بررسی زیبایی در اندیشۀ عطار با نگرش به آراء هیوم
محورهای موضوعی :
معصومه شکوری
1
,
کوروس کریم پسندی
2
*
,
نعیمه کیالاشکی
3
,
مریم شادمحمدی
4
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، ايران.
3 - استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، ايران.
4 - استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامي، چالوس، ايران.
کلید واژه: عطار, هیوم, فلسفه, عرفان, زیبایی¬شناختی.,
چکیده مقاله :
مقولۀ زیبایی¬شناسی که امروزه شاخه¬ای ازعلم فلسفه نامیده می¬شود، با ادبیات، ارتباطی دیرینه دارد. این مقاله به روش تحلیلی- تطبیقی و با ابزار کتابخانه¬ای بر آن است تا وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه عطار و هیوم را واکاوی نماید. نتیجۀ مطالعات آنکه: هر دو اندیشمند به سه نوع درک از زیبایی معتقد هستند؛ در باب زیبایی حسی، به درک زیبایی¬های عینی ایمان دارند اما نقطۀ افتراق دیدگاه آن دو در این است؛ که عطار زیبایی محسوس را عین و نمود زیبایی الهی می¬داند. علاوه بر آن بن¬مایۀ فکری عطار در درک زیبایی عقلی، رنگ عرفانی دارد به همین دلیل، او عقل را در مسیر سلوک زیبایی عاجز می¬داند. هیوم معتقد است عقل، تنها می¬تواند صحت و سقم پدیده¬ای را تفکیک کند، اما فضیلت یا رذیلت یک فعل به وسیلۀ احساس معین می-شود.علاوه بر موارد مذکور،عطارعالی¬ترین نوع درک زیبایی را زیبایی شهودی و معرفتی می¬داند مضاف بر اینکه منبع تمام زیبایی¬ها را ذات اقدس الهی می¬داند. در این راستا، هیوم صراحتاً به این موضوع نپرداخته است؛ اما از دیدگاه اوانسان هرگز نمی¬تواند صفتی را در خود بیابد که در دیگری نباشد. این برهان هیوم به طور ضمنی، به منشأ زیبایی مطلق (خداوند) اشاره دارد که دقیقاً با دیدگاه عطار درباب زیبایی حقیقی قرابت دارد.
There is a long-standing interaction between literature and philosophical issues, especially aesthetics, which is well-known as a branch of philosophy. Therefore, this paper uses comparative analysis and library tools to study the subject of beauty in Attar’s works approaching Hume’s ideas about aesthetics to investigate the similarities and differences of their viewpoints. Research findings show that both thinkers believed in three types of beauty; regarding sensual beauty, both of them believed in objective beauty. But the difference is that Attar considers tangible beauty as the manifestation of divine beauty. On the other hand, Attar perceives intellectual beauty based on mysticism that’s why he considered that the intellect is incapable of understanding beauty. Hume also believed that the intellect can authenticate a subject but the virtue or vice of action is only determined by emotion. Moreover, Attar considers that the highest type of beauty is intuitive and epistemological beauty and all of them have divine sources. Although Hume didn’t explicitly address this issue, from his viewpoint, humans cannot have a quality in themselves that is not in another. Hume’s argument implicitly refers to the source of absolute beauty (God) which is exactly related to the viewpoint of Attar about real beauty.