فضاهای باز و معابر عرصه هایی هستند که زندگی جمعی در آنها جریان دارد، از این رو ایجاد آسایش گرمایی در این فضاهابه ویژه در اقلیم های گرمسیری حایز اهمیت است. در این پژوهش فضاهای باز و پیاده راه های دانشگاه کاشان به عنوان نمونهموردی در اوج گرمای تابستان و سرمای زمستان با هد أکثر
فضاهای باز و معابر عرصه هایی هستند که زندگی جمعی در آنها جریان دارد، از این رو ایجاد آسایش گرمایی در این فضاهابه ویژه در اقلیم های گرمسیری حایز اهمیت است. در این پژوهش فضاهای باز و پیاده راه های دانشگاه کاشان به عنوان نمونهموردی در اوج گرمای تابستان و سرمای زمستان با هدف ارزیابی شرایط گرمایی آن و شناسایی مؤلفه های مؤثر در ایجاد خرداقلیم مناسب و ارائه یک چهارچوب کلی برای ساماندهی معابر فضای باز بررسی می شوند. بعد از انجام برداشت های میدانیتوسط دستگاه های هواشناسی، شرایط آب و هوایی نقاط مختلف مسیر، مقایسه و به کمک شاخص جهانی اقلیم گرمایی،وضعیت گرمایی نقاط روی نمودار سایکرومتریک تحلیل گردید. نتایج، بیانگر وضعیت گرمایی مسیر می باشد و همچنیننیازهای هر نقطه برای رسیدن به شرایط مطلوب را تعیین می نماید. در نهایت از طریق مقایسه مسیر با گذرها و معابر اقلیمیبافت تاریخی شهر، راهکارهای مناسب برای ساماندهی هرچه بهتر فضای باز ارائه شد.
تفاصيل المقالة
درپى هشدارهاى ناشى از بحران انرژى، متخصصین حیطه هاى مرتبط با معمارى نیز باید رویکرد انرژی-کارائی را در تمامیمراحل فرآیند طراحی و ساخت مد نظر قرار دهند. از مهمترین ابزارهاى مؤثر در این زمینه، شبیه سازی رایانه ای مصرف انرژیاست.تحقیقات در مورد قابلیت ابزارهای شبیه سازی موج أکثر
درپى هشدارهاى ناشى از بحران انرژى، متخصصین حیطه هاى مرتبط با معمارى نیز باید رویکرد انرژی-کارائی را در تمامیمراحل فرآیند طراحی و ساخت مد نظر قرار دهند. از مهمترین ابزارهاى مؤثر در این زمینه، شبیه سازی رایانه ای مصرف انرژیاست.تحقیقات در مورد قابلیت ابزارهای شبیه سازی موجود، غالباً کلى بوده و بندرت پژوهش هایی در زمینه قابلیت های مطلوب در حوزهمعماری صورت گرفته است. در نوشتار حاضر، ابتدا شبیه سازی مصرف انرژی، حوزه های کارکردی آن و مشخصات نرم افزارهایشبیه ساز مصرف انرژی بررسى شده و سپس نرم افزارهای مذکور از نظر کارآیى در حوزه معمارى بایکدیگر مقایسه و ابزار منتخب،ارائه شده اند.در گام بعدی، با استفاده از نتایج پژوهش نظرسنجی "جان هنسن" و تحقیقى در رابطه با میزان بهره گیرى از این ابزارها در مدارسمعمارى آمریکا، نرم افزارهاى پرکاربرد استخراج گردیده است و نهایتاً از ترکیب نتایج در دو حیطه نظری و کاربردی، نرم افزارهایبرگزیده نهائی پژوهش معرفى شده اند.
تفاصيل المقالة
علوم و تکنولوژی محیط زیست
,
العدد11,السنة
22
,
زمستان
1399
زمینه و هدف: رشد شهرنشینی پیامدهای متعددی به همراه داشته است که از آن جمله افزایش دمای شهرها است. در نتیجه افزایش استفاده از خنک کننده های مکانیکی و مصرف انرژی، مشکلات زیست محیطی و سلامتی از تبعات گریزناپذیر است. ضرورت استفاده از روش های تعدیل حرارت در طراحی شهرهای پاید أکثر
زمینه و هدف: رشد شهرنشینی پیامدهای متعددی به همراه داشته است که از آن جمله افزایش دمای شهرها است. در نتیجه افزایش استفاده از خنک کننده های مکانیکی و مصرف انرژی، مشکلات زیست محیطی و سلامتی از تبعات گریزناپذیر است. ضرورت استفاده از روش های تعدیل حرارت در طراحی شهرهای پایدار خصوصا تنظیم تابش دریافتی مورد تاکید است. در این راستا شاخص ضریب آسمان قابل رویت (SVF) به عنوان شاخصی کمی پیشنهاد می گردد. این پژوهش به دنبال تبیین نقش این شاخص در اقلیم شهری است. از آنجا که معابر شهری بیش ترین فضاهای شهری را شامل شده و در تنظیم حرارتی شهر اهمیت دارند، معابر در اقلیم گرم و خشک (اصفهان) در دو راستای شمالی جنوبی و شرقی غربی مورد بررسی قرار گرفته اند. روش بررسی: دو شیوه بررسی های میدانی و شبیه سازی کامپیوتری مورد استفاده قرارگرفت. برداشت میدانی در 17 معبر با عرض، محصوریت ها و میزان پوشش متنوع در تابستان 93 صورت پذیرفت. در نرم افزار ENVI-met، 5 گونه سازمان دهی گیاهی در سه محصوریت 1، 2/1 و 4/1 شبیه سازی شد تا SVF به تفکیک گیاهی و کالبدی بررسی گردد. سه مرحله جمع آوری داده، محاسبه SVF ( در برداشت های میدانی با محاسبه (Rayman، همگن سازی داده ها و در نهایت تحلیل آماری و منطقی در هر دو شیوه انجام شد. یافته ها: حداقل ضریب آسمان قابل رویت مطلوب برای اصفهان 6/0 است که می تواند با گیاه و یا ساختمان ایجاد شود. از طرف دیگر موثر ترین ضریب در کاهش دما ضریب های کم تر از 2/0 می باشند، بنابراین وجود ساباط ها با SVF در حدود صفر در این اقلیم تمهید سنتی هوشمندانه ای بوده است. بحث و نتیجه گیری: از نتایج این پژوهش تاثیر مستقیم و بیش تر SVF بر دمای تابش، دمای سطح، دمای بیولوژیک ، احساس حرارتی و در مقایسه با دمای هوا می باشد. که مبین ناکارا بودن دمای هوا به عنوان تنها متغیر بررسی تعدیل حرارت شهرهاست. تاثیر این شاخص در معابر شرقی غربی بیش تر از شمالی جنوبی بوده و تعدیل حرارتی با شیوه کالبدی ( افزایش تراکم و ارتفاع کالبد پیرامون معابر) در معابر شمالی جنوبی و استفاده از پوشش سبز سایه انداز در معابر شرقی- غربی کارا ترین اثر را در تعدیل حرارت دارند.
تفاصيل المقالة
علوم و تکنولوژی محیط زیست
,
العدد2,السنة
21
,
بهار
1398
چکیده زمینه و هدف: امروزه، سامانههای متعدد رتبهبندی پایداری میزان همسازی ساختمان با محیط را ارزیابی میکنند. معیارهای ارزیابی -بهعنوان مهمترین رکن سنجش- گرایش غالب هر سامانه را مشخص میکند. در این پژوهش با سنجش اهمیت نسبی و اولویتگذاری معیارها، این گرایش در مواجه أکثر
چکیده زمینه و هدف: امروزه، سامانههای متعدد رتبهبندی پایداری میزان همسازی ساختمان با محیط را ارزیابی میکنند. معیارهای ارزیابی -بهعنوان مهمترین رکن سنجش- گرایش غالب هر سامانه را مشخص میکند. در این پژوهش با سنجش اهمیت نسبی و اولویتگذاری معیارها، این گرایش در مواجهه با مباحث پایداری تببین میگردد. روش بررسی: در این پژوهش، چارچوب مشترکی برای مقایسه و تحلیل موشکافانهی معیارهای ارزیابی پنج سامانهی فراگیر دنیا (BREEAM، LEED، CASBEE، DGNB و HQE) در قالب مطالعات کتابخانهای ارایه شدهاست. با استفاده از تدابیر تحلیلی- مقایسهای، معیارهای ارزیابی سامانههای موجود در قالب چهارچوب پیشنهادی استخراج و سازماندهی شدهاند. به منظور شناخت اهمیت نسبی هر معیار، ضریب وزنی تکتک معیارها برداشت شده؛ جهت همسازی دادهها و مقایسهپذیری، بر مبنای 100 محاسبه گردیده است. یافتهها: چارچوب مقایسهای بر مبنای سه جنبهی کلیدی توسعه پایدار - محیطی، اجتماعی و اقتصادی- سازمان یافته است که 11 سرفصل ارزیابی را با عناوین انرژی، آب، ساختگاه، بارهای محیطی، مصالح، پسماند، کیفیت فضای داخلی، مباحث فرهنگی - اجتماعی، اقتصاد، کیفیت فنی و عملکردی، مدیریت و فرآیندهای پایدار پوشش میدهد. معیارهای زیرمجموعه هر سرفصل امکان سنجش قابلیت هر سامانه را در سطوح ریزتر ارزیابی فراهم آوردهاند. بحث و نتیجهگیری: مبانی و رویکرد هر سامانه نقش موثری در سازماندهی ساختار محتوایی معیارها دارد؛ مثلا DGNB، که ساختار ارزیابی آن منطبق با اصول سهگانه معماری پایدار سامان یافته، بخش قابل توجهی از معیارهایش به موضوعات اقتصادی- اجتماعی اختصاص دارد؛ درصورتیکه در BREEAM، LEED و یا HQE، که به نسل اول سامانهها تعلق دارند، ساختار ارزیابی عمدتا به مباحث محیطی میپردازد. در سامانههای کلنگر مانند DGNB و CASBE مباحثی چون کارکرد، قابلیتهای فنی و سرویسدهی ساختمان نمود بیشتری یافتهاند؛ درحالیکه در سامانههای جزنگر مانند BREEAM، LEED و HQE، حفظ منابع از جمله انرژی، آب، زمین و... اهمیت مییابد. هرچند در هر دو گروه به انرژی و کیفیت محیط داخلی موکدا توجه شدهاست.
تفاصيل المقالة
چکیده
با توجه به اهمیت کارآیی انرژی در توسعه پایدار محله ای به مثابه یکی از معیارهای توسعه پایدار به لحاظ زیست محیطی و بوم شناختی این مقاله با هدف شناسایی و مقایسه تطبیقی شاخص های مؤثر بر کارآمدی مسکن و بافت شهری به لحاظ بهبود وضعیت بهره وری مصرف انرژی، بر اساس مقیا أکثر
چکیده
با توجه به اهمیت کارآیی انرژی در توسعه پایدار محله ای به مثابه یکی از معیارهای توسعه پایدار به لحاظ زیست محیطی و بوم شناختی این مقاله با هدف شناسایی و مقایسه تطبیقی شاخص های مؤثر بر کارآمدی مسکن و بافت شهری به لحاظ بهبود وضعیت بهره وری مصرف انرژی، بر اساس مقیاسی میانی تحت عنوان(محله) انجام شد. در این راستا در چارچوب روش تحقیق تحلیلی- توصیفی، نخست با مطالعات اسنادی به استخراج شاخص های مؤثر بر مصرف انرژی ساختمان ها با توجه به مقیاس محله و سپس به ریخت شناسی و کدبندی الگوهای مسکن و بافت شهر سنندج بر اساس شاخص های منتخب مدل مفهومی پژوهش پرداخته شد. سپس به مدل سازی و شبیه سازی مصرف انرژی کل (گرمایش، سرمایش و روشنایی) توسط نرمافزار Design Builder مبادرت ورزیده شد. تفسیر نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و تحلیل واریانس چند متغیری و همچنین طبقهبندی Duncan حاکی از آن است که بین الگوهای غالب قرارگیری توده ساختمان، الگوی شبکه معابر و جهتگیری استقرار آن ها در مجموع ۷۲ مدل بر اساس تقسیمبندی بافت قدیمی، میانی و جدید محلات شهر سنندج از منظر انرژی مصرفی کل رابطه معنی داری وجود دارد. لذا کارآمدترین و ناکارآمدترین الگوی شناساییشده به ترتیب به مدل های B5F3O1 و B4F2O2 اختصاص یافته است. الگوی توده های فشرده ساختمانی با اشتراک حداکثری جبهه ها در ارتباط با بلوک شهری، فضای باز میانی بلوک و جهت استقرار شرقی- غربی از لحاظ بهرهوری انرژی متعلق به بافت های جدید و میانی، مطلوب شناخته شد. رویکرد مورد استفاده این پژوهش، در روند طراحی مجموعه های ساختمانی در مقیاس محله و برنامه ریزی های آتی شهری برای بهبود بهرهوری انرژی و کاهش پیامدهای زیست محیطی در مناطق شهری کاربرد دارد.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی و پژوهشی نگرش های نو در جغرافیای انسانی
,
العدد5,السنة
11
,
زمستان
1397
چکیده
با توجه به اهمیت کارآیی انرژی در توسعه پایدار محله ای به مثابه یکی از معیارهای توسعه پایدار به لحاظ زیست محیطی و بوم شناختی این مقاله با هدف شناسایی و مقایسه تطبیقی شاخص های مؤثر بر کارآمدی مسکن و بافت شهری به لحاظ بهبود وضعیت بهره وری مصرف انرژی، بر اساس مقیا أکثر
چکیده
با توجه به اهمیت کارآیی انرژی در توسعه پایدار محله ای به مثابه یکی از معیارهای توسعه پایدار به لحاظ زیست محیطی و بوم شناختی این مقاله با هدف شناسایی و مقایسه تطبیقی شاخص های مؤثر بر کارآمدی مسکن و بافت شهری به لحاظ بهبود وضعیت بهره وری مصرف انرژی، بر اساس مقیاسی میانی تحت عنوان(محله) انجام شد. در این راستا در چارچوب روش تحقیق تحلیلی- توصیفی، نخست با مطالعات اسنادی به استخراج شاخص های مؤثر بر مصرف انرژی ساختمان ها با توجه به مقیاس محله و سپس به ریخت شناسی و کدبندی الگوهای مسکن و بافت شهر سنندج بر اساس شاخص های منتخب مدل مفهومی پژوهش پرداخته شد. سپس به مدل سازی و شبیه سازی مصرف انرژی کل (گرمایش، سرمایش و روشنایی) توسط نرمافزار Design Builder مبادرت ورزیده شد. تفسیر نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و تحلیل واریانس چند متغیری و همچنین طبقهبندی Duncan حاکی از آن است که بین الگوهای غالب قرارگیری توده ساختمان، الگوی شبکه معابر و جهتگیری استقرار آن ها در مجموع ۷۲ مدل بر اساس تقسیمبندی بافت قدیمی، میانی و جدید محلات شهر سنندج از منظر انرژی مصرفی کل رابطه معنی داری وجود دارد. لذا کارآمدترین و ناکارآمدترین الگوی شناساییشده به ترتیب به مدل های B5F3O1 و B4F2O2 اختصاص یافته است. الگوی توده های فشرده ساختمانی با اشتراک حداکثری جبهه ها در ارتباط با بلوک شهری، فضای باز میانی بلوک و جهت استقرار شرقی- غربی از لحاظ بهرهوری انرژی متعلق به بافت های جدید و میانی، مطلوب شناخته شد. رویکرد مورد استفاده این پژوهش، در روند طراحی مجموعه های ساختمانی در مقیاس محله و برنامه ریزی های آتی شهری برای بهبود بهرهوری انرژی و کاهش پیامدهای زیست محیطی در مناطق شهری کاربرد دارد.
تفاصيل المقالة
پایداری انرژی در چارچوب توسعه پایدار محقق میشود. دستیابی به اهداف سیاست پایدار انرژی، یعنی تأمین امنیت، حفاظت محیطزیست و رشد اقتصادی، درگرو بهبود بهرهوری انرژی است. در این راستا، پژوهش حاضر با توجه به سهم عمده مصرف انرژی در ایران توسط ساختمانهای مسکونی، باهدف شناسا أکثر
پایداری انرژی در چارچوب توسعه پایدار محقق میشود. دستیابی به اهداف سیاست پایدار انرژی، یعنی تأمین امنیت، حفاظت محیطزیست و رشد اقتصادی، درگرو بهبود بهرهوری انرژی است. در این راستا، پژوهش حاضر با توجه به سهم عمده مصرف انرژی در ایران توسط ساختمانهای مسکونی، باهدف شناسایی و مقایسه تطبیقی جدارههای خارجی متداول مسکن شهری، در قالب روشی بهره گرفته از چرخه حیات ساختمان در پی ارزیابی انرژی نهفته و آلایندههای زیستمحیطی در دوره تولید و همچنین انرژی مصرفی دوره بهرهبرداری است. با توجه به رویکرد تحلیلی-توصیفی پژوهش، پس از تشریح مبانی مرتبط، نخست با روش دلفی و تحلیل سلسه مراتبی AHP فازی به شناسایی و پهنهبندی میزان فراوانی جدارههای خارجی متداول مسکن در مناطق سهگانه شهر سنندج اقدام شد. سپس به سنجش مصرف انرژی نهفته دوره تولید با دادههای موجود و انرژی دوره بهرهبرداری با استفاده از مدل-سازی و شبیهسازی یک بلوک شهری در نرمافزار Design Builder با توجه به متغیرهای مربوطه مبادرت ورزیده شد. تفسیر یافتهها با استفاده از نرمافزار SPSS و تحلیل آماری ANOVA و همچنین آزمون Duncan برای مقایسه طبقهبندیها، حاکی از رابطه معنیدار در سطوح انرژی نهفته دوره تولید و بهرهبرداری بین جدارهها و گستره آن در مناطق سهگانه شهر سنندج است. سهم بسیار پایین انرژی اولیه دوره نهفته در برابر دوره بهرهبرداری در مقایسه سه منطقه شهری به ترتیب 01/2، 87/1 و 86/1 سال از دوره حیات ساختمان است. نتایج پژوهش، وضعیت نامطلوب و الزام برنامهریزی در سطح مدیرت شهری در خصوص کاربست جدارههای خارجی مسکن مناطق سهگانه شهر سنندج را تأکید میکند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications