بهمنظور بررسی اثرات تنش کمآبی، کود نیتروژن و زئولیت بر شاخصهای رشد و عملکرد بیولوژیک و دانه شنبلیله آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سالهای 1393 و 1394 در مزرعه دانشگاه تربیت مدرس اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل پنج رژیم چکیده کامل
بهمنظور بررسی اثرات تنش کمآبی، کود نیتروژن و زئولیت بر شاخصهای رشد و عملکرد بیولوژیک و دانه شنبلیله آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سالهای 1393 و 1394 در مزرعه دانشگاه تربیت مدرس اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل پنج رژیم آبیاری (بدون تنش؛ تنش خفیف در مراحل رویشی و زایشی؛ تنش شدید در مراحل رویشی و زایشی) بهعنوان عامل اصلی و ترکیب فاکتوریلی از سه تیمار کودی بر اساس نیتروژن مورد نیاز گیاه (شاهد، ورمیکمپوست به میزان 7/2 تن در هکتار و اوره به میزان 11 کیلوگرم در هکتار) و دو مقدار زئولیت (صفر و نه تن در هکتار) بهعنوان عامل فرعی بودند. در هر دو سال با افزایش شدت تنش کمآبی شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، ارتفاع گیاه، عملکرد بیولوژیک و دانه شنبلیله کاهش یافتند بهگونهایکه تیمار تنش شدید کمآبی در مرحله زایشی بدون کود و زئولیت (با کمترین مقدار عملکرد بیولوژیک و دانه) در مقایسه با شاهد، بهترتیب در هر دو سال، کاهش 96/60 و 09/48 درصدی در عملکرد بیولوژیک و 18/80 و 62/75 درصدی در عملکرد دانه را نشان داد. با کاربرد کود نیتروژن، خصوصاً ورمیکمپوست، میزان شاخص سطح برگ، سرعت رشد گیاه در مراحل مختلف رشدی و بهتبع آن عملکرد بیولوژیک و دانه شنبلیله، در رژیمهای مختلف آبیاری افزایش یافتند. در رژیمهای مختلف آبیاری تیمارهایی که ورمیکمپوست و یا زئولیت در آنها بهکار رفته بودند توانستند شاخص سطح برگ و سرعت رشد بالاتری داشته باشند و در نهایت عملکرد بیشتری تولید نمایند.
پرونده مقاله
به منظور بررسی تأثیر تنش کمبود آب بر سطح برگ، کارآیی مصرف نور و ماده خشک سویا (Glycine max L.) و ارزن (Panicum miliaceum L.) در کشت مخلوط، آزمایشی در سال 1394 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشـاورزی دانشگاه بوعلی سینای همدان به صـورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کا چکیده کامل
به منظور بررسی تأثیر تنش کمبود آب بر سطح برگ، کارآیی مصرف نور و ماده خشک سویا (Glycine max L.) و ارزن (Panicum miliaceum L.) در کشت مخلوط، آزمایشی در سال 1394 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشـاورزی دانشگاه بوعلی سینای همدان به صـورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تنش کمبود آب در سه سطح (آبیاری پس از 60، 90 و 120 میلیمتر تبخیر آب از تشتک تبخیر) به عنوان عامل اصلی و الگوی کاشت جایگزینی در پنج سطح (تککشتی سویا (100S)، تککشتی ارزن (100M)، کشت مخلوط جایگزینی 33 درصد سویا+ 67 درصد ارزن (33S:67M)، 50 درصد سویا+ 50 درصد ارزن (50S:50M) و 67 درصد سویا+ 33 درصد ارزن (67S:33M) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد، بیشترین شاخص سطح برگ سویا و ارزن به ترتیب به میزان 68/5 و 23/3 در تککشتی آنها بهدست آمد. تنش شدید کمبود آب شاخص سطح برگ سویا و ارزن را به ترتیب 03/33 و 33/33 درصد نسبت به عدم تنش کاهش داد. بالاترین ماده خشک در تککشتی سویا و ارزن به ترتیب به مقدار 613 و 540 گرم بر مترمربع، حاصل شد. تنش شدید کمبود آب ماده خشک سویا و ارزن را به ترتیب 87/39 و 56/31 درصد نسبت به شاهد کاهش داد. کارآیی مصرف نور ارزن در الگوهای کشت مخلوط (33S:67M)، (50S:50M) و (67S:33M) به ترتیب 85/24، 86/29 و 76/26 درصد بیشتر از کشت خالص ارزن بود. در حالی که، کارآیی مصرف نور سویا در کشت مخلوط کاهش یافت و میانگین آن در طول فصل رشد از 97/0 گرم بر مگاژول در نسبت (33S:67M) تا 77/1 گرم بر مگاژول در تیمار کشت خالص سویا متغیر بود. نتایج نشان داد تنش کمبود آب تأثیر منفی بر کارآیی مصرف نور ارزن و سویا داشت
پرونده مقاله
جهت بررسی اثر تنش کم آبی و کاربرد تنظیم کننده رشد براسینواستروئید بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی گلرنگ بهاره، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1392 به صورت اسپیلت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تنش خ چکیده کامل
جهت بررسی اثر تنش کم آبی و کاربرد تنظیم کننده رشد براسینواستروئید بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی گلرنگ بهاره، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1392 به صورت اسپیلت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تنش خشکی در سه سطح آبیاری، پس از 80 میلیمتر (آبیاری نرمال)، 120 میلیمتر (تنش ملایم) و 160 میلی متر (تنش شدید) تبخیر از تشتک تبخیرکلاس A به عنوان عامل اصلی و سه رقم گلرنگ بهاره (گلدشت، سینا خاردار و فرامان) و دو سطح تنظیم کننده رشد براسینواستروئید (شاهد و مصرف 7-10 مولار) به عنوان عامل فرعی بودند. نتایج نشان داد که تنش خشکی باعث کاهش هدایت روزنه ای، سرعت فتوسنتز،CO2 زیر روزنه ای، کارآیی مصرف آب، شاخص SPAD و پروتئین محلول برگ، میزان تعرق و عملکرد دانه گردید. در آبیاری پس از80 میلی متر تبخیر از تشتک، حداکثر مقادیر تعرق و هدایت روزنهای به رقم فرامان، CO2زیر روزنه ای به رقم سینا خاردار و شاخص SPAD به رقم گلدشت مربوط بودند. در تنش ملایم حداکثر میزان تعرق و هدایت روزنهای به رقم گلدشت و بالاترین مقدار CO2زیر روزنه ای به رقم سینا خاردار تعلق داشتند. در تنش شدید، حداکثر مقادیر تعرق، هدایت روزنه، شاخص SPAD وCO2 زیر روزنهای در رقم گلدشت مشاهده شد. به نظر میرسد در منطقه اردبیل، رقم گلدشت در هر دو تنش خشکی ملایم و شدید دارای تحمل بهتری نسبت به دو رقم دیگر است.
پرونده مقاله
به منظور بررسی عکس العمل رقم هیبرید ذرت دانه ای (سینگل کراس 260) تحت شرایط تیمارهای آبیاری قطره ای در استان فارس در سال های 1390 و 1391، آزمایشی در مزرعه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز انجام گرفت. چهار سطح آبیاری به ترتیب 20، 40، 60 و 80 درصد تخلیه رطوبتی در نظر گرفته ش چکیده کامل
به منظور بررسی عکس العمل رقم هیبرید ذرت دانه ای (سینگل کراس 260) تحت شرایط تیمارهای آبیاری قطره ای در استان فارس در سال های 1390 و 1391، آزمایشی در مزرعه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز انجام گرفت. چهار سطح آبیاری به ترتیب 20، 40، 60 و 80 درصد تخلیه رطوبتی در نظر گرفته شدند و آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا شد. از داده های اندازه گیری شده شاخص سطح برگ، ماده خشک کل، عملکرد دانه و بیوماس کل در سال 1390 برای واسنجی و در سال 1391 برای صحت سنجش مدل سواپ (SWAP) استفاده شد. نتایج نشان داد که روند کلی تغییرات عملکرد شبیه سازی شده توسط مدل در مدیریت های مختلف آبیاری بر روند تغییرات عملکرد به دست آمده در مزرعه مطابقت دارد. با مقادیر برآورد شده شاخص های آماری، ضریب تبیین بیشتر از 9/0، آزمون تی بزرگ تر از 05/0 و مجذور میانگین مربعات خطای نرمال شده (RMSEn) بین 9/1 تا 9/6، کارآیی خوب مدل سواپ (SWAP) در برآورد عملکرد دانه و بیوماس کل به دست آمد.
پرونده مقاله
به منظور بررسی اثر باکتری های افزاینده رشد بر عملکرد و اجزای عملکرد چهار رقم نخود در شرایط دیم ایلام، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 94-1393 در ایستگاه مرکز تحقیقات کشاورزی سرابله اجرا گردید. فاکتورهای آزمایشی شامل چهار رق چکیده کامل
به منظور بررسی اثر باکتری های افزاینده رشد بر عملکرد و اجزای عملکرد چهار رقم نخود در شرایط دیم ایلام، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 94-1393 در ایستگاه مرکز تحقیقات کشاورزی سرابله اجرا گردید. فاکتورهای آزمایشی شامل چهار رقم نخود (هاشم، آزاد و آرمان و یک توده محلی) و مخلوط باکتری های افزاینده رشد و کود شیمیایی نیتروژن شامل: 1- عدم مصرف باکتری های افزاینده رشد و کود شیمیایی نیتروژن، 2- 10 کیلوگرم کود نیتروژن، 3- 20 کیلوگرم کود نیتروژن، 4- آزوسپیریلوم برازیلنس+عدم مصرف کود شیمیایی نیتروژن، 5- آزوسپیریلوم برازیلنس+10 کیلوگرم کود شیمیایی نیتروژن، 6- آزوسپیریلوم برازیلنس+20 کیلوگرم کود شیمیایی نیتروژن، 7- ازتوباکتر کروکوم+عدم مصرف کود شیمیایی نیتروژن، 8- ازتوباکتر کروکوم+10 کیلوگرم کود شیمیایی نیتروژن و 9- ازتوباکتر کروکوم+20 کیلوگرم کود شیمیایی نیتروژن در نظر گرفته شدند. اثر برهمکنش رقم در باکتری های افزاینده رشد مختلف بر تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع بوته و پروتئین دانه و معنیدار بود به طوری که واکنش ارقام تلقیح شده با ازتوباکتر و آزوسپیریلوم معنی دار و استفاده از این باکتری های افزاینده رشد موجب افزایش تمامی صفات مورد مطالعه گردید. بیشترین عملکرد دانه در رقم آزاد و تلقیح با آزوسپیریلوم + 10 کیلوگرم کود شیمیایی نیتروژن با میانگین 1533 کیلوگرم در هکتار و کمترین عملکرد دانه در رقم محلی و عدم تلقیح با میانگین 529 کیلوگرم در هکتار به دست آمد که نسبت به تیمار شاهد 5/65 درصد افزایش نشان داد. در این پ‍ژوهش ارقام هاشم و آزاد واکنش بهتری به آزوسپیریلوم و ارقام آرمان و محلی واکنش بهتری به ازتوباکتر از خود نشان دادند. با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، رقم آزاد نخود و تلقیح آن با آزوسپیریلوم + 10 کیلوگرم کود شیمیایی نیتروژن جهت حصول حداکثر عملکرد در شرایط دیم و مناطق مشابه می تواند مد نظر قرار گیرد.
پرونده مقاله
این آزمایش در سال های زراعی 90-1389 و 91-1390 به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف کودهای حاوی نیتروژن، آبیاری نرمال و قطع آبیاری در مرحله پر شدن دانه بر عملکرد، برخی اجزای عملکرد و موسیلاژ اسفرزه، در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اسماعیل آباد قزوین انجام گرفت. این پژوهش به صورت دو چکیده کامل
این آزمایش در سال های زراعی 90-1389 و 91-1390 به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف کودهای حاوی نیتروژن، آبیاری نرمال و قطع آبیاری در مرحله پر شدن دانه بر عملکرد، برخی اجزای عملکرد و موسیلاژ اسفرزه، در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اسماعیل آباد قزوین انجام گرفت. این پژوهش به صورت دو آزمایش جداگانه در هر سال و هر آزمایش به صورت کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. آزمایش ها در دو سال متوالی تکرار و نهایتاً با استفاده از تجزیه مرکب نتایج پژوهش مشخص گردید. پلات های اصلی شامل آبیاری نرمال و قطع آبیاری در مرحله پر شدن دانه و پلات های فرعی شامل کودهای حاوی نیتروژن (ورمی کمپوست، کود دامی و کود شیمیایی نیتروژنی اوره) هر یک در سه سطح به میزان 30، 60 و 90 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص به کار برده شدند. اثرات آبیاری و کودهای حاوی نیتروژن بر عملکرد موسیلاژ (01/0P≤) و درصد موسیلاژ (05/0P≤) معنی دار بود. اثرات متقابل آبیاری × کودهای حاوی نیتروژن بر عملکرد بیولوژیک و محتوای نسبی آب (05/0P≤)، عملکرد دانه و وزن هزار دانه (01/0P≤) معنی دار شد. طبق نتایج این تحقیق؛ بالاترین سطح کاربرد ورمی کمپوست (90 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص) در شرایط آبیاری نرمال، نتایج بهتری را در تولید گیاه اسفرزه نشان داد.
پرونده مقاله
اثرات پیش تیمار بذر با متانول، اتانول و عناصر ریز مغذی بُر و منگنز بر تعدادی از صفات مورفوفیزیولوژیک کلزا تحت تنش کمبود آب طی دو آزمایش مجزا در سال 1391 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به صورت آزمایشگاهی در قالب طرح کاملاً تصادفی و در چکیده کامل
اثرات پیش تیمار بذر با متانول، اتانول و عناصر ریز مغذی بُر و منگنز بر تعدادی از صفات مورفوفیزیولوژیک کلزا تحت تنش کمبود آب طی دو آزمایش مجزا در سال 1391 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به صورت آزمایشگاهی در قالب طرح کاملاً تصادفی و در شرایط گلخانه ی در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاًتصادفی با 3 تکراربررسی گردید. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از ترکیب پیش تیمار بذر در 5 سطح شامل: بدون پیش تیمار (شاهد)، اتانول با غلظت 2 درصد حجمی، متانول با غلظت 2 درصد حجمی، سولفات منگنز و اسید بوریک با غلظت 5 در هزار و تنش کمبود آب در چهار سطح شامل: 25،50، 75 و 100 درصد رطوبت قابل دسترس. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر پیش تیمار بر صفات متوسط زمان جوانه زنی و سرعت جوانه زنی در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. همچنین اثر اصلی پیش تیمار بذر با ترکیبات متفاوت و نیز سطوح مختلف تنش کمبود آب بر صفات محتوای رطوبت نسبی برگ و تعداد خورجین در بوته و اثر متقابل پیش تیمار ترکیبات متفاوت در سطوح مختلف تنش کمبود آب بر صفات عملکرد دانه، مقاومت روزنه ای و وزن خشک بوته در سطح احتمال 1 درصد نیز معنی دار شدند. بر اساس مقایسه میانگین دادهها، متوسط زمان لازم برای جوانه زنی و سرعت جوانه زنی در اثر پیش تیمار با اتانول به ترتیب 65 و 72 درصد افزایش نشان دادند. همچنین، صفات مقدار نسبی آب برگ و تعداد خورجین در بوته در اثر پیش تیمار بذر با اتانول به ترتیب 8 و 9% افزایش یافتند. پیش تیمار بذر با اتانول در تیمار 100 درصد رطوبت قابل دسترس نسبت به پیش تیمار بذر با سولفات منگنز در تیمار 25% رطوبت قابل دسترس موجب افزایش 85 درصدی عملکرد دانه گردید.
پرونده مقاله
تعیین نیاز غذایی گیاه از لحاظ عناصر پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم از نظر بهبود رشد گیاه و کاهش آلودگی های زیست محیطی حایز اهمیت می باشد. به منظور تعیین نیاز غذایی گیاه دارویی- صنعتی حنا آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در بخش شهداد از شهرستان چکیده کامل
تعیین نیاز غذایی گیاه از لحاظ عناصر پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم از نظر بهبود رشد گیاه و کاهش آلودگی های زیست محیطی حایز اهمیت می باشد. به منظور تعیین نیاز غذایی گیاه دارویی- صنعتی حنا آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در بخش شهداد از شهرستان کرمان در سال 95-1394 اجرا شد. در این مطالعه سه اکوتیپ حنا (بم، شهداد و رودبار) در واکنش به چهار ترکیب کودی (300:200:150، 200:100:100، 100:50:50، 0:0:0،کیلوگرم در هکتار کودهای حاوی نیتروژن، فسفر و پتاسیم) از لحاظ برخی شاخص های رشد نظیر فتوسنتز خالص، سرعت تعرق و هدایت روزنه ای مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین میانگین پارامترهای سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی، فتوسنتز خالص، سرعت تعرق، هدایت روزنه ای و عملکرد خشک کل مربوط به اکوتیپ شهداد بود. این در حالی بود که در مورد صفت عملکرد خشک برگ اختلاف بین اکوتیپ های شهداد و رودبار از لحاظ آماری معنی دار نبود. اثر تیمار کاربرد کودهای شیمیایی در مورد اکثر صفات اندازه گیری شده در سطح یک درصد معنی دار گردید. بیشترین میانگین صفات اندازه گیری شده مربوط به تیمار کاربرد کودهای شیمیایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم با ترکیب 300:200:150 کیلوگرم در هکتار بود که در مورد صفات عملکرد خشک برگ و سرعت رشد نسبی اختلاف معنی داری با ترکیب 200:100:100 نیتروژن، فسفر و پتاسیم نداشت. در این مطالعه اثر متقابل اکوتیپ در کاربرد کودهای شیمیایی برای هیچ یک از پارامترهای اندازه گیری شده معنی دار نگردید. بنابراین، با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که اکوتیپ های شهداد و رودبار و ترکیب کودهای نیتروژن، فسفر و پتاسیم با نسبت 200:100:100 کیلوگرم در هکتار جهت کاشت در شرایط آب و هوایی شهداد مناسب می باشند.
پرونده مقاله
این پژوهش به منظور مقایسه عملکرد دانه و شاخص های مختلف فیزیولوژیک رشد و نمو سه رقم کنجد بومی ایران در پاسخ به استفاده از منابع کود شیمیایی سولفات پتاسیم و کود بیولوژیک پتاس در ایستگاه تحقیقاتی کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قا چکیده کامل
این پژوهش به منظور مقایسه عملکرد دانه و شاخص های مختلف فیزیولوژیک رشد و نمو سه رقم کنجد بومی ایران در پاسخ به استفاده از منابع کود شیمیایی سولفات پتاسیم و کود بیولوژیک پتاس در ایستگاه تحقیقاتی کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. فاکتور کود پتاسیم شامل چهار سطح کاربرد کود شیمیایی سولفات پتاسیم بر اساس آزمون خاک به عنوان شاهد، کاربرد کود بیولوژیک باکتریایی Bacillus circulans L.، باکتری Bacillus megatherium L. و ترکیب هر دو گونه باکتری و فاکتور ارقام کنجد شامل سه رقم اولتان، یکتا و دشتستان 2 بودند. نمونه برداری ها به صورت تخریبی از 30 روز تا 105روز پس از کاشت با فواصل هر 15روز یک بار انجام پذیرفت. محاسبه میزان شاخص سطح برگ و وزن خشک بوته نیز برای هر مرحله از نمونه برداری انجام و محاسبه میزان سرعت رشد گیاه، میزان جذب خالص و سرعت رشد نسبی گیاه تعیین گردیدند. نتایج نشان داد که رقم یکتا با میانگین 62/18گرم در بوته بالاترین عملکرد دانه را تولید کرد و رقم اولتان از نظر سرعت رشد برتری نسبی خود را نشان داد. رقم اولتان نسبت به رقم یکتا عملکرد دانه کمتری تولید نمود. این رقم همچنین، از نظر روند رشد و نمو نسبت به دو رقم یکتا و دشتستان کاملاً متفاوت بود. از طرف دیگر واکنش ارقام کنجد نسبت به کاربرد باکتری های محلول کننده پتاسیم کاملاً مغایر بود به طوری که، باکتری Bacillus circulans L. بیشترین تغییرات را در تولید دانه نشان داد. در این بررسی استفاده از پتاسیم توانست تا 90 روز پس از کاشت سرعت رشد کنجد را تحریک کند.
پرونده مقاله
حفظ محیطزیست و تولید محصولات کشاورزی سالم از اهداف کشاورزی پایدار میباشد. در این زمینه، استفاده از ریزجانداران افزاینده رشد جهت کاهش نهادههای شیمیایی میتواند مفید باشد. بنابراین، آزمایشی بهصورت طرح کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شرای چکیده کامل
حفظ محیطزیست و تولید محصولات کشاورزی سالم از اهداف کشاورزی پایدار میباشد. در این زمینه، استفاده از ریزجانداران افزاینده رشد جهت کاهش نهادههای شیمیایی میتواند مفید باشد. بنابراین، آزمایشی بهصورت طرح کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط مزرعه زارعین در شهرستان قائمشهر، استان مازندران، در سال 1394 انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل سه سطح کود فسفر (صفر (شاهد)، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار از منبع سوپرفسفات تریپل) و روش مایهزنی توأم قارچهای T. virens و P. indica در چهار سطح (شاهد، تلقیح بذر، تلقیح نشاء و تلقیح توأم بذر و نشاء) بودند. نتایج آزمایش حاکی از تأثیر مثبت و معنیدار قارچها بر صفات مورفوفیزیولوژیک و عملکرد شلتوک گیاه برنج در هر سه سطح کودی بود. برای نمونه در شرایط کود فسفر صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار، مایهزنی به روش تلقیح بذر باعث افزایش معنی‎دار تعداد خوشه در بوته (بهترتیب حدود 33، 19 و 40 درصد)، تعداد دانه پر در بوته (بهترتیب حدود 21، 45 و 58 درصد)، عملکرد بیولوژیک (بهترتیب حدود 31، 6 و 18 درصد) و عملکرد شلتوک (به‎ترتیب حدود 37، 48 و 43 درصد) گیاه برنج شد. مایهزنی قارچها با روشهای تلقیح بذر، تلقیح گیاهچه و تلقیح توأم بذر و نشاء نیز عملکرد شلتوک را بهترتیب حدود 48، 53 و 53 درصد در سطح فسفر 50 و حدود 43، 44 و 15 درصد در شرایط مصرف 100 کیلوگرم در هکتار افزایش داد. بهطور کلی، نتایج این آزمایش نشان داد که هر سه روش مایهزنی قارچها در سطوح صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار کود فسفر مصرفی، باعث بهبود عملکرد شلتوک برنج شدند، که میتوان علت این نتیجه را با بهبود صفات مورد بررسی از جمله تعداد خوشه در بوته و عملکرد بیولوژیک مرتبط دانست. درمجموع، کاربرد همزمان ریزجانداران مورد مطالعه و کود شیمیایی فسفر اثر افزایشی بیشتری نسبت به کاربرد جداگانه کود شیمیایی فسفر بههمراه داشت.
پرونده مقاله
جهت بررسی تأثیر واکنش خصوصیات زراعی گلرنگ پاییزه به زمان، مقدار و روش مصرف نیتروژن این آزمایش در سال زراعی 90-1389 در مزرعه آموزشی دانشگاه پیام نور استان مرکزی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمار زمان مصرف کود اوره در سه سط چکیده کامل
جهت بررسی تأثیر واکنش خصوصیات زراعی گلرنگ پاییزه به زمان، مقدار و روش مصرف نیتروژن این آزمایش در سال زراعی 90-1389 در مزرعه آموزشی دانشگاه پیام نور استان مرکزی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمار زمان مصرف کود اوره در سه سطح شامل (مصرف نصف کود در زمان کاشت + مصرف نصف کود در مرحله روزت)، (مصرف نصف کود در مرحله روزت + مصرف نصف کود در زمان ساقه دهی)، (مصرف نصف کود در زمان ساقه دهی + مصرف نصف کود در زمان غوزه دهی)، تیمار مقدار مصرف کود اوره در دو سطح شامل (مصرف 150 و 300 کیلوگرم در هکتار) و تیمار روش مصرف کود اوره نیز در سه سطح (خاک مصرف، آب مصرف و روش محلول پاشی) بود. نتایج نشان داد که اثر تیمار زمان مصرف کود اوره بر صفات ارتفاع شاخه دهی، تعداد شاخه فرعی فرعی، تعداد دانه در متر مربع، تعداد دانه در گیاه، عملکرد بیولوژیکی غوزه، وزن دانه های غوزه و شاخص برداشت غوزه معنی دار بود. اثر تیمار مقدار مصرف نیتروژن نیز بر صفات ارتفاع شاخه دهی، تعداد شاخه فرعی فرعی، تعداد دانه در متر مربع، تعداد دانه در گیاه، عملکرد بیولوژیکی غوزه، شاخص برداشت غوزه و کارآیی مصرف نیتروژن معنی دار بود. همچنین، تأثیر روش مصرف کود اوره بر صفات ارتفاع شاخه دهی، تعداد شاخه فرعی فرعی، تعداد دانه در متر مربع، تعداد دانه در گیاه، عملکرد بیولوژیکی غوزه، عملکرد دانه غوزه ها و کارآیی مصرف نیتروژن معنی دار بود. تیمار محلول پاشی کود اوره با میانگین 27/63 کیلوگرم بر کیلوگرم و تیمار خاک مصرف کود اوره با میانگین 86/6 کیلوگرم بر کیلوگرم به ترتیب بیشترین و کمترین میزان کارآیی مصرف کود را داشتند. بنابراین، به نظر می رسد که کاربرد روش محلول پاشی کود اوره علاوه بر کاهش مصرف کود و کاهش آلودگی زیست محیطی، موجب افزایش کارایی مصرف کود اوره تا 27/63 کیلوگرم بر کیلوگرم می گردد.
پرونده مقاله
استفاده از تناوب زراعی مناسب می تواند راهکار مناسبی جهت کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش پایداری سیستم های کشت برنج باشد. بدین منظور، آزمایشی به صورت کرت های خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی برنج تنکابن واقع در استان مازندران چکیده کامل
استفاده از تناوب زراعی مناسب می تواند راهکار مناسبی جهت کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش پایداری سیستم های کشت برنج باشد. بدین منظور، آزمایشی به صورت کرت های خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی برنج تنکابن واقع در استان مازندران انجام شد. کشت قبلی به عنوان عامل اصلی در دو سطح (شبدر برسیم و آیش (شاهد)) و مقدار کود فسفره به عنوان عامل فرعی در پنج سطح (صفر، 25، 50، 75 و 100 کیلوگرم در هکتار از منبع سوپر فسفات تریپل) بودند. در مرحله رسیدگی دانه، عملکرد و اجزای عمکرد و همچنین غلظت فسفر دانه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عملکرد برنج در صورت کشت آن پس از شبدر (3/7566 کیلوگرم در هکتار) به طور معنی داری (05/0>p) بیشتر از کشت پس از آیش (1/6465 کیلوگرم در هکتار) بود. کشت شبدر برسیم قبل از برنج سبب افزایش معنی دار تعداد خوشه در مترمربع و تعداد دانه در خوشه گردید، در حالی که اثر معنی داری بر وزن هزار دانه نداشت. با افزایش مصرف فسفر از صفر به 75 کیلوگرم در هکتار، عملکرد شلتوک به طور معنی داری (49/30 درصـد) افـزایش یافت، اما مصـرف بیشتر از 75 کیلوگرم در هکتار فسـفر اثر معنی داری نداشت. همچنین، کاربرد کود فسفر به میزان 75 کیلوگرم در هکتار سبب افزایش معنی دار تعداد خوشه در مترمربع (5/20 درصد)، تعداد دانه پر در خوشه (93/12 درصد)، زیست توده (05/22 درصد)، غلظت فسفر دانه (95/14 درصد) و مقدار فسفر جذب شده در دانه (2/49 درصد) نسبت به عدم مصرف کود فسفر شد. با توجه به نتایج این آزمایش، حداکثر عملکرد برنج با کشت شبدر برسیم قبل از برنج و مصرف 75 کیلوگرم فسفر در هکتار به دست آمد.
پرونده مقاله
دست یابی به عملکرد بالا از طریق انطباق مراحل رشد رویشی و زایشی گیاه با شرایط مساعد محیطی به وسیله انتخاب تاریخ کاشت مناسب برای ارقام گندم ممکن می باشد. به منظور بررسی عملکرد و اجزای عملکرد برخی ارقام گندم بهاره در تاریخ های مختلف کاشت در نیشابور، این پژوهش طی دو سال زرا چکیده کامل
دست یابی به عملکرد بالا از طریق انطباق مراحل رشد رویشی و زایشی گیاه با شرایط مساعد محیطی به وسیله انتخاب تاریخ کاشت مناسب برای ارقام گندم ممکن می باشد. به منظور بررسی عملکرد و اجزای عملکرد برخی ارقام گندم بهاره در تاریخ های مختلف کاشت در نیشابور، این پژوهش طی دو سال زراعی 1394-1392 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی نیشابور انجام شد. در این راستا شش رقم گندم چمران، پیشتاز، بهار، سیروان، سیوند و پارسی در سه تاریخ کاشت20 مهر،20 آبان و 20 آذر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و به صورت کرت های خرد شده در سه تکرار کشت شدند. تاریخ های کاشت در کرت های اصلی و ارقام گندم در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که تاریخ کاشت اثر معنی داری بر تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، تعداد روز تا سنبله رفتن، تعداد روز تا رسیدگی، طول دوره پرشدن دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت داشت. در بین تاریخ های کاشت بالاترین و پایین ترین عملکرد به ترتیب مربوط به تاریخ کاشت اول (20 مهر) و تاریخ کاشت آخر (20 آذر) بود. اثر متقابل سال × تاریخ کاشت بر عملکرد دانه در سطح یک درصد معنی دار بود. با تاخیر در کاشت عملکرد دانه در سال اول و دوم به ترتیب به میزان 46 و 48 درصد کاهش یافت. بین میانگین های عملکرد دانه در دو سال آزمایش تفاوت معنی داری وجود داشت. عملکرد دانه سال اول و دوم آزمایش به ترتیب 6235 و 5064 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که تعداد سنبله در واحد سطح بیشترین تأثیر را در بین اجزای عملکرد بر عملکرد نهایی گندم داشت. نتیجه این تحقیق نشان داد که بهترین تاریخ کاشت در نیشابور برای دست یابی به بالاترین عملکرد، تاریخ کاشت20 مهر با مقدار 6494 کیلوگرم در هکتار و مناسب ترین رقم پارسی با مقدار 6000 کیلوگرم در هکتار می باشد که بیشترین تولید سنبله در واحد سطح و بیشترین شاخص سطح برگ در مرحله گرده افشانی نیز در این ترکیب به دست آمدند.
پرونده مقاله
امروزه، کاشت گیاهان پوششی باریک برگ به منظور کاهش استفاده از علف کش ها مورد توجه زیادی قرار گرفته است. بنابراین، گیاهان پوششی یکی از ابزارهای مؤثر در مدیریت غیرشیمیایی علف های هرز در کشاورزی پایدار به شمار می روند. به منظور بررسی تاثیر گیاهان پوششی بر کنترل علف های هرز چکیده کامل
امروزه، کاشت گیاهان پوششی باریک برگ به منظور کاهش استفاده از علف کش ها مورد توجه زیادی قرار گرفته است. بنابراین، گیاهان پوششی یکی از ابزارهای مؤثر در مدیریت غیرشیمیایی علف های هرز در کشاورزی پایدار به شمار می روند. به منظور بررسی تاثیر گیاهان پوششی بر کنترل علف های هرز و عملکرد اسانس نعناع فلفی، آزمایشی در سال 1394 در مزارع تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل کشت گندم پاییزه، جو پاییزه، چاودار پاییزه، گندم بهاره، جو بهاره و مخلوط چاودار پاییزه + جو پاییزه به عنوان گیاهان پوششی و شاهد (کشت نعناع بدون گیاه پوششی با اعمال و بدون اعمال وجین علف هرز) و فاکتور دوم چگونگی مدیریت خاکپوش (مالچ) گیاهان پوششی در سه حالت (ایجاد مالچ با علف کش، مالچ کف بر، سرزنی مالچ زنده از ارتفاع 20-30 سانتی متری) بودند. نتایج نشان داد که اثر نحوه مدیریت گیاهان پوششی بر صفات نعناع فلفلی (وزن خشک برگ و عملکرد اسانس برگ) و همچنین زیست توده و تراکم علف های هرز تاثیر معنی داری داشت. مقایسه میانگین اثرات متقابل نشان داد که بیشترین عملکرد اسانس برگ (به میزان52 گرم بر هکتار) از تیمارهای مالچ سرزنی شده گندم پاییزه، مالچ کف بر جو بهاره و مالچ کف بر چاودار پاییزه به دست آمد. به طور میانگین در سه مرحله نمونه برداری میزان کنترل زیست توده علف های هرز تاج خروس و پیچک صحرایی برای مدیریت های مالچ کف بر، مالچ سرزنی شده و مالچ ایجاد شده با علف کش به ترتیب 38 و 66 درصد و میزان کنترل تراکم آنها به ترتیب 44 و70 درصد به دست آمد.
پرونده مقاله