ساختار طبقاتی جامعه ی ایران و روند تحولات آن فاصله سالهای ۱۳۳۵ الی ۱۳۹۰
محورهای موضوعی : مطالعات جامعه شناختی شهری
کلید واژه: ساختار طبقاتی, طبقهی سرمایه دار, طبقه ی کارگر, طبقه ی خرده بورژوا, طبقه ی متوسط,
چکیده مقاله :
جمعیت ده سال به بالای جامعهی ما در طول سالهای دههی ۱۳۳۰ تاکنون نزدیک به پنج برابر شده؛ در همین مدت تعداد شاغلان کشور کمتر از سه و نیم برابر شده است. نسبت جمعیت شاغل به جمعیت ده سال به بالای کشور شاخص دیگری است که هرچه به عدد یک نزدیکتر شود، نشانگر سلامت ساختار اقتصادی جامعه است، و برعکس. این مقیاس در فاصله سالهای ۱۳۳۵ الی ۱۳۵۵ هرچه بیشتر از عدد یک دور شد و از ۴۶/۰ به ۳۳/۰ تنزل یافت. این شاخص در فاصله سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۰ با فراز و فرود مواجه شد؛ اما در نهایت با کمی کاهش به ۳۲/۰ رسید. شکاف عظیم، درازمدت و تا حدی فزاینده میان افراد شاغل و شاغلان بالقوه، نشانگر بیماری مزمن و ساختاری اقتصادی است؛ وضعیتی که برای همهی طبقات اجتماعی و بخصوص طبقات فرودست جامعه موجب خسران است. ما به ازای طبقاتی چنین روندی در عدم تناسب رشد طبقات مختلف اجتماعی بازتاب مییابد. جامعهی ما در این سالها پس از پشت سر گذاردن مرحلهی معیشتی تولید در دورهی قبلی تاریخی خود، در حال قوامدهی مراحل مختلف مناسبات کالایی و سرمایهدارانه بوده است. شرایطی که باید در آن دو طبقهی اصلی و برسازندهی این مناسبات (طبقهی سرمایـهدار و طبقه کارگـر) هرچه بیشتـر تقـویت میشدند و در مقابل طبقهی خردهبورژوازی تحلیل میرفت. ولی روند امور برخلاف انتظار پیش رفـت. در جوامـع پیشرفته نیز روند عمومی در طول زمان به سمت کاهش تعداد طبقهی سرمایهدار و طبقهی کارگر بوده است؛ اما جوامع مذکور با استفاده از انقلاب فنآورانه، عقلایی کردن هرچه بیشتر سازمان کار و بالا بردن بازدهی نیروی کار به تدریج با بالا بردن رفاه در جامعه به این جایگاه ارتقا یافتهاند. اما جامعه ما عمدتاً به سبب وجود درآمدهای نفتی و تکیه بر کالاهای وارداتی، با آهنگی سریع به قعر چنین مرتبهای سقوط کرده است. قشر مهمی از طبقهی خردهبورژوازی، بزرگترین طبقهی جامعه ما، غیر مولد بوده و مشغول رتق و فتق توزیع کالاهای مصرفی وارداتی است. وضعیتی که با قشر مهم دیگر این طبقه، قشر خردهبورژوای تولید کننده، در تضاد است. شکلگیری و قوامیابی قشر سرمایهدار رانتی، معضل دیگر نظام طبقاتی در جامعهی ماست. در این نوشته به دگرگونی ساختار طبقاتی جامعهمان و قشربندی درونی طبقات آن در فاصلهی سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ پرداخته شده تا الگوی تحول طبقات و آسیبهای مزمن آن مشخص شود.
Social class structure as the most impressive social group has wide ranging effects on social relationships and the development of social trends. It is too difficult to clarify different aspects of sociological issues of a society without considering the interferences of this variable. Iran’s social class had witnessed considerable changes during the course the years and that is what this research takes into consideration; Oil and its revenues have contributed significantly to it. This paper aims to study social class transformations during the period of (1961 – 1913) in Iran and also to explore its diverse aspects. Many studies have examined class structure in Iran; yet, there have been few quantitative investigations about it. In order to provide a realistic quantitatively-oriented overview of the class structure and to show the social class chanes during the period, all census data of Statistical Center of Iran have been used. Theoretically, this study relies on Thompson, Wright, and Giddens viewpoints; and Nomani and Behdad’s method in their worthwhile study over the class structure in Iran was also utilized. In this study workforce has been divided into four classes; bourgeois class – petty bourgeois class - working class - middle class. Findings show that numerically petty bourgeois class continuously was above all other classes; and middle class had the most improvement during the time; these signs aren’t fair for the forces of production and its progress.