فهرس المقالات دکتر محمدعلی خلیجی


  • المقاله

    1 - Study on Tourism Development Free Trade Area (Case Study Qeshm)
    Journal of Tourism Hospitality Research , العدد 1 , السنة 7 , پاییز 2020
    Today, the tourism industry is regarded as the most inclusive service industry worldwide that serves as a substantial source of economic prosperity (job creation, foreign exchange earnings, poverty mitigation, etc.) and elevated exchanges and social interaction. For thi أکثر
    Today, the tourism industry is regarded as the most inclusive service industry worldwide that serves as a substantial source of economic prosperity (job creation, foreign exchange earnings, poverty mitigation, etc.) and elevated exchanges and social interaction. For this, areas with a high potential in tourism should take proper strategies to hold the economic and socio-cultural benefits of this industry. Free trade zones in Iran, particularly Kish, Qeshm, and Chabahar, can primarily consider the tourism industry and attract tourists to achieve economic goals, as declared in the law governs the establishment of free zones and also in the economic, social and cultural program of the country. Herein, this work attempts to identify appropriate strategies for tourism development in Qeshm Free Trade Zone to develop the tourism industry and economic-cultural sectors. For this, the strengths and weaknesses (internal factors) and opportunities and threats (foreign factors) were identified using the SWOT technique and the opinions of experts and specialists. The multi-criteria decision model ANP (an analytic network process) was used to prioritize and rank internal and external factors and determine the ultimate value of a collection of internal and external factors, aiming to prioritize and adopt the best strategy in the form of SO, WO, ST, and WT solutions. And the final value of each of these solutions was respectively 0.28, 0.39, 0.23, and 0.49. Initial results indicated the supremacy of the offensive strategy with the highest value (0.49) that is considered as the predominant strategy. The foremost strengths and opportunities in the region include investment in the private sector, security for tourists, the distribution and variety of tourist attraction sources, and the participation of indigenous people in the Qeshm region. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - سیاست‌گذاری شهری در حیطه مسائل بدخیم شهرها
    برنامه ریزی و توسعه محیط شهری , العدد 1 , السنة 1 , بهار 1400
    امروزه بنا به علل مختلفی که در ادامه بدان‌ها اشاره خواهد شد، اغلب مسائل در حوزه مدیریت و سیاست گذاری شهری نه از نوع مسائل آسان بلکه از نوع مسائل به‌ظاهر آسان ولی بسیار پیچیده هستند که شناخت و تحلیل آنها مستلزم به کارگیری نگاه ها و تحلیل های متعدد به‌دوراز سطحی نگری است، أکثر
    امروزه بنا به علل مختلفی که در ادامه بدان‌ها اشاره خواهد شد، اغلب مسائل در حوزه مدیریت و سیاست گذاری شهری نه از نوع مسائل آسان بلکه از نوع مسائل به‌ظاهر آسان ولی بسیار پیچیده هستند که شناخت و تحلیل آنها مستلزم به کارگیری نگاه ها و تحلیل های متعدد به‌دوراز سطحی نگری است، شاید یک دلیل برای پیچیده شدن و سپس حل نشدن بسیاری از مسائل در کانون‌های شهری و منطقه ای ساده سازی آنها و برخوردهای سطحی در ارائه راهکارهای حل مسئله بوده است که اغلب از آنها به نام مسئله بدخیم یا بدخیم نام‌برده‌شده است. هدف اصلی این مقاله ضمن معرفی ماهیت مسئله های بدخیم، ارائه چارچوب های آزمون شده سیاستگذاری آنها می باشد. روش تحقیق اسنادی - تحلیلی بوده و یافته های آن نشان می دهد که حسب یافته های نظری و تجارب عملی در اغلب کشورها و شهرها، شیوه‌های مؤثر برای حل مسائل بدخیم یک رویکرد در حال گسترش است که در مدیریت شهری کشور چندان مورد توجه قرار نگرفته اند و لذا توجه به چارچوب های سیاستی احصاء شده در این تحقیق در کنار توجه به ظرفیت های حکمروایی خوب شهری مبناهای اطمینان بخشی برای بازتعریف صحیح و مجدد مسائل شهری و سیاستگذاری موفق آنها فراهم خواهد ساخت. وجود مسائل متعدد نظیر تفرق های مدیریتی، تنوع قوانین، رشد اسکان های غیررسمی، زمین خواری، جدایی‌گزینی فضایی - اجتماعی، رشد کلونی های فقر، رشد صنایع آلوده ساز، تداوم مهاجرت، و تداوم معضل مسکن و... مستلزم ارزیابی میزان کارآمدی و اثربخشی سیاست ها و اقداماتی است که به مورد اجرا گذاشته شده و ارزیابی قوانین و سیاست هایی است که باید به مورد اجرا گذاشته می شد تا از این رهگذر به‌ضرورت رویکرد به حوزه های نوین تحلیل و حل مسئله پی ببریم و نوع نگاهمان را به نحوه مدیریت موضوعات و فضاها از سطح ملی گرفته تا محلی تغییر دهیم. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - تحلیلی بر سیاست‌گذاری عوامل کلیدی و متغیرهای اثرگذار بر ظرفیت نهادی توسعه مدیریت شهری در کلانشهر تهران
    برنامه ریزی و توسعه محیط شهری , العدد 4 , السنة 3 , پاییز 1402
    کلانشهر تهران سیستم مشخص، تعریف شده و رسمی برای مدیریت ظرفیت نهادی مدیریت شهری ندارد؛ اما این سیستم باتکیه‌بر ساختارها و روش‌ها و هنجارهای رایج حکمروایی شهری و روستایی اداره و منتقل می‌شود. تشتت و تفرق مدیریت شهری در شهر تهران به تبعیت از نهادها و سازمان‌های متفرق و منب أکثر
    کلانشهر تهران سیستم مشخص، تعریف شده و رسمی برای مدیریت ظرفیت نهادی مدیریت شهری ندارد؛ اما این سیستم باتکیه‌بر ساختارها و روش‌ها و هنجارهای رایج حکمروایی شهری و روستایی اداره و منتقل می‌شود. تشتت و تفرق مدیریت شهری در شهر تهران به تبعیت از نهادها و سازمان‌های متفرق و منبعث از الگوی حکومت شهری، عدم ظرفیت تعامل میان نهادی و درون نهادی را می‌توان نتیجه غلبه رسمی نهادهای قدرت و ناهمسویی نهادهای غیررسمی با سیاست‌ها و برنامه‌هایی آنها دانست. هدف تحقیق سیاست‌گذاری عوامل کلیدی و متغیرهای اثرگذار بر ظرفیت نهادی مدیریت شهری است. روش تحقیق از منظر هدف، از نوع کاربردی - توسعه‌ای، از نظر روش‌های اصلی تحقیق در زمره تحقیقات توصیفی - تحلیلی قرار دارد. همچنین نوع داده‌ها در تحقیق پیمایشی بوده و ابزار اصلی مورداستفاده برای جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه با مدیران، خبرگان شهرداری تهران و اساتید دانشگاهی به‌صورت پرسشنامه که ابزار مناسب روایی بوده، انجام‌گرفته است. روش نمونه‌گیری در تحقیق حاضر نمونه‌گیری تصادفی ساده بوده است و حجم نمونه با خطای اندازه‌گیری ده درصد، 100 نفر تعیین شده است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد قوی‌ترین متغیر ظرفیت نهادی مطلوب خوانایی و شفافیت قوانین و مقررات، با میانگین 37/3 است و کمترین میانگین بـه متغیر ظرفیت بین نهادی تعلق دارد که نشان‌دهندة ضعف ظرفیت نهادی در کلانشهر تهران اسـت. نتایج نشان می‌دهد مولفه‌های منابع ارتباطی و توانایی نهادها به‌مراتب سهم بیشتری در مقایسه با سایر متغیرها در پیش‌گویی متغیر وابسته دارند، به‌گونه‌ای که یک واحد تغییر در انحراف معیار منابع ارتباطی و توانایی نهادها، باعث می‌شود تا انحراف معیار متغیر وابسته (ظرفیت نهادی مدیریت شهری) به‌اندازه 28 و 18 درصد تغییر کند. درحالی‌که یک واحد تغییر در انحراف معیار مشارکت‌پذیری تنها باعث می‌شود تا انحراف معیار متغیر وابسته به‌اندازه 2 درصد تغییر نماید. تفاصيل المقالة