تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)
,
العدد1,السنة
15
,
بهار
1402
گروتسک، شبهگونۀ طنز ادبی و هنری است که نویسنده یا گویندۀ آن، ناهنجاریها را با اغراقی نا خوشایند و هم زمان انزجار آمیز و خنده دار به سخره میگیرد. عناصرگروتسکی فضایی دوگانه میآفریند که ترکیبی از افکار متضاد را در خود نهفته دارد؛ در آنِ واحد هم مجذوب می کند و هم می ر أکثر
گروتسک، شبهگونۀ طنز ادبی و هنری است که نویسنده یا گویندۀ آن، ناهنجاریها را با اغراقی نا خوشایند و هم زمان انزجار آمیز و خنده دار به سخره میگیرد. عناصرگروتسکی فضایی دوگانه میآفریند که ترکیبی از افکار متضاد را در خود نهفته دارد؛ در آنِ واحد هم مجذوب می کند و هم می رماند، هم می خنداند و هم می هراساند. بهرام صادقی و غلام حسین ساعدی از داستان نویسان تأثیر گذار دهۀ چهل ایران به شمار می روند که زندگی طبقۀ متوسط را پس از شکست کودتای مرداد 1332 در داستان هایشان نشان داده اند. هر دو نویسنده در رشتۀ روان پزشکی تحصیل کرده اند و اصالت کارشان در نمایش و تحلیل ذهن پریشان انسان و نمایش درگیری های روانی اوست و از این رو داستان هایی با فضای گروتسکی می آفرینند. در این مقاله، ضمن پرداختن به دلایل و زمینه های ایجاد فضای گروتسکی در آثار این دو نویسنده، عناصر گروتسکی آثار داستانی غلام حسین ساعدی و مجموعه داستان سنگر و قمقمه های خالی و داستان بلند ملکوت بهرام صادقی بر اساس نظریۀ فیلیپ تامسون استخراج و بررسی گردیده و وجوه شباهت ها و تفاوت های این دو نویسنده نشان داده شده است. برابر این بررسی، عناصر گروتسکی در داستان های ساعدی در مقایسه با داستان های صادقی از فراوانی بیشتری برخوردار است؛ در داستان های ساعدی 216 عنصر و در داستان های صادقی 75 عنصر گروتسکی وجود دارد.
تفاصيل المقالة
تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)
,
العدد3,السنة
15
,
پاییز
1402
مطالعات پسااستعماری رویکردی بین رشتهایی است که در دهههای گذشته گسترش فراوان داشته است. این مطالعات به طور مشخص در حوزۀ ادبیات و تولیدات فرهنگی به واکاوی و نقد بازنمودهای گفتمان پسااستعمار در دوران پسااستقلال میپردازد. در این حوزة مطالعاتی، مفاهیم پسااستعماری همچون ار أکثر
مطالعات پسااستعماری رویکردی بین رشتهایی است که در دهههای گذشته گسترش فراوان داشته است. این مطالعات به طور مشخص در حوزۀ ادبیات و تولیدات فرهنگی به واکاوی و نقد بازنمودهای گفتمان پسااستعمار در دوران پسااستقلال میپردازد. در این حوزة مطالعاتی، مفاهیم پسااستعماری همچون اروپامحوری، جنسیت، فرودست، دیگری، نژادگرایی و گفتمان شرقشناسی، در دو مقولة کلی استعمارگر و استعمارزده واکاوی میشود.این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس استقرا از مجموعه اشعار عارف قزوینی و میرزاده عشقی و با تکیه بر نظریات پسااستعماری به بررسی بازنمود دیگری در شعر آنها پرداخته و از منطر گفتمان پسااستعماری، نشان میدهد که این شاعران چگونه در برابر دوگانهسازی گفتمان استعماری، به بازیابی هویت خودی در برابر دیگری سازی غرب پرداخته اند و در عین مبارزه با استعمارگران، گاه با متوسل شدن به ناسیونالیسم باستانگرایی افراطی، در شناخت مقاصد استعمار مدرن دچار اشتباه شدهاند که نتیجهاش به سود استعمار و استبداد و تحکیم پایه های قدرت او تمام شده است.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد5,السنة
6
,
زمستان
1395
ابلیس در اندیشه و آثار سعدی پرداختن به عرفان و تصوف به طور خاص و توجه به دانشهای قرآنی به طور عام از رویکردهای مهم و رایج شاعران در روزگار سعدی است. این رویکرد به گستردگی و البته با نگرش خاص سعدی، در کلیات او نمودی آشکار دارد. در کنار موضوعات گوناگون حوزهی دین و عرفا أکثر
ابلیس در اندیشه و آثار سعدی پرداختن به عرفان و تصوف به طور خاص و توجه به دانشهای قرآنی به طور عام از رویکردهای مهم و رایج شاعران در روزگار سعدی است. این رویکرد به گستردگی و البته با نگرش خاص سعدی، در کلیات او نمودی آشکار دارد. در کنار موضوعات گوناگون حوزهی دین و عرفان، پرداختن به ابلیس و مضامین داستانی مربوط به آن یکی از موارد پربسامد در نزد شاعران عارف یا عرفانگرای سبک عراقی است که در کلیات سعدی نیز به فراوانی کاربرد یافته است. با توجه به ویژگیهای خاص عرفان در شعر و اندیشهی سعدی که تا حدودی شخصی است در این مقاله نشان دادهایم که سعدی از سه منظر ایرانی، عرفانی و دینی به موضوع ابلیس نگریسته اما در این حوزه، نگاه او بیشتر متأثر از دیدگاه ایرانی است. کلیدواژهها: آثار سعدی، اندیشههای عرفانی، دیو و ابلیس. کلیدواژهها: آثار سعدی، اندیشههای عرفانی، دیو و ابلیس.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد2,السنة
9
,
تابستان
1398
نوآوری در شعر معاصر به تغییر قالب، محدود نمیشود. شاعران معاصر به برخی از آرایههای ادبی و ظرفیتهای مختلف آن نیز نگاهی نوآورانه داشتهاند و با کاربردهای تازه، گهگاه برخی از اصول بلاغت کهن را به نقد کشیدهاند. یکی از این نوآوریها ساخت ترکیبهای تازة وصفی و اضافی پی در أکثر
نوآوری در شعر معاصر به تغییر قالب، محدود نمیشود. شاعران معاصر به برخی از آرایههای ادبی و ظرفیتهای مختلف آن نیز نگاهی نوآورانه داشتهاند و با کاربردهای تازه، گهگاه برخی از اصول بلاغت کهن را به نقد کشیدهاند. یکی از این نوآوریها ساخت ترکیبهای تازة وصفی و اضافی پی در پی و کاربرد اثرگذار آن در بدیع و صورخیال است. قیصر امینپور یکی از شاعران برجسته نسل انقلاب، با رویکرد ویژه به ترکیب گروهی واژهها ـ به تعبیر بلاغت کهن تتابع اضافاتـ هم در قالبهای سنتی و هم آزاد، به این نوع ترکیبسازی علاقة خاصی نشان داده است. ترکیبات وصفی و اضافی طولانی در شعر امینپور دارای ویژگیهای دستوری و زبانی ویژهای هستند و در خلاقیتهای ادبی و هنری او تأثیرگذار به نظر میرسند، در حالی که گذشتگان غالباً چنین کاربردی را از عیوب سخن به شمارآوردهاند. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، ساخت دستوری و بلاغی این ترکیبات و نقش و اهمیت آن در شعر امینپور مورد بررسی قرار گرفته است. حاصل پژوهش بیانگر این است که ترکیبات طولانی از ویژگیهای اساسی دو مجموعه آینههای ناگهان و دستور زبان عشق هستند و در تنفس صبح و گلها همه آفتابگردانند به نسبت کمتری دیده میشوند. امینپور در تصویر مفاهیم انتزاعی و نیز واقعیتهای ملموس پیرامونی، این ترکیبات را به کمک عوامل دستوری، بیانی و بدیعی به گونهای در خلال آثار خود به کار برده است که موجب غنای زبان، افزایش قدرت تصویری و موسیقایی، ایجاز، ابهام هنری، تداعی حالات و معانی و تأثیر هر چه بیشتر شعر شده است.
تفاصيل المقالة
گسستن فرّ از جمشید در هیئت مرغ وارغن و پیوستنش به ایزد مهر، فریدون و گرشاسپ، یکی از بنلادهای کهن اسطورهای است که در اساطیر ایران، متون حماسی و طومارهای نقالی، بازتابی پررنگ دارد. بدیهی است هر بنلاد اسطورهای در گذر خود از دنیای اسطوره به گسترۀ منطقپذیرتر حماسه متناسب أکثر
گسستن فرّ از جمشید در هیئت مرغ وارغن و پیوستنش به ایزد مهر، فریدون و گرشاسپ، یکی از بنلادهای کهن اسطورهای است که در اساطیر ایران، متون حماسی و طومارهای نقالی، بازتابی پررنگ دارد. بدیهی است هر بنلاد اسطورهای در گذر خود از دنیای اسطوره به گسترۀ منطقپذیرتر حماسه متناسب با شرایط زمانی و مکانی، دستخوش دگرگونیهایی میشود تا به گونهای خردباورتر در اذهان بنشیند. سپس در تطور از حماسه به ادبیات عامه نیز متناسب با ذوق و پسند مردمان دگردیسیهایی مییابد. از این رو، یک درونمایۀ اسطورهای گاه چنان از اصل خود فاصله میگیرد که پی بردن به سرمنشاء آن، بسیار مشکل مینماید. در این جستار کوشش شده است که پیوند طلسم جمشید با گسستن فره پهلوانی او و پیوستنش به گرشاسپ در منظومههای پهلوانی سامنامه، گرشاسبنامه، بهمننامه، فرامرزنامه، جهانگیرنامه و شهریارنامه، همچنین طومار نقالی شاهنامه، طومار هفت لشکر، طومار کهن شاهنامه فردوسی، طومار شاهنامه فردوسی، زرّینقبانامه و طومار سام سوار و دختر خاقان چین، مورد بررسی قرار گیرد. از دید نگارندگان، طلسم جمشید و کوشش پهلوانان سیستانی در گشودن آن و دستیابی به گنج یا شمشیر تعبیه شده در طلسم، بازنمود نمادین پیوستن فره پهلوانی جمشید به گرشاسپ است که به صورت دگردیس یافته در منظومههای پهلوانی و طومارهای نقالی، تبلور یافته است.
تفاصيل المقالة
رمان تاریخی و پنج جلدی ده نفر قزلباش یکی از مهم ترین و هدف مندترین رمان های تاریخی فارسی است و به گمان ما ظرفیّت هایی فراتر از یک رمان تاریخیِ صرف دارد. از جمله این ظرفیّت ها، برخورداری متن از سازه ها و بن مایه های حماسی است که این پژوهش با هدف نمایاندن جنبههای حماسی ا أکثر
رمان تاریخی و پنج جلدی ده نفر قزلباش یکی از مهم ترین و هدف مندترین رمان های تاریخی فارسی است و به گمان ما ظرفیّت هایی فراتر از یک رمان تاریخیِ صرف دارد. از جمله این ظرفیّت ها، برخورداری متن از سازه ها و بن مایه های حماسی است که این پژوهش با هدف نمایاندن جنبههای حماسی این اثر صورت گرفته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتاب خانه ای و شیوه تحلیلی - توصیفی به بررسی بن مایه های حماسی در رمان ده نفر قزلباش پرداخته است. وجود صحنه های گوناگون جنگ با بیگانگان در این رمان از یک سو و تأکید هم زمان نویسنده آن بر عناصر و ارزش های ملی ایرانی و مذهب تشیّع از سوی دیگر، موجب شده است که این اثر شباهت های بسیاری به یک متن حماسی منثور پیدا کند. برخی از بن مایه های حماسی این اثر عبارتند از: سفر قهرمان، پیش گامی زنان در ابراز عشق، جنگ و شگردهای جنگاوری، حضور اسب با کارکردی اسطوره ای - حماسی، توصیف جنگ افزارها، یکپارچگی اقوام در رویارویی با دشمنان خارجی، وطن پرستی، جنگاوری برای حفظ نام و پرهیز از ننگ، عیّاری، اخترشناسی و پیش گویی. میزان استفاده از کنش ها و مؤلفه های حماسی در این اثر قابل توجه است. برخی از این مؤلفه های حماسی عیناً از شاهنامه گرفته شده اند و تأثیر پذیری مسرور در به کارگیری لوازم حماسه از استاد نیز توس دیده می شود. در پایان بحث می توان این گونه استنباط کرد که این رمان تاریخی با تفاوت هایی که در مقایسه با شاه نامه دارد، به عنوان نوع نثر حماسی، پیوندی نزدیک با سبک حماسی برقرار کرده است و می توان از آن به مثابۀ یک اثر منثور حماسی نام برد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications