امروزه بخش تجارت خارجی بهعنوان یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی در اغلب کشورها به شمار میآید. نرخ ارز بهعنوان یکی از متغیرهای مهم و موثر بر تجارت است که تاثیر نوسان آن بر صادرات و واردات مشخص نمیباشد. لذا در این مطالعه با استفاده از دادهه أکثر
امروزه بخش تجارت خارجی بهعنوان یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی در اغلب کشورها به شمار میآید. نرخ ارز بهعنوان یکی از متغیرهای مهم و موثر بر تجارت است که تاثیر نوسان آن بر صادرات و واردات مشخص نمیباشد. لذا در این مطالعه با استفاده از دادههای سری زمانی 1386-1352 و با بهرهگیری از روش گارچ برای اندازهگیری نوسان نرخ ارز واقعی، به بررسی اثر نوسان نرخ ارز واقعی بر صادرات و واردات محصولات بخش کشاورزی ایران پرداخته شده است. نتایج این مطالعه با استفاده از روش تصحیح خطای برداری و یوهانسون نشان داد که نوسان نرخ ارز واقعی با یک وقفه در بلندمدت تاثیر منفی بر صادرات محصولات بخش کشاورزی دارد. بررسی اثر نوسان نرخ ارز واقعی بر رشد واردات محصولات بخش کشاورزی نشان داد که نوسان نرخ ارز واقعی در بلندمدت اثر مثبت و در کوتاهمدت اثر منفی بر واردات محصولات بخش کشاورزی میگذارد. بنابر این سیاستگذاران بایستی از سیاستهایی که به ثبات نرخ ارز کمک میکنند، بهره ببرند.
طبقهبندیJEL:E32,M21,Q17تفاصيل المقالة
در این مطالعه، با استفاده از شاخص لاو بیثباتی درآمدهای صادراتی و وارداتی زیربخشهای کشاورزی ایران طی دورهی 89-1375 محاسبه و تاثیر آن بر رشد زیربخشها بررسی شد. نتایج برآورد مدل رشد سولو با استفاده از دادههای تابلویی و روش اثرات ثابت نشان میدهد که به ازای یک درصد افز أکثر
در این مطالعه، با استفاده از شاخص لاو بیثباتی درآمدهای صادراتی و وارداتی زیربخشهای کشاورزی ایران طی دورهی 89-1375 محاسبه و تاثیر آن بر رشد زیربخشها بررسی شد. نتایج برآورد مدل رشد سولو با استفاده از دادههای تابلویی و روش اثرات ثابت نشان میدهد که به ازای یک درصد افزایش بیثباتی صادرات و واردات، بهترتیب 024/0 و 038/0% رشد زیربخشهای کشاورزی کاهش مییابد. بیثباتی صادرات و واردات، ریسک تجارت خارجی را افزایش و به تبع آن فعالیت در این بازارها را کاهش میدهد. در این صورت تجار و کشاورزان ریسکگریز فعالیت خود را محدود کرده و سرمایهی خود را به صنایع دیگر که اطمینان بیشتری دارد، منتقل میکنند. همچنین مدل رشد زیربخشهای کشاورزی بهصورت جزیی برآورد شد. نتایج بیانگر رابطهی مستقیم بیثباتی صادرات با رشد زیربخشهای زراعت-باغبانی و دامپروری میباشد. در واقع افزایش بیثباتی صادرات سبب شده تا دریافتیهای ارزی از این طریق، منبع غیرقابل اعتمادی برای تامین مالی پروژههای سرمایهای باشد. بدین روی به دلایل احتیاطی منطقی به نظر میرسد که فعالان در این زمینه، منابع تامین اعتبار خود را تنوع ببخشند که این تنوع، سبب افزایش رشد شده است. اثر این شاخص بر رشد زیربخشهای شیلات و جنگلداری منفی برآورد شده است. همچنین بیثباتی واردات با رشد زیربخش جنگلداری رابطهی مستقیم و بر رشد سایر زیربخشها اثر منفی داشته است. لذا با توجه به این نتایج، اتخاذ سیاستهایی جهت جلوگیری از ایجاد بیثباتی و کاهش پیامدهای حاصل از آن میتواند بر رشد، اشتغال و سرمایهگذاری در زیربخشهای کشاورزی و رفاه خانوارهای روستایی و کشاورز تاثیر مثبت داشته باشد.
در این مطالعه با استفاده از روشهای اقتصادسنجی ARMA ، GARCH و روشهای هوش محاسباتی، شبکهی عصبی مصنوعی و الگوریتم ژنتیک اقدام به پیشبینی میزان صادرات خرمای ایران برای دورهی 1395-1389 شد. بهمنظور انجام بررسیها از دادههای مربوط ب أکثر
در این مطالعه با استفاده از روشهای اقتصادسنجی ARMA ، GARCH و روشهای هوش محاسباتی، شبکهی عصبی مصنوعی و الگوریتم ژنتیک اقدام به پیشبینی میزان صادرات خرمای ایران برای دورهی 1395-1389 شد. بهمنظور انجام بررسیها از دادههای مربوط به دورهی زمانی 1388-1346 استفاده گردید. از دادههای دورهی 1384-1346 بهمنظور مدلسازی و از دادههای 4 سال آخر برای بررسی قدرت پیشبینی استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که شبکهی عصبی در مقایسه با سایر روشها از خطای پیشبینی کمتری برخوردار است. بعد از شبکهی عصبی الگوریتم ژنتیک دارای کمترین خطا بوده و معیارهای عملکرد نشاندهندهی توانایی الگوریتم ژنتیک در پیشبینی میزان صادرات خرما میباشند. با توجه به برتری شبکهی عصبی در پیشبینی میزان صادرات خرمای ایران، پیشبینیهای صورتگرفته توسط این مدل، روند افزایشی-کاهشی در میزان صادرات خرمای ایران را نشان میدهد.
طبقهبندی JEL: Q17 F17, C45, C53, , C61تفاصيل المقالة
بهدلیل اینکه کشاورزی تامینکنندهی مواد غذایی و کالاهای تولیدی برای رفع نیازهای اولیه انسانها است، بهعنوان یکی از بخشهای مهم اقتصادی هر کشور مطرح بوده و از طرف دیگر سهم قابل توجهی از اشتغال و ارزش افزوده را دارا میباشد. برای رساندن أکثر
بهدلیل اینکه کشاورزی تامینکنندهی مواد غذایی و کالاهای تولیدی برای رفع نیازهای اولیه انسانها است، بهعنوان یکی از بخشهای مهم اقتصادی هر کشور مطرح بوده و از طرف دیگر سهم قابل توجهی از اشتغال و ارزش افزوده را دارا میباشد. برای رساندن مواد اولیه برای تولید محصولات کشاورزی از یک طرف و رساندن کالاهای تولید شده در بخش کشاورزی بهدست مصرفکنندگان، احتیاج به شبکههای ارتباطی و راهها میباشد. با توجه به اهمیت موضوع، در مطالعهی حاضر با استفاده از مدل دادههای تابلویی، روش اثر ثابت و اطلاعات سالهای 1379 تا 1390، میزان تأثیر توسعهی زیرساختهای حمل و نقل بر ارزش افزودهی بخش کشاورزی استانهای منتخب ایران بررسی شده است. نتایج حاکی از این است که متغیر شاخص زیرساخت حمل و نقل بر رشد بخش کشاورزی تأثیر مثبت دارد. چنانچه میتوان با سرمایهگذاری در بخش حمل و نقل از بازدهی صعودی بلندمدت در بخش کشاورزی و در نهایت در اقتصاد کل کشور بهره جست. بنابراین پیشنهاد میشود که استراتژی توسعهی کشاورزی بر روی توسعهی زیرساختهای حمل و نقل متمرکز شود و از درآمد بخش کشاورزی برای تأمین بخشی از منابع مورد نیاز جهت توسعهی زیرساختهای حمل و نقل استفاده گردد.
طبقهبندیJEL:Q1, L9تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications