چکیده
در چهار دهه گذشته، تحولات چشمگیری در تولید محصولات کشاورزی ایجاد شده است که علیرغم افزایش میزان بهره وری، فشار بی رویه ای را بر منابع تولیدی کشاورزی وارد نموده است. مهم ترین دلیل آن، به کارگیری فناوری های نامناسب و استفاده نادرست از فناوری های مدرن است. برای مقاب أکثر
چکیده
در چهار دهه گذشته، تحولات چشمگیری در تولید محصولات کشاورزی ایجاد شده است که علیرغم افزایش میزان بهره وری، فشار بی رویه ای را بر منابع تولیدی کشاورزی وارد نموده است. مهم ترین دلیل آن، به کارگیری فناوری های نامناسب و استفاده نادرست از فناوری های مدرن است. برای مقابله با آثار این پدیده، کشاورزی پایدار بصورت دستیابی به حداکثر ظرفیت باروری و تولیدی مستمر با حفاظت از منابع پایه به ویژه آب و خاک در کشاورزی تعریف شده است. هدف این نوشتار تحلیلی بر میزان استفاده از فناوریهای کشاورزی پایدار در بهره وری تولید برنج در شهرستان دورود می باشد. در این راستا مسأله پیش رو این است که کشاورزان در تولید برنج از چه فناوری هایی استفاده می کنند و تا چه اندازه اصول پایداری را مورد توجه قرار می دهند؟ پژوهش دارای دو نوع متغیر است. متغیر وابسته به کارگیری از فناوریهای کشاورزی و متغیر مستقل عوامل سن، تجربه، آگاهی، شرکت در کلاسهای ترویجی و.. می باشد که برای سهولت کار در شش دسته عوامل تقسیم بندی شده اند. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش پیمایش میدانی است و از نظر روش تحقیق به شیوه تحلیلی- همبستگی می باشد. حجم نمونه نیز از بین 30 روستای مورد مطالعه با استفاده از فرمول170 نفر تعیین شد که جهت تحلیل نتایج پرسشنامه ها از نرم افزار spss و آزمونهای همبستگی و رگرسیون استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که، برخی از متغیرها از قبیل دسترسی، ترویج، تعداد قطعات اراضی، درآمد و هزینه دارای رابطه مثیت و معنادار و برخی دیگر از متغیرها ازجمله سن، سواد، نظام بهره برداری و آگاهی دارای رابطه منفی و غیر معناداری با فناوریهای کشاورزی پایدار می باشند. بطور کلی از نتایج تحقیق چنین استنباط می شود که به کارگیری فناوری ها در منطقه مورد مطالعه: اولاً با فناوریهای کشاورزی پایدار همخوانی چندانی نداشته و ثانیاً به کارگیری فناوری ها بیشتر برای کسب سود بوده و به پایداری کشاورزی کمتر توجه شده است.
تفاصيل المقالة
در عصری که با نگرانیهای روبهرشد زیستمحیطی و نیاز مبرم به بازنگری در روشهای متداول تولید محصولات کشاورزی و دستیابی به کشاورزی پایدار، نمایان شده است، بهرهگیری از "فناوریهای سبز" بهعنوان راهحل نهایی ظهور کرده است. تحقیق حاضر باهدف شناسایی پیشرانهای توسع أکثر
در عصری که با نگرانیهای روبهرشد زیستمحیطی و نیاز مبرم به بازنگری در روشهای متداول تولید محصولات کشاورزی و دستیابی به کشاورزی پایدار، نمایان شده است، بهرهگیری از "فناوریهای سبز" بهعنوان راهحل نهایی ظهور کرده است. تحقیق حاضر باهدف شناسایی پیشرانهای توسعة فناوریهای سبز نوظهور برای دستیابی به کشاورزی پایدار اجرا شد. پیشرانها مجموعه فعالیتهایی هستند که باعث حرکت و تغییر در روند اصلی یک فرایند شده و سرانجام سیاستهای تدوین شده را مشخص میکنند. نوع تحقیق توصیفی – پیمایشی و جامعه آماری آن شامل خبرگان فناوری در بخشهای دولتی، خصوصی و بهرهبرداران فناوریهای سبز نوظهور بودند که به استناد جدول کرجسی و مورگان 314 نفر از آنها با روش نمونهگیری تصادفی با انتساب متناسب بررسی شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامهای بود که روایی آن با مراجعه با متخصصین فناوریهای کشاورزی به دست آمد و محاسبه ضریب کرونباخ آلفا (931/0) پایایی آن را تأیید کرد. دادهها توسط نرمافزار SPSS نسخة 21 و تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی طبقهبندی شدند. نتایج نشان داد که پنج عامل شامل؛ الزام به تحقق کشاورزی پایدار و حفظ منابع پایه، توجه به کارایی و بهرهوری در تولید، فناورانه شدن نظام تولید در کشاورزی، توسعه فرهنگ فناوری و نوآوری در جامعه کشاورزی و توسعه زیرساختهای موردنیاز فناوریهای سبز نوظهور، 15/75 درصد از واریانس کل عوامل پیشبرنده توسعة فناوریهای سبز نوظهور برای دستیابی به کشاورزی پایدار را تبیین میکنند.
تفاصيل المقالة
چکیده
در چهار دهه گذشته، تحولات چشمگیری در تولید محصولات کشاورزی ایجاد شده است که علیرغم افزایش میزان بهره وری، فشار بی رویه ای را بر منابع تولیدی کشاورزی وارد نموده است. مهم ترین دلیل آن، به کارگیری فناوری های نامناسب و استفاده نادرست از فناوری های مدرن است. برای مقاب أکثر
چکیده
در چهار دهه گذشته، تحولات چشمگیری در تولید محصولات کشاورزی ایجاد شده است که علیرغم افزایش میزان بهره وری، فشار بی رویه ای را بر منابع تولیدی کشاورزی وارد نموده است. مهم ترین دلیل آن، به کارگیری فناوری های نامناسب و استفاده نادرست از فناوری های مدرن است. برای مقابله با آثار این پدیده، کشاورزی پایدار بصورت دستیابی به حداکثر ظرفیت باروری و تولیدی مستمر با حفاظت از منابع پایه به ویژه آب و خاک در کشاورزی تعریف شده است. هدف این نوشتار تحلیلی بر میزان استفاده از فناوریهای کشاورزی پایدار در بهره وری تولید برنج در شهرستان دورود می باشد. در این راستا مسأله پیش رو این است که کشاورزان در تولید برنج از چه فناوری هایی استفاده می کنند و تا چه اندازه اصول پایداری را مورد توجه قرار می دهند؟ پژوهش دارای دو نوع متغیر است. متغیر وابسته به کارگیری از فناوریهای کشاورزی و متغیر مستقل عوامل سن، تجربه، آگاهی، شرکت در کلاسهای ترویجی و.. می باشد که برای سهولت کار در شش دسته عوامل تقسیم بندی شده اند. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش پیمایش میدانی است و از نظر روش تحقیق به شیوه تحلیلی- همبستگی می باشد. حجم نمونه نیز از بین 30 روستای مورد مطالعه با استفاده از فرمول170 نفر تعیین شد که جهت تحلیل نتایج پرسشنامه ها از نرم افزار spss و آزمونهای همبستگی و رگرسیون استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که، برخی از متغیرها از قبیل دسترسی، ترویج، تعداد قطعات اراضی، درآمد و هزینه دارای رابطه مثیت و معنادار و برخی دیگر از متغیرها ازجمله سن، سواد، نظام بهره برداری و آگاهی دارای رابطه منفی و غیر معناداری با فناوریهای کشاورزی پایدار می باشند. بطور کلی از نتایج تحقیق چنین استنباط می شود که به کارگیری فناوری ها در منطقه مورد مطالعه: اولاً با فناوریهای کشاورزی پایدار همخوانی چندانی نداشته و ثانیاً به کارگیری فناوری ها بیشتر برای کسب سود بوده و به پایداری کشاورزی کمتر توجه شده است.
تفاصيل المقالة
استفاده از کشت مخلوط و باکتری های محرک رشد گیاه منجر به افزایش پایداری نظامهای کشاورزی می گردد. بهمنظور بررسی اثر ازتوباکتر بر عملکرد بادامزمینی و ذرت در کشت مخلوط، یک آزمایش دو ساله بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در آستانه اشرفی أکثر
استفاده از کشت مخلوط و باکتری های محرک رشد گیاه منجر به افزایش پایداری نظامهای کشاورزی می گردد. بهمنظور بررسی اثر ازتوباکتر بر عملکرد بادامزمینی و ذرت در کشت مخلوط، یک آزمایش دو ساله بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در آستانه اشرفیه، استان گیلان، انجام شد. عامل اول شامل باکتری ازتوباکتر کروکوکوم (تلقیح و عدم تلقیح) و عامل دوم شامل الگوی کشت مخلوط در 8 سطح شامل کشت خالص ذرت، کشت خالص بادامزمینی، الگوهای کشت مخلوط افزایشی (100 درصد بادامزمینی+100 درصد ذرت، 100 درصد بادامزمینی+ 50 درصد ذرت و 100درصد ذرت+50 درصد بادامزمینی) و الگوهای کشت مخلوط جایگزینی (50 درصد ذرت+50 درصد بادامزمینی، 67 درصد ذرت+33 درصد بادامزمینی و 33 درصد ذرت+67 درصد بادامزمینی) بودند. نتایج نشان داد عملکرد دانه ذرت و بادامزمینی بهطور معنیداری تحت تأثیر ازتوباکتر و نسبت کشت مخلوط قرار گرفت. کاربرد ازتوباکتر سبب افزایش عملکرد دانه ذرت و بادامزمینی بهترتیب به میزان 16 و 10 درصد گردید. حداکثر و حداقل نسبت برابری زمین بهترتیب در الگوی کشت مخلوط 100 درصد بادامزمینی+50 درصد ذرت و 50 درصد ذرت+50 درصد بادامزمینی مشاهده شد و کاربرد ازتوباکتر سبب افزایش نسبت برابری زمین بین 12 تا 16 درصد در الگوهای مختلف کشت مخلوط گردید. با توجه به عدم امکان کنترل ماشینی علفهایهرز در الگوهای کشت مخلوط افزایشی، در صورت آلودگی کم مزرعه به علفهایهرز، الگوی کشت 100 درصد بادامزمینی+50 درصد ذرت همراه با کاربرد ازتوباکتر مناسب خواهد بود. در غیراینصورت، با توجه به نسبت برابری زمین و عملکرد بادام زمینی، الگوی کشت مخلوط 67 درصد بادامزمینی+33 درصد ذرت همراه با کاربرد ازتوباکتر مناسب خواهد بود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications