فهرس المقالات علیرضا سلطانی


  • المقاله

    1 - موضع گیری رویترز، بلومبرگ و فاینانشیال تایمز در مورد صنعت نفت ایران در دوره‌ی پس از تحریم
    مطالعات رسانه ای , العدد 38 , السنة 12 , پاییز 1396
    روند اعمال تحریم های اقتصادی علیه ایران و رفع این تحریم ها با توافق هسته ای ، عوامل و متغیرهای متعددی را عمل فعال ساخت. به طور مشخص ، صنعت نفت ایران ، یکی از دو هدف اصلی تحریم های اقتصادی قرار داشت و به طور طبیعی در فضای رفع تحریم ها نیز ، صنعت نفت پیشرو در این شرایط بو أکثر
    روند اعمال تحریم های اقتصادی علیه ایران و رفع این تحریم ها با توافق هسته ای ، عوامل و متغیرهای متعددی را عمل فعال ساخت. به طور مشخص ، صنعت نفت ایران ، یکی از دو هدف اصلی تحریم های اقتصادی قرار داشت و به طور طبیعی در فضای رفع تحریم ها نیز ، صنعت نفت پیشرو در این شرایط بود . در عین حال ، در هر دو مقطع ، یکی از متغیرهای موثر بر تحریم های اقتصادی و به طور خاص تحریم های نفتی، نقش آفرینی رسانه های گروهی بین المللی است. جریان رسانه ای غالب بین المللی در دوره تحریم ، نقش فعالی در موفقیت تحریم ها در اشکال مختلف داشت . در دوره پسا تحریم نیز ، عملکرد این رسانه ها در نحوه فضاسازی جهت اجرای مفاد توافق برجام به خصوص در قبال رفع تحریم صنعت نفت قابل بررسی است. در این راستا موضع سه رسانه‌ی مطرح بین‌المللی؛ شامل رویترز، بلومبرگ و فاینانشیال‌تایمز؛ در قبال تحریم صنعت نفت ایران در مقاطع قبل از برجام و بعد از برجام مورد تدقیق قرار گرفته است. بدین منظور طی مقطع زمانی از ابتدای سال 2012 تا انتهای سه‌ماهه‌ی اول 2016 محتواهای رسانه‌ای این سه مرجع خبری مورد تدقیق قرار گرفت بعد از بررسی‌های مفصل در نهایت نتیجه این بود که دو رسانه‌ی رویترز و بلومبرگ در دو مقطع قبل از برجام و بعد از برجام نسبت به تحولات وصنعت نفت و تحریم‌هایی که این صنعت را نشانه رفته‌اند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - موضع‌گیری رویترز، بلومبرگ و فاینانشیال ‌تایمز در مورد صنعت نفت ایران در دوره پس از تحریم
    مطالعات رسانه ای , العدد 38 , السنة 12 , پاییز 1396
    صنعت نفت ایران یکی از اهداف اصلی تحریم‌های اقتصادی هوشمند قرار داشت و طبعاً در فضای رفع تحریم‌ها و سپس پسابرجام نیز، این صنعت نقش پیشران اقتصاد ایران را عهده‌دار بود. یکی از متغیرهای مؤثر بر تحریم‌های اقتصادی و به ‌طور خاص تحریم‌های نفتی، نقش‌آفرینی رسانه‌های گروهی بین‌ أکثر
    صنعت نفت ایران یکی از اهداف اصلی تحریم‌های اقتصادی هوشمند قرار داشت و طبعاً در فضای رفع تحریم‌ها و سپس پسابرجام نیز، این صنعت نقش پیشران اقتصاد ایران را عهده‌دار بود. یکی از متغیرهای مؤثر بر تحریم‌های اقتصادی و به ‌طور خاص تحریم‌های نفتی، نقش‌آفرینی رسانه‌های گروهی بین‌المللی است. جریان رسانه‌ای غالب بین‌المللی در دوره تحریم، نقش فعالی در موفقیت تحریم‌ها در اشکال مختلف داشت. در دوره پساتحریم نیز عملکرد این رسانه‌ها در نحوهٔ فضاسازی جهت اجرای مفاد توافق برجام به‌خصوص در قبال رفع تحریم صنعت نفت قابل‌توجه است. در این راستا موضع سه رسانهٔ مطرح بین‌المللی؛ شامل رویترز، بلومبرگ و فاینانشیال‌تایمز؛ در قبال تحریم صنعت نفت ایران در مقاطع قبل از برجام و بعد از برجام مورد تحقیق قرارگرفته است. در مقالهٔ حاضر، محتوای رسانه‌ای سه مرجع خبری مورداشاره طی مقطع زمانی از ابتدای سال 2012 (مقارن آغاز سلسله تحریم‌های هوشمند)، لغایت انتهای سه‌ماههٔ اول 2016 (مقطع اجرایی شدن برجام)، موردبررسی قرار گرفت. یافتهٔ اصلی مقاله بر مبنای نظریه‌های ارتباطات جمعی و به‌طور خاص نظریهٔ برجسته‌سازی و بازنمایی رسانه‌ای و همچنین بررسی انواع تکنیک‌های پوشش خبری و ماساژ پیام، بر این پایه استوار است که دو رسانهٔ رویترز و بلومبرگ در دو مقطع قبل از برجام و بعد از برجام نسبت به تحولات صنعت نفت و تحریم‌هایی که این صنعت را نشانه رفته‌اند، دچار تغییر موضع شده‌اند. بدین معنا که سوگیری پیام خود را از تاکتیک‌های پوشش خبری دارای بار منفی؛ به‌تدریج به‌سوی تاکتیک‌های دارای بار مثبت و حمایتی‌تر سوق داده‌اند؛ اما فاینانشیال‌تایمز با استناد به شواهد و محتواهای منتشره در این رسانه، رویکردهای بی‌اعتنایی و بی‌توجهی و حاکی از فضای تردید و ناکارآمدی اقتصاد ایران را در مقطع بعد از برجام نیز ادامه داده و عملاً تغییری در مواضع خود در مقاطع برجام و پسابرجام ایجاد نکرده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - زمینه های پولی و مالی خروج انگلیس از اتحادیه اروپائی
    مطالعات سیاسی , العدد 1 , السنة 13 , بهار 1400
    چکیده برگزیت یکی از مهم ترین رویدادها از زمان فرایند شکل گیری پروژه همگرایی و وحدت اروپا و بدترین تصمیم سال های اخیر در اتحادیه اروپا بود. این طرح میراث اروپایی دیوید کامرون نخست وزیر اسبق بریتانیا است.انگلیس بیش از آنکه دارای نگرش اروپامحور باشد، بر ضرورت‌های امنیت‌ساز أکثر
    چکیده برگزیت یکی از مهم ترین رویدادها از زمان فرایند شکل گیری پروژه همگرایی و وحدت اروپا و بدترین تصمیم سال های اخیر در اتحادیه اروپا بود. این طرح میراث اروپایی دیوید کامرون نخست وزیر اسبق بریتانیا است.انگلیس بیش از آنکه دارای نگرش اروپامحور باشد، بر ضرورت‌های امنیت‌سازی و قدرت‌سازی تأکید دارد. نگرش امنیتی انگلیس نیز در ائتلاف با ایالات متحده معنا پیدا می‌کند. بر این اساس، در این مقاله سعی شده است که تا زمینه های پولی-مالی برگزیت را مورد تدقیق قرار گیرد، بدین ترتیب نگارندگان مقاله درصدند تا بر اساس روش توصیفی- تحلیلی، با تأکید برتلفیق نظریه همگرایی وواگرایی با استفاده از جمع آوری و تجزیه وتحلیل اطلاعات به د ست آمده به این پرسش پاسخ دهد چه زمینه های را می توان برای خروج بریتانیا ازبرگزیت متصورشد؟ فرضیه ما نیز این بوده است که ریشه برگزیت را بیشتر باید در ملی گرائی بریتانیا، تمایل به روابط ویِژه با امریکا، بحران مالی اروپا و یورو و ابهام در آینده اقتصادی انگلستان جستجو کرد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - بررسی چارچوب مفهومی وتئوریک سرمایه اجتماعی درروابط بین الملل
    مطالعات روابط بین الملل , العدد 64 , السنة 16 , زمستان 1402
    بررسی چارچوب مفهومی وتئوریک سرمایه اجتماعی درروابط بین الملل اصغر حسنوند ،ابوالحسن شیرازی ،علیرضا سلطانی ،مجتبی مقصودی چکیده: سرمایه‌اجتماعی یکی‌از‌مفاهیم نوپدید در جامعه شناسی ومطالعات بین‌رشته‌ای است که اخیرا در حوزه روابط بین‌الملل نیز با عنوان سرمایه‌ اجتماع أکثر
    بررسی چارچوب مفهومی وتئوریک سرمایه اجتماعی درروابط بین الملل اصغر حسنوند ،ابوالحسن شیرازی ،علیرضا سلطانی ،مجتبی مقصودی چکیده: سرمایه‌اجتماعی یکی‌از‌مفاهیم نوپدید در جامعه شناسی ومطالعات بین‌رشته‌ای است که اخیرا در حوزه روابط بین‌الملل نیز با عنوان سرمایه‌ اجتماعی بین‌الملل مورد توجه،(ولو،اندک)قرارگرفته است.نورستگی وناپختگی حاصل از پیچیدگی و اغماض در توسعه مفهومی ونظری باعث شده است تا این مبحث و مفهوم هنوزاز‌اعتنای بایسته‌ای برخوردارنگردد.به همین خاطر در مواجه اولیه و گذرای برخی ازدانش‌پژوهان با سرمایه اجتماعی بین‌الملل با توجه به سبقه وصرفه‌ای که منحصرا داخلی بوده است، ایده یادشده‌ در روابط بین‌الملل گفتمانی غریب وقاعده‌ای ناهمساز و فاقد استطاعت مفهومی ونظری به‌نظر می‌آید. هدف از انجام پژوهش حاضر تلاش برای‌گشایش مفهومی ونظری مقبول وشایع شدن این مولفه نوبنیاد در کثرت مطالعات نظری روابط بین‌الملل است. این تحقیق بااستفاده از روش توصیفی-تحلیلی وهمچنین بهره-گیری از منابع کتابخانه‌ای به انجام رسیده است وپرسش اصلی آن این خواهد بودکه: سرمایه اجتماعی بین-الملل از چه مبنای تئوریک ومفهومی درادبیات روابط بین‌الملل برخوردار است؟نتایج نشان می‌دهد اساسا سرمایه اجتماعی گوهری استعاری است که با توجه به نسبت ودامنه مفاهیم جدید روابط بین‌الملل با روایت وبرداشت‌های انتزاعی واستعاری،سرمایه اجتماعی بین‌الملل نیز با اتکا به سازه‌های استعاری حوزه مبداء،تکوین وتبیین مفهومی ونظری می‌شود.براساس یافته های تحلیل مدل مفهومی نیز طراحی شده است. واژگان‌کلیدی: سرمایه ‌اجتماعی، سرمایه‌ اجتماعی‌بین‌الملل، استعاره، روابط‌بین‌الملل، جامعه بین‌الملل تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - جایگاه انرژی در سیاست خاورمیانه ای چین
    مطالعات روابط بین الملل , العدد 4 , السنة 4 , پاییز 1390
    چکیده دقت در وضعیت انرژی چین نشان می دهد که از یکسو تقاضای انرژی در این کشور به تبع رشد و توسعه اقتصادی آن به شدت در حال افزایش است و از دیگر سو به دلیل کمبود منابع داخلی، وابستگی این کشور به منابع بین المللی به همان درجه در حال افزایش است. بطوریکه چین به عنوان پنجمین أکثر
    چکیده دقت در وضعیت انرژی چین نشان می دهد که از یکسو تقاضای انرژی در این کشور به تبع رشد و توسعه اقتصادی آن به شدت در حال افزایش است و از دیگر سو به دلیل کمبود منابع داخلی، وابستگی این کشور به منابع بین المللی به همان درجه در حال افزایش است. بطوریکه چین به عنوان پنجمین تولید کننده نفت در دنیا، از سال 1993 به یک وارد کننده خالص تبدیل شد. به عبارتی نیاز شدیدا رو به افزایش چین به انرژی و لزوم تامین آن از منابع خارجی، موضوع امنیت انرژی را به مسئله ای حیاتی برای این کشور تبدیل نموده است. در این راستا گسترش تعامل با کشورهای دارنده انرژی که عمدتا در خاورمیانه و خلیج فارس واقع شده اند، می تواند زمینه را به سوی وابستگی متقابل فراهم آورد. بطوریکه کشورهای خاورمیانه قادرند " امنیت انرژی" را به عنوان دغدغه استراتژیک چین برطرف نمایند و از سوی دیگر چین نیز متقابلا قادر است به برخی نیازهای استراتژیک خاورمیانه در حوزه تکنولوژی و سرمایه پاسخ گوید. تحت این شرایط به نظرمی رسد زمینه های بسیار مناسبی برای آغاز یک دیالوگ سازنده با هدف استقرار یک الگوی وابستگی متقابل با محوریت تامین انرژی در حال شکل گیری است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - ساختار مدیریت درآمدهای نفتی در نروژ و گذار از دولت رانتیر
    مطالعات روابط بین الملل , العدد 2 , السنة 9 , تابستان 1395
    چکیده نفت مهمترین و در عین حال سیاسی ترین کالای اقتصادی جهان امروز به شمار می‌رود. نفت به عنوان اصلی ترین منبع قدرت اقتصادی و سیاسی همواره در تحولات سیاسی و اجتماعی دولت های نفتی نقش بسیار قابل توجهی را ایفا کرده و از ارکان اصلی قدرت بوده است. اما تجربه تاریخی نشان دا أکثر
    چکیده نفت مهمترین و در عین حال سیاسی ترین کالای اقتصادی جهان امروز به شمار می‌رود. نفت به عنوان اصلی ترین منبع قدرت اقتصادی و سیاسی همواره در تحولات سیاسی و اجتماعی دولت های نفتی نقش بسیار قابل توجهی را ایفا کرده و از ارکان اصلی قدرت بوده است. اما تجربه تاریخی نشان داده، داشتن منابع عظیم نفتی و درآمدهای دوران سرخوشی نفت به هیچ وجه با داشتن امکانات رفاهی و دولت رفاهی هم معنی نبوده و باعث توسعه سیاسی و تعمیق دموکراسی نگردیده است. وابستگی ملی کشورهای نفت خیز به نفت تبعات گوناگونی در بر داشته است، این تبعات از ابعاد مختلفی برخوردار بوده است. پویش تحولات سیاسی در کشورهایی که سهم عمده ای از درآمدهای نفتی آنها از نفت بدست می آید همواره پژوهشگران را با دولتهایی روبرو ساخته است که اقتدار بی بدیل درعرصه سیاست گذاری‌های اجتماعی و اقتصادی داشته اند و خود را فراتر از طبقات اجتماعی، احزاب و گروه ها می دانند. یکی از علل اصلی این نگرش بی گمان تکیه بر درآمدهای سرشار نفتی است. نروژ بر عکس سایر کشورهای دارنده نفت بجای تاکید بر سرمایه ها و داراییها ی طبیعی خود بر توسعه انسانی همت گماشت و از ثروت نفت به عنوان پشتوانه و موتور توسعه استفاده نمود و با جلوگیری از ورود درآمدهای نفتی به بودجه جاری کشور و ذخیره نمودن آن در صندوق ذخیره ارزی، و با مدیریت هوشمندانه اقدام به سرمایه گذاری در خارج از کشور نموده و ضمن جلوگیری از تبدیل کشور و دولت به دولتی رانتیر، از این نعمت خدا دادی در جهت پیشبرد برنامه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشوربهره شد. لذا نفت صرفاً متضمن پیامدهای منفی و ضد توسعه ای نیست وجود نفت به عنوان موهبتی طبیعی در صورتی که مدیریتی صحیح، کارآمد و توانا همچون کشور نروژ از آن بهره گیرد نه تنها ضد توسعه ای نیست بلکه می تواند زمینه ارتقای توانمندیهای اقتصادی کشورها و کمک به توسعه صنایع مختلف ملی گردد. این نگاه توسعه گرایانه ، نروژ را از افتادن در دام رانتریسم نجات داده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - اتحادیه اروپا و چالش‌های امنیتی انرژی
    مطالعات روابط بین الملل , العدد 5 , السنة 4 , زمستان 1390
    چکیده: انرژی و مسائل آن، یکی از موارد اساسی و مهم در مباحث اتحادیه اروپایی به شمار می رود. از جمله برجسته ترین نگرانی ها در اتحادیه اروپایی، دورنمای تامین و انتقال انرژی به شریان های حیاتی صنعت و اقتصاد اروپا است. وجود واقعیت هایی نظیر: رشد روند مصرف انرژی و به تبع آن أکثر
    چکیده: انرژی و مسائل آن، یکی از موارد اساسی و مهم در مباحث اتحادیه اروپایی به شمار می رود. از جمله برجسته ترین نگرانی ها در اتحادیه اروپایی، دورنمای تامین و انتقال انرژی به شریان های حیاتی صنعت و اقتصاد اروپا است. وجود واقعیت هایی نظیر: رشد روند مصرف انرژی و به تبع آن افزایش میزان وابستگی اتحادیه به واردات سوخت های فسیلی به ویژه گاز، همگی موجبات نگرانی اتحادیه اروپایی در زمینه تامین انرژی و امنیت عرضه آن را فراهم نموده است. یک چنین وابستگی قابل توجهی، فکر اتحادیه اروپایی را معطوف به سمت سیاست گزاری های کلان، مشترک و بلند مدت، برای کاهش مخاطرات و چالش‌های امنیت انرژی نموده است. نگرانی اتحادیه اروپایی از هژمونی اقتصادی و سیاسی روسیه بر منابع انرژی در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، موجب گردیده که این اتحادیه به دنبال متنوع نمودن مسیرهای انتقال انرژی و گاز مورد نیاز خود بر آید. در این راستا، پروژه نابوکو که یکی از پروژه های اتحادیه اروپایی در بحث متنوع سازی عرضه کنندگان گاز به کشورهای عضو این اتحادیه است. در چارچوب همین گفتمان معنا می یابد. سوال اصلی این مقاله این است که چرا اتحادیه اروپایی در سال های اخیر به فکر تنوع بخشیدن به منابع انرژی خود افتاده است؟ مقاله بر این فرضیه استوار است که نگرانی اتحادیه اروپایی از انحصار روسیه بر منابع انرژی منطقه آسیای مرکزی و قفقاز موجب گردیده که اروپا به دنبال متنوع نمودن منابع انتقال انرژی مورد نیاز خود برآید و پروژه نابوکو یکی از طرح ها و مسیرهای جدید مورد نظر اروپا برای تحقق هدف فوق و کاهش مخاطرات و چالش های امنیت انرژی می باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    8 - ساختار دولت رانتیر در ایران و فروپاشی حکومت پهلوی
    گفتمان سیاسی انقلاب اسلامی , العدد 5 , السنة 1 , زمستان 1401
    در کشور ایران از ابتدای اکتشاف نفت تاکنون، دولت‌ها نتوانسته‌اند، بهره‌برداری صحیحی از نفت داشته باشند. چنانچه از درآمدهای نفتی استفاده درستی صورت نگیرد، یک دولت رانتیر تشکیل شده و بیماری هلندی گریبان‌گیر اقتصاد ملی می‌شود. اوج دولت رانتیر بین سال‌های 1353 الی 1356 دیده أکثر
    در کشور ایران از ابتدای اکتشاف نفت تاکنون، دولت‌ها نتوانسته‌اند، بهره‌برداری صحیحی از نفت داشته باشند. چنانچه از درآمدهای نفتی استفاده درستی صورت نگیرد، یک دولت رانتیر تشکیل شده و بیماری هلندی گریبان‌گیر اقتصاد ملی می‌شود. اوج دولت رانتیر بین سال‌های 1353 الی 1356 دیده می‌شود. دولت پهلوی دولتی رانتیر بود زیرا به طور منظم مقادیر عظیمی از رانت خارجی را دریافت می‌نمود. بنابراین درآمدهای نفتی ایران پیوند کمی با اقتصاد داخلی و نیروی کار داخلی داشته است. در واقع با افزایش درآمدهای نفتی، استقلال رژیم پهلوی از جامعه داخلی به درجه‌ای رسید که دولت به تغییر در ساخت اجتماعی دست زد و گروه‌های حامی برای خود ایجاد نمود و گروه‌های اجتماعی معارض مانند بازاریان و روحانیون را تضعیف نماید که این خود یکی از دلایل شکل‌گیری انقلاب اسلامی در ایران بود. از این رو، سؤال این مقاله آن است که ساختار دولت رانتیر چه تأثیری بر فروپاشی حکومت پهلوی داشت؟ و نیز فرضیه آن است که به دنبال افزایش درآمدهای نفتی حکومت پهلوی با ایجاد یک ساختار سیاسی مطلقه و از بین بردن ظرفیت‌ها و بسترهای اقتصاد تولید محور و مبتنی بر درآمدهای مالیاتی زمینه نارضایتی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در نهایت فروپاشی نظام سیاسی را فراهم نمود. مقاله حاضر به روش تحلیلی و توصیفی نگاشته شده و اطلاعات آن به شیوه کتابخانه‌ای گرد آمده است. در انتها این نتیجه به دست آمده که کشورهای صاحب نفت و به ویژه ایران، برای ترمیم اقتصاد خود، راهی به جز برون‌رفت از اقتصاد تک‌محصولی و افزایش درآمدهای مالیاتی ندارند. تفاصيل المقالة