دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد4,السنة
23
,
پاییز
1401
هدف اصلی از این پژوهش بررسی تاثیراسترس و خود محوری بر افسردگی و پرخاشگری با میانجیگری دشواری تنظیم هیجانی است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش بزرگسالان(20-60 سال) شهر اصفهان در سال 1396 بودند و700شرکت کننده به روش نمونهگیری در دسترس انتخ أکثر
هدف اصلی از این پژوهش بررسی تاثیراسترس و خود محوری بر افسردگی و پرخاشگری با میانجیگری دشواری تنظیم هیجانی است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش بزرگسالان(20-60 سال) شهر اصفهان در سال 1396 بودند و700شرکت کننده به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد. مقیاس های مورد استفاده در این پژوهش عبارتاند از پرسشنامه پرخاشگری(Bryant & Smith, 2001) ، ﭼﮏ ﻟﯿﺴﺖ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی اﺧﺘﻼﻻت رواﻧﯽ(Derogatis, 1997) ، مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی(Gratz & Roemer,2004) ، پرسشنامه تجدید نظرشده اختلالات شخصیت ضد اجتماعی (Sörman, 2016)، پرسشنامه افسردگی ، اضطراب واسترس.( Lovibond & Lovibond, 1995) طرح پژوهش طرح توصیفی - همبستگی است. به منظور تحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری و روش بوت استرپ وتحلیل واریانس استفاده شده است.یافته ها نشان داد که خود محوری بر دشواری در تنظیم هیجانی(24/0p=) و پرخاشگری(45/0p=) اثر مستقیم دارد. استرس بر دشواری در تنظیم هیجانی (52/0p=)و افسردگی اثر مستقیم (43/0p=)دارد. دشواری در تنظیم هیجانی نیزبر پرخاشگری (35/0p=)و افسردگی(26/0p=)اثر مستقیم دارد. نتایج تحلیل میانجی نشان داد استرس برافسردگی بواسطه دشواری در تنظیم هیجانی اثر غیر مستقیم دارد. یافته های این مطالعه نقش دشواری در تنظیم هیجانی وفقررا بعنوان عوامل خطردر شیوع وماندگاری افسردگی و پرخاشگری تایید می کند.
تفاصيل المقالة
دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد1,السنة
23
,
بهار
1401
هدف این پژوهش بررسی تأثیر الگوی تدریس 5e بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان در دو گروه با هوش هیجانی بالا و پایین بوده است. در این پژوهش از روش تحقیق نیمهآزمایشی با دو گروه آزمایشی (هوش هیجانی بالا و پایین) و دو گروه گواه (هوش هیجانی بالا و پایین) استفاده شد. جامعۀ آماری پژو أکثر
هدف این پژوهش بررسی تأثیر الگوی تدریس 5e بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان در دو گروه با هوش هیجانی بالا و پایین بوده است. در این پژوهش از روش تحقیق نیمهآزمایشی با دو گروه آزمایشی (هوش هیجانی بالا و پایین) و دو گروه گواه (هوش هیجانی بالا و پایین) استفاده شد. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانشآموزان دختر پایۀ ششم ابتدایی شهرستان ساری مشغول به تحصیل در سال ۱۳۹۶ بود. در این پژوهش از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای برای انتخاب نمونه ها استفاده شد. ابتدا از بین ۳۰7 دانشآموز که آزمون عملکرد تحصیلی برای آنها اجرا شد، تعداد 129 دانش آموز که دارای نمرۀ پایینی در عملکرد تحصیلی بودند انتخاب شدند و آزمون هوش هیجانی برای آن ها اجرا شد؛ از این تعداد، 60 دانش آموز که نمرات بالا و پایینی در هوش هیجانی به دست آورده بودند به عنوان نمونۀ پژوهش انتخاب شدند و ۳۰ نفر در گروه های آزمایش و تحت آموزش با الگوی تدریس 5e(۱۵ نفر در گروه هوش هیجانی بالا و ۱۵ نفر در گروه هوش هیجانی پایین) و ۳۰ نفر در گروه های گواه (۱۵ نفر در گروه هوش هیجانی بالا و ۱۵ نفر در گروه هوش هیجانی پایین) و به روش سنتی تحت آموزش قرار گرفتند. از پرسشنامۀ هوش هیجانی بار ـ ان (1980) و آزمون عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) در این پژوهش استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که الگوی تدریس 5e برای دانشآموزان با هوش هیجانی بالا مؤثر بوده است؛ اما این نتایج برای دانشآموزان با هوش هیجانی پایین معنادار نبود. با توجه به یافته های پژوهش میتوان نتیجه گرفت که هوش هیجانی به عنوان متغیر تعدیلکننده در یادگیری دانشآموزان با استفاده از الگوی تدریس 5e نقش دارد؛ بنابراین به معلمان توصیه می شود هنگام استفاده از الگوی تدریس 5e برای ارتقای عملکرد تحصیلی دانش آموزان، هوش هیجانی را نیز به عنوان عامل اثرگذار در نظر بگیرند.
تفاصيل المقالة
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد1,السنة
18
,
بهار
1400
هدف این پژوهش، بررسی مقایسۀ اثربخشی روش تدریس همیاری با روش تدریس کاوشگری بر خلاقیت دانشآموزان است. جامعۀ آماری پژوهش، شامل همۀ دانشآموزان دختر پایۀ پنجم ابتدایی شهرستان کبودرآهنگ بود. بدین منظور از جامعۀ یادشده 40 نفر از دانشآموزان، در دو کلاس درس، بهعنوان گروهای آ أکثر
هدف این پژوهش، بررسی مقایسۀ اثربخشی روش تدریس همیاری با روش تدریس کاوشگری بر خلاقیت دانشآموزان است. جامعۀ آماری پژوهش، شامل همۀ دانشآموزان دختر پایۀ پنجم ابتدایی شهرستان کبودرآهنگ بود. بدین منظور از جامعۀ یادشده 40 نفر از دانشآموزان، در دو کلاس درس، بهعنوان گروهای آزمایشی یک و دو انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع نیمهآزمایشی و طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروههای آزمایشی یک و دو بود. ابزار مورد استفادۀ محقق در این پژوهش آزمون تفکر خلاق تورنس (فرم A) بود. نتایج حاصل به روش آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت و مقایسۀ نتایج پیشآزمون و پسآزمون در هر دو گروه نشان داد که روش تدریس همیاری و روش کاوشگری بر هر دو گروه بهبود معناداری ایجاد کرده است و مقایسه دو روش با یکدیگر نشان داد که روش همیاری در مقایسه با روش کاوشگری بر خلاقیت دانشآموزان در درس علوم تأثیر معناداری داشته است.
تفاصيل المقالة
ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی
,
العدد1,السنة
7
,
بهار
1397
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل پرورش استراتژیست در شرکت ملی نفت طرحریزی شد. روش: این پژوهش از نظر هدف در دستهی پژوهش های کاربردی و از منظر روش شناختی در دستهی پژوهشهای آمیخته قرار دارد. در بخش کیفی مبتنی با رویکرد نظریه داده بنیاد- و توسط مصاحبه های عمیق نیمه ساخ أکثر
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل پرورش استراتژیست در شرکت ملی نفت طرحریزی شد. روش: این پژوهش از نظر هدف در دستهی پژوهش های کاربردی و از منظر روش شناختی در دستهی پژوهشهای آمیخته قرار دارد. در بخش کیفی مبتنی با رویکرد نظریه داده بنیاد- و توسط مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته از نمونهی پژوهش (24 نفر از خبرگان صنعت و دانشگاه) دادههای پژوهش گرداوری شد. سپس کدگذاریها انجام شده و اقدام به شناسایی ابعاد، مقولات اصلی و زیر مقولهها و مفاهیم مرتبط با هر یک از کدهای بهدستآمده نمودیم و در نهایت برازش مدل پارادایمی تحقیق با استفاده از دادههای کمی جمعآوری شده (320 نفر) آزمون شد. یافتهها: نتایج کیفی تحقیق نشاندهنده 11 مقوله اصلی و 24 مقوله فرعی و 99 مفهوم بود، که در قالب مدل پارادایمی پرورش تفکر استراتژیست و خلاق شامل: شرایط علّی (عوامل فردی، عوامل سازمانی و گفتمان سازی)، مقولهی مرکزی تفکر استراتژیک و خلاق (دید سیستمی، تفکر مفهومی، آیندهنگری و نگرش فلسفی)، عوامل مداخلهگر محیطی برون و درونسازمانی، عوامل زمینهای (بستر فرهنگی، زمینه یادگیری، عوامل روانشناختی و استقلال سازمانی)، راهبردهای استعدادیابی و جذب و نگهداشت و پیامد پرورش تفکر استراتژیک و خلاق شامل: توسعه تفکر استراتژیک و خلاق، فراهم نمودن زمینه طراحی و استقرار نظام دیدهبانی و خلاقیت در شرکت ملی نفت و روابط بین ابعاد مختلف آن را نشان داد و شاخصهای برازش منتج از یافتههای کمی حکایت از برازش مناسب دادهها با مدل و تایید فرضیههای منتج از مدل داشت.
تفاصيل المقالة
ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی
,
العدد2,السنة
12
,
تابستان
1401
هدف: هدف این پژوهش، بررسی رابطه خودآگاهی با خلاقیت و تفکر نقادانه در دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر پیشوا بود. روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع پژوهش و شیوه اجرا توصیفی-پیمایشی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 391 دانش آموز دختر پایه ششم ابتدایی أکثر
هدف: هدف این پژوهش، بررسی رابطه خودآگاهی با خلاقیت و تفکر نقادانه در دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر پیشوا بود. روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع پژوهش و شیوه اجرا توصیفی-پیمایشی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 391 دانش آموز دختر پایه ششم ابتدایی شهر پیشوا بود که با روش تصادفی خوشه ای 193 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامههای خودآگاهی کوپر(1997)، خلاقیت عابدی (1372)و سنجش تفکر نقادانه کالیفرنیا (1992)، در اختیار دانشآموزان قرار گرفت و بعد از جمع آوری پرسشنامهها، دادهها با روش همبستگی و با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که بین خودآگاهی با خلاقیت و تفکر نقادانه در دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر پیشوا، ارتباط مثبت معنیداری وجود دارد و همچنین بین خلاقیت و تفکر نقادانه نیز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت که سطح بالای خودآگاهی با سطوح بالای خلاقیت و تفکر نقادانه رابطه مستقیم دارد.
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف: مهارتهای اجتماعی در کارکرد اجتماعی، تحصیلی و موفقیت دانشآموزان مهم میباشد و نقش حائز اهمیتی در اجتناب یا بازداری واکنشهای دیگران ایفا میکند. هدف از اجرای پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر بهبود عملکرد تحصیلی دانشآموزان شهر تهران بود أکثر
مقدمه و هدف: مهارتهای اجتماعی در کارکرد اجتماعی، تحصیلی و موفقیت دانشآموزان مهم میباشد و نقش حائز اهمیتی در اجتناب یا بازداری واکنشهای دیگران ایفا میکند. هدف از اجرای پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر بهبود عملکرد تحصیلی دانشآموزان شهر تهران بود. روش: با روش پژوهشی نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون از بین کلیه دانش آموزان پایه دوم دبیرستان دختران منطقه 18 شهر تهران که مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94-93 بودند تعداد 30 نفر از دانش آموزان پایه دوم از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتدا بر روی دو گروه پرسشنامة معلم-شاگرد مورای زوویچ (2010) اجرا شد، و معدل نوبت اول افراد مشخص شد، سپس بر گروه آزمایش برنامه آموزشی مهارتهای اجتماعی طی هشت جلسه یک ساعته انجام و گروه کنترل هیچ برنامه آموزشی دریافت نکردند، در پایان مجددا پرسشنامه معلم-شاگرد مورای زوویچ اجرا و معدل نوبت دوم مقایسه شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد، رابطه معلم_شاگرد و پیشرفت تحصیلی، گروه آزمایش از دانشآموزان که تحت تاثیر آموزش مهارتهای اجتماعی قرار گرفتهاند نسبت به گروه کنترل، بیشتر است. از یافتههای این پژوهش میتوان برای بهبود پیشرفت تحصیلی و بهبود رابطه معلم-شاگرد دانشآموزان استفاده کرد.نتیجهگیری: هدف همهی فعالیتهای آموزشی بهبود پیشرفت تحصیلی دانشآموزان است که در سایه آموزش مهارتهای اجتماعی می-تواند افزایش معناداری داشته باشد.
تفاصيل المقالة
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و روش های مطالعه با پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی – پیمایشی و از نوع همسبتگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم أکثر
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و روش های مطالعه با پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی – پیمایشی و از نوع همسبتگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 110 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو(NEO)، پرسشنامه روش ها و مهارت های مطالعه و برای متغیر پیشرفت تحصیلی، از معدل کل دانشجویان استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که پیشرفت تحصیلی با ویژگی شخصیتی روان رنجوری و روش مطالعه سطحی همبستگی منفی، و با برونگرایی، سازگاری، وظیفه شناسی و روش مطالعه عمقی همبستگی مثبت، و با ویژگی شخصیتی گشودکی عدم رابطه وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره حاکی از آن بود که روش مطالعه عمقی و سطحی و ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی، روان رنجوری و برون گرایی پیش بینی کننده های پیشرفت تحصیلی می باشند. نتایج تحقیق نشان داد دانشجویانی که دارای تیپ شخصیتی برونگرایی، سازگاری و وظیفه شناسی می باشند و از روش مطالعه عمقی استفاده می کردند پیشرفت تحصیلی بیشتری داشتند.
تفاصيل المقالة
فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی
,
العدد2,السنة
6
,
تابستان
1395
هدف پژوهش حاضر، مطالعه رابطه بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی تلفن همراه با اهمالکاری تحصیلی، احساس تنهایی و سلامت روان بود. این پژوهش، توصیفی از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان سال سوم دبیرستان مدارس عادی- دولتی قم که در سال ت أکثر
هدف پژوهش حاضر، مطالعه رابطه بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی تلفن همراه با اهمالکاری تحصیلی، احساس تنهایی و سلامت روان بود. این پژوهش، توصیفی از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان سال سوم دبیرستان مدارس عادی- دولتی قم که در سال تحصیلی 95-1394 به تحصیل اشتغال داشتند، تشکیل میدهند که شامل 2414 نفر بودند. از بین کلیه دانشآموزان، 334 نفر با توجه به جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از مراجعه به مدارس، دانشآموزان حاضر در نمونه، چهار پرسشنامه میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی تلفن همراه (محقق ساخته)، اهمالکاری، احساس تنهایی و سلامت عمومی را به منظور جمعآوری دادهها تکمیل نمودند. روایی ابزارها به ترتیب از طریق روایی صوری، ملاکی، همسانی درونی و همزمان قابل قبول گزارش شده است. همچنین، پایایی آنها توسط آلفای کرونباخ محاسبه شد که به ترتیب 0/88، 0/92، 0/89 و 0/88 به دست آمد. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون خطی و با استفاده از SPSS انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی با اهمالکاری و احساس تنهایی رابطه مستقیم و با سلامت روان رابطه منفی دارد. همچنین، متغیرهای اهمالکاری تحصیلی، احساس تنهایی و سلامت روان میزان استفاده از شبکههای مجازی تلفن همراه را پیشبینی میکند.
تفاصيل المقالة
فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی
,
العدد2,السنة
7
,
تابستان
1396
به کمک سیستم مدیریت یادگیری، میتوان به ارایه انواع محتوای تحت وب پرداخت که در سالهای اخیر استقبال زیادی از آن شده است. این مطالعه، با هدف تعیین تأثیر یادگیری الکترونیکی با روش مودل، بر مهارتهای ارتباطی با دو متغیر ابراز وجود و سازگاری اجتماعی دانشجویان است. روش پژوه أکثر
به کمک سیستم مدیریت یادگیری، میتوان به ارایه انواع محتوای تحت وب پرداخت که در سالهای اخیر استقبال زیادی از آن شده است. این مطالعه، با هدف تعیین تأثیر یادگیری الکترونیکی با روش مودل، بر مهارتهای ارتباطی با دو متغیر ابراز وجود و سازگاری اجتماعی دانشجویان است. روش پژوهش، از نوع شبهآزمایشی به همراه گروه کنترل و گواه بوده است. جامعه مورد نظر دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 96-1395 بودند. از پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل (با پایایی 0/89) و پرسشنامه ابراز وجود گمبل و ریجی (با پایایی 0/88) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. 170 پرسشنامه بین دانشجویان دانشکده روانشناسی توزیع شد و سپس، با توجه به داده های به دست آمده 50 نفر از کسانی که دارای پایین ترین میزان سازگاری اجتماعی و ابراز وجود بودند، انتخاب شدند. کل افراد انتخاب شده، به صورت تصادفی ساده، در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. گروه آزمایش هشت جلسه شصت دقیقهای به کمک یادگیری الکترونیکی، آموزش مربوط به مهارت های ابراز وجود و سازگاری اجتماعی را دریافت کردند و گروه کنترل به شیوه مرسوم آموزش دیدند. داده های دو گروه به روش کوواریانس تحلیل شدند. نتایج حاکی از اختلاف معنی دار بین گروه کنترل و آزمایش بود و این اختلاف به نفع گروه آزمایش بود. بر اساس این پژوهش میتوان نتیجه گیری کرد که یادگیری الکترونیکی موجب ارتقای مهارت های ارتباطی می شود.
تفاصيل المقالة
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی
,
العدد2,السنة
16
,
تابستان
1399
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش خود دلگرمسازی بر لغزش شناختی و ترس از ارزیابی منفی دانشآموزان دختر انجام شد. روش پژوهش شبهتجربی با طرح پیشآزمونـ پسآزمون و گروه گواه و نمونه آن شامل 30 نفر (15 نفر برای هر یک از گروههای آزمایشی و گواه) بود که ب أکثر
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش خود دلگرمسازی بر لغزش شناختی و ترس از ارزیابی منفی دانشآموزان دختر انجام شد. روش پژوهش شبهتجربی با طرح پیشآزمونـ پسآزمون و گروه گواه و نمونه آن شامل 30 نفر (15 نفر برای هر یک از گروههای آزمایشی و گواه) بود که با استفاده از روش نمونهبرداری خوشهای مرحلهای از بین دانشآموزانی که در پیشآزمون نمره بالاتر از نمره میانگین را بهدست آوردند، انتخاب شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش خود دلگرمسازی قرار گرفت و گروه گواه نیز هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس لغزش شناختی (میرز و رولین، 1985) و پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی (واتسون و فرند، 1969) بود. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد آموزش خود دلگرمسازی باعث کاهش لغزش شناختی و ترس از ارزیابی منفی دانشآموزان میشود. با توجه به اثربخشی این آموزش بر کاهش لغزش شناختی و ترس از ارزیابی منفی، ارائه این آموزش برای دانشآموزان سودمند است.
تفاصيل المقالة
تأکید بر آموزش سواد رسانهای در دوران نوجوانی به دلیل حساس بودن این دوران در شکل یافتن شخصیت آینده نوجوانان مهم هست از همین رو در حال حاضر توفیق نوجوانان در استفاده مؤثر از اینترنت و کیفیت زندگی نوجوانان مستقیماً متکی به بهکارگیری علوم رفتاری کاربردی است. در پژوهش حاضر أکثر
تأکید بر آموزش سواد رسانهای در دوران نوجوانی به دلیل حساس بودن این دوران در شکل یافتن شخصیت آینده نوجوانان مهم هست از همین رو در حال حاضر توفیق نوجوانان در استفاده مؤثر از اینترنت و کیفیت زندگی نوجوانان مستقیماً متکی به بهکارگیری علوم رفتاری کاربردی است. در پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزشی، بخش کیفی و بررسی اثربخشی برنامه آموزشی بخش کمی را تشکیل داده بود. در بخش کیفی از نوع تحلیل مضمون با طرح اکتشافی متوالی و در بخش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان نوجوان ۱۵ تا ۱۸ سال کرج در سال ۱۳۹۷ بود که نمونه ۴۰۰ نفر از نوجوانانی بودند که با استفاده از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت، تعداد ۹۰ نفر دارای اعتیاد به اینترنت تشخیص داده شد که از بین این تعداد ۴۰ نفر بهصورت تصادفی انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای نوجوانان گروه آزمایش، برنامه آموزشی سواد رسانهای طی ۱۰ جلسه و هر جلسه به مدت یک ساعت اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش سواد رسانهای بهطور معناداری موجب کاهش اعتیاد به اینترنت در شرکتکنندگان گروه آزمایش شد. همچنین آموزش بر کیفیت زندگی و مؤلفههای آن تأثیر معناداری داشت؛ اما در مؤلفههای عملکرد اجتماعی، مشکلات هیجانی و درد جسمانی بهطور معناداری مؤثر نبود. براساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که برنامه آموزش سواد رسانه میتواند بهعنوان یک مداخله مؤثر جهت کاهش اعتیاد به اینترنت و افزایش کیفیت زندگی نوجوانان مورداستفاده گیرد.
تفاصيل المقالة
مطالعات میان فرهنگی
,
العدد2,السنة
16
,
تابستان
1400
افزایش دسترسی به شبکههای اجتماعی مجازی همچون اینستاگرام در ایران به سبب ایجاد محیط و فضای رسانهای غیررسمی و افزایش قدرت کاربران در جهت اشتراکگذاری عکس، ویدئو، ایدهها، عواطف، احساسات و دغدغهها، فرصت بینظیری برای رشد فرهنگ سلبریتی و هواداری از آنها ایجاد کرده است. د أکثر
افزایش دسترسی به شبکههای اجتماعی مجازی همچون اینستاگرام در ایران به سبب ایجاد محیط و فضای رسانهای غیررسمی و افزایش قدرت کاربران در جهت اشتراکگذاری عکس، ویدئو، ایدهها، عواطف، احساسات و دغدغهها، فرصت بینظیری برای رشد فرهنگ سلبریتی و هواداری از آنها ایجاد کرده است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، مطالعه دغدغههای سلبریتیهای در فضای مجازی اینستاگرام و پیامدهای آن بر هواداران است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، کیفی بوده و از رهیافت تحلیل مضمون به عنوان روش عملیاتی پژوهش استفاده شده است. مشارکتکنندگان پژوهش حاضر، 21 نفر از فالوورها یا تعقیب کنندگان سلبریتی ها (با تعداد فالوور بیشتر) در شبکه اجتماعی اینستاگرام هستند که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند. برای گردآوری دادهها از مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته بهره گرفته شده است. همچنین در پژوهش حاضر، برای اعتبار و اعتمادبخشی به دادهها از قابلیت اعتبار، انتقالپذیری، قابلیت اعتماد و قابلیت تائید استفاده شده است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که دغدغههای سلبریتیها در اینستاگرام بازنمایی مسایل اجتماعی، فعالیتهای خیرخواهانه، برندسازی شخصی، و کسب درآمد است. همچنین پیامدهای هواداری مجازی از سلبریتیها در اینستاگرام عبارتند از: تاثیرگذاری و تغییر شکل ذائقهها و سلایق افراد، تاثیرگذاری بر علایق سیاسی افراد، تشدید بیاعتمادی اجتماعی، بروز نافرمانیهای مدنی، و انزاوای شخصیتهای حامل اندیشه.
تفاصيل المقالة
از آنجا که الگوهای سازمان توسعه محور به شدت بافت محور است و وابسته به فرهنگ خاص هر جامعه است، از اینرو پژوهش حاضر درصدد بود تا مولفه های سازمان توسعه محور در سازمان های دولتی در ایران را شناسایی و رتبه بندی کند. به این منظور از ابتدا از پژوهشی کیفی استفاده شد و 22 نفر ا أکثر
از آنجا که الگوهای سازمان توسعه محور به شدت بافت محور است و وابسته به فرهنگ خاص هر جامعه است، از اینرو پژوهش حاضر درصدد بود تا مولفه های سازمان توسعه محور در سازمان های دولتی در ایران را شناسایی و رتبه بندی کند. به این منظور از ابتدا از پژوهشی کیفی استفاده شد و 22 نفر از متخصصان و صاحبنظران حوزه توسعه سازمانی بر اساس روش نمونه گیری هدفمند نظری انتخاب شدند و سپس بر اساس مولفه های استخراج شده، از AHP فازی برای رتبه بندی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه باز و همچنین تکنیک دلفی بود. علاوه بر آن، برای تحلیل داده های به دست آمده نیز از روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که مهمترین مولفه های سازمان توسعه محور به ترتیب عبارتند از رهبری، منابع، ارکان اصلی استراتژیک، سیستم های عملیاتی و فرایندهای پشتیبانی، سازوکارهای سودمند، پاداش، نگرش نسبت به تغییر، محصولات و خدمات پیآمدها و نتایج، سنجش و ارزیابی، بازار و فرهنگ سازمانی. از بین مولفه های شناسایی شده شاخص مدیریت و ر هبری پویای سازمانی در بالاترین اولویت برای توسعه سازمان های رسانهای قرار دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications