهزیستی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشآموزان دختر دوره دوم متوسط شاهین شهر انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی، پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری 1 ماهه بود. نمونه آماری 30 نفر از دانشآموزان مقطع متوسط أکثر
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش هوش موفقیت بر بهزیستی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشآموزان دختر دوره دوم متوسط شاهین شهر انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی، پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری 1 ماهه بود. نمونه آماری 30 نفر از دانشآموزان مقطع متوسط شاهین شهر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند، به این طریق که از بین مدارس دوره متوسطه شاهین شهر دو مدرسه انتخاب و از کلاسهای آن مدراس دو کلاس به صورت تصادفی انتخاب شد. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و گروه آزمایش در9 جلسه آموزش گروهی هوش موفق شرکت کردند. در حالی که گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان (مظاهری وصادقی 1394) و بهزیستی تحصیلی لنت و همکاران(2005) بود. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره (مانکوا) نشان داد که آموزش هوش موفقیت توانسته خودکارآمدی و بهزیستی تحصیلی دانشآموزان دختر را افزایش دهد. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، میتوان گفت هوش موفق که بر سه توانایی عملی، خلاق و تحلیلی تأکید میکند موجب افزایش بهزیستی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان میشود.
تفاصيل المقالة
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی میزان بررسی میزان به کارگیری و مؤلفه های مؤثر بر فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجویان دانشگاه اصفهان بر حسب عوامل جمعیت شناختی( جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی)بود. جامعه آماری پژوهش بر گرفته از دانشجویان دانشکده های علوم تربیتی، علوم و فنی مهندس أکثر
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی میزان بررسی میزان به کارگیری و مؤلفه های مؤثر بر فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجویان دانشگاه اصفهان بر حسب عوامل جمعیت شناختی( جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی)بود. جامعه آماری پژوهش بر گرفته از دانشجویان دانشکده های علوم تربیتی، علوم و فنی مهندسی دانشگاه اصفهان بود که نمونۀ آماری با روش طبقه ای متناسب با حجم به تعداد 400 نفر از میان دانشکده های مذکور انتخاب گردیدند. روش پژوهش به شیوه توصیفی- پیمایشی بود. به منظور بررسی میزان توانمندی فناوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخته با درجه بندی لیکرت استفاده گردید.روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با نظر متخصصان و کارشناسان در حد مطلوب گزارش گردید. پایایی پرسشنامه مذکور با استفاده از روش آلفای کرونباخ 89/0 بدست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روشهای آماری تحلیل واریانس، t تک متغیره و tگروههای مستقل استفاده شد. نتایج، نشان داد که میزان توانمندی دانشجویان در حیطه های دانش از فناوری اطلاعات و ارتباطات، دسترسی به فناوریها، نگرش به فناوریها و نحوۀ بکارگیری از این فناوریها بیشتر از حد متوسط بوده است. همچنین، تفاوت معناداری (05/0p ≤) در میزان توانمندی دانشجویان از فناوریها در رشته های مختلف تحصیلی، جنسیت و مقاطع تحصیلی مشاهده شد.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مشارکتی و بارش مغزی بر سازگاری اجتماعی و خودکار آمدی دانش آموزان انجام شد. روش پـژوهش، شبه آزمایشی بـا طـرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سوم دوره دوم متوسطه رشته علوم انسا أکثر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مشارکتی و بارش مغزی بر سازگاری اجتماعی و خودکار آمدی دانش آموزان انجام شد. روش پـژوهش، شبه آزمایشی بـا طـرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سوم دوره دوم متوسطه رشته علوم انسانی شهرستان خوی در سال تحصیلی 1401-1400 میباشد که تعداد آنها 510 نفر بوده، که از میان جامعه آماری 70 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند که 35 نفر به شیوه یادگیری مشارکتی و 35 نفر به شیوه یادگیری بارش مغزی مورد آموزش قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها، از پرسشنامه رفتار سازشی (لامبرت و همکاران، 1974) و پرسشنامه خود کارآمدی عمومی شرر استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد اثربخشی یادگیری مشارکتی و بارش مغزی برافزایش سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی دانش آموزان بهصورت معنیدار متفاوت است. بهعبارت دیگر تأثیر یادگیری مشارکتی برافزایش سازگاری اجتماعی بیشتر از روش بارش مغزی است همچنین تأثیر یادگیری بارش مغزی برافزایش خودکارآمدی بیشتر از روش یادگیری مشارکتی میباشد.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر آموزش مهارت حل مسأله ابداعی بر تفکرخلاق، تفکرعلمی، تفکرانتقادی و خودکارآمدی دانشجویان، تحت شرایط بیوریتم متفاوت انجام گرفت. برای این منظور نمونهای به اندازه 120 نفر از دانشجویان دختر گروه علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به دو روش أکثر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر آموزش مهارت حل مسأله ابداعی بر تفکرخلاق، تفکرعلمی، تفکرانتقادی و خودکارآمدی دانشجویان، تحت شرایط بیوریتم متفاوت انجام گرفت. برای این منظور نمونهای به اندازه 120 نفر از دانشجویان دختر گروه علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به دو روش نمونهگیری تصادفی و داوطلبانه انتخاب شدند که در نهایت به علت افت آزمودنی تعداد 116 نفر، در شش گروه شامل گروه آزمایش 2 و 1، گروه کنترل 2 و 1 و گروه پلاسیبو 2 و 1 مورد بررسی قرار گرفتند. در این تحقیق از طرح نیمه آزمایشی پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد که متشکل از یک متغیر مستقلِ آموزش تریز، یک متغیر تعدیل کننده بیوریتم فکری و متغیرهای وابسته تفکرخلاق، انتقادی، علمی و خودکارآمدی بود. ابزار مورد استفاده برای جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه مهارتهای تفکرانتقادی کالیفرنیا فرم ب(1977)، آزمون خلاقیت دکتر عابدی(1373)، مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) و پرسشنامه تفکرعلمی لیانگ و همکاران(2006) بود. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تکمتغیره و چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد آموزش تریز تحت شرایط بیوریتم فکری بالا، باعث افزایش تفکرخلاق، تفکرانتقادی، تفکرعلمی و خودکارآمدی دانشجویان میشود. به عبارت دیگر درحالیکه آموزش تریز باعث افزایش ابعاد مختلف تفکر و خودکارآمدی میشود، بیوریتم فکری متفاوت(مثبت و منفی) باعث تعدیل آن میشود.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی یادگیری مشارکتی و سنتی بر افزایش مهارتهای ارتباطی و خودکارآمدی دانشآموزان انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر سال سوم دوره دوم متوسطه رشته علوم انسانی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 95-94 می باشد که 60 نفر از آنان با استفا أکثر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی یادگیری مشارکتی و سنتی بر افزایش مهارتهای ارتباطی و خودکارآمدی دانشآموزان انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر سال سوم دوره دوم متوسطه رشته علوم انسانی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 95-94 می باشد که 60 نفر از آنان با استفاده از روش نمونهبرداری خوشهای انتخاب شدند. 30 نفر از دانشآموزان انتخاب شده به شیوه یادگیری سنتی و 30 نفر نیز با یادگیری مشارکتی تحت آموزش قرار گرفتند. پژوهش حاضر، یک پژوهش نیمهآزمایشی است که در آن، از پرسشنامه مهارتهای ارتباطی جرابک و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر استفاده شده است. برای بررسی سؤالات پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد اثر بخشی یادگیری مشارکتی و سنتی بر افزایش مهارتهای ارتباطی و خودکارآمدی دانشآموزان به صورت معنی دار متفاوت است.
تفاصيل المقالة
به منظور بررسی پایایی و روایی پرسشنامۀ انگیزش یادگیری علم، نمونه ای متشکل از 258 زن و 117 مردِ 17 تا 24 ساله (میانگین سنی 22 سال) از دانشجویان پیام نور مرکز ملایر، پرسشنامۀ مذکور را تکمیل نمودند. بررسی همسانی درونی پرسشنامۀ نشان داد که تمام 35 گزارة این مقیاس با نمرة کل أکثر
به منظور بررسی پایایی و روایی پرسشنامۀ انگیزش یادگیری علم، نمونه ای متشکل از 258 زن و 117 مردِ 17 تا 24 ساله (میانگین سنی 22 سال) از دانشجویان پیام نور مرکز ملایر، پرسشنامۀ مذکور را تکمیل نمودند. بررسی همسانی درونی پرسشنامۀ نشان داد که تمام 35 گزارة این مقیاس با نمرة کل همبستگی بالایی داشتند. مقدار پایایی پرسشنامه از طریق محاسبۀ ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی گاتمن، برای کل مقیاس به ترتیب 838/0 و 875/0 به دست آمد. همچنین، در بازآزمایی پرسشنامه با فاصلۀ زمانی 2 هفته، ضریب همبستگی 667/0 به دست آمد که در سطح 001/0 معنی دار بود. جهت بررسی روایی محتوا، تعدادی از استادان روان شناسی، قابلیت پرسشنامه را در سنجش انگیزش یادگیری علم تأیید کردند. تحلیل عاملی اکتشافی، برای بررسی روایی درونی به استخراج 6 عامل، منطبق با خرده مقیاس های این پرسشنامه منجر شد که در مجموع 05/56 درصد از واریانس کل را تبیین کردند. همچنین، آلفای کرونباخ از 728/0 تا 847/0 و میانگین همبستگی از 092/0 تا 477/0 برای خرده مقیاس ها، نشان دهنده پایایی درونیوروایی تشخیصیپرسشنامه بود. یافته های پژوهش نشان دادند که پرسشنامۀ انگیزش یادگیری علم در جامعۀ دانشجویان ایرانی از پایایی و روایی مناسبی برخوردار است.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش تبیین خردمندی بر اساس هوش موفق و خودکارآمدی مقابله بود. بدین منظور 320 نفر(193زن، 127مرد) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی95-94 به روش تصادفی خوشه‎ای انتخاب شدند و مقیاس های خودسنجی خردمندی وبستر (2003)، هوش موفق استرنبرگ و گریکور أکثر
هدف این پژوهش تبیین خردمندی بر اساس هوش موفق و خودکارآمدی مقابله بود. بدین منظور 320 نفر(193زن، 127مرد) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی95-94 به روش تصادفی خوشه‎ای انتخاب شدند و مقیاس های خودسنجی خردمندی وبستر (2003)، هوش موفق استرنبرگ و گریکورنکو (2002) و خودکارآمدی مقابله چسنی و دیگران (2006) را تکمیل کردند. داده‎های پژوهش با بهره‎گیری از روش مدل‎یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسب دارد و اثر مستقیم هوش موفق بر خردمندی و خودکارآمدی مقابله و همچنین اثرخودکارآمدی مقابله بر خردمندی تأیید شد. این مدل همچنین نشان داد که خودکارآمدی مقابله نقش واسطه بین هوش موفق و خردمندی دارد. این نتایج نشان می‎دهد که هوش موفق با افزایش باورهای خودکارآمدی در مقابله با رویدادهای تنیدگی‎زا به افزایش خردمندی در دانشجویان منجر می‎شود. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود در محیطهای آموزشی به جای هوش سنتی بر آموزش هوش موفق تاکید شود تا از طریق ایجاد محیط‎های آموزشی غنی با افزایش باورهای خودکارآمدی مقابله بتوان افراد خردمند را وارد بازار کار و جامعه کرد.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر مقایسة خودکارآمدی و سلامت روانی دانشآموز تیزهوش و عادی بود. بدین منظور 60 دانشآموز تیزهوش و 60 دانشآموز عادی به شیوه تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از آزمون هوش ریون، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) مورد بررسی قرار گرفتند. جهت أکثر
هدف پژوهش حاضر مقایسة خودکارآمدی و سلامت روانی دانشآموز تیزهوش و عادی بود. بدین منظور 60 دانشآموز تیزهوش و 60 دانشآموز عادی به شیوه تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از آزمون هوش ریون، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل دادهها از رگرسیون، تحلیل واریانس و تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند که بین سلامت روانی با مؤلفههای تلاش، استعداد و بازخورد رابطه معنادار وجود داشت در حالی که هیچگونه رابطه معناداری بین سلامت روانی و مؤلفه شانس مشاهده نشد. از سوی دیگر، دانشآموزان عادی و تیزهوش در مؤلفههای بازخورد و نارسا کنشوری اجتماعی تفاوت معنادار داشتند. نتایج این نکته را نیز آشکار کردند که مؤلفههای خودکارآمدی دختران و پسران با یکدیگر تفاوت ندارند.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانگری والدین در کاهش نشانههای اختلالهای برونیسازی در کودکان دبستانی بود. ابتدا 300 کودک (150 دختر و 150 پسر) 7 تا 8 ساله با استفاده از فهرست رفتاری کودک آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001) مورد آزمون قرار گرفتند و از بین کسانی که نمره أکثر
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانگری والدین در کاهش نشانههای اختلالهای برونیسازی در کودکان دبستانی بود. ابتدا 300 کودک (150 دختر و 150 پسر) 7 تا 8 ساله با استفاده از فهرست رفتاری کودک آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001) مورد آزمون قرار گرفتند و از بین کسانی که نمره بالایی در این آزمون کسب کردند، 15 کودک (هفت دختر ، هشت پسر) به شیوه تصادفی چند مرحلهای به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شدند. مادران این کودکان در هشت جلسه درمان گروهی سه ساعته شرکت کردند. مادران در پایان جلسههای دوم، چهارم، ششم و هشتم، بار دیگر فهرست رفتاری کودک و پیش از آغاز و در پایان دوره، پرسشنامه خوداثربخشی (دومکا، 1996) و تنیدگی والدین (آبیدین، 1983) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل اندازهگیریهای مکرر بهره گرفته شد. یافتهها نشان دادند بازی درمانگری والدینی موجب کاهش رفتارهای برونیسازی کودکان و نادیده گرفتن قوانین شد. اما تأثیر معناداری بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه نداشت. این روش همچنین موجب کاهش تنیدگی والدین و افزایش خوداثربخشی آنها شد. در نتیجه میتوان بازیدرمانگری والدینی را روش مؤثری در کاهش مشکلات برونیسازی کودکان در نظر گرفت که در زمانی کوتاه از شدت مشکلات کودک میکاهد و بر تنیدگی و خوداثربخشی والدین مؤثر است.
تفاصيل المقالة
این پژوهش با هدف تعیین تفاوت بین تنظیم هیجانی و خودکارآمدی در کودکان کار و عادی انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع علی و مقایسهای بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی کودکان کار با دامنۀ سنی 18-12 سال شهر تهران-منطقه 16 واقع درمحله شوش در سال 99-1398 بود. با روش نمونهگیری د أکثر
این پژوهش با هدف تعیین تفاوت بین تنظیم هیجانی و خودکارآمدی در کودکان کار و عادی انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع علی و مقایسهای بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی کودکان کار با دامنۀ سنی 18-12 سال شهر تهران-منطقه 16 واقع درمحله شوش در سال 99-1398 بود. با روش نمونهگیری در دسترس تعداد 100 کودک (50 کودک کار و 50 کودک عادی) انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامۀ تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامۀ خودکارآمدی کودک (موریس، 2002) بود. دادهها با کمک روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و واریانس یکراهه تحلیل شد. نرمافزار آماری برای تحلیل دادهها SPSS نسخۀ 26 بود. سطح معناداری 05/0 درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که کودکان کار در مقایسه با کودکان عادی در تنظیم هیجان و ابعاد آن (بازداری هیجانی و ارزیابی مجدد شناختی) نمرۀ پایینتری داشتهاند و تفاوت بین دو گروه معنادار بوده است (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که کودکان کار در مقایسه با کودکان عادی در خودکارآمدی و ابعاد آن (تحصیلی، اجتماعی و عاطفی) نمرۀ پایینتری داشتهاند (05/0>P).
تفاصيل المقالة
مشکلات جنسی در زنان، شیوع بالایی داشته و پیوسته با تنشهای فردی و تخریب کیفیت زندگی ارتباط دارد. در ارزیابی مشکل جنسی زنان و مشخص کردن ماهیت آن، ارزیابی سایق جنسی، بررسی رشد و تکامل جنسی و در لابه لای اطلاعات کسب شده، خودکارآمدی جنسی به عنوان یک متغیر مداخله گر نقش تعیین أکثر
مشکلات جنسی در زنان، شیوع بالایی داشته و پیوسته با تنشهای فردی و تخریب کیفیت زندگی ارتباط دارد. در ارزیابی مشکل جنسی زنان و مشخص کردن ماهیت آن، ارزیابی سایق جنسی، بررسی رشد و تکامل جنسی و در لابه لای اطلاعات کسب شده، خودکارآمدی جنسی به عنوان یک متغیر مداخله گر نقش تعیین کننده ای دارد. با توجه به اهمیت تشخیص برای ارزیابی این موضوع، هدف پژوهش حاضر، ساخت و بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه ی خودکارآمدی جنسی در زنان بود. بدین منظور، در یک پژوهش زمینه یابی از نوع توصیفی- مقطعی، 594 زن 20-40 ساله، بعد از اعمال معیارهای ورود و خروج، وارد مطالعه شده و با پرسشنامه ی محقق ساخته ی خودکارآمدی جنسی، مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل عاملی به روش تحلیل مولفه های اصلی با چرخش واریماکس، 2 عامل را دراین پرسشنامه نشان داد. بررسی های روان سنجی در این پژوهش، پایایی و اعتبار این پرسشنامه را تایید کرد. نتایج حاکی از آن بود که پرسشنامه ی خودکارآمدی جنسی، در جامعه ی ایرانی از ویژگی های روانسنجی مطلوبی برخوردار است و می توان از آن در اقدامات مداخله ای و تشخیصی استفاده کرد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications