دیابت و بیماریهای مرتبط با آن یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در جهان میباشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح پلاسمایی WISP-1 و WISP-2 در موشهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود. 40 سر موش صحرائی نر شش هفته ای نژاد ویستار پس أکثر
دیابت و بیماریهای مرتبط با آن یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در جهان میباشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح پلاسمایی WISP-1 و WISP-2 در موشهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود. 40 سر موش صحرائی نر شش هفته ای نژاد ویستار پس از آشنایی با محیط جدید و نحوه ی فعالیت روی نوار گردان به طور تصادفی به 4 گروه کنترل، کنترل + دیابت، تمرین 8 هفته ای شدت متوسط، تمرین 8 هفته ای شدت متوسط+دیابت تقسیم شدند. برنامه ی تمرینی برای گروه تمرینی 8 هفته ای، عبارت بود از: 5 جلسه در هفته دویدن بر روی تردمیل جوندگان به مدت 60 دقیقه با سرعت 25 متر در دقیقه معادل 50 تا 60 درصد Vo2max بود. آزمودنی های تمام گروه های تحقیق در شرایط استراحتی (48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی) با کتامین و زایلازین با نسبت 5 به 2 بیهوش و سپس خونگیری انجام شد و برای آنالیز شاخصها مورد استفاده قرار گرفت. جهت مقایسه بین گروهها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آزمون واریانس یکطرفه نشان داد که تفاوت معنیداری بین گروهها در ارتباط با سطوح WISP1 و WISP-2 وجود دارد (001/0=p ). بر اساس یافته های حاضر می توان عنوان کرد که تمرینات هوازی با شدت های متوسط نیز می تواند برای تعدیل سطوح پلاسمایی WISP-1 و WISP-2 در دیابت موثر واقع شود.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) همراه با مکمل اسپیرولینا روی درماتوپونتین (DPT) و TGF-β در مردان چاق بود. 44 مرد چاق به چهار گروه 11 نفری شامل کنترل، تمرین، مکمل و تمرین مکمل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین 12 هفته، هفته ای سه جل أکثر
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) همراه با مکمل اسپیرولینا روی درماتوپونتین (DPT) و TGF-β در مردان چاق بود. 44 مرد چاق به چهار گروه 11 نفری شامل کنترل، تمرین، مکمل و تمرین مکمل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین 12 هفته، هفته ای سه جلسه HIIT انجام دادند. همچنین آزمودنیهای گروه مکمل 6 گرم اسپیرولینا در روز (سه گرم صبح و سه گرم عصر) به مدت 12 هفته مصرف کردند. 48 ساعت قبل از شروع پژوهش و 48 ساعت بعد از آخرین روز تمرین خون¬گیری انجام شد و در نهایت شاخصهای یاد شده با استفاده از کیت و دستگاه الایزا اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که بین گروهها تفاوت معنیدار وجود دارد (05/0p < ). آزمون تعقیبی نشان داد که تمرین و تمرین مکمل باعث کاهش DPT و TGF-β نسبت به گروه کنترل شد (05/0p < ). پژوهش حاضر نشان داد که HIIT به تنهایی و همراه با مکمل یاری اسپیرولینا باعث کاهش سطوح DPT و TGF-β در مردان چاق شد. همچنین مصرف اسپیرولینا به همراه HIIT در مقایسه با HIIT به تنهایی دارای تاثیر بیشتری روی سطوح متغیرهای مورد بررسی بود.
تفاصيل المقالة
چاقی و بیماریهای قلبی عروقی از عوامل اصلی مرگ¬ومیر در دنیا میباشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی مختلف سنتی، دایرهای و تناوبی روی پروتئین ترشح اسیدی و غنی از سیستئسن (SPARC) و فاکتور نروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) در مردان چاق بود. برای این منظور 4 أکثر
چاقی و بیماریهای قلبی عروقی از عوامل اصلی مرگ¬ومیر در دنیا میباشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی مختلف سنتی، دایرهای و تناوبی روی پروتئین ترشح اسیدی و غنی از سیستئسن (SPARC) و فاکتور نروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) در مردان چاق بود. برای این منظور 44 مرد چاق داوطلب بعد از همگن¬سازی بر اساس ویژگیهای فردی و به روش تصادفی به 4 گروه کنترل (11 نفر)، دایره¬ای (11 نفر)، سنتی (11 نفر) و تناوبی (11 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی¬ها 12 هفته تمرینات مقاومتی مختلف سنتی، دایرهای و تناوبی را به صورت هر هفته سه جلسه دادند. نمونه خونی قبل از اولین جلسه تمرینی و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین گرفته شد و برای آنالیز شاخصها مورد استفاده قرار گرفت. بررسی تعییرات بین گروهی برای BDNF و SPARC نشان داد که بین گروه¬ها اختلاف معنی¬دار وجود دارد (001/0p <). نتایج آزمون بونفرونی برای BDNF نشان داد که بین کنترل با تناوبی (001/0p < ) و کنترل با دایره¬ای (001/0p <) و کنترل با سنتی (012/0p =) تفاوت معنیداری مشاهده شد. همچنین بررسی تغییرات درون گروهی نشان داد که مقادیر BDNF در گروههای تمرین سنتی (008/0p =)، گروه تمرین دایرهای (001/0p <) و گروه تمرین تناوبی (001/0p < ) افزایش معنیدار وجود دارد. نتایج آزمون بونفرونی برای SPARC نشان داد که بین گروههای کنترل با مقاومتی تناوبی (001/0p < )، کنترل با مقاومتی دایره¬ایی (001/0p < ) تفاوت معنی¬داری مشاهده شد. همچنین بررسی تغییرات درون گروهی نشان داد که مقادیر SPARC در گروههای تمرین سنتی (001/0p < )، گروه تمرین تناوبی (001/0p < ) و گروه تمرین دایرهای (001/0p <) کاهش معنیدار وجود دارد. در تحقیق حاضر، نشان داده شد که 12 هفته تمرین مقاومتی سنتی، دایرهای و تناوبی منجر به افزایش سطوح پلاسمایی BDNF و کاهش سطوح پلاسمایی SPARC در مردان چاق شد. نتایج نشان داد تغییرات مطلوب در پروتکلهای تمرین مقاومتی دایره¬ای و تناوبی بهتر از نوع سنتی بود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications