تحلیلی بر سیاستگذاری عوامل کلیدی و متغیرهای اثرگذار بر ظرفیت نهادی توسعه مدیریت شهری در کلانشهر تهران
الموضوعات :
سید محمود موسوی میرکلائی
1
(دانشجوی دکتری گروه شهرسازی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران)
محمد علی خلیجی
2
(استادیار گروه شهرسازی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران)
صادق صادقی
3
(استادیار گروه شهرسازی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران)
الکلمات المفتاحية: ظرفیت نهادی, سیاستگذاری, کلانشهر تهران, مدیریت شهری,
ملخص المقالة :
کلانشهر تهران سیستم مشخص، تعریف شده و رسمی برای مدیریت ظرفیت نهادی مدیریت شهری ندارد؛ اما این سیستم باتکیهبر ساختارها و روشها و هنجارهای رایج حکمروایی شهری و روستایی اداره و منتقل میشود. تشتت و تفرق مدیریت شهری در شهر تهران به تبعیت از نهادها و سازمانهای متفرق و منبعث از الگوی حکومت شهری، عدم ظرفیت تعامل میان نهادی و درون نهادی را میتوان نتیجه غلبه رسمی نهادهای قدرت و ناهمسویی نهادهای غیررسمی با سیاستها و برنامههایی آنها دانست. هدف تحقیق سیاستگذاری عوامل کلیدی و متغیرهای اثرگذار بر ظرفیت نهادی مدیریت شهری است. روش تحقیق از منظر هدف، از نوع کاربردی - توسعهای، از نظر روشهای اصلی تحقیق در زمره تحقیقات توصیفی - تحلیلی قرار دارد. همچنین نوع دادهها در تحقیق پیمایشی بوده و ابزار اصلی مورداستفاده برای جمعآوری دادهها مصاحبه با مدیران، خبرگان شهرداری تهران و اساتید دانشگاهی بهصورت پرسشنامه که ابزار مناسب روایی بوده، انجامگرفته است. روش نمونهگیری در تحقیق حاضر نمونهگیری تصادفی ساده بوده است و حجم نمونه با خطای اندازهگیری ده درصد، 100 نفر تعیین شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد قویترین متغیر ظرفیت نهادی مطلوب خوانایی و شفافیت قوانین و مقررات، با میانگین 37/3 است و کمترین میانگین بـه متغیر ظرفیت بین نهادی تعلق دارد که نشاندهندة ضعف ظرفیت نهادی در کلانشهر تهران اسـت. نتایج نشان میدهد مولفههای منابع ارتباطی و توانایی نهادها بهمراتب سهم بیشتری در مقایسه با سایر متغیرها در پیشگویی متغیر وابسته دارند، بهگونهای که یک واحد تغییر در انحراف معیار منابع ارتباطی و توانایی نهادها، باعث میشود تا انحراف معیار متغیر وابسته (ظرفیت نهادی مدیریت شهری) بهاندازه 28 و 18 درصد تغییر کند. درحالیکه یک واحد تغییر در انحراف معیار مشارکتپذیری تنها باعث میشود تا انحراف معیار متغیر وابسته بهاندازه 2 درصد تغییر نماید.
_||_