چکیده
فضای جغرافیایی اصولاً با تصمیمات انسانی، فردی یا جمعی، اختیاری یا اجباری، آگاهانه یا ناآگاهانه،بطور مرتب تغییر مییابد. طبق نظریه پخش که توسط تورستن هاگراستراند جغرافیدان مطرح سوئدی مطرح گردیده است: پخش فضایی، حرکتهای است که دگرگونی چشم انداز و یا شیوه رفتار را أکثر
چکیده
فضای جغرافیایی اصولاً با تصمیمات انسانی، فردی یا جمعی، اختیاری یا اجباری، آگاهانه یا ناآگاهانه،بطور مرتب تغییر مییابد. طبق نظریه پخش که توسط تورستن هاگراستراند جغرافیدان مطرح سوئدی مطرح گردیده است: پخش فضایی، حرکتهای است که دگرگونی چشم انداز و یا شیوه رفتار را سببمی شود.با شروع جنبشهای اجتماعی از تونس و گسترش آن در لیبی، مصر و.... منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دچار تحولات ژئوپلتیکی عدیده ای گشت. در این تحولات از یک طرف علل و عوامل داخلی و از طرف دیگر حضور و نقش بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون آمریکا، ناتو و... قابل بحث است.لذا در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه پخش به تحلیل فضایی جنبشهای اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخته و نتایجی روشن و مناسب حاصل گردد.علیرغم محک نخوردن نظریه پخش در ایران و بخصوص در زمینه جنبشهای اجتماعی، اینک در مورد پخش فضایی جنبشهای اجتماعی رخ داده در خاورمیانه و شمال آفریقا، نتایج حاصله، حاکی از آن است که تطابق نسبی با بسیاری از کارکردهای مورد نظر در تئوری انتشار فضایی، را این جنبشهای اجتماعی اخیر داشته و دارد: چنانچه از نظر نوع انتشار، وجه (پخش سرایتی) در خصوص جنبشهای اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا صادق بوده است. بطوری که کشورهای مصر، لیبی، سوریه، بحرین، یمن و....تحت تاثیر انقلاب تونس جنبش مردمیرا ادامه دادند. جنبش رخ داده از 18 دسامبر 2010 شروع شد و هنوز نیز ادامه دارد. در این نوع جنبش، افکار، اندیشهها، مفاهیم از سرزمین میزبان (تونس) به سرزمین میهمان و جدید (الجزائر، لیبی، مصر و...) هجرت کرد و چون هجرت فیزیکی نبود، دارای سرعت انتشار بالایی بود. بطوری که همانند گلوله برفی تعداد کشورها به مرور زمان گسترش و به همین ترتیب ناحیه تحت پوشش نیز بزرگ شد.از نظر عوامل موثر در پخش فضایی مراحل بیان شده توسطهاگراستراند (حوزه یا محیط، زمان، موضوع پخش، مبدأ پخش، مقصد پخش، مسیر حرکت پدیدهها) در تئوری پخش، در خصوص جنبشهای اجتماعی خاورمیانه و شمال آفریقا نیز قابل تطبیق است.
تفاصيل المقالة
فرهنگ مطالبهگری و احقاق حقوق کارکن و شیوه ارتباط بین کارفرما و کارکن در چارچوب ساخت اجتماعیِ سازمان های اقتصادی و تولیدی مدرن به لحاظ خصوصیت مدرنیته یعنی فردیت و اصل تفکیک یافتگی به معنای همفهمی افرادِ جامعه، در ایران به درستی تبیین نشده است. تضاد به عنوان گوهر مطالبه أکثر
فرهنگ مطالبهگری و احقاق حقوق کارکن و شیوه ارتباط بین کارفرما و کارکن در چارچوب ساخت اجتماعیِ سازمان های اقتصادی و تولیدی مدرن به لحاظ خصوصیت مدرنیته یعنی فردیت و اصل تفکیک یافتگی به معنای همفهمی افرادِ جامعه، در ایران به درستی تبیین نشده است. تضاد به عنوان گوهر مطالبهگری در تمامی اشکال آن در پارادایم ها و گفتمانهای متعارف به عنوانِ دیالکتیکی از نوع قطبی و هگلی آن که اساسا تضاد به تناقض تبدیل میشود دیده می شود. در حالیکه توجه و فهمِ اشکال مورد نظر زیمل و گورویچ از دیالکتیک میتواند تغییرات بنیادی در نگاه عناصر موجود در مطالبه گری ها اعم از جنبش های اجتماعی یا مطالبات صنفی را به وجود بیاورد و یک بازتولید روابط را در تمامی مطالبهگریها شاهد باشیم.کشف، شناخت و بررسیِ نقش زمینه ها و عناصر محیطی و تاریخی در جهت مطالبهگری از اهداف این پژوهش می باشد. پژوهش میدانی با راهبرد استقرایی و کنش پژوهی با رویکرد تئوری زمینه ای بوده و از ابزارهای مشاهده غیر رسمی و به صورت مشارکت کامل پژوهشگر و همچنین مصاحبه رسمی و غیر رسمی بهره گرفته شده و در تحلیل داده ها از تحلیل موقعیت و تحلیل گفتمان استفاده گردید. این پژوهش نشان داد که نسل جدید شیوه مطالبات خود را با توجه به شرایط و موقعیت موجود متناسب نموده است و با احتسابات عملگرایانه کمتر دست به مطالبهگری صنفی از جنس کنشی جمعی و پیوسته می زند.
تفاصيل المقالة
فرهنگ مطالبه گری و احقاق حقوق کارکن و شیوه ارتباط بین کارفرما و کارکن در چارچوب ساخت اجتماعیِ سازمان های اقتصادی و تولیدی مدرن به لحاظ خصوصیت مدرنیته یعنی فردیت و اصل تفکیک یافتگی به معنای همفهمی افرادِ جامعه، در ایران به درستی تبیین نشده است. تضاد به عنوان گوهر مطالبه أکثر
فرهنگ مطالبه گری و احقاق حقوق کارکن و شیوه ارتباط بین کارفرما و کارکن در چارچوب ساخت اجتماعیِ سازمان های اقتصادی و تولیدی مدرن به لحاظ خصوصیت مدرنیته یعنی فردیت و اصل تفکیک یافتگی به معنای همفهمی افرادِ جامعه، در ایران به درستی تبیین نشده است. تضاد به عنوان گوهر مطالبه گری در تمامی اشکال آن در پارادایم ها و گفتمان های متعارف به عنوانِ دیالکتیکی از نوع قطبی و هگلی آن که اساسا تضاد به تناقض تبدیل می شود دیده می شود. در حالیکه توجه و فهمِ اشکال مورد نظر زیمل و گورویچ از دیالکتیک می تواند تغییرات بنیادی در نگاه عناصر موجود در مطالبه گری ها اعم از جنبش های اجتماعی یا مطالبات صنفی را به وجود بیاورد و یک بازتولید روابط را در تمامی مطالبه گری ها شاهد باشیم.کشف، شناخت و بررسیِ نقش زمینه ها و عناصر محیطی و تاریخی در جهت مطالبه گری از اهداف این پژوهش می باشد. پژوهش میدانی با راهبرد استقرایی و کنش پژوهی با رویکرد تئوری زمینه ای بوده و از ابزارهای مشاهده غیر رسمی و به صورت مشارکت کامل پژوهشگر و همچنین مصاحبه رسمی و غیر رسمی بهره گرفته شده و در تحلیل داده ها از تحلیل موقعیت و تحلیل گفتمان استفاده گردید. این پژوهش نشان داد که نسل جدید شیوه مطالبات خود را با توجه به شرایط و موقعیت موجود متناسب نموده و با احتسابات عملگرایانه کمتر دست به مطالبه گری صنفی از جنس کنشی جمعی و کنش پیوسته می زند.
تفاصيل المقالة
پدیده سیاسی اجتماعی اعتصاب کارگری حاصل تحول صنعتی و تعارض بین کنشگران می باشد. برای بررسی این پدیده ضمن توجه به شرایط کلان اقتصادی و اجتماعی لازم است به نیّات، افکار و ذهنیات کنشگران نیز توجه شود. هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر اعتصاب کارگری با روش پدیدارشناسی است. ب أکثر
پدیده سیاسی اجتماعی اعتصاب کارگری حاصل تحول صنعتی و تعارض بین کنشگران می باشد. برای بررسی این پدیده ضمن توجه به شرایط کلان اقتصادی و اجتماعی لازم است به نیّات، افکار و ذهنیات کنشگران نیز توجه شود. هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر اعتصاب کارگری با روش پدیدارشناسی است. برای جمع آوری داده ها از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده و مشارکت کنندگان این پژوهش، با روش نمونه گیری هدفمند از بین کارگران مجتمع مس شهربابک که در 5 سال اخیر تجربه اعتصاب داشته اند، انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی(1978) استفاده شد. واکاوی تجارب کارگران از اعتصاب نشان داد که آن ها تحت تأثیر محرک هایی همچون احساس حقارت، ناامیدی از آینده، ناکامی در ارضای نیازها، نابرابری و تبعیض، احساس بی عدالتی و احساس محرومیت در اعتصاب مشارکت می کنند.
تفاصيل المقالة
امروزه، کنشهای جمعی و جنبشهای جدید اجتماعی، پدیدهای مدرن و ناشی از شهری شدن، شکلگیری روابط اقتصادی، ارزشهای جدید، انتظارات و تحرکات جدید اجتماعی هستند. تقابل میان حکومت و جنبشهای جدید اجتماعی، در فضای شهری معنا پیدا میکند و در نتیجهی کنترل حکومت، میتواند به جنب أکثر
امروزه، کنشهای جمعی و جنبشهای جدید اجتماعی، پدیدهای مدرن و ناشی از شهری شدن، شکلگیری روابط اقتصادی، ارزشهای جدید، انتظارات و تحرکات جدید اجتماعی هستند. تقابل میان حکومت و جنبشهای جدید اجتماعی، در فضای شهری معنا پیدا میکند و در نتیجهی کنترل حکومت، میتواند به جنبش اعتراضی و یا انقلاب تبدیل گردد. این جنبشها به دنبال تغییرات کلان در حکومت نیستند و مطالبات محدود و مشخصی دارند و نهادهای کوچک قدرت، سبک زندگی، محیط زیست و مسائل اجتماعی را مورد پرسش قرار میدهند. فضاهای شهری نقش مهمی در زندگی اجتماعی-سیاسی داشته و به عنوان مرکز ارتباط و تحول در شهرها عمل میکنند. وجود اماکنی مانند میدانها و پارکها با ایجاد زمان – مکان متفاوت، میتوانند فضای مناسبی را برای وقوع کنشهای جمعی کارناوال گونهای فراهم کرده و مطالبات طبقهی متوسط را به شکلی متفاوت بیان کنند. این مقاله، با استفاده از روش مطالعهی اسنادی، مصاحبه و مشاهدهی مستقیم، نقش و تأثیر فضاهای شهری را در فراهمآوری بستر مناسب برای شکلگیری کنشهای جمعی و جنبشهای جدید اجتماعی، با نظر به شهر استانبول در سال 2013 بررسی میکند. وجود اماکنی مانند میدان تقسیم استانبول، فضایی را پدید میآورد تا مکالمه، بحث و اظهار نظر به شکل آزادانه و باز برگزار شده و در صورت پدید آمدن بسترهای لازم گفتمان و تداوم آن، این امکان فراهم شود تا از دل آن کنشهای جمعی هدفمند و جنبشهای اجتماعی اصلاحی پدید آمده و به رشد جامعهی مدنی و ایجاد توسعهی سیاسی کمک کند.
تفاصيل المقالة
چکیده
فضای جغرافیایی اصولاً با تصمیمات انسانی، فردی یا جمعی، اختیاری یا اجباری، آگاهانه یا ناآگاهانه،بطور مرتب تغییر مییابد. طبق نظریه پخش که توسط تورستن هاگراستراند جغرافیدان مطرح سوئدی مطرح گردیده است: پخش فضایی، حرکتهای است که دگرگونی چشم انداز و یا شیوه رفتار را أکثر
چکیده
فضای جغرافیایی اصولاً با تصمیمات انسانی، فردی یا جمعی، اختیاری یا اجباری، آگاهانه یا ناآگاهانه،بطور مرتب تغییر مییابد. طبق نظریه پخش که توسط تورستن هاگراستراند جغرافیدان مطرح سوئدی مطرح گردیده است: پخش فضایی، حرکتهای است که دگرگونی چشم انداز و یا شیوه رفتار را سببمی شود.با شروع جنبشهای اجتماعی از تونس و گسترش آن در لیبی، مصر و.... منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دچار تحولات ژئوپلتیکی عدیده ای گشت. در این تحولات از یک طرف علل و عوامل داخلی و از طرف دیگر حضور و نقش بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون آمریکا، ناتو و... قابل بحث است.لذا در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه پخش به تحلیل فضایی جنبشهای اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخته و نتایجی روشن و مناسب حاصل گردد.علیرغم محک نخوردن نظریه پخش در ایران و بخصوص در زمینه جنبشهای اجتماعی، اینک در مورد پخش فضایی جنبشهای اجتماعی رخ داده در خاورمیانه و شمال آفریقا، نتایج حاصله، حاکی از آن است که تطابق نسبی با بسیاری از کارکردهای مورد نظر در تئوری انتشار فضایی، را این جنبشهای اجتماعی اخیر داشته و دارد: چنانچه از نظر نوع انتشار، وجه (پخش سرایتی) در خصوص جنبشهای اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا صادق بوده است. بطوری که کشورهای مصر، لیبی، سوریه، بحرین، یمن و....تحت تاثیر انقلاب تونس جنبش مردمیرا ادامه دادند. جنبش رخ داده از 18 دسامبر 2010 شروع شد و هنوز نیز ادامه دارد. در این نوع جنبش، افکار، اندیشهها، مفاهیم از سرزمین میزبان (تونس) به سرزمین میهمان و جدید (الجزائر، لیبی، مصر و...) هجرت کرد و چون هجرت فیزیکی نبود، دارای سرعت انتشار بالایی بود. بطوری که همانند گلوله برفی تعداد کشورها به مرور زمان گسترش و به همین ترتیب ناحیه تحت پوشش نیز بزرگ شد.از نظر عوامل موثر در پخش فضایی مراحل بیان شده توسطهاگراستراند (حوزه یا محیط، زمان، موضوع پخش، مبدأ پخش، مقصد پخش، مسیر حرکت پدیدهها) در تئوری پخش، در خصوص جنبشهای اجتماعی خاورمیانه و شمال آفریقا نیز قابل تطبیق است.
تفاصيل المقالة
رفتارهای جمعی و کنشهای اجتماعی با الهام از تحولات تاریخسازی مانند دو جنگ جهانی، ظهور جنبشهای فاشیستی- کمونیستی، اضمحلال زیستجهان استعماری و تسریع فرآیندهای جهانی شدن، در قامت جنبشهای اجتماعی ملی و فراملی رخ نمودند. متعاقب این دگردیسیهای جهانی از یک طرف، و تجربه دو أکثر
رفتارهای جمعی و کنشهای اجتماعی با الهام از تحولات تاریخسازی مانند دو جنگ جهانی، ظهور جنبشهای فاشیستی- کمونیستی، اضمحلال زیستجهان استعماری و تسریع فرآیندهای جهانی شدن، در قامت جنبشهای اجتماعی ملی و فراملی رخ نمودند. متعاقب این دگردیسیهای جهانی از یک طرف، و تجربه دو انقلاب در یک قرن، جنگ هشت ساله و جهانی شدن در ایران از سوی دیگر، ماهیت جامعه معاصر تغییر یافت. به بیان دیگر، از اوایل قرن بیستم، شکاف دولت- ملت و ملت- امپریالیسم، لایههای مختلفی از جنبشهای اجتماعی به ویژه دانشجویی را بهبار آورد که درصدد تأسیس جامعه مدنی و استقرار ساختار دموکراتیک بودند. در واقع، کنشهای اجتماعی با نشستن بر کرسی رشادت و مدنیت، از سیاستزدگی و جناحگرایی حاکم بر مناسبات اجتماعی بریده و در تلاش برای رهایی از این امر سیاسی نامیمون است. طبق این فهم، پرسش اصلی نگاشته جاری این است که چگونه میتوان جنبشهای اجتماعی بهویژه دانشجویی در ایران را با الگوی تئوریک ملوچی- تورن تحلیل کرد؟ نگارنده با استخدام منطق جامعهشناسی تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی، بر این فرضیه تأکید دارد که ماهیت، شناسهها و بسترهای متفاوت جنبشهای اجتماعی در ایران آن را در تمایز با الگوی تحلیل ملوچی- تورن قرار میدهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بسترپروردگی و زمانمندی جنبشهای اجتماعی باعث میشود تا کنشهای اجتماعی در ایران لزوماً در انطباق کامل با الگوی تحلیلی ملوچی- تورن نباشند.
تفاصيل المقالة
مقاله حاضر درصدد بررسی و تحلیل این سؤال اصلی است که ماهیت، علل وقوع و پیامدهای جنبش مشروطیت ایران چه بوده است؟ در همین راستا، از تئوری التهاب اجتماعی نیل اسملسر بهره گرفتیم و بهعلاوه، روند جنبش مشروطیت را براساس این تئوری مورد بررسی قرار دادیم. تجزیه و تحلیل دادههایی أکثر
مقاله حاضر درصدد بررسی و تحلیل این سؤال اصلی است که ماهیت، علل وقوع و پیامدهای جنبش مشروطیت ایران چه بوده است؟ در همین راستا، از تئوری التهاب اجتماعی نیل اسملسر بهره گرفتیم و بهعلاوه، روند جنبش مشروطیت را براساس این تئوری مورد بررسی قرار دادیم. تجزیه و تحلیل دادههایی که با روش جامعهشناسی تاریخی و با استفاده از فن اسنادی گردآوری شده، مؤید آن است که جنبش مشروطیت ایران در یک بستر دیالکتیک، برخاسته از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زمان خود و در ادامه تأثیر مدرنیته و اندیشه بیداری در کشورهای مشرق زمین، با رویکردی غالباً ضد استبدادی و نیل به ترقی و پیشرفت بهوجود آمد. این جنبش در واقع نوعی رفتار جمعی بود که از التهاب ساختی اجتماعی نشأت گرفت و نیروهای اجتماعی دخیل در آن را در جهت تغییر نظم (هنجار) موجود سوق داد. بنابراین براساس طبقهبندی اسملسر، جنبش مشروطیت ایران احتمالاً در حوزه جنبش معطوف به هنجار قرار میگیرد. هرچند این جنبش توانست در جنبه آرمانی خود به محدود کردن قدرت مطلقه، تدوین قانون اساسی و برقراری مجلس بینجامد، لیکن در مقام عمل نتوانست تغییرات عمیقی در جامعه بیافریند؛ بهگونهای که در اوج سرشت تراژیک خود، به ظهور استبداد رضاشاهی ختم گردید.
تفاصيل المقالة
جنبش اجتماعی زنان درکلی ترین معنای خود جنبشی فکری-اجتماعی است که هدف اصلی آن ارتقای موقعیت زنان به عنوان یک گروه اجتماعی در جامعه است.
این پژوهش،مطالعه ای تطبیقی بین جنبش اجتماعی زنان دردوره مشروطه درایران ودرقرن نوزدهم درغرب به ویژه امریکا می باشد.جمع آور أکثر
جنبش اجتماعی زنان درکلی ترین معنای خود جنبشی فکری-اجتماعی است که هدف اصلی آن ارتقای موقعیت زنان به عنوان یک گروه اجتماعی در جامعه است.
این پژوهش،مطالعه ای تطبیقی بین جنبش اجتماعی زنان دردوره مشروطه درایران ودرقرن نوزدهم درغرب به ویژه امریکا می باشد.جمع آوری داده ها با دوروش اسنادی ومطالعه میدانی(مصاحبه با صاحب نظران) انجام شده وپردازش داده ها با استفاده ازتحلیل محتوا وپرسشنامه معکوس صورت گرفته است.
دراین پژوهش هردوجنبش موردبررسی قرارگرفته وشباهتها وتفاوتهای این دوجنبش استخراج شده است.عوامل متعددی ازقبیل بستراجتماعی-اقتصادی،بافت فرهنگی ووضعیت زندگی زنان دوجامعه تأثیرچشمگیری برروند، فرایند، ساختار، عملکرد، کارکرد،اهداف ودستاوردهای این دو جنبش داشته است.
یافته های پژوهش نشان می دهد جنبش اجتماعی زنان درقرن نوزدهم درغرب جنبشی شناخته شده،وسیع،منسجم ورشدیافته تر بوده ودرسطح بین المللی مطرح شده است.امروزه نیز به عنوان یک نظریه اجتماعی درسطوح آکادمیک تدریس می شود. اماجنبش اجتماعی زنان دردوره مشروطه درایران جنبشی منسجم نبوده ودرآن دوره حتی درسطح ملی گسترش نیافته است.البته این جنبش برای زنان ایران دستاوردهایی مثل حق تحصیل داشته که تاامروز ادامه دارد.
تفاصيل المقالة
آمریکا و کشورهای غربی با به کارگیری قدرت نرم وسخت، سعی در ایجاد اختلاف بین مذاهب و شیعه هراسی دارند. راهپیمایی اربعین با داشتن ویژگی های یک جنبش اجتماعی توانسته است در وحدت و همبستگی مسلمانان اثر گذار باشد و تلاش های دشمن برای تفرقه اکنی و ناامنی را تحت تاثیر قرار دهد أکثر
آمریکا و کشورهای غربی با به کارگیری قدرت نرم وسخت، سعی در ایجاد اختلاف بین مذاهب و شیعه هراسی دارند. راهپیمایی اربعین با داشتن ویژگی های یک جنبش اجتماعی توانسته است در وحدت و همبستگی مسلمانان اثر گذار باشد و تلاش های دشمن برای تفرقه اکنی و ناامنی را تحت تاثیر قرار دهد. آیا می توان چنین تصور کرد که ابعاد مختلف این راهپیمایی، منجر به شکل گیری عناصری از قدرت نرم مسلمانان شده است؟ این پژوهش، به دنبال بررسی ابعاد پیاده روی اربعین و ارتباط آن با شکل گیری عناصر قدرت نرم مسلمانان است. در این تحقیق، با مشخص کردن شرایط جنبش اجتماعی، ویژگی های جنبش اربعین معرفی می شود و نهایتاً از این طریق، شکل گیری عناصر قدرت نرم مسلمانان به دست می آید.این تحقیق با استفاده از روش کمی و پیمایش انجام شده و جمع آوری اطلاعات آن، از طریق پرسشنامه بوده است. فرضیه اصلی تحقیق، یعنی وجود رابطه بین ابعاد پیاده روی اربعین و شکل گیری عناصر قدرت نرم مسلمانان تأیید شد. تعامل مفهومی راهپیمایی اربعین با جنبش اجتماعی و قدرت نرم، از دستاوردهای جدیدِ این پژوهش است. در پیاده روی اربعین، جنبشی اجتماعی شکل می گیرد که منجر به پدید آمدن عناصر قدرت نرم مسلمانان می شود که عبارتند از: همگرایی، وحدت و همبستگی بین مذاهب و ملت ها، اتحاد ایران و عراق، روشنگری و بیداری اسلامی، قدرت بالای بسیج مسلمانان.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف مطالعة جامعهشناختی جنبش نوظهور فرهنگی-مذهبی در ایران میباشد. مسأله اصلی محقق در مورد چگونگی و شیوه عملکرد این جنبش میباشد و سؤال تحقیق نیز در مورد چیستی اهداف و آرمانها وچگونگی سازماندهی، شیوههای عضوگیری و زمینههای اجتماعی آن میباشد. در این تح أکثر
پژوهش حاضر با هدف مطالعة جامعهشناختی جنبش نوظهور فرهنگی-مذهبی در ایران میباشد. مسأله اصلی محقق در مورد چگونگی و شیوه عملکرد این جنبش میباشد و سؤال تحقیق نیز در مورد چیستی اهداف و آرمانها وچگونگی سازماندهی، شیوههای عضوگیری و زمینههای اجتماعی آن میباشد. در این تحقیق برخی از مؤسسات فرهنگی مذهبی موجود در شهرهای مختلف ایران، که فعالیت آنها از یک جنس میباشد، جنبش بنیادگرای فرهنگی نام نهاده شد. فعالیت این جنبش بهصورت شبکهای و با فنون مختلف جذب جوانان صورت میگیرد. با توجه به اینکه سطح فعالیت این جنبش شهرهای مختلف کشور میباشد، اما در این پژوهش دو مؤسسه نورمعرفت در کرج و بهشت در تهران بهعنوان موردهای مورد مطالعه انتخاب گردید. در نهایت محقق به این نتیجه رسید که جنبش مزبور طی سالیان گذشته به لحاظ کمی و کیفی پیشرفتهای قابل توجهی نموده و منابع بسیاری همچون منابع انسانی و اعتباری و... را جذب نموده است و به سرعت در حال پیشرفت هستند.
تفاصيل المقالة
دراین پژوهش زمینه ای اجتماعی تا ثیر گذار بر شکل گیری جنبش اجتماعی محیط زیست گرایی درایران با استفاده از نظریه پردازان جنبش های اجتماعی جدید بویژه یورگن هابرماس ، آنتونی گیدنز و آلن تورن مورد بررسی قرار گرفته است .نظریه غالب براین این تاکید دارد که جنبش اجتماعی محیط زیست أکثر
دراین پژوهش زمینه ای اجتماعی تا ثیر گذار بر شکل گیری جنبش اجتماعی محیط زیست گرایی درایران با استفاده از نظریه پردازان جنبش های اجتماعی جدید بویژه یورگن هابرماس ، آنتونی گیدنز و آلن تورن مورد بررسی قرار گرفته است .نظریه غالب براین این تاکید دارد که جنبش اجتماعی محیط زیست نیز عموما نه تنها مخرب نیست بلکه لازمه زندگی اجتماعی جهت تحولی نو برای زیست بشری محسوب می شود، وبا قبول شرایط مدرنیته متاخر و جهانی شدن ، بازاندیشی اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی جزو لاینفک زیست بشری است ، و عرصه عمومی در جهان مدرن ویا پسا مدرن حلقه مفقوده است که بایستی حکمرانی این عرصه را برای ارتباط بین جامعه مدنی و حکومت مناسب سازی کند. در این مقاله باتوجه به بررسی پیشینه های تحقیق در دامنه موضوع مقاله حاضر پاسخی مطلوب ارائه نشده است به همین منظور سوال اصلی این پژوهش عبارت است از: زمینه های اجتماعی تاثیرگذار بر شکل گیری "جنبش محیط زیست گرایی" در ایران چیست؟ در پاسخ به این پرسش فرضیه مقاله حاضر به شرح ذیل بیان می کند: پیامدهای جهانی شدن و مدرنیته متاخر یا مدرنیزاسیون بازاندیشانه زمینه اجتماعی خارجی و گسترش تردیدها در خصوص نتایج مدرنیزاسیون و افزایش آگاهی نسبت به ضرورت مراقبت از اکولوژی سیاره و تقاضای انسانی کردن تکنولوژی در میان بخشی از جامعه را زمینه اجتماعی داخلی "جنبش محیط زیست گرایی" در ایران می توان دانست.
تفاصيل المقالة
در متون تاریخی ابهامهایی در مورد نقش انگلستان در شکلگیری جنبش مشروطه ایران وجود دارد. این مسئله به شکل این پرسش که چرا قدرتهای اروپایی در جنبشهای اجتماعی ایران مداخله کرده اند؟ مطرح شده فرضیه پژوهشی این است که مداخله قدرتهای اروپایی در عرصه سیاسی کشورهای دیگر در چا أکثر
در متون تاریخی ابهامهایی در مورد نقش انگلستان در شکلگیری جنبش مشروطه ایران وجود دارد. این مسئله به شکل این پرسش که چرا قدرتهای اروپایی در جنبشهای اجتماعی ایران مداخله کرده اند؟ مطرح شده فرضیه پژوهشی این است که مداخله قدرتهای اروپایی در عرصه سیاسی کشورهای دیگر در چارچوب منافع ملی آنها در نظام بینالمللی قابل توجیه است و همسویی آنها با با بازیگران داخلی تابعی است از متغیر منافع مذکور. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و در پایان به این نتیجه رسیده است که حمایت روسیه از جنبش تنباکو و حمایت دولت انگلستان از جنبش مشروطه در قالب مفهوم اتحاد طبیعی و در جهت منافع آن قدرتها قابل توضیح است. و در یک داوری علمی و بیطرفانه میتوان گفت: این جنبشها، رهبران و شرکت کنندگان در آنها صرفا ناشی از اراده قدرتهای بیگانه نبوده اند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications