پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد4,السنة
10
,
پاییز
1392
هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان اثر بخشی روش تدریس بحث گروهی با روش تدریس سخنرانی بر میزان یادگیری و میزان رضایت دانشآموزان از تدریس بوده است. روش پژوهش، نیمه تجربی، با عنایت به استفاده از گروههای دست نخورده (intact) و از نوع دو گروهی (آزمایشی و گواه)و جامعه آماری آن دان أکثر
هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان اثر بخشی روش تدریس بحث گروهی با روش تدریس سخنرانی بر میزان یادگیری و میزان رضایت دانشآموزان از تدریس بوده است. روش پژوهش، نیمه تجربی، با عنایت به استفاده از گروههای دست نخورده (intact) و از نوع دو گروهی (آزمایشی و گواه)و جامعه آماری آن دانشآموزان پایه سوم متوسطه یکی از دبیرستانهای شهر شیراز بود که همه دانشآموزان پایه سوم متوسطه (4 کلاس) در نیمسال تحصیلی 90 ـ 1389 در درس دین و زندگی در طرح مشارکت داده شدهاند و با استفاده از نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. در کلاسهای گروه آزمایش، روش تدریس بحث گروهی (در گروههای کوچک 5 نفره) و در کلاسهای گروه گواه، روش سخنرانی به کار گرفته شد. در پایان تدریس با هردو روش، جهت ارزشیابی میزان یادگیری مطالب درسی، آزمون20 سؤالی به صورت چهارگزینهای ناظر بر محتوای یکی از دروس کتاب به عمل آمد. همچنین در پایان هر روش تدریس و پس از انجام آزمون ارزشیابی یادگیری، پرسشنامه رضایت از تدریس نیز توسط دانشآموزان تکمیل شد. ابزار سنجش میزان رضایت دانشآموزان از تدریس، پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت بود که مشتمل بر 20 سؤال در 4 خرده مقیاس (ایجاد علاقمندی و تشویق به مشارکت در یادگیری، رعایت اصول و مقررات تدریس و یادگیری، مهارت و تسلط مدرس در تدریس و آزمون و ارزشیابی از مطالب درسی) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار در دو سطح توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t مستقل و تحلیل واریانس) استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که 1 ـ میانگین نمرات آزمون ارزشیابی یادگیری از دانشآموزان در روش بحث گروهی به طور معناداری از روش سخنرانی بیشتر بوده است. 2 ـ میانگین نمرات ارزشیابی میزان رضایت دانشآموزان از تدریس در روش بحث گروهی به طور معناداری از روش سخنرانی بیشتر بوده است. 3 ـ میانگین نمرات دانشآموزان رشته علوم تجربی در آزمون ارزشیابی از میزان یادگیری به طور معناداری بالاتر از میانگین نمرات دانشآموزان رشته علوم انسانی بوده است؛ ولی اثر تعاملی معناداری بین رشته و روش وجود نداشته است. همچنین در آزمون ارزشیابی میزان رضایت دانشآموزان از تدریس، بین میانگین نمرات دانشآموزان دو رشته مذکور تفاوت معناداری وجود نداشته است و اثر تعاملی معناداری نیز در این رابطه میان رشته و روش مشاهده نشده است.
تفاصيل المقالة
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد2,السنة
11
,
تابستان
1393
فرایند یاددهی ـ یادگیری در هر فرهنگ با نظر به ادراکات و برداشتهای کنشگران اصلی آن متفاوت است. این مقاله فرهنگ تدریس خلاق را در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مورد شناسایی و تحلیل قرار داده است. با استفاده از روش تحقیق کیفی، نمونهگیری هدفمند و بر اساس أکثر
فرایند یاددهی ـ یادگیری در هر فرهنگ با نظر به ادراکات و برداشتهای کنشگران اصلی آن متفاوت است. این مقاله فرهنگ تدریس خلاق را در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مورد شناسایی و تحلیل قرار داده است. با استفاده از روش تحقیق کیفی، نمونهگیری هدفمند و بر اساس منطق اشباع نظری، دیدگاههای 16 نفر از اساتید دانشکده مذکور شناسایی شد. دادهها با استفاده از ابزار مصاحبه غیرساختارمند یا عمیق جمعآوری گردید و از طریق روش ‎کدگذاری تحلیل شد. یافتهها در پنج مقوله شامل: ویژگیهای دانشجویان، فاصله قدرت استاد ـ دانشجو، وابستگی دانشجو به استاد، نگرش ستایشگرانه به علم و تأکید بر پژوهش و فقدان دانش تربیتی اساتید دسته بندی شد. نتایج نشان داد که اساتید تصورات متفاوتی نسبت به ویژگیهای دانشجویان دارند و بر وجود یک مرز مشخص بین دانشجوواستاد تأکید میکنند. علاوه بر این، یافتهها نشان داد که از نظر اساتید، دانشجویان تمایل دارند درس را مستقیماً از استاد بیامورند و همچنین به بحث و چالش در فرایند تدریس تمایلی ندارند. تأکید بر پژوهش و فقدان دانش تربیتی نیز از جمله عوامل مؤثر دیگر بر فرایند تدریس خلاق شناسایی شد.
تفاصيل المقالة
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد5,السنة
10
,
زمستان
1392
هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی اثربخشی ناشی از کاربست الگوی طراحی مسأله محور سازنده گرا در آموزش ضمن خدمت معلمان است. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. به منظور سنجش متغیر نگرش و رضایت از طرح پس ـ آزمون با گروه گواه و برای سنجش متغیر یادگیری از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با أکثر
هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی اثربخشی ناشی از کاربست الگوی طراحی مسأله محور سازنده گرا در آموزش ضمن خدمت معلمان است. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. به منظور سنجش متغیر نگرش و رضایت از طرح پس ـ آزمون با گروه گواه و برای سنجش متغیر یادگیری از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. نمونه آماری، متشکل از دو گروه معلمان شرکت کننده در دوره ضمن خدمت ارزشیابی توصیفی شهرستان لامرد بود که با استفاده از شیوه نمونهگیری در دسترس، یکی از این گروهها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه انتخاب شد. تعداد فراگیران در این گروهها 68 نفر بود. ابزارهای پژوهش شامل دو پرسشنامه جهت سنجش نگرش و رضایت فراگیران و آزمون پیشرفت تحصیلی جهت سنجش میزان یادگیری فراگیران بود. جهت تعیین روایی کلیه ابزارها از روایی محتوایی استفاده شد و جهت پایایی دو پرسشنامه نگرش و رضایت از روش آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت که به ترتیب معادل96/0و94/0 محاسبه شد. پایایی آزمون تدوین شده، با استفاده از روش کودر ریچاردسون معادل 83/0 محاسبه گردید. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چند متغیری، آزمونهای تک متغیری تحلیل واریانس، و کوواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که به کارگیری الگوی طراحی مسأله محور سازنده گرا در آموزش ضمن خدمت معلمان موجب افزایش اثربخشی این دورههای آموزشی میشود (P= 0/001). همچنین نتایج، پیرامون مؤلفههای تشکیل دهنده اثربخشی نشان داد که فراگیران در گروه مساله محور سازنده گرا رضایت بیشتر (p=0/001) نگرش مثبتتر (p=0/001) و یادگیری بهتر (p=0/001) نسبت به فراگیران گروه سنتی و موضوع ـ محور داشتند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications