انرژی به عنوان یکی از عوامل اساسی تولید دارای جایگاه مهمی در نظام اقتصادی بوده بطوریکه مهمترین مسئله هر کشوردر دستیابیبه رشد و توسعه پایدار تامین انرژی مطمئن است. عدم تناسب رشد تولید ناخالص داخلی با رشد مصرف انرژی در کشور حکایت از آندارد که بهره وری انرژی کاهش یافته است أکثر
انرژی به عنوان یکی از عوامل اساسی تولید دارای جایگاه مهمی در نظام اقتصادی بوده بطوریکه مهمترین مسئله هر کشوردر دستیابیبه رشد و توسعه پایدار تامین انرژی مطمئن است. عدم تناسب رشد تولید ناخالص داخلی با رشد مصرف انرژی در کشور حکایت از آندارد که بهره وری انرژی کاهش یافته است. افزایش کارآیی انرژی و صرفه جویی در مصرف آن مستلزم اتخاذ سیاست های مناسب درکشور می باشد. در این راستا سیاست های صرفه جویی انرژی می تواند به سیاس تهای مدیریت تقاضا و مدیریت عرضه تقسیم گردد.اعمال سیاست مدیریت تقاضا در راستای منطقی کردن مصرف، می تواند در قالب سیاست قیمتی و یا غیر قیمتی و یا ترکیب آنها باشد.انتخاب سیاست مناسب به شناخت تاثیر هر کدام از آنها و نقشی که در صرف هجویی انرژی م یتوانند داشته باشند، برمی گردد که اینشناخت با استفاده از مدل سیستمی انرژی در قالب سناریوهای مختلف قابل انجام است. نتایج مدل طراحی شده در این مقاله نشاندهنده آن است که پتانسیل صرفه جویی با استفاده از سناریوی قیمت در مقایسه با سناریوی غیر قیمتی به مراتب بیشتر است. امااستفاده از ترکیب سیاست قیمتی (حرکت بسمت قیمت های متناسب با هزینه نهایی) و غیر قیمتی (استفاده از ابزارهای قانونی،استانداردها، مقررات و..) می تواند بسته سیاستی مناسب تری برای کشور باشد.
تفاصيل المقالة
بهدنبال رشد روزافزون اتومبیلها، فضاهای عمومی مراکزشهری بیشازپیش از دسترس مردم خارج شده و ارتباط مردم را با این فضاها تنها محدود به انجام فعالیتهای ضروری کردهاست.هدف پژوهش حاضر، واکاوی مدل مفهومی تأثیر ﺳﯿﺎﺳﺖهای مدیریت تقاضای ﺣﻤﻞوﻧﻘﻞ بر ارﺗﻘﺎء ﮐﯿﻔﯿﺖﻫﺎی ﻣﺤﯿﻄﯽ مرا أکثر
بهدنبال رشد روزافزون اتومبیلها، فضاهای عمومی مراکزشهری بیشازپیش از دسترس مردم خارج شده و ارتباط مردم را با این فضاها تنها محدود به انجام فعالیتهای ضروری کردهاست.هدف پژوهش حاضر، واکاوی مدل مفهومی تأثیر ﺳﯿﺎﺳﺖهای مدیریت تقاضای ﺣﻤﻞوﻧﻘﻞ بر ارﺗﻘﺎء ﮐﯿﻔﯿﺖﻫﺎی ﻣﺤﯿﻄﯽ مراکز شهری است. روش تحقیق پژوهش حاضر، روش آمیختهاکتشافی و ابزار تحقیق، پرسشنامه است. محدوده مطالعاتی، منطقه ۱۲ تهران در نظر گرفتهشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 1 ۳۷۸ پرسشنامه در نظر گرفتهشد. تجزیهوتحلیل پرسشنامه از روش تحلیل عاملیتاییدی 2(CFA) در نرمافزارهای SPSS3 و 4 LISREL انجام شد. نتایج بیانگر این مهم بود که از میان کیفیات محیطی مراکزشهری، بعد اجتماعی-فرهنگی کمترین تأثیر را از سیاستهای ترافیکی اعمالشده در منطقه پذیرفتهاست و دو سیاست جذبی، موفقتر از دو سیاست بازدارندهی مطروحه از مدیریت تقاضای حملونقل، شناختهشدهاند. لذا گروه سیاستهای جذبی مدیریت تقاضای حملونقل برنده اعلامشده و در گروه برنده نیز رتبه اول را سیاست توسعه پیادهراه کسب کردهاست.
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف پژوهش: امروزه رشد روزافزون جمعیت، توسعه ی صنعت، افزایش تقاضای آب و سطح بهداشت، کاهش منابع آب در اثر مصرف بیرویه و حفظ محیطزیست موجب حساسیت بیشتر مدیریت تقاضای آب شده است. لذا هدف مقاله حاضر این است که به کمک مدیریت تقاضای آب فرآیندی از برنامه ریزی، سامان د أکثر
مقدمه و هدف پژوهش: امروزه رشد روزافزون جمعیت، توسعه ی صنعت، افزایش تقاضای آب و سطح بهداشت، کاهش منابع آب در اثر مصرف بیرویه و حفظ محیطزیست موجب حساسیت بیشتر مدیریت تقاضای آب شده است. لذا هدف مقاله حاضر این است که به کمک مدیریت تقاضای آب فرآیندی از برنامه ریزی، سامان دهی، هدایت و کنترل برای شناخت شیوه های فعلی مصرف آب و استفاده از ابزارهای موجود برای ارتقای سطوح و الگوهای مصرف بهینه آب را فراهم نماید.
روش پژوهش: روش تحقیق حاضر مروری-تحلیلی بوده و بر مبنای آن بر اساس مدیریت تقاضای آب، ترکیبی از اقدامهای اصلاحی برای دستیابی به الگوی مصرف متناسب با ظرفیتهای تولید و ارزش واقعی که مصرفکننده از آن برخوردار است اقدام شده است.
یافتهها: یافتههای این تحقیق حاکی از این است که اعمال استراتژی های مدیریت تقاضا علاوه بر حفاظت منابع آبی و کاهش آلودگی های زیستمحیطی موجب کاهش هزینهها، افزایش ارزش افزوده و نهایتاً بهبود کیفیت خدمات به مشترکین در راستای بهبود مدیریت شهری شده است.
نتیجهگیری: بررسی و مطالعه برخی از الگوهای موفق تقاضای آب در کشورهای اروپایی مانند آلمان، هلند و بلژیک که از موفق ترین کشورها در مدیریت تقاضا می باشند نشان میدهد که این کشورها با وجود برخورداری از منابع آبی فراوان توانسته اند متوسط مصرف خود را به 120 لیتر به ازای هر نفر در شبانهروز کاهش دهند.
تفاصيل المقالة
توسعۀ سیستمهای آبیاری تحت فشار از دیدگاه مدیریت بهینۀ منابع آب بسیار مهم میباشد. هدف از این پژوهش بررسی اثرات توسعه سیستمهای آبیاری تحتفشار بر پایداری کشاورزی دشت ورامین و اثر مشوقهای دولتی بر توسعه این سیستمها بود. بدین منظور با استفاده از روش پویایی سیستم که قاب أکثر
توسعۀ سیستمهای آبیاری تحت فشار از دیدگاه مدیریت بهینۀ منابع آب بسیار مهم میباشد. هدف از این پژوهش بررسی اثرات توسعه سیستمهای آبیاری تحتفشار بر پایداری کشاورزی دشت ورامین و اثر مشوقهای دولتی بر توسعه این سیستمها بود. بدین منظور با استفاده از روش پویایی سیستم که قابلیت مناسبی در مدلسازی محیطهای پیچیده دارد، مدل مدیریت یکپارچه منابع آب دشت ورامین با لحاظ جنبههای اقتصادی و زیستمحیطی تدوین شد. نتایج نشان داد که توسعه بدون برنامه سیستمهای آبیاری تحتفشار نه تنها باعث صرفهجویی در مصرف آب نمیشود، بلکه منجر به تخریب آبخوانهای زیرزمینی کشور میشود. نتایج همچنین نشان داد که در صورت استفاده از منابع آب سطحی، توسعه سیستمهای آبیاری بارانی اگر با افزایش سطح کشت همراه نباشد باعث افزایش درآمدهای ملی و کاهش افت آبهای زیرزمینی خواهد شد. در غیر این صورت اگر کشاورزان اقدام به افزایش سطح کشت نمایند دولت با کمک مالی به کشاورزان به نابودی منابع آب زیرزمینی کشور کمک کرده است. در صورت توسعه سیستمهای آبیاری تحت فشار در اراضی که از آب زیرزمینی استفاده میکنند، در هر دو شرایط بدون افزایش سطح کشت و با افزایش سطح کشت (20 درصد افزایش سطح کشت) وضعیت کمی آب زیرزمینی بهبود خواهد یافت؛ هر چند بهبود در شرایط افزایش کشت جزئی میباشد. بنابراین ارائه تسهیلات توسعه سیستمهای آبیاری بارانی تنها به شرط حفظ سطح کشت و کاهش مصرف آب به پایداری کشاورزی کشور کمک میکند. برای دستیابی به کشاورزی پایدار پیشنهاد میشود که دادن تسهیلات به کشاورزان اولویت بندی شود. به این صورت که دادن تسهیلات به بهرهبرداران آبهای زیرزمینی برای توسعه آبیاری تحتفشار در اولویت اول، توسعه سیستمهای آبیاری خرد (تیپ و قطرهای) به علت اینکه دارای کمترین تبخیر از سطح خاک میباشند در اولویت دوم و سیستمهای آبیاری سطحی مکانیزه و سیستمهای آبیاری بارانی نوین مانند LESA که تبخیر و بادبردگی در آنها حذف شده در اولویت سوم قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
در این مطالعه، تعیین ارزش بازده نهایی آب کشاورزی، برآورد حساسیت آب بران نسبت به قیمت آب، نرخ گذاری آب، اثر قیمت بر میزان مصرف آب و آلودگی آب بررسی شد. داده های مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری و تکمیل پرسشنامه جمع آوری گردید.
طبق نتایج، در گروه بهره برداران دارای أکثر
در این مطالعه، تعیین ارزش بازده نهایی آب کشاورزی، برآورد حساسیت آب بران نسبت به قیمت آب، نرخ گذاری آب، اثر قیمت بر میزان مصرف آب و آلودگی آب بررسی شد. داده های مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری و تکمیل پرسشنامه جمع آوری گردید.
طبق نتایج، در گروه بهره برداران دارای زمین کم تر از 10 هکتار،با افزایش یک درصد بهای آب آبیاری، کشاورزان در نواحی یک تا پنج به ترتیب51/0، 77/0، 97/0، 61/0 و 72/0 درصد در مصرف آب صرفه جویی می نمایند.درگروه بهره برداران دارای زمین بیشتر از 10 هکتار، با افزایش یک درصد بهای آب ،کشاورزان در نواحی یک تا پنج به ترتیب 9/0، 48/0، 56/0، 62/0 و 66/0 درصد در مصرف آب صرفه جویی می نمایند. درصد معنی دار بودن قیمت آب درکل دوره در تمام نواحی مورد مطالعه بالاتر از 89% بـرآورد شـده است. درگــروه بهره برداران دارای زمین بیشتر از 10 هکتار در ناحیه یک، اگر یک متر مکعب آب اضافی در فصول تابستان و پاییز در دسترس بهره برداران قرار گیرد، به ترتیب باعث افزایش درآمد کشاورزان به اندازه 116 و 505 ریال خواهد شد. ضمناً در این فصول کشاورزان با محدودیت آب مواجه هستند. ارزش بازده نهایی آب کشاورزی برای بهره برداران دارای زمین کم تر از 10 هکتار در نواحی یک تا پنج به ترتیب 65، 148، 190، 230 و 102 ریال و برای بهره برداران دارای زمین بیشتر از 10 هکتار در نواحی یک تا پنج به ترتیب 208، 113، 77 ، 69 و 120 ریال برآورد شده است. بنابراین توصیه می شود دولت علاوه بر اعمال سیاست های قیمتی، سیاست های غیر قیمتی از جمله تشویق آب بران و اعمال سیاست های کاهش دهنده آلودگی منابع زیست محیطی از جمله اطلاع رسانی به موقع، وضع مقررات صحیح وارزش گذاری آب، در جهت مصرف بهینه و کاهش آلودگی آب را مورد نظر قرار دهد.
تفاصيل المقالة
محدودیت های منابع آب آشامیدنی، خشک و کم آب بودن کشور، افزایش جمعیت و تقاضا، مصرف نادرست آب طی دهه های اخیر و توزیع نامتوازن زمانی و مکانی منابع آب موضوع بسیار حائز اهمیت است. نیاز به تغییر در شیوه های مدیریت تقاضای آب شرب و پیش بینی تقاضاهای جدید از طریق تحلیل عوامل موث أکثر
محدودیت های منابع آب آشامیدنی، خشک و کم آب بودن کشور، افزایش جمعیت و تقاضا، مصرف نادرست آب طی دهه های اخیر و توزیع نامتوازن زمانی و مکانی منابع آب موضوع بسیار حائز اهمیت است. نیاز به تغییر در شیوه های مدیریت تقاضای آب شرب و پیش بینی تقاضاهای جدید از طریق تحلیل عوامل موثر بر مصرف آب را بیشتر کرده است. هدف مقاله حاضر ارایه الگو جهت اولویت بندی راهبردهای مدیریت مصرف آب در بخش خانگی می باشد. اطلاعات از طریق مطالعه و بررسی کتابخانه ای در این حوزه و مصاحبه با خبرگان صنعت آب گردآوری شد. سپس با نمونه گیری گلوله برفی به تشکیل پانل دلفی با رویکردی فازی، عواملی که از جامعیت بیشتری برخوردار بودند شناسایی شد که در نهایت خبرگان بر 7 معیار اصلی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی و مهندسی، قانونی و مدیریتی، مکانی و زمانی با 26 زیر معیار تاثیرگذار اتفاق نظر داشتند. برای بررسی درجه اهمیت و ارتباط بین عوامل و اولویت بندی زیرمعیارها با استفاده از تکنیک DANP فازی اقدام شد. نتایج نشان داد که عوامل اصلی فنی و مهندسی با درجه اهمیت (144/0)، زمان (790/0) و فرهنگی(040/0) به عنوان عامل اثرگذار تاثیر مهمی در مصرف آب داشته است و همچنین زیرمعیارهای اثرگذار شامل تنوع بخشی در عرضه، درآمد سرانه، جمعیت، علایق مصرف کننده، تعرفه و قیمت گذاری، مدت حضور در منزل، انگیزه مصرف، سطح زیر بنا، شاغل بودن زنان، فشار شبکه و برنامه های اصلاح الگوی مصرف می باشند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications