نقش اهداف پیشرفت، حافظه فعال و سبکهای یادگیری شناختی (وابسته به زمینه، ناوابسته به زمینه) در پیش بینی پیشرفت ریاضی دانش آموزان پایه هفتم متوسطه اول شهر مشهد
الموضوعات :هادی تقی زاده 1 , نوشیروان خضری مقدم 2 , حمدالله منظری توکلی 3 , زهرا زین الدینی میمند 4
1 - دانشجوی دکتری روان شناسی تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرمان
2 - استادیار گروه روان شناسی دانشگاه شهید باهنر
3 - استادیار گروه روان شناسی واحد کرمان
4 - استادیار گروه روان شناسی واحد کرمان
الکلمات المفتاحية: حافظه فعال, اهداف پیشرفت, پیشرفت ریاضی, سبکهای شناختی,
ملخص المقالة :
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اهداف پیشرفت، حافظه فعال و سبکهای شناختی در پیش بینی پیشرفت ریاضی بود. بدین منظور از بین تمامی دانش آموزان پایه هفتم دبیرستانهای منطقه دو شهر مشهد تعداد 264نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه سبکهای شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه، پرسشنامه جهت گیری هدفی میدگلی و همکاران (1998) و پرسشنامه حافظه فعال پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شده. نتایج نشان داد که میان سبکهای شناختی، اهداف پیشرفت و حافظه فعال با پیشرفت ریاضی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و حافظه فعال بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت ریاضی دارد. دانش آموزانی که سبک شناختی ناوابسته به زمینه دارند، میزان فراخنای حافظه فعال بیشتری را گزارش کردهاند. دانش آموزان با سبک شناختی ناوابسته به زمینه نمرهی اهداف تبحری بیشتری دارند. دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه نمرهی اهداف اجتنابی بیشتری دارند. اهداف تبحری با حافظه فعال رابطه معنادار دارد. بین میزان فراخنای حافظه فعال و نمره هدف رویکردی ارتباط معناداری در جهت مستقیم وجود دارد. بین میزان فراخنای حافظه فعال و نمره هدف اجتنابی ارتباط معناداری در جهت معکوس وجود دارد. نتایج پژوهش نشان میدهد که پیشرفت تحصیلی ریاضی از طریق اهداف پیشرفت، سبک شناختی و حافظه فعال قابل پیش بینی است ولی نتایج تحلیل رگرسیون همزمان مشخص کرد که سهم فراخنای حافظه فعال پیش از اهداف پیشرفت وسبک شناختی است.