این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش به روش معکوس بر انگیزش تحصیلی و یادگیری دانشجویان در درس کامپیوتر صورت گرفته است. جامعة آماری شامل دانشجویان فنّاوری آموزشی دانشگاه اراک در اولین نیمسال تحصیلی 95-94 است. 41 نفر از افرادی که درس مقدمات کامپیوتر را انتخاب کرده بودند به أکثر
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش به روش معکوس بر انگیزش تحصیلی و یادگیری دانشجویان در درس کامپیوتر صورت گرفته است. جامعة آماری شامل دانشجویان فنّاوری آموزشی دانشگاه اراک در اولین نیمسال تحصیلی 95-94 است. 41 نفر از افرادی که درس مقدمات کامپیوتر را انتخاب کرده بودند بهعنوان نمونه تحقیق بهصورت هدفمند در نظر گرفته شدند. دانشجویان به حسب تصادف در گروههای آموزش معکوس گروهی (14 نفر)، آموزش معکوس انفرادی (14 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) جای گرفتند. در مطالعة حاضر از طرح تحقیق نیمهآزمایشی استفاده شده است. در گروه کنترل روش آموزش سنتی بود و در دو گروه آزمایش روش کلاس معکوس اجرا شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر استفاده شد. ضرایب پایایی پاره مقیاسهای این ابزار با استفاده از فرمول 20 کودر-ریچاردسون بین 05/0 تا 084/0 گزارش شد. بهمنظور اندازهگیری یادگیری از آزمون یادگیری معلم ساخته استفاده شد، روایی صوری و محتوایی این آزمون توسط دو تن از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. همچنین از روش آماری تحلیل واریانس (Anova) و کوواریانس (Ancova) بهمنظور تحلیل دادهها استفاده شد. بر اساس نتایج پژوهش میانگین انگیزش تحصیلی دانشجویان در کلاسهای معکوس نسبت به کلاس سنتی افزایش یافته بود هرچند که اختلاف معنادار نبود و تنها در مؤلفه انگیزش بیرونی اختلاف معنیدار بود. همچنین میانگین یادگیری دانشجویان در کلاسهای معکوس نسبت به کلاس سنتی افزایش یافت هرچند که اختلاف معنیدار گزارش نشد و تنها در زیرمقیاس یادگیری عملی بین گروهها اختلافها معنیدار بود. میتوان نتیجه گرفت که کلاس معکوس در صورت فراهم کردن زمینه برای اجرا نسبت به آموزشهای سنتی کارآمدتر است.
تفاصيل المقالة
این پژوهش بر آن است تا دریابد که آیا تفاوتی بین میزان یادگیری و یادداری حاصل از آموزش به طریق کلاس فناوری چندرسانهای، کلاس آزمایشگاهی، کلاس معکوس و کلاس سنتی در درس علوم پایة ششم ابتدایی وجود دارد. روش پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی است. جامعة آماری پژوهش، شامل تمامی د أکثر
این پژوهش بر آن است تا دریابد که آیا تفاوتی بین میزان یادگیری و یادداری حاصل از آموزش به طریق کلاس فناوری چندرسانهای، کلاس آزمایشگاهی، کلاس معکوس و کلاس سنتی در درس علوم پایة ششم ابتدایی وجود دارد. روش پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی است. جامعة آماری پژوهش، شامل تمامی دانشآموزان مقطع ابتدایی به تعداد 8304 نفر در پایة ششم دبستانهای پسرانه در سال تحصیلی 96-95 در ناحیه 3 شهر کرج است. روش نمونهگیری بهصورت خوشه ای چندمرحلهای بوده است بدینصورت که ابتدا از مناطق چندگانه کرج ناحیه 3 بهصورت تصادفی انتخاب شد و آنگاه یک مدرسه در آن ناحیه بهصورت تصادفی انتخاب شده است. ابزار پژوهش از نوع آزمونهای چندگزینهای محققساخته که روایی آن 4 نفر از آموزگاران برتر کشوری تائید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد و اطلاعات با استفاده از نرمافزار آماری SPSS20 در دو بخش توصیفی و استنباطی تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد که روش آموزش معکوس تأثیر مثبت و معناداری بر یادگیری و یادداری دانشآموزان دارد؛ اما سایر روشهای آموزش کلاس آزمایشگاهی، کلاس چندرسانهای و کلاس سنتی تأثیری بر میزان یادگیری و یادداری دانشآموزان ندارند.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش، تبیین اثربخشی آموزش معکوس بر تابآوری تحصیلی دانشآموزان دختر پایة یازدهم در درس انسان و محیطزیست در سال تحصیلی 98-99 بود. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و از نظر هدف کاربردی است. همة دانشآموزان مشغول به تحصیل در پایة یازدهم شهر ری بهعنوان جامعۀ آماری پژ أکثر
هدف این پژوهش، تبیین اثربخشی آموزش معکوس بر تابآوری تحصیلی دانشآموزان دختر پایة یازدهم در درس انسان و محیطزیست در سال تحصیلی 98-99 بود. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و از نظر هدف کاربردی است. همة دانشآموزان مشغول به تحصیل در پایة یازدهم شهر ری بهعنوان جامعۀ آماری پژوهش در نظر گرفته شدند. ابتدا یکی از مدارس ناحیه دو شهر ری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و 60 نفر از دانشآموزان پایه یازدهم به روش تصادفی ساده در دو کلاس 30 نفری بهعنوان گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه استاندارد ساموئلز (2004) که توسط سلطانینژاد و همکاران در سال 1392 هنجاریابی شد بهعنوان پیشآزمون و پسآزمون استفاده گردید. پس از تأیید روایی صوری و محتوایی ابزار توسط اساتید حوزه علوم تربیتی، پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 81/0 محاسبه گردید. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی همچون شاخصهای گرایش مرکز و شاخصهای پراکندگی و آمار استنباطی آزمون لوین برای بررسی مفروضه همسانی واریانسها و تحلیل کوواریانس چند متغیره (آزمون مانکوا) و تکمتغیره و آزمون اتا با بهرهگیری از نرمافزارهای Spss24 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش معکوس بر تابآوری تحصیلی دانشآموزان تأثیر بسزایی دارد، بهطوریکه 56/0 تابآوری تحصیلی دانشآموزان دختر پایۀ یازدهم در درس انسان و محیطزیست را ارتقاء میبخشد. درنهایت، پیشنهاد میگردد که مدیران مدارس زمینۀ مشارکت معلمان در کارگاههای راهبردهای نوین تدریس را فراهم نمایند تا معلمان بتوانند از رویکردهای نوین تدریس ازجمله آموزش معکوس در کلاسهای درس بهرهمند گردند.
تفاصيل المقالة
مطالعه حاضر با هدف تدوین الگوی طراحی آموزشی بر پایه اصول یادگیری معکوس با استفاده از روش کیفی و طرح پژوهش حین عمل انجام شد. الگوی اولیه از طریق مصاحبه نیمه ساختار با دوازده متخصص یادگیری معکوس صورت بندی شد و طی جلسات مصاحبه با هفت تن از آنان ارزیابی و اصلاح شد. سپس، طرح أکثر
مطالعه حاضر با هدف تدوین الگوی طراحی آموزشی بر پایه اصول یادگیری معکوس با استفاده از روش کیفی و طرح پژوهش حین عمل انجام شد. الگوی اولیه از طریق مصاحبه نیمه ساختار با دوازده متخصص یادگیری معکوس صورت بندی شد و طی جلسات مصاحبه با هفت تن از آنان ارزیابی و اصلاح شد. سپس، طرح های تدریس علوم پایه ششم براساس الگوی توصیه شده طی جلسات گروه های کانونی با ده معلم پایه ابتدایی تدوین گردیدند و مطابق با بازخوردهای آنان تغییراتی در الگوی آموزش معکوس اعمال شد. طرح های تدریس در یک کلاس پایه ششم اجرا شدند و نتایج حاصل از مشاهدات معلم و بازخوردهای دانش آموزان برای بهبود الگو استفاده شد. چارچوب نهایی با عنوان الگوی طراحی آموزشی معکوس معرفی شد که فرابند آموزش را مشتمل بر سه مرحله تحلیل و نیازسنجی، طراحی و تدوین، و اجرا و ارزشیابی توصیف می کند. در مرحله نخست، ویژگی های یادگیرندگان، طرح برنامه درسی و موقعیت یادگیری تحلیل می شوند تا مراحل بعدی با تکیه به بینش های برآمده از این تحلیل، تنظیم شوند. در مرحله دوم، درباره نحوه بیان اهداف آموزشی، سازماندهی مواد و منابع آموزشی و تنظیم محیط یادگیری تصمیم گیری می شود. مرحله سوم مشتمل است بر اقداماتی که در سه موقعیت پیش ازکلاس درس (مانند نحوه اشتراک مواد آموزشی و بیان انتظارات از یادگیرندگان)، حین کلاس درس (مانند ارزیابی تکالیف و ارائه بازخورد) و پس از کلاس درس (مانند معرفی منابع و طرح پرسش های تاملی) رخ می دهند. الگوی طراحی آموزشی معکوس حاصل این پژوهش می تواند بعنوان یک راهنما مورد استفاده طراحان آموزشی و معلمان قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش معکوس بر انگیزش تحصیلی درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانشآموزان پسر پایة پنجم ابتدایی بود. طرح تحقیق پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با پیشآزمون - پسآزمون همراه با گروه کنترل بوده و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعة آماری شامل تمامی أکثر
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش معکوس بر انگیزش تحصیلی درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانشآموزان پسر پایة پنجم ابتدایی بود. طرح تحقیق پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با پیشآزمون - پسآزمون همراه با گروه کنترل بوده و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعة آماری شامل تمامی دانشآموزان پسر مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی منطقه 13 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونهگیری از نوع در دسترس شامل بر 30 دانشآموزان از یک دبستان دولتی انجام شد که به طور تصادفی در دو گروه 15 نفرة آزمایش و کنترل در دو کلاس گمارش تصادفی شدند. گروه آزمایش، تحت آموزش به روش معکوس قرار گرفتند و گروه کنترل طبق شیوة مرسومِ معلم خود پیش رفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامهی خودتنظیمی بوفارد (1995)، پرسشنامهی درگیری تحصیلی ریو (2013) و پرسشنامهی انگیزش تحصیلی هارتر (1981) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس در نرمافزار spss20 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از نظر خودتنظیمی تحصیلی، درگیری تحصیلی و انگیزشتحصیلی تفاوت معناداری (P<0.05) وجود داشت. به عبارت دیگر آموزش به روش معکوس، باعث افزایش انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانشآموزان شد.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف مقایسهی اثربخشی روش آموزش معکوس و آموزش سنتی بر ادراک کلاس و نگرش تحصیلی دانشجویان در درس آمار صورت گرفته است. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی، با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل 150 نفر از دانشجویان دختر رشتهی مشاورهی دانشگ أکثر
پژوهش حاضر با هدف مقایسهی اثربخشی روش آموزش معکوس و آموزش سنتی بر ادراک کلاس و نگرش تحصیلی دانشجویان در درس آمار صورت گرفته است. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی، با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل 150 نفر از دانشجویان دختر رشتهی مشاورهی دانشگاه فرهنگیان-پردیس فاطمه زهرا (س) در اولین نیمسال 99-98 بود. از میان آنها، 36 نفر از افرادی که درس آمار را انتخاب کرده بودند، به عنوان نمونهی تحقیق به صورت هدفمند، در نظر گرفته شدند. دانشجویان به روش تصادفی ساده، در گروههای آموزش معکوس (18 نفر) و آموزش سنتی (18 نفر) جای گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای ادراک کلاس فراسر، فیشر و مکروبی (1996) و نگرش تحصیلی اکبری (1383) جمعآوری شد. گروه مداخله، برنامهی آموزش معکوس را در قالب ۸ جلسه ۱۲۰ دقیقهای و هفتهای یکبار دریافت کرد؛ در حالی که برای گروه کنترل، روش تدریس سنتی اجرا شد. دادهها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا)، روش تجزیه و تحلیل تکمتغیری (آنکوا) و آزمون تعقیبی بونفرونی، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد بین اثربخشی روش آموزش معکوس (0.05>P) و آموزش سنتی (0.01>P) بر ادراک کلاس و نگرش تحصیلی، تفاوت معنیدار وجود داشت. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، استفاده از روش آموزش معکوس نسبت به آموزش سنتی، اثربخشی بیشتری بر ادراک کلاس و نگرش تحصیلی داشته است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications