فهرس المقالات ابراهیم محمدی


  • المقاله

    1 - بررسی بن‌‌مایه‌های اساطیری در افسانۀ سیستانی نهنگ ‌بور و شهزاده
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 1 , السنة 16 , بهار 1399
    داستان نهنگ ‌بور و شهزاده از لحاظ بن‌مایه‌ها و ریشه‌های اساطیری غنی است و می‌توان بسیاری از بازنمودهای اسطوره‌ای، علی‌الخصوص اسطوره‌های سکایی، یونانی، چینی و هندی را در آن مشاهده کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی بن‌مایه‌های اساطیری مطرح در این داستان همچو أکثر
    داستان نهنگ ‌بور و شهزاده از لحاظ بن‌مایه‌ها و ریشه‌های اساطیری غنی است و می‌توان بسیاری از بازنمودهای اسطوره‌ای، علی‌الخصوص اسطوره‌های سکایی، یونانی، چینی و هندی را در آن مشاهده کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی بن‌مایه‌های اساطیری مطرح در این داستان همچون خون‌خوردن، اژدهاکشی، آفرودیت، بن‌مایة عدد سه، گذر قهرمان از آب به همراه اسب، آزار نرساندن آتش به پاکان و رسیدن به جاودانگی، بی‌مرگی و پیروزی مرگ بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که داستان نهنگ ‌بور و شهزاده به عنوان یکی از داستان‌های عامیانۀ سیستانی، از لحاظ بن‌مایه‌های اساطیری از غنای بسیاری برخوردار است و این امر به نوبۀ خود، لزوم توجه بیشتر به فرهنگ بومی و داستان‌های عامیانۀ سرزمین سیستان را نشان می‌دهد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی تطبیقی شخصیت زال و ایندره در شاهنامه و ریگ ودا
    پژوهشنامه ادب حماسی (فرهنگ و ادب سابق) , العدد 1 , السنة 17 , زمستان 1400
    هم سانی های زال با ایزد ـ پهلوانانی در اساطیر هند و ایرانی که در گذر روزگار در ساخت هایی دیگرسان نیز بازنموده شده اند، می تواند یادآور پیوستگی آن شخصیت ها در روزگاری ازلی یا اندیشۀ اسطوره پرداز نخستینه باشد؛ از این رو، در این جستار با روش توصیف و تطبیق، در پی بازشناخت أکثر
    هم سانی های زال با ایزد ـ پهلوانانی در اساطیر هند و ایرانی که در گذر روزگار در ساخت هایی دیگرسان نیز بازنموده شده اند، می تواند یادآور پیوستگی آن شخصیت ها در روزگاری ازلی یا اندیشۀ اسطوره پرداز نخستینه باشد؛ از این رو، در این جستار با روش توصیف و تطبیق، در پی بازشناخت ریشه های داستان و شخصیت زال در اساطیر روزگار هند و ایرانی، نمونه هایی از همانندی زال با ایندرهَ، اورمزد، مهر و ورونا در ریگ ودا و شاهنامه نشان داده شده است. بر پایۀ این جستار، زال با دورشدن از خانواده و پرورش در کنام سیمرغ، به جایگاه ایزدینۀ خود در البرزکوه بازمی گردد و با پیوستگی به مهر و خورشید، بنیاد همانندی و شاید این همانی خود را با اسطورۀ ایندرهَ که در گذر روزگار گزاره هایی از اسطورۀ میتره (مهر) و ورونا (اهورامزدای اوستایی) را ستانده بوده است، استوار می کند. اسطورۀ گیاه سوما که نیروبخش ایندره و فراهم آورندۀ زمینۀ رویین تنی برای او است، در خویش کاری بنیادین خود یعنی درمان بخشی، به پَرِ درمان گرِ سیمرغ در حماسۀ ملی می ماند که زال را به رویین تنی رسانده بوده است. اسطورۀ گیاه سوما در داستان ایندره، با درخت همه تخمۀ درمان بخش که برپایۀ متون زردشتی، آشیان سیمرغ بر آن نهاده شده بود، نیز سنجیدنی است. همانندی های زال با ایندره که بسامدی درخور درنگ دارد، این انگاره را سامان می دهد که این دو پیوندی ریشه ای با یک دیگر دارند و یا نمایندۀ بن مایه هایی هم سان و پراهمیت بوده که در اندیشۀ نیاکان به گونه ای ویژه و برجسته تکرار می شده است و در پردازش داستان های حماسی ـ اسطوره ای روایی داشته است. تفاصيل المقالة