نقش آموزش مهارتهای حل مسأله بر خود تعیین گری و شکوفایی در بین دانشجویان زن دانشگاه آزاد اسلامی
محورهای موضوعی : فصلنامه مهارت های روانشناسی تربیتیمریم فیض بخش واقف 1 , سلیمان کابینی مقدم 2
1 - کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس، ایران
2 - استادیار گروه روانشناسی، مؤسسه آموزش عالی غیردولتی مهر آستان، آستانه اشرفیه، ایران
کلید واژه: شکوفایی, مهارتهای حل مسأله, خود تعیین گری, دانشجویان زن,
چکیده مقاله :
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش آموزش مهارتهای حل مسأله بر خود تعیینگری و شکوفایی در بین دانشجویان زن دانشگاه آزاد اسلامی شهر قدس تهران بود. این پژوهش به روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان زن کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی شهر قدس تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 71 نفر بود که از بین آنها تعداد 30 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز در مراحل پیشآزمون و پسآزمون از پرسشنامههای خود تعیینگری لاگاردیا و همکاران (2000) و شکوفایی سلیمانی و همکاران (1394) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) و به مدت 5 هفته تحت مداخله آموزشی مهارتهای حل مسأله دزوریلا و گلدفرید (1971) قرار گرفت. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و بوسیله نرمافزارSPSS24 تجزیه و تحلیل شد. سطح معنیداری برای همه آزمونها 05/0 لحاظ گردید. نتایج نشان داد آموزش حل مسأله گروهی در مرحله پسآزمون باعث افزایش نمره خود تعیینگری (001/0>P) و شکوفایی (001/0>P) دانشجویان در گروه آزمایش شد. بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که مسؤولان و برنامه-ریزان سازمان دانشگاه آزاد اسلامی برای افزایش میزان خود تعیینگری و شکوفایی دانشجویان میتوانند از آموزش مهارت-های حل مسأله استفاده کنند.
The purpose of this research was to the role of teaching problem solving skills on self-determination and flourishing among female students of Islamic Azad University of Quds in Tehran. The research method was conducted as a semi-experimental method with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population included all the female master's students in the field of psychology of the Islamic Azad University of Quds, Tehran, in the academic year of 2021-2022, in the number of 71 people, of which 30 qualified volunteers were selected by available sampling method and They were randomly divided into 2 groups (experimental and control). To collect the required data in the pre-test and post-test stages, the self-determination questionnaires of LaGuardia & et al (2000) and flourishing Soleimani et al. The experimental group underwent 10 sessions (60 minutes each session) and 5 weeks of educational intervention on problem solving skills by Desorilla and Goldfried (1971). The data was analyzed using the statistical method of analysis of covariance and SPSS24 software. A significant level of 0.05 was considered for all tests. The results showed that group problem solving training in the post-exam stage increased the self-determination score (P<0.001) and flourishing (P<0.001) of the students in the experimental group. Based on the findings of this research, it can be concluded that the officials and planners of the Islamic Azad University organization can use teaching problem solving skills training to increase the self-determination and flourishing of students.
_||_
نقش آموزش مهارتهای حل مسأله بر خود تعیینگری و شکوفایی
در بین دانشجویان زن دانشگاه آزاد اسلامی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش آموزش مهارتهای حل مسأله بر خود تعیینگری و شکوفایی در بین دانشجویان زن دانشگاه آزاد اسلامی شهر قدس تهران بود. این پژوهش به روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان زن کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی شهر قدس تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 71 نفر بود که از بین آنها تعداد 30 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز در مراحل پیشآزمون و پسآزمون از پرسشنامههای خود تعیینگری لاگاردیا و همکاران (2000) و شکوفایی سلیمانی و همکاران (1394) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) و به مدت 5 هفته تحت مداخله آموزشی مهارتهای حل مسأله دزوریلا و گلدفرید (1971) قرار گرفت. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و بوسیله نرمافزارSPSS24 تجزیه و تحلیل شد. سطح معنیداری برای همه آزمونها 05/0 لحاظ گردید. نتایج نشان داد آموزش حل مسأله گروهی در مرحله پسآزمون باعث افزایش نمره خود تعیینگری (001/0>P) و شکوفایی (001/0>P) دانشجویان در گروه آزمایش شد. بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که مسؤولان و برنامهریزان سازمان دانشگاه آزاد اسلامی برای افزایش میزان خود تعیینگری و شکوفایی دانشجویان میتوانند از آموزش مهارتهای حل مسأله استفاده کنند.
واژههای کلیدی: مهارتهای حل مسأله، خود تعیینگری، شکوفایی، دانشجویان زن
مقدمه
مطالعه رفتار و ویژگیهای همه جانبه افراد جامعه به منظور شناسایی و افزایش توانمندیهای آنان همیشه مورد توجه روانشناسان قرار داشته است. از جمله این ویژگیها میتوان به خود تعیینگری1 اشاره کرد. نظریه خود تعیینگری از سوی دسی و رایان2 عنوان گردیده است. تمرکز اصلی نظریه مذکور به انگیزههای درونی و بیرونی و نیز توجه به نیازهای سهگانه بنیادین یعنی؛ خودمختاری3، شایستگی4 و ارتباط5 در انسان میباشد (هربکووا و ساچانکووا6، 2016). خود تعیینگری به مفهوم کنترل کردن فراشناختی عملیات کنترل و برنامهریزی اهداف در راستای انگیزههای افراد است که گونهای از خودتنظیمی در نظر گرفته میشود (جانگرت و همکاران7، 2016). از جمله ادعاهای نظریه خود تعیینگری این است که احتیاجات روانشناختی اساسی، جنبه جهانی دارند؛ یعنی برای مردم تمام فرهنگها مهم و حیاتی میباشد (سلطانی و همکاران، 1398). نظریه خود تعیینگری چنین بیان میکند که علیرغم اینکه فرهنگها از مسیرهای مهم و عمیق بر افراد اثر میگذارند، اما چون نیاز، که بایستی برآوره شود تا انسانها سطح بهینه بهزیستی را تجربه کنند، به فرهنگ بستگی ندارد (پرلمن و همکاران8، 2020). در بحث خود تعیینگری انگیزههای درونی رفتار انسان با بخشهایی از انگیزههای بیرونی آن همسو میگردد. انگیزههای درونی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند ضمن این که وجود انگیزههای بیرونی هم الزامی است (جو و همکاران9، 2018). خود تعیینگری رویآوردی مرتبط با انگیزه و عملکرد اجتماعی افراد است که نقش نیازهای اساسی روانشناختی را به عنوان سرمایههای انگیزشی ذاتی نمایان میسازد و حمایت کردن از این نیازها، منجر به تسهیل عملکرد فردی و سازش یافتگی اجتماعی افراد میشود (اندرداکیس و همکاران10؛ 2019).
یکی از عوامل اصلی در بحث خودتنظیمی و درونیسازی تجارب افراد، اندازه اختلافهای تعاملات درونی با محیط بیرونی است. به هر میزان بین محیط بیرون و درون افراد تعارض بیشتری وجود داشته باشد، رفتار انسان در مرحله ابتدایی پیوستار، درونیسازی گردیده و خودتنطیمی کمتر میشود (فاضلپور، 1396). بر اساس موضوع خود تعیینگری، افراد کوشش میکنند تا تقاضاها و نقشهای اجتماعی را که حالت برانگیزانندگی درونی ندارد را ایفا کنند و آنها را مطابق الگوهای درونیسازی به ارزشهای خودتنظیمی و شخصی در بیاورند (سرجیس و همکاران11، 2018). در مدل خود تعیینگری، جنبههای مختلف رفتار با دیگر ویژگیهای زندگی و شغل افراد ترکیب میشود، به طوریکه آنان فکر میکنند که رفتارشان قسمت ضروری و مکمل آنان میباشد (کوت و همکاران12، 2018). مرحله خود تعیینگری کامل، به منزله انگیزش درونی در نظر گرفته میشود. انگیزش درونی به صورت کوششی که در نبود پاداشها و پیامدهای بیرونی بروز میکند تعریف میشود. افرادی که واجد انگیزش درونی میباشند برای خود هدفهایی را مدنظر قرار میدهند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند (وانگ و همکاران13، 2019).
یکی از سازههایی که ارتباط بسیار نزدیکی با خود تعیینگری دارد شکوفایی14 است. شکوفایی به منزله حالتی از سلامت روان بهینه میباشد (مجابی و کیان، 1397). سلیگمن15 (1980) در زمینه شکوفایی مدلی متشکل از؛ روابط16، هیجانات مثبت17، مشغولیت18، موفقیت19 و معنا20 را معرفی نمود. این پنج رکن اساسی که در شکلگیری بهزیستی21 کلی سهیم هستند، حوزههای مهمی باشند که افراد آنها را محض خاطر خودشان تعقیب میکنند و هر یک را میتوان به صورت مستقل از یکدیگر اندازهگیری نمود (روث و سالدو22، 2017). افراد شکوفا علاوه بر اینکه احساس مطلوبی دارند، عملکرد خوبی هم دارند. این افراد به صورت مرتب هیجانهای خوبی را تجربه کرده در مسیر زندگی روزانه احساس شادکامی دارند و با محیط پیرامون خود مشارکت سازندهای دارند (کیز23، 2017). آن دسته از افرادی که از نظر شکوفایی در سطح بالایی قرار دارند به لحاظ هیجانی و نیز در رابطه با عملکرد در زندگی شخصی و اجتماعی خود عملکرد خوبی دارند و به دور از همه نوع بیماری روانی هستند (ردلاینگایس و همکاران24، 2019). از سوی دیگر این افراد مستعد بهتر شدن، رشد کردن و توسعه تواناییهای خود را دارا هستند و میتوانند با سایر افراد روابط قابل اعتماد و صمیمانهای داشته باشند (شانکلند و روست25، 2017). افراد مذکور از روابط اجتماعی لذت بیشتری برده و محدودیتهای کمتری را در رابطه با فعالیت روزانه خود کسب مینمایند و در فعالیتهای مختلف اجتماعی شرکت گستردهای دارند. افرادی که شکوفا هستند سطح بالایی از سلامت ذهنی را تجربه کرده که به وسیله الگویی از احساسات مثبت و عملکرد مثبت در زندگی مشخص میشود (حکاک و همکاران، 1401).
شکوفایی یک مفهوم چندبعدی است که برای رسیدن به آن لازم است ترکیب بهینهای از عوامل فردی و محیطی به کار گرفته شود. بدین منظور کسب شایستگیهای لازم برای استفاده بهینه از پتانسیلهای فرد در بستر محیط ضروری است. به کار گرفتن این شایستگیها در عمل به فرد کمک میکند تا مسیر خود به سمت شکوفایی را هموار نماید (حسینی و همکاران، 1400). سطح هيجانات مثبتي كه افراد همراه با اشتياق و جذابيت، برقراري و حفظ روابط مثبت، جستجو و تعقيب اهداف مهم و معنادار همراه با تمركزي كه بر موفقيتهاي كوچك و بزرگ در زندگي دارند، سطح بهزيستي و تمايل به شكوفايي آنها را انعكاس ميدهد (آگنور و همکاران26، 2021). نتایج تحقیقی نشان داده است که شکوفایی به صورت مثبت با بهزیستی هیجانی، بهزیستی اجتماعی، ذهن آگاهی و واکنشپذیری هیجانی مثبت رابطه دارد. شکوفایی با برقراری ارتباطات مثبت با دیگران، کنترل محیطی بیشتر و هدفمندی نیز رابطه دارد. همچنین شکوفایی با خودمختاری، پذیرش خود، افسردگی و تجربه تنهایی نیز در ارتباط است (عبید و همکاران27، 2018). نتایج تحقیق دیگری گویای این نکته است که شکوفایی با پیشبینی کنندههای بهزیستی شناختی همچون درک زندگی و داشتن انتظارات، کشف استعدادهای خود در زمینههای مختلف زندگی و اهداف مطلوب در زندگی همبستگی مثبتی دارد (الفرینگ و همکاران28، 2017).
تدابیر و مداخلات مختلفی برای آموزش و توسعه خود تعیینگری و شکوفایی در افراد وجود دارد که از آن جمله میتوان به آموزش مهارتهای حل مسأله29 اشاره نمود. روانشناسان یک بخش اساسی قابلیت و توانمندی انسان را مهارت حل مسأله میدانند و معتقدند آنها در سرتاسر زندگی خود به طور مداوم در حال حل مسأله هستند (لانگ و همکاران30، 2021). حل مسأله فرايندي شناختي- رفتاري31 است كه در آن شخص تلاش ميكند براي مشكلات استرسآور راهحلهاي سازگاري شناسايي كند (سدک و همکاران32، 2022). مهارتهاي حل مسأله اعمال هدفگرايانهاي هستند كه به منظور حل موفقيتآميز يك مشكل خاص بايستي انجام شوند. هر مرحله در فرآيند حل مسأله يك هدف يا وظيفه بينظير دارد. اين مراحل شامل تعريف و فرمولبندي مشكل، تهيه ليستي از راه حلها، تصميمگيري، به كارگيري راهحلها و ارزيابي نتايج راه حلها ميباشد (قنبریطلب و همکاران، 1398). اين توانمندیها به اشخاص كمك ميكند كه به شکل مناسبی بر مشكلات غلبه كنند و به افراد آموزش داده ميشود تا روشهای گوناگونی را به كار ببرند. از جمله اینکه اصل مشکل را تغییر دهند و احساسات آشفته آسیبزننده به مشکل را کنترل نمایند (وادمن و همکاران33، 2019).
یادگیری حل انواع مسائل منجر به کسب مهارت و دانش جدید میگردد. تغییرات صورت گرفته در رفتار افراد که بر اثر حل مسأله ایجاد میشود نسبت به تغییراتی که در نتیجه تأثیر یادگیری سادهتر ایجاد میشود پایدارتر است. تقویت تفکر خلاق از مسیر انعطافپذیری شناختی، کنار گذاشتن زمینه و دیدگاه غالب و استفاده از تداعیهای سلسله مراتبی گسترده رخ میدهد و در قالب تفکر واگرا با استفاده از دستهبندیهای شناختی گسترده و جابهجایی میان آنها نمود پیدا میکند (نجفعلی و همکاران، 1401). حل مسأله شکلی از رویارویی متمرکز بر موضوع و نیز سازگاری میباشد که سبب خطمشیهای دارای هدف خاص میگردد، یادگیرندگان با بکارگیری آن به تعریف مسأله پرداخته، نسبت به ارائه راهحلهای گوناگون و نیز انتخاب راهحل مناسب اقدام مینماید (ویس و همکاران34، 2022). ینگ و همکاران35 (2023) در مطالعهای دریافتند آموزش یادگیری مبتنی بر حل مسأله در افزایش مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان پرستاری مؤثر است. یالسین و اردان36 (2021) در پژوهشی نشان دادند آموزش مهارتهای حل مسأله در افزایش خلاقیت و شکوفایی دانشآموزان تأثیر معناداری داشت. در پژوهش جمشیدی و همکاران (1400) این یافته حاصل شد که آموزش به روش یادگیری مبتنی بر حل مسأله موجب افزایش مهارتهای ارتباطی در دانشجویان شد. خاکپور و همکاران (1400) در پژوهشی نشان دادند آموزش مهارتهای حل مسأله سبب افزایش راهبردهای شناختی، درک حمایت اجتماعی و سبب کاهش ناکامی درونی و بیرونی نوجوانان شد. در پژوهش قربانزاده و سرداری (1399) این نتیجه حاصل شد که آموزش مهارتهای حل مسأله تأثیر معناداری بر افزایش هیجانهای تحصیلی مثبت و کاهش هیجانهای تحصیلی منفی دانشآموزان داشت. حسنزاده و اسلامپناه (1398) در مطالعهای دریافتند آموزش تکنیک حل مسأله موجب افزایش مهارتهای تفکر خلاق و توانمندی در بین کارآموزان شد.
با توجه به مطالب شرح بالا، میتوان گفت که خود تعیینگری و شکوفایی از موضوعات مورد توجه روانشناسان میباشد. از سوی دیگر بحث عملکرد تحصیلی دانشجویان برای برنامهریزان نظام آموزش عالی از اهمیت خاصی برخوردار است. به طوری که انجام هرگونه مطالعاتی که بتواند موجب تسهیل فرآیند یاددهی- یادگیری و افزایش کیفیت آموزشی در دانشجویان شود فعالیتی ارزشمند محسوب میشود. چنانچه این گروه از افراد میزان مطلوبی از خود تعیینگری را دارا باشند میتوانند در دستیابی به اهداف خودشان کنترل لازم را داشته باشند. همچنین در صورتی که بتوان شرایطی را فراهم نمود که دانشجویان از نظر شکوفایی در سطح بالایی قرار بگیرند به لحاظ هیجانی و نیز در رابطه با فعالیتهای تحصیلی و اجتماعی خود عملکرد خوبی خواهند داشت. در پژوهش حاضر چنین فرض شده است که با آموزش مهارتهای حل مسأله گروهی میتوان به این اهداف رسید. برابر بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که تاکنون مطالعهای با این عنوان انجام نشده است و پژوهشهای نیمهمرتبط انجام شده پیرامون موضوع حاضر به لحاظ کمی از کفایت لازم برخوردار نیست. بر همین اساس در پژوهش پیشرو هم این سؤال مطرح بود که آموزش مهارتهای حل مسأله گروهی بر خود تعیینگری و شکوفایی در بین دانشجویان زن چه تأثیری دارد؟
مواد و روشها
این پژوهش به روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان زن کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی شهر قدس تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 71 نفر بود که از بین آنها تعداد 30 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. در این پژوهش معیارهای ورود آزمودنیها به مطالعه شامل؛ دانشجویان زن کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی شهر قدس تهران، علاقهمند به همکاری در پژوهش و فاقد هرگونه بیماری جسمی و روانی بود. همچنین معیارهای خروج شامل؛ عدم علاقهمندی به همکاری در پژوهش و داشتن بیش از 1 جلسه غیبت در جلسات آموزشی بود. از سوی دیگر ملاحظات اخلاقی به شرح ذیل رعایت شد: 1) پیش از شروع مطالعه، شرکت کنندگان از موضوع و روش اجرا مطالعه مطلع شدند. 2) پژوهشگر متعهد شد تا از اطلاعات خصوصی و شخصی آزمودنیها محافظت نماید. 3) پژوهشگر متعهد شد نتایج پژوهش را در صورت تمایل آزمودنیها، برای آنها تفسیر نماید. 4) در صورت مشاهده هرگونه ابهام، راهنماییهای لازم به آزمودنیها ارائه شد. 5) مشارکت در پژوهش هیچگونه بار مالی برای شرکت کنندگان بدنبال نداشت و 6) این پژوهش با موازین فرهنگی آزمودنیها و جامعه هیچگونه مغایرتی نداشت. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز از پرسشنامههای شرح زیر استفاده شد:
پرسشنامه خود تعیینگری37: این پرسشنامه توسط لاگاردیا و همکاران38 (2000) ساخته شده و دارای 21 ماده میباشد که پاسخها روی یک مقیاس از کاملاً غلط (1) تا کاملاً صحیح (7) قرار میگیرد. حداقل و حداکثر نمره این پرسشنامه به ترتیب 21 و 147 بوده و نقطه برش آن نیز 84 میباشد. کسب نمره بالا نشان دهنده میزان بالای خود تعیینگری در بین آزمودنیها است. ایلاردی و همکاران (2000) برای تعیین روایی این پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی استفاده کردند که با شاخصهای برازش مناسب تأیید شد (05/0 RMSEA=، 05/0P˂، 185 df=، 11/556 x2=، 92/0CFI=، 91/0NFI= ، 91/0 GFI=). از سوی دیگر این پژوهشگران پایایی ابزار مذکور را با روش بازآزمایی با فاصله زمانی دو هفته 89 صدم بدست آوردند. همچنین سلطانی و همکاران (1398) در پژوهشی روایی صوری پرسشنامه را با استفاده از نظر تعداد 5 نفر از متخصصان رشته روانشناسی، مطلوب و پایایی آن را از طریق ضریب آلفای کرونباخ 70 صدم بدست آوردند.
پرسشنامه شکوفایی39: این پرسشنامه توسط سلیمانی و همکاران (1394) ساخته شده و دارای 28 سؤال است. پرسشنامه مذکور براساس مقیاس 6 گزینهای لیکرت تنظیم شده است که طیف آن از 1 (کاملاً مخالفم) تا 6 (کاملاً موافقم) میباشد. این مقیاس دارای 4 خرده مؤلفه شامل؛ هیجانهای مثبت، روابط، معنایابی و پیشرفت است. حداقل نمره این پرسشنامه 28 و حداکثر نمره آن 168 و نقطه برش آن نیز 98 میباشد. کسب نمره بالا نشان دهنده وجود شکوفایی بالا در بین آزمودنیها است. سلیمانی و همکاران (1394) روایی صوری این پرسشنامه را با استفاده از نظرات متخصصان مناسب ارزیابی کرده و پایایی آن را با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مؤلفه؛ هیجانهای مثبت 95/0، روابط 87/0، معنایابی 88/0، پیشرفت 83/0 و پایایی کل را 91/0 محاسبه کردهاند. برای مداخله آموزشی نیز از بسته آموزشی شرح زیر استفاده شد:
بسته آموزشی حل مسأله گروهی40: این بسته آموزشی توسط دزوریلا و گلدفرید41 (1971) ساخته شده و شامل 10 جلسه میباشد که هر جلسه در مدت 60 دقیقه اجرا میشود. در این پژوهش بسته آموزشی مذکور در مدت 5 هفته و هر هفته به میزان دو جلسه به صورت گروهی اجرا گردید. خلاصه محتوای برنامه آموزشی مذکور به شرح جدول 1 میباشد:
جدول 1- خلاصه جلسات آموزشی حل مسأله (دزوریلا و گلدفرید، 1971)
جلسات | شرح جلسات | زمان اجرا |
اول | این جلسه، جلسهای توجیهی بود که ضمن معارفه، در مورد اهداف آموزشی و نحوه اجرا و زمان برگزاری جلسات آموزشی صحبت شد و آزمودنیها با تعریف کلی مهارت حل مسأله و اهمیت نقش آن در زندگی روزمره آشنا شدند. در این جلسه، علاوه بر آشنایی با همدیگر و برقراری ارتباط اولیه، در خصوص تعریف حل مسأله، اهمیت آن و اهداف برنامه آموزشی حل مسأله توضیحاتی ارائه شد. پیشآزمونها نیز در این جلسه به اجرا درآمد. قرارداد مشاركت و طرح تأثيرات آموزش به منظور افزايش انگيزه در بین آزمودنیها بسته شد. | 60 دقیقه |
دوم | در این جلسه نخستین گام مهم یادگیری حل مسأله یعنی درک مسأله و بازنمایی صحیح آن، ارتباط آن با رفتارها و آگاهی از این واقعیت که مسائل بالقوه قابل حل هستند مورد بحث قرار گرفت. هدف این جلسه، ایجاد نگرش مثبت و حداکثر انگیزش در توانایی حل مسأله بود، اهمیت این مرحله در جایگاه اولین گام در حل مسأله در ابعاد شناختی و هیجانی قابل توجه است بنابراین سعی شد با مثالهای عینی جهتگیری مثبت به مسائل آموزش داده شود. |
60 دقیقه |
سوم | پس از مروری بر مطالب جلسه قبل، مباحثی در مورد تشخیص و توصیف دقیق مسأله در قالب واژههای دقیق و صریح صحبت شد و سپس آزمودنیها مسائل خود را تعریف و اولویتبندی کردند و مهمترین مسائل انتخاب شدند. در واقع این، شروع یک توالی منطقی برای حل مسأله بود و به شروع فرآیند خلاق کمک میکرد. در این مرحله روشی برای دقیقتر شدن و کاهش حیطه مسأله ارائه شد. بدین صورت که از آزمودنیها خواسته شد به سؤالات زیر پاسخ دهند.1) مسأله اصلی چیست؟ 2) مسأله در چه زمانی شروع میشود؟ 3) مسأله در کجا شکل میگیرد؟ 4) چه کسانی در ایجاد این مسأله نقش دارند؟ 5) چرا این مسأله برای من اتفاق افتاده است؟ 6) آیا ویژگیهای خاصی در من وجود دارد که باعث ایجاد مسأله شده است؟ |
60 دقیقه |
چهارم | پس از مروری بر مطالب جلسه قبل، روش بارش مغزی (ایدهپردازی) آموزش داده شد و آزمودنیها به ارائه راهحلهای موجود ممکن و غیرممکن برای مسائل مهم خودپرداختند. فراگیران در این جلسه به یافتن راهحلهای متعدد برای حل مسأله خود بودند. |
60 دقیقه |
پنجم | در این جلسه در مورد استفاده از فن دو ستون یا فن معایب و مزایا صحبت شد که ادامه مرحله ایدهپردازی است، از هر آزمودنی خواسته شد برای یک مسأله شخصی هر راهحلی که به ذهنش میرسد ثبت کند. در این مرحله از وی خواسته شد منابع و امکاناتی (فردی، خانوادگی و اجتماعی) را که در اختیار دارد شناسایی کند. |
60 دقیقه |
ششم | در این جلسه نحوه ارزیابی راهحلها به آزمودنیها آموزش داده شد که چطور راهحلهایشان را ارزیابی کنند. |
60 دقیقه |
هفتم | در این جلسه به آزمودنیها مرحلة برنامهریزی برای عمل آموزش داده شد؛ یعنی چگونه راهحلی را که بیشترین مزایا و کمترین معایب را دارد اجرا کردند، در صورت موفقیت به خودشان پاداش دادند و در صورت عدم موفقیت مراحل قبلی را بازبینی کردند تا مشخص شود اشکال در کدام مرحله بوده است. |
60 دقیقه |
هشتم | در این جلسه طبق الگوی حل مسأله موقعیتهایی که فراگیران، در آن موقعیتها، دچار مشکل میشوند توضیحاتی ارائه شد. |
60 دقیقه |
نهم | ابتدا بازخوردی از جلسههای گذشته ارائه شد و در این جلسه نحوه مقابله با مشکلات مطرح شده توضیح داده شد، سپس افراد در مورد اثربخشی راهحلهای اجرایی خود توضیح داده و در نهایت برای آنها توضیح داده شد که در صورت شکست در انتخاب راهحل نخست یا بهترین راهحل، باید به مراحل قبلی بازگشت کرده و راهحلهای دیگر را بیازمایند و مشکل را بدون یافتن راهحلی برای آن رها نسازند. |
60 دقیقه |
دهم | در این جلسه مطالب کل جلسات قبلی مرور و سپس جمعبندی کلی صورت گرفت. | 60 دقیقه |
به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در بخش توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در بخش استنباطی از آزمون پارامتریک تحلیل کوواریانس به کمک نرمافزار SPSS24 استفاده شد. اما قبل از انجام دادن این آزمون لازم بود پیشفرضهای آن بررسی شود. برای این منظور از آزمون شاپیرو-ویلک، لوین و بررسی معناداری بتای اثر متقابل پیشآزمون و گروه در مدل رگرسیون خطی استفاده شد. همچنین سطح معنیداری برای آزمون 05/0 لحاظ گردید.
یافتهها
در این پژوهش میانگین و انحراف معیار سن آزمودنیها در گروه آزمایش 54/5± 44/31 سال و در گروه کنترل 03/5± 23/31 سال بود. همچنین کمترین فراوانی آزمودنیها مربوط به گروه کنترل با تعداد 3 نفر (36/14%) در ترم دوم و بیشترین فراوانی آزمودنیها مربوط به گروه آزمایش با تعداد 9 نفر (59/67%) در ترم چهارم تحصیل میکردند.
جدول 2- بررسی نرمال بودن متغیرهای پژوهش
متغیر | گروه | مرحله | شاپیرو-ویلک | سطح معناداری |
خود تعیینگری |
آزمایش | پیشآزمون | 402/0 | 297/0 |
پسآزمون | 613/0 | 137/0 | ||
گواه | پیشآزمون | 219/0 | 394/0 | |
پسآزمون | 743/0 | 059/0 | ||
شکوفایی |
آزمایش | پیشآزمون | 340/0 | 341/0 |
پسآزمون | 289/0 | 387/0 | ||
گواه | پیشآزمون | 699/0 | 094/0 | |
پسآزمون | 461/0 | 227/0 |
در جدول 2 وضعیت نرمال بودن متغیرهای پژوهش محاسبه شده است. همانطور که یافتهها نشان میدهد بر اساس نتایج آزمون شاپیرو- ویلک، فرض نرمالیتی در تمامی گروههای آزمایش و گواه و نیز مراحل پیشآزمون و پسآزمون برای هر دو متغیر خود تعیینگری و شکوفایی رد نشد. به عبارتی توزیع دادهها نرمال بود.
به منظور تجزیه و تحلیل آماری در بخش استنباطی دادهها، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. قبل از انجام این آزمون، پیش فرضهای آن بررسی شد. نتایج آزمون امباکس نشان داد که شرط همگنی ماتریسهای واریانس/کوواریانس به درستی رعایت شد (076/0=P، 519/2=F و 137/22= BOX). نتایج آزمون لوین جهت بررسی تساوی واریانس گروهها در متغیرهای خود تعیینگری و شکوفایی نشان داد که سطح معناداری بهدست آمده بزرگتر از 05/0 بود. نتایج آزمون فرض همگنی شیب خط رگرسیون نشان داد که دادهها از فرضیه همگنی شیب رگرسیون در سطح (001/0<P) پشتیبانی کرد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری بر روی نمرههای پس آزمون متغیرهای خود تعیینگری و شکوفایی با کنترل اثر پیش آزمون نشان داد که سطوح معناداری همه آزمونها قابلیت استفاده از تحلیل کوواریانس را مجاز میدانست. این نتایج نشانگر آن بود که در گروههای مورد مطالعه در مرحله پسآزمون حداقل از نظر یکی از متغیرهای وابسته تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P، 117/53=F، 058/0= لامبدای ویلکز). مجذور اتا (که در واقع مجذور ضریب همبستگی بین متغیرهای وابسته و عضویت گروهی است) نشان داد که تفاوت بین دو گروه با توجه به متغیرهایی وابسته در مجموع معنادار بود و میزان این تفاوت 625/0 درصد محاسبه شد یعنی 7626 درصد واریانس مربوط به اختلاف بین دو گروه ناشی از تأثیر متقابل متغیرهای وابسته بود. در این پژوهش تمامی عملیات آماری با استفاده از نرمافزارSPSS24 انجام شد. در جدول 3 میانگین و انحراف معیار متغیر خود تعیینگری به همراه نتایج آزمون تحلیل کوواریانس ارائه شده است.
جدول 3- نتایج میانگین و انحراف معیار متغیر خود تعیینگری به همراه نتایج آزمون تحلیل کوواریانس
متغیر |
گروه | پیشآزمون | پسآزمون | نتایج آزمون | ||||
میانگین | انحراف معیار | میانگین | انحراف معیار | مقدار F | مقدار احتمال | ضریب اتا | ||
خود تعیینگری | آزمایش | 36/82 | 66/4 | 44/86 | 63/4 |
11/10 |
007/0 |
308/0 |
کنترل | 74/82 | 97/4 | 04/83 | 44/4 |
در جدول 3 نتایج یافتههای توصیفی نشان داد میانگین نمرات پسآزمون خود تعیینگری (44/86) نسبت به پیشآزمون (36/82) در گروه آزمایش افزایش یافت. در حالی که افزایش میانگین نمرات پسآزمون خود تعیینگری (04/83) نسبت به پیشآزمون (74/82) در گروه کنترل قابل توجه نبود. از طرفی نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حل مسأله گروهی باعث افزایش نمره خود تعیینگری در پسآزمون گروه آزمایششد (007/0=P). اندازه اثر نمره خود تعیینگری 308/0 بود. بنابراین میتوان گفت آموزش حل مسأله گروهی در افزایش نمره خود تعیینگری دانشجویان مؤثر بود.
جدول 4- نتایج میانگین و انحراف معیار متغیر شکوفایی به همراه نتایج آزمون تحلیل کوواریانس
متغیر | گروه | پیشآزمون | پسآزمون | نتایج آزمون | ||||
|
| میانگین | انحراف معیار | میانگین | انحراف معیار | مقدار F | مقدار احتمال | ضریب اتا |
شکوفایی | آزمایش | 44/95 | 12/5 | 69/107 | 22/6 |
87/5 |
029/0 |
321/0 |
کنترل | 37/95 | 09/5 | 55/96 | 89/5 |
در جدول 4 نتایج یافتههای توصیفی نشان داد میانگین نمرات پسآزمون شکوفایی (69/107) نسبت به پیشآزمون (44/95) در گروه آزمایش افزایش یافت. در حالی که افزایش میانگین نمرات پسآزمون شکوفایی (55/96) نسبت به پیشآزمون (37/95) در گروه کنترل قابل توجه نبود. از طرفی نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حل مسأله گروهی باعث افزایش نمره شکوفایی پسآزمون گروه آزمایششد (029/0=P). اندازه اثر نمره شکوفایی 321/0 بود. بنابراین میتوان گفت آموزش حل مسأله گروهی در افزایش نمره شکوفایی دانشجویان مؤثر بود.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف نقش آموزش مهارتهای حل مسأله بر خود تعیینگری و شکوفایی در بین دانشجویان زن دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش حل مسأله در افزایش نمره خود تعیینگری دانشجویان مؤثر بود. این یافته با نتایج پژوهشهای سلطانی و همکاران (1398)، جو و همکاران (2018) و کوت و همکاران (2018) همسو است. در همین رابطه وانگ و همکاران (2019) معتقدند در فعالیتهای کلاسی هر دو انگیزش درونی و بیرونی میتوانند با هم وجود داشته باشند. وقتی این دو مقیاس به طور جداگانه سنجیده میشوند، به نظر میرسد که بیش از آنکه صرفاً دو قطب مخالف یک بعد واحد باشند، نشانگر ابعاد متعامد انگیزش هستند. در واقع ممکن است دانشجویی به دنبال فعالیتهایی باشد که به لحاظ درونی لذتبخش هستند، در حالیکه همزمان به پیامدهای بیرونی آن فعالیت در هر شرایط خاص توجه داشته باشد. جستجوی لذت درونی بدون توجه به پیامدهای بیرونی ممکن است از فرصتها و پیامدهای آتی دانشجو بکاهد. از طرف دیگر از نظر پرلمن و همکاران (2020). صرفاً توجه به انگیزشهای بیرونی نیز میتواند موجب نادیده گرفته شدن انگیزش درونی که از خود یادگیری به دست میآید، شود. احساس خودمختاري، احساس شایستگی و احساس موفقیت در ارتباط با دیگران موجب ایجاد خود تعییننگري درونیتر میشود. شاید بتوان گفت تأیید و تقویتی که افراد داراي هویت هنجاري از دیگران مهم دریافت میکنند، موجب میشود که اضطراب کمی متوجه آنان شود و در نتیجه، احساس خودمختاري، شایستگی و ارتباط را به صورت واقعی یا غیرواقعی تجربه کنند. در تبیین این یافته میتوان گفت افراد به این دلیل بیانگیزه هستند که فکر میکنند مهارتها، توانایی و صلاحیت لازم برای انجام کارهای خود را ندارند. این حالت احساس بیتفاوتی را در آنها افزایش داده و منجر به کاهش چشمگیری در دلبستگی و اشتیاق آنها به تحصیل میشود (سرگیس و همکاران، 2018). انگیزش خودپذیر به عنوان سطحی از انگیزش بیرونی که به مقدار زیادی در جریان درونیسازی به صورت خودمختار و درونی درآمده است، منجر به وقوع پیامدهای مطلوب فردی و اجتماعی میگردد. به عبارتی افرادی که از نظر خود تعیینکنندگی در سطح خودپذیر قرار دارند، با تحصیل و کار خود همانندسازی میکنند و آن را به عنوان جزئی از ارزشهای خود میپذیرند. این افراد توانایی غلبه بر ناتوانیهای ناشی از بیانگیزگی را پیدا میکنند. افراد در چنین شرایطی به این دلیل که تحصیل هماهنگی و همسویی بیشتری با اهداف و هویت شخصی آنها دارد، احساس آزادی و اختیار بیشتری میکنند و به احتمال بیشتری نسبت به فعالیتهای آن کار احساس مالکیت کرده و اشتیاق بیشتری نسبت به تحصیل خود نشان میدهند (جانگرت و همکاران، 2016).
در بخش دیگری از پژوهش حاضر نتایج نشان داد نتایج نشان داد آموزش حل مسأله در افزایش نمره شکوفایی دانشجویان مؤثر بود. این یافته با نتایج پژوهشهای ینگ و همکاران (2023)، یالسین و اردان (2021)، جمشیدی و همکاران (1400)، خاکپور و همکاران (1400) و حسنزاده و اسلامپناه (1398) همسو است. در همین رابطه یالسین و اردان (2021) بیان میکنند شکوفا شدن نیاز به یك سلسله شرایط خاصی دارد که طی آن شکوفایی صورت گیرد. یکی از زمینهها برای تبیین این امر شرایط اجتماعی، محیطی و فرهنگی است که از جمله آن میتوان وجود سرمشق مناسب، غنی بودن محیط و مشوقهای بیرونی را نام برد. همچنین در این میان شرایط واسطهای مؤثر بر شکوفایی سرمایههای روانشناختی شامل روابط مثبت، هیجانهای مثبت و ویژگیهای شخصیتی تعیین کننده است. این مؤلفهها بر چگونگی کنش متقابل عوامل شکوفایی اثرگذار هستند و موجب ارتقاء بهزیستی روانشناختی میشود. سرمایههای روانشناختی علاوه بر خوشبینی، خودکارآمدی، تابآوری، امیدواری، شامل روابط مثبت، هیجانهای مثبت و ویژگیهای شخصیتی است. در تبیین این یافته میتوان گفت مهارتهای حل مسأله را میتوان در گروههای کوچک آموزش داد که در بیشتر موارد سبب ارتقای عملکرد در موقعیتهای تحصیلی و زندگی میشود و همچنین موجب ارتقای نگرش افراد نسبت به تواناییهایشان و در نتیجه افزایش عملکرد آنان میگردد (ردلاینگایس و همکاران، 2019). رويكرد يادگيري حل مسأله با فراهم كردن فضايي سازندهگرا و موقعيتمحور و با درگيرسازي فراگیران در مباحث يادگيري فضاي مناسب را ايجاد ميكند كه با رشد تفكر انتقادي و تحليلي آنان نسبت به مباحث مطرح شده، به غناي فكري برسند. علاوه بر اين در يادگيري حل مسأله، فراگیران بيش از اينكه شنونده محض مطالبي باشند كه توسط افراد دیگر ارائه ميشود، خود به دنبال کشف مطالب، جمعبندي آن و نهايتاً نتيجهگيري از بحثهاي مطرح شده ميباشند (حکاک و همکاران، 1401). در چنين شيوه تدريسي فراگیران با یادگيري عميق مطالب را جذب نموده و با طرحوارههاي ذهني ادغام ميكنند. از اين رو علاوه بر يادگيري بهتر مطلب، در يادياري طولاني مدت نيز نسبت به روشهاي سنتي و يك طرفه اثربخشي بيشتري دارد (قنبری طلب و همکاران، 1398).
بر اساس یافتههای حاصل از پژوهش پیشرو میتوان نتیجهگیری کرد که مسؤولان و برنامهریزان سازمان دانشگاه آزاد اسلامی برای افزایش خود تعیینگری و شکوفایی دانشجویان میتواند از آموزش مهارتهای حل مسأله استفاده کند. این پژوهش با محدودیتهایی روبرو بود که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: الف) تعداد زیاد سؤالهای پرسشنامهها و برنامه مداخله آموزشی به طولانی شدن زمان اجرای آن انجامید که بر مقدار دقت پاسخهای شرکت کنندگان بیتأثیر نبود. ب) این پژوهش صرفاً در بین دانشجویان زن برگزار شد، بنابراین تعمیم آن به سایر دانشجویان بایستی با احتیاط صورت گیرد. همچنین پیشنهادهای این مطالعه بدین شرح است: 1) پژوهش مشابهی در محدوده جغرافیایی متفاوت انجام گیرد تا ادبیات متراکم و منسجمی در خصوص نحوه به کارگیری متغیرهای ذکر شده فراهم آید. 2) به منظور قابلیت تعمیمپذیری و امکان مقایسه نتایج، مشابه پژوهش مذکور در بین دانشجویان مرد و دانشجویان سایر رشتههای تحصیلی نیز اجرا گردد. 3) برای جمعآوری دادههای مورد نیاز، علاوه بر پرسشنامه از روشهای نظیر مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک استفاده شود. 4) از طرف مراکز مشاوران دانشگاهها براي هر چه درونیتر شدن مهارتهای حل مسأله، خود تعیینگری و شکوفایی، اطلاعاتی در اختیار دانشجویان قرار گیرد. 5) پژوهشهایی با موضوع مهارتهای حل مسأله، خود تعیینگری و شکوفایی و رابطه آنها با سایر متغیرها نظیر؛ سرزندگی، خوشبینی، انگیزش، تنظیم شناختی هیجان، نشاط ذهنی و هوش معنوی مورد مطالعه قرار گیرد تا بتوان چشمانداز وسیعی درباره تبیین یافتهها پیدا کرد.
منابع
جمشیدی، حسین؛ پریزاد، ناصر و همتی، معصومه. (1400). تأثیر آموزش به روش مبتنی بر حل مسأله بر مهارتهای ارتباطی دانشجویان پرستاری. مجله سلامت و مراقبت، 23(4)، 312-301.
حسنزاده، حبیبالله و اسلامپناه، مریم. (1398). تأثیر آموزش با استفاده از تکنیک حل مسأله به روش ابداعانه بر افزایش مهارتهای تفکر خلاق، حل مسأله و توانمندی در بین کارآموزان مراکز آموزش فنی و حرفهای. فصلنامه علمی مهارتآموزی، 8(29)، 18-8.
حسینی، سیدمهدی؛ سعادتمند، سعیده و مؤمن، فهیمه. (1400). بررسی رابطه بین تصویر بدنی و شکوفایی در دانشآموزان. دوفصلنامه مطالعات و تازههای روانشناختی نوجوان و جوان، 2(2)، 88-78.
حکاک، محمد؛ فعلی، راضیه و بازگیر، افشین. (1401). طراحی مدل شکوفایی کارکنان در زندگی سازمانی. فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، 22(84)، 375-339.
خاکپور، نعیمه؛ محمدزاده، رجبعلی؛ صادقی، جمال و نازکتبار، حسین. (1400). اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسأله شناختی- اجتماعی بر راهبردهای مقابلهای و احساس ناکامی نوجوانان دختر. نشریه روان پرستاری، 9(1)، 88-77.
سلطانی، کامران؛ سهرابی، زهره؛ کشاورزی، محمدحسن و رمضانی، قباد. (1398). بررسی رابطه ابعاد انگیزش خود تعیینگری با اشتیاق شغلی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران. مجله توسعه آموزش در علوم پزشکی، 12(33)، 25-16.
سلیمانی، سمیرا؛ رضایی، علیمحمد؛ کیان ارثی، فرحناز؛ هزبریان، هانیه و خلیجیپاجی، کوکب. (1394). ساخت و اعتباریابی پرسشنامه شکوفایی بر مینای مدل سلیگمن در دانشجویان ایرانی. مجله پژوهش و سلامت، 5(1)، 12-3.
فاضلپور، پندار. (1396). تأثیر مداخله رهیاری کیفیت زندگی بر شجاعت روانشناختی و خود تعیینگری. دوماهنامه علمی- پژوهشی روانشناسی و روانپزشکی شناخت، 4(1)، 109-89.
قربانزاده، پویا و سرداری، باقر. (1399). اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسأله بر هیجانهای تحصیلی مثبت و منفی دانشآموزان. نشریه پویش در آموزش علوم تربیتی و مشاوره، 5(11)، 144-125.
قنبریطلب، محمد؛ شیخالاسلامی، راضیه؛ فولادچنگ، محبوبه و حسینچاری، مسعود. (1398). دانش فراشناخت و بهزیستی مدرسه: نقش واسطهای کمکطلبی تحصیلی. روانشناسی تحولی، 16(61)، 49-60.
مجابی، نسرین و کیان، فرحناز. (1397).بررسی سهم احساس انسجام و خودشفقتی در پیش بینی شکوفایی دانشجویان. مجله اندیشه های نوین تربیتی، 14(2)، 261-247.
نجفعلی، الهه؛ مختاری، ستاره و برهانی، خاطره. (1401). بررسی تحولی اثر خلق مثبت بر انعطاف پذیری شناختی و رابطه آن با خلاقیت. فصلنامه علمی- پژوهشی روانشناسی کاربردی، 16(2)، 81-59.
Abid, G., Ijaz, S., Butt, T., Farooqi, S., Rehmat, M. (2018). Impact of perceived internal respect on flourishing: A sequential mediation of or-ganizational identification and energy. Cogent Business & Management, 5(1), 150-172.
Agenor, C., Conner, N., Aroian, K. (2021). Flourishing: An evolutionary concept analysis. Issues in Mental Health Nursing, 38(11), 915-923.
Andreadakis, E., Joussemet, M., Mageau, G.A. (2019). How to support toddlers’ autonomy: Socialization practices reported by parents. Early Education and Development, 30(3), 297-314.
D’Zurilla, T.J., Goldfried, M.R. (1971). Problem Solving and Behavior Modification. Journal of Abnormal Psychology, 78(3), 107-126.
Elfrink, T.R., Goldberg, J.M., Schreurs, K.M., Bohlmeijer, E.T., Clarke, A.M. (2017). Positive educative programme: A whole school approach to supporting children’s well-being and creating a positive school climate: a pilot study. Health Education, 117(2), 215-230.
Hrbackova, K., Suchankova, E. (2016). Self-Determination Approach to Understanding of Motivation in Students of Helping Professions. Procedia - Social and Behavioral Sciences, 217, 688-696.
Joo, Y.J., So, H.J., Kim, N.H. (2018). Examination of relationships among students' self-determination, technology acceptance, satisfaction, and continuance intention to use K-MOOCs. Computers & Education, 122, 260-272.
Jungert, T., Piroddi, B., Thornberg, R. (2016). Early adolescents' motivations to defend victims in school bullying and their perceptions of student–teacher relationships: A self-determination theory approach. Journal of Adolescence, 53, 75-90.
Keyes, C.L.M. (2017). Promoting and protecting mental health as flourishing: a complementary strategy for improving national mental health. American psychologist, 62(2), 95-108.
Kothe, E., Lamb, M., Bruce, L., McPhie, S., Klas, A., Hill, B. (2018). Student midwives' intention to deliver weight management interventions: A theory of planned behaviour & self-determination theory approach. Nurse Education Today, 71, 10-16.
LaGuardia, J.G., Ryan, R.M., Couchman, C.E., Deci, E.L. (2000). Within-person variation in security of attachment: A self-determination theory perspective on attachment, need fulfillment, and well-being. Journal of Personality and Social Psychology, 27, 762-723.
Lange, C.H., Almusharraf, N., Koreshnikova, Y., Costley, L. (2021). The effects of example-free instruction and worked examples on problem-solving. Heliyon, 7(8), e07785.
Perlman, D., Moxham, L., Patterson, C.H., Cregan, A., Alford, S., Tapsell, T. (2020). Mental health stigma and undergraduate nursing students: A self-determination theory perspective. Collegian, 27(2), 226-231.
Redelinghuys, K., Rothmann, S., Botha, E. (2019). Flourishing- at-Work: The role of positive organizational practices. Psychological reports, 122(2), 609-631.
Roth, R.A., Suldo, S.M., Ferron, J.M. (2017). Improving middle school students' subjective well-being: efficacy of a multicomponent positive psychology intervention targeting small groups of youth. School Psychology Review, 46(1), 21-41.
Sadak, M., Incikabi, L., Ulusoy, F., Pektas, M. (2022). Investigating mathematical creativity through the connection between creative abilities in problem posing and problem solving. Thinking Skills and Creativity, 45, 101108.
Shankland, R., Rosset, E. (2017). Review of brief school-based positive psychological interventions: a taster for teachers and educators. Educational Psychology Review, 29(2), 363-392.
Sergis, S., Sampson, D.G., Pelliccione, L. (2018). Investigating the impact of Flipped Classroom on students' learning experiences: A Self-Determination Theory approach. Computers in Human Behavior, 78, 368-378.
Wadman, R., Webster, L., Mawn, L., Stain, H.J. (2019). Adult attachment, psychological distress and help-seeking in university students: Findings from a cross-sectional online survey in England. Mental Health & Prevention, 13, 7-13.
Wang, C.K.J., Liu, W.C.H., Kee, Y.H., Chian, L.K. (2019). Competence, autonomy, and relatedness in the classroom: understanding students’ motivational processes using the self-determination theory. Heliyon, 5(7), 198-203.
Weise, J.W., Greiff, S., Sparfeldt, J.R. (2022). Focusing on eigendynamic effects promotes students’ performance in complex problem solving: A log-file analysis of strategic behavior. Computers & Education, 189, 104579.
Yalcin, V., Erden, S. (2021). The Effect of STEM Activities Prepared According to the Design Thinking Model on Preschool Children's Creativity and Problem-Solving Skills. Thinking Skills and Creativity, 41, 100864
Yeung, M.M.Y., Yuen, J.W.M., Chen, J.M.T., Lam, K.K.L. (2023). The efficacy of team-based learning in developing the generic capability of problem-solving ability and critical thinking skills in nursing education: A systematic review. Nurse Education Today, 122, 105704.
The Role of Teaching Problem Solving Skills on Self-Determination and Flourishing among Female Students
of Islamic Azad University
Abstract
The purpose of this research was to the role of teaching problem solving skills on self-determination and flourishing among female students of Islamic Azad University of Quds in Tehran. The research method was conducted as a semi-experimental method with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population included all the female master's students in the field of psychology of the Islamic Azad University of Quds, Tehran, in the academic year of 2021-2022, in the number of 71 people, of which 30 qualified volunteers were selected by available sampling method and They were randomly divided into 2 groups (experimental and control). To collect the required data in the pre-test and post-test stages, the self-determination questionnaires of LaGuardia & et al (2000) and flourishing Soleimani et al. The experimental group underwent 10 sessions (60 minutes each session) and 5 weeks of educational intervention on problem solving skills by Desorilla and Goldfried (1971). The data was analyzed using the statistical method of analysis of covariance and SPSS24 software. A significant level of 0.05 was considered for all tests. The results showed that group problem solving training in the post-exam stage increased the self-determination score (P<0.001) and flourishing (P<0.001) of the students in the experimental group. Based on the findings of this research, it can be concluded that the officials and planners of the Islamic Azad University organization can use teaching problem solving skills training to increase the self-determination and flourishing of students.
Keywords: Problem Solving Skills, Self-Determination, Flourishing, Female Students
[1] - self-determination
[2] - Deci & Ryan
[3] - autonomy
[4] - competence
[5] - relatedness
[6] - Hrbackova & Suchankova
[7] - Jungert & et al
[8] - Perlman & et al
[9] - Joo & et al
[10] -Andreadakis & et al
[11] - Sergis & et al
[12] - Kothe & et al
[13] - Wang & et al
[14] - flourishing
[15] - Seligman
[16] - relationships
[17] - positive emotions
[18] - engagement
[19] - success
[20] - meaning
[21] - well-being
[22] - Roth & Suldo
[23] - Keyes
[24] - Redelinghuys & et al
[25] - Shankland & Rosset
[26] - Agenor & et al
[27] - Abid & et al
[28] - Elfrink & et al
[29] - teaching problem solving skills
[30] - Lange & et al
[31] - cognitive-behavioral process
[32] - Sadak & et al
[33] - Wadman & et al
[34] - Weise & et al
[35] -Yeung & et al
[36] -Yalcin & Erden
[37] - self-determination questionnaire
[38] - LaGuardia & et al
[39] - flourishing questionnaire
[40] - group problem solving training package
[41] - D’Zurilla & Goldfried