دست¬نگاره¬ها مهم¬ترين ابزار بيان ايده، بازنماي ايده¬هاي ذهني و تفکر طراحان معماري است. ارتقای دست¬نگاره¬ها، همواره موردتوجه متخصصان آموزش معماری هست. دست¬نگاره به قدرت شناختی طراح معماری در تفکر و پردازش شناختی وابسته است، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه دست¬نگاره¬ها¬ أکثر
دست¬نگاره¬ها مهم¬ترين ابزار بيان ايده، بازنماي ايده¬هاي ذهني و تفکر طراحان معماري است. ارتقای دست¬نگاره¬ها، همواره موردتوجه متخصصان آموزش معماری هست. دست¬نگاره به قدرت شناختی طراح معماری در تفکر و پردازش شناختی وابسته است، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه دست¬نگاره¬ها¬ی مفهومی دانشجویان معماری بر¬اساس تفکر سیستمی و سبک¬های پردازش اطلاعات در فرایند طراحی بود. روش پژوهش ترکیبی کمی (توصيفي – همبستگي) و کیفی (تحلیل نمونه دست¬نگاره¬های دانشجویان) است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشکده هنر و معماری دانشگاه¬¬های همدان بود. 162 دانشجو به¬عنوان نمونه به شیوهی در دسترس و هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامههای تفکر سیستمی و سبک¬های پردازش اطلاعات پاسخ دادند. دست¬نگاره¬های مفهومی نیز توسط دو داور ارزیابی شدند. داده¬ها با روش آمار توصیفی و همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج نشان داد سبک پردازش تجربی توان پیش¬بینی دست¬نگاره¬های مفهومی را ندارد، ولی سبک پردازش عقلانی و تفکر سیستمی توان پیش¬بینی دست¬نگاره¬های مفهومی را دارند.
تفاصيل المقالة
چکیده هدف این پژوهش شناسایی آسیبها و موانع ساختار نظام آموزش عالی در اجرای برنامههای توسعه بخش آموزش عالی به منظور ارائه راهبردهای مناسب است. برای نیل به این هدف نظر سه گروه از نمونۀ آماری یعنی مدیران ارشد دولتی، صاحبنظران مدیریت و برنامهریزی، مدیران و کارشناسان أکثر
چکیده هدف این پژوهش شناسایی آسیبها و موانع ساختار نظام آموزش عالی در اجرای برنامههای توسعه بخش آموزش عالی به منظور ارائه راهبردهای مناسب است. برای نیل به این هدف نظر سه گروه از نمونۀ آماری یعنی مدیران ارشد دولتی، صاحبنظران مدیریت و برنامهریزی، مدیران و کارشناسان اداری جمع آوری گردید که دو گروه اخیر به روش نمونهگیری هدفدار قضاوتی انتخاب شدند. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری دادهها شامل سه نوع تحلیل محتوا، توصیفیـ پیمایشی و توصیفیـ همبستگی است. دادهها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش علاوه بر مطالعه متون و پیشینه آن، از طریق تحلیل متن مصاحبههای مدیران ارشد و پرسشنامۀ محققساخته بهدست آمد و از طریق شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی تحلیل گردید. به طور کلی نتایج به دست آمده از پژوهش نشان دادند که موانع و آسیبهای اصلی ساختار نظام آموزش عالی در اجرای برنامههای توسعه از ساختار وظیفهای آن ناشی شدهاند. این موانع شامل مواردی چون؛ عدم انطباق ساختار با ویژگیهای برنامهها، عدم انطباق ساختار با محیط اجرای برنامهها و عدم انطباق ساختار با اهداف برنامهها میباشند که برایندی از ساختار وظیفهای نظام آموزش عالی و محدودیتهای آن هستند. بدین منظور سه راهبرد فرهنگ مشارکتی، مدیریت ترکیبی یا نظاممند و ساختار ماتریسی به ترتیب اهمیت به عنوان راهبردهای رفع آسیبها و موانع ساختاری نظام آموزش عالی در اجرای برنامههای توسعه معرفی شدند، بهطوری که راهبردهای سهگانه ضمن همبستگی با همدیگر، بر اساس الگوی رگرسیونی نقش بزرگی را در آسیبزدایی ساختار این نظام بازی میکنند.
تفاصيل المقالة
هنر موسیقی در دوره اسلامی همواره متأثر از اندیشههای اسلامی و شرایط اجتماعی و فرهنگی دورههای مختلف بوده است. جامعه تصوف با ساختار اعتقادی و اجتماعی، در پیوندی معنادار و عمیق با هنر موسیقی، تجلی پیدا کرد. آیین سماع و موسیقی عرفانی در جامعه تصوف، به دلیل نگرشها و شرایط أکثر
هنر موسیقی در دوره اسلامی همواره متأثر از اندیشههای اسلامی و شرایط اجتماعی و فرهنگی دورههای مختلف بوده است. جامعه تصوف با ساختار اعتقادی و اجتماعی، در پیوندی معنادار و عمیق با هنر موسیقی، تجلی پیدا کرد. آیین سماع و موسیقی عرفانی در جامعه تصوف، به دلیل نگرشها و شرایط سیاسی و اجتماعی گوناگون به صورت یکنواخت پیش نرفت. این پژوهش در نظر دارد با مطالعه نگارههای عرفانی به چگونگی جایگاه اجتماعی جامعه تصوف و ارتباط آن با سیر تحول موسیقی عرفانی و آیین سماع در سدههای میانی تا دوران اسلامی متأخر، بپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد تاریخی و توصیفی- تحلیلی انجام شد و یافتهاندوزی دادهها به روش کتابخانهای صورت پذیرفته است. نتایج مطالعات بیانگر این مهم است که دیدگاه جامعه نسبت به آیین سماع و موسیقی عرفانی اغلب متأثر از چگونگی ساختار سیاسی و مواضع حاکمیت نسبت به اندیشههای عرفانی و تصوف بوده است؛ به نحوی که در سدهی پنجم تا اواسط سده نهم هـ.ق، جایگاه اجتماعی ممتاز تصوف، دلیل رونق سماع و موسیقی عرفانی میشود اما در سدههای دهم و یازدهم هـ.ق با توجه به شکل گیری ساختار سیاسی آن دوره، این روند تنزل پیدا میکند. به نحوی که در دورههای بعد نیز نتوانست به دوران طلایی و حیات اجتماعی پیشین خود بازگردد.
تفاصيل المقالة
یکی از نظریههایی که در عصر حاضر در مضامین ادبی مورد کشف و بررسی قرار میگیرد نظریة کهنالگویی یونگ است. کهنالگوها، گنجینهای از روان و اندیشة جمعی هستند که در هرکجا و هر زمان، فارغ از سنّت پدید میآیند و بهدلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمیتوان تعداد کهنالگوها را أکثر
یکی از نظریههایی که در عصر حاضر در مضامین ادبی مورد کشف و بررسی قرار میگیرد نظریة کهنالگویی یونگ است. کهنالگوها، گنجینهای از روان و اندیشة جمعی هستند که در هرکجا و هر زمان، فارغ از سنّت پدید میآیند و بهدلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمیتوان تعداد کهنالگوها را مشخص کرد. یونگ این مفاهیم را اجزای ساختاری موروثی روان بشر دانسته و حرکت از من بهسوی خود را مستلزم انکشاف لایههای مختلف ناخودآگاه فرد میداند. یکی از مباحث مهم انگارههای کهنالگویی اشخاص هستند که در ساقینامةظهوری ترشیزی و سعادتنامةاسترآبادی بسیار دیده میشود اما به دلیل ناشناخته بودن این دو اثر پژوهشهای کافی در مورد آنها صورت نگرفته و بسیاری از زوایای ارزشمند آنها پنهان مانده است. در این جستار میخواهیم با بررسی این مولفه در آثار مذکور، به تفسیر ابیات آنها کمک نموده و به این سوالات پاسخ دهیم که ظهوری و استرآبادی چه شناختی نسبت به انگارة اشخاص کهنالگویی دارند و بسامد هر یک از انگارهها در ساقینامه و سعادتنامه چگونه است. بهنظر میرسد با وجود عدم شناخت دانش کهنالگویی به معنای نوین، ظهوری و استرآبادی شناخت عمیق و دقیقی از انگارههای کهنالگویی داشته و آنها را با استفاده از عنصر خیال در آثار خود بهطور ویژهای بهکار بردهاند. همچنین در این دو اثر انگارههای اشخاص مذهبی- ملی بر سایر انواع برتری داشته و انگارة جوینده فقط مختص شاعر است که جستوجو کرده و در نهایت به عرفان رسیده است. نتیجة مطرح شده به روش کتابخانهای به شیوة تحلیلی- توصیفی در نتیجه بیان شده است.
تفاصيل المقالة
اندرزنامهنویسی میراث ارزشمندی است که به بازنمایی خرد سیاسی ایرانیان میپردازد. محتوای اندرزنامهها، همانگونه که از نامش پیداست، اندرزهای اخلاقی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی نخبگان و مصلحان نسبت به شهریار زمان است. خطابوارگی اندرزنامهها، ترسیمکننده شاه ایدئال و آرمانی نخ أکثر
اندرزنامهنویسی میراث ارزشمندی است که به بازنمایی خرد سیاسی ایرانیان میپردازد. محتوای اندرزنامهها، همانگونه که از نامش پیداست، اندرزهای اخلاقی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی نخبگان و مصلحان نسبت به شهریار زمان است. خطابوارگی اندرزنامهها، ترسیمکننده شاه ایدئال و آرمانی نخبگان ایرانی است. در اندرزنامههای انگاشتهشده به عنوان تبلور یکی از مهمترین صُور دانایی، میتوان یکی را که دارای دو ریشه ایرانی و باستانی شاه آرمانی است، شناسایی کرد. در این نوشتار انگارهها و سازههای داریوششاه با مطالعه کتیبه بیستون، آداب حکمرانی شاه آرمانی مورد واکاوی قرار میگیرد. در اینجا سازههای شهریار آرمانی کتیبه بیستون با استفاده از روش پدیدارشناسی و با توجه به چارچوب تئوریک نخبهگرای پارهتو، در دو بُعد ذهنی و عینی مورد بررسی قرار میگیرد و درصدد پاسخگویی به این سؤال است که بایستههای شاه آرمانی در کتیبه بیستون چیستند؟ و این شهریار باید دارای چه ویژگیهایی باشد تا علاوه بر کسب صلاحیت فرمانروایی، به عنوان شهریار آرمانی نیز شناخته شود؟واژگان کلیدی: شاه آرمانی، کتیبه بیستون، داریوش، انگارههای عینی و ذهنی
تفاصيل المقالة
شکلگیری دین اسلام همچون همۀ دیگر جنبشهای بزرگ و تاریخسازْ مرهون ازجانگذشتگیهای فراوان بود. اینگونه، از نخستین روزهای آنْ مرگِ ایثارگرانه برای پیشبُردِ آرمان مقدسْ ارزشی مهم تلقی شد. برای اشاره به این مرگ در قرآن استعارۀ مرگ در راه خدا کاربرد یافت؛ استعارهای که أکثر
شکلگیری دین اسلام همچون همۀ دیگر جنبشهای بزرگ و تاریخسازْ مرهون ازجانگذشتگیهای فراوان بود. اینگونه، از نخستین روزهای آنْ مرگِ ایثارگرانه برای پیشبُردِ آرمان مقدسْ ارزشی مهم تلقی شد. برای اشاره به این مرگ در قرآن استعارۀ مرگ در راه خدا کاربرد یافت؛ استعارهای که کاربرد گستردۀ خود را برای دلالت بر این معنا به نفع تعبیر دیگری از دست داد و از گذشتۀ دوری که زمان دقیقش را هنوز نمیدانیم، تعبیر شهادت جای آن را گرفت؛ اصطلاحی که در زبان عربی پساقرآنی به معنای گواهی دادن در مَحاکم است و غالب کاربردهای قرآنیاش نیز بر همین معنا بازگردانده میشود. نمیتوان بهسادگی دریافت چه تشابهی میان مرگ ایثارگرانه با چُنین گواهی دادنی زمینهساز کاربرد این استعاره شد، برقراری چُنین ارتباطی در چه دورهای و متأثر از چه عواملی روی داد، و این تعبیر تا دلالت بر مرگ قِدّیسانه چه مراحلی را طی کرد. پیجویی کاربردهای تعبیر شهید و همخانوادههای آن در قرآن از نگاه انتقادی و بازفهم معنای شهادت قرآنی برای تحلیل اسباب و علل و زمینههای برقراری پیوند یادشده موضوع این مطالعه است.
تفاصيل المقالة
سنت، مفهومی به قِدْمَتِ تاریخ اسلام است و همچون همۀ مفاهیم کهن دیگر، جا دارد پرسیده شود گذشت زمان چه اثری بر تغییر معنای آن داشته است. به نظر میرسد عمدۀ تحولات احتمالی معنای آن در دو سدۀ نخست هجری و بهویژه، سدۀ دوم ـ عصر شکلگیری علوم اسلامی ـ روی داده، و بعدها معنای أکثر
سنت، مفهومی به قِدْمَتِ تاریخ اسلام است و همچون همۀ مفاهیم کهن دیگر، جا دارد پرسیده شود گذشت زمان چه اثری بر تغییر معنای آن داشته است. به نظر میرسد عمدۀ تحولات احتمالی معنای آن در دو سدۀ نخست هجری و بهویژه، سدۀ دوم ـ عصر شکلگیری علوم اسلامی ـ روی داده، و بعدها معنای این اصطلاح کلیدی در علوم اسلامی مختلف، از پایداری بیشتری برخوردار گردیده است. برای درک بهینۀ این مفهوم لازم است که تحولات آن در دو سدۀ نخست هجری، و هم، رابطۀ میان مفهوم متأخر اصطلاح با مفاهیم پیشین آن کاویده شود؛ همچنان که باید جریانهای اجتماعی مختلفی را شناسایی کرد که چنین تحولاتی را پدید آوردند، یا از آنها حمایت کردند. بدین منظور، بناست که در این مطالعه مفهوم و جایگاه سنت نبوی را در نظام فکری اصحاب اثر، اصحاب حدیث متقدم، اصحاب رأی، و مکتب فکری امام صادق(ع) از رویکرد تاریخ انگارهها[1] بازشناسیم. اثر این مکاتب فکری بر تحول مفهوم سنت از آن رو شایان توجه است که همۀ این مکاتب در سدۀ 2ق و عصر پایهگذاری علوم مختلف اسلامی ظهور کردند و مفهوم تثبیت شدۀ سنت که در عصرهای بعد رواج کامل یافت، از کوششهای فکری و تعاملات آنها اثر پذیرفت.
[1]. History of Ideas
تفاصيل المقالة
چکیده نفوذ سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا در مبادلات جهانی و منطقهای زمینه مناسبی را برای گسترش همکاری و همگرایی بین دو طرف فراهم میآورد؛ اما تاکنون روابط دو طرف در طول بیش از سه دهه نه تنها نهادینه نشده؛ بلکه با فراز و نشیب همراه بوده و در دوره أکثر
چکیده نفوذ سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا در مبادلات جهانی و منطقهای زمینه مناسبی را برای گسترش همکاری و همگرایی بین دو طرف فراهم میآورد؛ اما تاکنون روابط دو طرف در طول بیش از سه دهه نه تنها نهادینه نشده؛ بلکه با فراز و نشیب همراه بوده و در دورههایی به سردی گراییده است. هدف این پژوهش، بررسی شناخت نقش عناصر هویتی اثرگذار در مناسبات ایران و اتحادیه اروپا و توجه به عوامل اجتماعی و هویتی بهعنوان یکی از عوامل واگرایی در روابط دو طرف است و فرض بر این است که روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا پس از انقلاب اسلامی، تحت تأثیر سازههای هویتبخش؛ فرهنگی، ارزشی، هنجاری و انگارههای بیناذهنی قرار دارد و این سازهها به نگاه متفاوت نسبت به مسائل جهانی و تصویر منفی طرفین از یکدیگر منجر شده است که در روابط دوجانبه بهصورت واگرا عمل میکند؛ زیرا ارزشها و هنجارهای جمهوری اسلامی برگرفته از هویت اسلامی – انقلابی است که در پی پیروزی انقلاب اسلامی شکلگرفته است و اتحادیه اروپا متکی به هویت اروپایی، ارزشهای لیبرالیستی غربی و ماهیت دینی سکولار است.
تفاصيل المقالة
نقطه گذاری ها و کاربرد نشانه های نسخ از مسائلی است که در بررسی نسخه های خطی و نسخه شناسی باید بدان دقت شود. بدیهی است که توجه به این نشانه ها و دانستن معنا و مفهومشان در بسیاری از موارد می تواند حقایقی را دربارة کتاب و کاتب مکشوف کند. استخراج، دسته بندی، تحلیل و بررسی ا أکثر
نقطه گذاری ها و کاربرد نشانه های نسخ از مسائلی است که در بررسی نسخه های خطی و نسخه شناسی باید بدان دقت شود. بدیهی است که توجه به این نشانه ها و دانستن معنا و مفهومشان در بسیاری از موارد می تواند حقایقی را دربارة کتاب و کاتب مکشوف کند. استخراج، دسته بندی، تحلیل و بررسی این نشانه ها در نسخ خطی موجود، نخستین گامی است که برای تبیین کارکردهای نشانه ها در امر کتابت و نسخه نویسی و به تبع آن، تکمیل این مبحث در علم نسخه شناسی، مفید خواهد بود و به تعیین سابقه به کارگیری رموز و علائم در تاریخ نسخه نویسی خواهد انجامید. با همین هدف، در این مقاله، نشانه ها و نگارههای بهکاررفته در کتابت نسخه ترجمه فارسی تورات(مجلس 5178) استخراج و در چند دسته ارائه شده است: 1-نقطه گذاری ها، 2-نگاره ها، 3- قرمز نوشته ها و 4-حاشیه نوشته ها. در این نوشتار موارد به کارگیری هر دسته از این نشانه ها بررسی و تبیین شده است.
تفاصيل المقالة
نقد کهنالگویی از رویکردهای جدید نقد ادبی است که بر اساس آرای روانشناس معروف سوئیسی کارل گوستاو یونگ بنا شده است. در این نوع نقد به مطالعه و بررسی کهنالگوهای اثر پرداخته و نشان میدهند که چگونه ذهن شاعر و نویسنده، این آرکیتایپها را که محصول تجربههای مکرر بشر است و أکثر
نقد کهنالگویی از رویکردهای جدید نقد ادبی است که بر اساس آرای روانشناس معروف سوئیسی کارل گوستاو یونگ بنا شده است. در این نوع نقد به مطالعه و بررسی کهنالگوهای اثر پرداخته و نشان میدهند که چگونه ذهن شاعر و نویسنده، این آرکیتایپها را که محصول تجربههای مکرر بشر است و در ناخوداگاه جمعی او به ودیعه گذاشته شده جذب و آنها را به شیوهای سمبلیک و تمثیلی به نمایش گذاشته است. این مقاله تلاش میکند با محور قراردادن انگارة شخصیت به جستوجوی بعضی از انواع آن در سعادتنامه و ساقینامه پرداخته و نشان دهد که چگونه شاعران توانایی چون استرآبادی و ظهوری توانستهاند در بیان و اندیشة والای خود از این کهنالگو بهره گرفتهاند و از این منظر به تفسیر ابیات آنها پرداخته و به این سوال پاسخ دهد که آیا شناختی نسبت به انگارة اشخاص داشتهاند یا سهوا در آثارشان استفاده شده و بسامد هر یک از انگارهها در ساقینامه و سعادتنامه چگونه است. بهنظر میرسد با وجود عدم شناخت دانش کهنالگویی به معنای نوین، ظهوری و استرآبادی شناخت عمیق و دقیقی از انگارههای کهنالگویی داشته و آنها را با استفاده از عنصر خیال در آثار خود بهطور ویژهای بهکار بردهاند. همچنین در این دو اثر انگارههای اشخاص مذهبی ـ ملی بر سایر انواع برتری داشته و انگارة جوینده فقط مختص شاعر است که جستجو کرده و در نهایت به عرفان رسیده است. نتیجة پژوهش حاضر به روش کتابخانهای به شیوة تحلیلی ـ توصیفی انجام شده است.
تفاصيل المقالة
تحلیل ادبی و هنری رؤیا درمتن و نگارۀ داستان خواب دیدن توس سیاوش را از منظر نقد تخیلی گاستون باشلار
حمیده حرمتی*
استادیار زبان و ادبیات فارسی، هیأت علمی دانش گاه هنر اسلامی تبریز، ایران.
رویا رضاپور مقدم**
هیأت علمی دانش کدۀ هنرهای اسلامی، دانش گاه هنر اسلامی تبریز، أکثر
تحلیل ادبی و هنری رؤیا درمتن و نگارۀ داستان خواب دیدن توس سیاوش را از منظر نقد تخیلی گاستون باشلار
حمیده حرمتی*
استادیار زبان و ادبیات فارسی، هیأت علمی دانش گاه هنر اسلامی تبریز، ایران.
رویا رضاپور مقدم**
هیأت علمی دانش کدۀ هنرهای اسلامی، دانش گاه هنر اسلامی تبریز، ایران.
تاریخ دریافت: 27/8/1396
تاریخ پذیرش: 19/10/1397
چکیده
گاستون باشلار معرفت شناس، فیلسوف منتقد و از ساختارگرایان نخست فرانسه، شیوۀ نقدی تازه را بر پایۀ تحلیل و تفسیر تصاویر ادبی و هنری پایه گذاری کرد. باشلار که مبنای نقد خویش را بر پایۀ عناصر چهارگانه قرار داده بود، برای تخیل مادی شاعر و رابطۀ آن با ضمیر ناخودآگاه و مسائل پدیدار شناسی نقشی گسترده قائل بود. از دیدگاه معرفت شناسانه وی، خیال و رؤیای شاعرانه به واسطۀ عناصر چهرگانه و در قالب کهن الگوهای اسطوره ای با دلالت های آشکار و پنهان جلوۀ مادی می یابند و برای پذیرش نقش ادبی و برانگیختن احساسات مخاطب با تصاویری دوگانه جلوه مینمایند که تحلیل تخیل مادی و تفسیر این دوگانگیها، سبب گشودن عقدۀ متن میشود. داستان خواب دیدن توس سیاوش را یکی از ده ها روایت رؤیا در شاهنامه است که در یکی از نگاره های شاهنامه شاه طهماسبی به عنوان نمونۀ بی بدیلی از به تصویر کشیده شدن عالم رؤیا و خیال شاعر در نقاشی ایرانی نمود یافته است. این مقاله کوششی در جهت بازنمایی پیوند دیرینه ادبیات و هنر بهویژه نگارگری از دریچۀ تخیل مادی با روی کردی بر آرای باشلار در باب تخیل مادی شاعر در شعر و تطابق آن ها با نگاره است تا آشکار نماید که عناصر چهارگانه در تخیل فردوسی در این داستان چه جای گاهی داشته و چگونه در قالب کلمات و تصویرسازی ها نمود پیدا کرده و تا چه اندازه با نقد تخیلی باشلاری در شعر و نگاره قابل تطبیق است. به استناد موارد یافت شده میتوان گفت شاعر و نگارگر از تخیل مادی و دوگانگی دیالکتیکی مورد نظر باشلار در خلق اثر خود بهره مند گردیدهاند.
* . hormati@tabriziau.ac.ir
** . rezapour@tabriziau.ac.ir
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications