بررسی نقش مسئولیت اجتماعی شرکت در ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق افزایش سرمایه های فکری گروه خودروسازی سایپا
الموضوعات : مدیریت بازاریابیالهام صمدزاده 1 , کامبیز حیدرزاده 2
1 - کارشناس تحقیقات بازار/شرکت رستاک پاد ویژن
2 - دانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران
الکلمات المفتاحية: واژگان کلیدی: مسئولیت اجتماعی شرکت, سرمایه های فکری, دیدگاه مبتنی بر منابع, مزیت رقابتی پایدار,
ملخص المقالة :
چکیده هدف اصلی این پژوهش یافتن رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت با توانمندی های دینامیک و مزیت رقابتی بنگاه است. مسئولیت اجتماعی استراتژیک با دیدگاه مبتنی بر منابع رابطه تگاتنگ دارد چرا که با تاثیر گذاری بر سرمایه فکری به عنوان بخش عظیمی از منابع ناملموس که جزء دارایی های ارزشمند، کمیاب، غیر قابل تقلید و غیر قابل جایگزین بنگاه ها می باشند، می تواند مزیت رقابتی پایداری را برای بنگاه ایجاد نماید. این پژوهش که از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ مسیر توصیفی، پیمایشی و همبستگی می باشد، با استفاده از پرسشنامه ای با طیف پنجگانه لیکرت، بر روی 208 نفر از مدیران ارشد شرکت های عضو گروه خودرو سازی سایپا که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، اجرا شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از مباحث آمار استنباطی از جمله مدل معادلات ساختاری که خود شامل تحلیل عاملی تائیدی و تحلیل مسیر است، استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش مبنی بر وجود رابطه مستقیم بین مسئولیت اجتماعی شرکت، سرمایه فکری و مزیت رقابتی پایدار، می توان استنباط نمود شرکت های عضو گروه خودرو سازی سایپا قادر بوده اند با رعایت و اجرای اصول و ابعاد مختلف مسئولیت اجتماعی شرکت ها در جهت مدیریت موثر و ارتقاء سرمایه های فکری خویش گام برداشته و باعث تمایز شرکت در بین سایرین شوند.
_||_
بررسی نقش مسئولیت اجتماعی شرکت در ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق افزایش سرمایه های فکری گروه خودروسازی سایپا
چکیده
هدف اصلی این پژوهش یافتن رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت با توانمندی های دینامیک و مزیت رقابتی بنگاه است. مسئولیت اجتماعی استراتژیک با دیدگاه مبتنی بر منابع رابطه تگاتنگ دارد چرا که با تاثیر گذاری بر سرمایه فکری به عنوان بخش عظیمی از منابع ناملموس که جزء دارایی های ارزشمند، کمیاب، غیر قابل تقلید و غیر قابل جایگزین بنگاه ها می باشند، می تواند مزیت رقابتی پایداری را برای بنگاه ایجاد نماید. این پژوهش که از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ مسیر توصیفی، پیمایشی و همبستگی می باشد، با استفاده از پرسشنامه ای با طیف پنجگانه لیکرت، بر روی 208 نفر از مدیران ارشد شرکت های عضو گروه خودرو سازی سایپا که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، اجرا شد. در تجزيه و تحليل داده ها از مباحث آمار استنباطی از جمله مدل معادلات ساختاری که خود شامل تحليل عاملی تائيدی و تحليل مسير است، استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش مبنی بر وجود رابطه مستقیم بین مسئولیت اجتماعی شرکت، سرمایه فکری و مزیت رقابتی پایدار، می توان استنباط نمود شرکت های عضو گروه خودرو سازی سایپا قادر بوده اند با رعایت و اجرای اصول و ابعاد مختلف مسئولیت اجتماعی شرکت ها در جهت مدیریت موثر و ارتقاء سرمایه های فکری خویش گام برداشته و باعث تمایز شرکت در بین سایرین شوند.
واژگان کلیدی: مسئولیت اجتماعی شرکت، دیدگاه مبتنی بر منابع، سرمایه های فکری، سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای، مزیت رقابتی پایدار.
مقدمه
استراتژی های مسئولیت اجتماعی شرکتی و مزیت رقابتی از جمله مباحث مهم در زمینه حضور شرکت ها در جامعه با توجه به اثرات اجتماعی و زیست محیطی آنان، در عصر حاضر می باشد. در میان تئوری هایی که به توضیح مسئولیت اجتماعی شرکت1 و تاثیرات آن بر عملکرد کسب و کار پرداخته اند، تئوری مبتنی بر منابع2 بیان می کند، شرکت ها در معرض مجموعه ای از منابع و توانایی های ناهمگن قرار دارند که این منابع و توانایی ها متفاوت از یکدیگر بوده و به طور کامل قابل انتقال از بنگاهی به بنگاه دیگر نیستند (et al., 2006 McWilliam). هنگامی که این منابع و توانایی ها، ارزشمند، کمیاب، غیر قابل تقلید و غیر قابل جایگزین باشند، قادر به ایجاد مزیت رقابتی پایدار3 برای بنگاه خواهند بود (1991 Barney,). این تئوری برای توضیح تفاوت در عملکرد شرکت ها در شرایط مختلف مورد استفاده قرار گرفته و منابع ناملموس4 از جمله سرمایه های فکری5 به عنوان یکی از تاثیرگذارترین منابع، جهت توضیح این تفاوت ها مورد ملاحظه قرار گرفته اند (Villalonga, 2004). برانکو و رودریگز6 (2006) از تئوری مبتنی بر منابع استفاده کردند تا توضیح دهند چرا شرکت ها تصمیم به اجرای مسئولیت اجتماعی می گیرند. آن ها ادعا کردند، سرمایه گذاری در مسئولیت اجتماعی شرکت، منجر به منافع داخلی مانند بهبود نگرش کارکنان نسبت به محیط کار، بهبود فرهنگ شرکت و منافع خارجی مانند بهبود روابط با ذی نفعان و شهرت شرکت خواهد شد. بر طبق نظر بارنت7 (2007) و مک ویلیام و همکاران (2006)، دارایی های ناملموس نقش بسیار مهمی را در رابطه با تاثیرات مسئولیت اجتماعی شرکت بر عملکرد کسب و کار بازی می کنند که این جنبه ها متقابلا بر ارزش شرکت تاثیر گذار می باشند. از آنجایی که این سرمایه ها دارای اهمیت استراتژیک بوده و از چهار ویژگی ارزشمندی، کمیابی، قابلیت تقلید و جایگزین پذیری اندک برخوردارند و مانند سایر دارایی های فیزیکی براحتی قابل تقلید و کپی برداری نیستند، می توانند منجر به مزیت رقابتی پایدار برای شرکت شوند.
علیرغم پیچیدگی و چند وجهی بودن مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت ها، اکثر مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته است معمولا تاثیر این مفهوم را بر یک حوزه مانند مشتریان (یعنی رضایت مشتریان، وفاداری مشتریان و ...) یا بر حوزه منابع انسانی (یعنی انگیزش کارکنان، تعهد کارکنان، وفاداری کارکنان و ...) سنجیده اند. اما در پژوهش حاضر، نقش مسئولیت اجتماعی شرکت در ایجاد مزیت رقابتی از طریق تاثیر گذاری بر کلیه حوزه های مذکور در قالب سه سرمایه ارزشمند انسانی، ساختاری، رابطه ای مورد بررسی قرار گرفته است. به عنوان مثال مسئولیت اجتماعی شرکت ها با ابعاد گسترده ای (یعنی مسئولیت در قبال کارکنان، مشتریان، شرکا، جامعه و محیط زیست) که دارد می تواند منجر به بهبود رابطه شرکت با کلیه ذی نفعان داخلی و خارجی و نه فقط مشتریان اعم از تامین کنندگان، رقبا، سرمایه گذاران، انجمن های تجاری، دولت و در کل جامعه شود. از طرف دیگر مطالعات زیادی در زمینه تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد کسب و کار و مزیت رقابتی پایدار انجام شده است ولی کمتر مطالعه ای به بررسی پیشایندها یا عوامل موثر بر افزایش سرمایه های فکری پرداخته است. از آنجایی که در نظام نوین کسب و کار شرکت هایی که نتوانند به طور مداوم سرمایه های فکری خود را ارتقاء داده و مدیریت کنند محکوم به فنا خواهند بود، شناسایی عوامل موثر بر افزایش این سرمایه های ارزشمند اهمیت ویژه ای می یابد.
در میان گروه های فعال در صنعت خودرو سازی کشور، گروه خودرو سازی سایپا که چشم انداز خویش را در سه عنصر حیاتی: خودروساز جهانی، انتخاب اول مشتریان ایرانی و همکار برگزیده خودروسازان خارجی قرار داده است، نیازمند سازوکاری است که بتواند شرکت را از بعد توانمند سازهای مهمی چون سرمایه های فکری غنی ساخته و مزیت رقابتی پایداری را برای شرکت های گروه رقم بزند. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت های عضو گروه سایپا بر سرمایه های فکری آنان شامل: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای و سپس بررسی تاثیر هر یک از این ابعاد بر مزیت رقابتی پایدار برای شرکت های عضو می باشد.
[1] Corporate Social Responsibility
[2] (RBV) Resource-Based View
[3] Sustainable Competitive Advantage
[4] Intangible Resources
[5] Intellectual Capital
[6] Branco and Rodriguez
[7] Barnett
چارچوب نظری پژوهش
یکی از خطوط اصلی پژوهش در ادبیات مسئولیت اجتماعی شرکت، یافتن رابطۀ بین مسئولیت اجتماعی و توانمندي هاي دینامیک و مزیت رقابتی بنگاه است. مسئولیت اجتماعی استراتژیک با دیدگاه مبتنی بر منابع رابطۀ تنگاتنگ دارد. ارتباط میان مسئولیت اجتماعی و مزیت رقابتی از طریق تدوین استراتژی های اجتماعی که بر فرصت ها، منابع و امکانات، مهارت ها، شایستگی های سازمانی، ساختار صنعت و ذی نفعان اثر می گذارند و تاثیر می پذیرند، بیان می گردد. مزیت رقابتی که ناشی از مسئولیت اجتماعی می باشد را می توان از طریق تاثیر مستقیم بر منابع شرکت، بهبود در شهرت و تصویر شرکت، ایجاد انگیزه در کارکنان، ارزش افزوده، عملکرد اقتصادی بهتر که با اجرای مسئولیت اجتماعی صورت می پذیرد و با استراتژی های شرکت، پروژه های نوآورانه و اثربخش منطبق است و همچنین عملکردهای زیست محیطی بهتر، عملکردهای اجتماعی بهتر و بهبود در اداره امور شرکت ها ملاحظه کرد. همگی این عناصر، منابعی ناملموس، نادر، غیر قابل تعویض، بی نظیر و ارزشمند می باشند. استراتژی های مسئولیت اجتماعی شرکتی مسائل موجود در اهداف اجتماعی شرکت ها و سودآوری آن ها را بر طرف نموده و تعادلی را بین این اهداف بوجود می آورد 2010) (Milton and et al.,. شرکت ها درگیر مسئولیت اجتماعی شرکتی می شوند چرا که فکر می کنند انواعی از مزایای رقابتی را برای آن ها ایجاد خواهد کرد. تئوری مبتنی بر منابع برای درک چرایی درگیری شرکت در فعالیت های مسئولیت اجتماعی سودمند است. از دید این تئوری، سرمایه گذاری در زمینه فعالیت های مسئولیت اجتماعی شرکتی به ایجاد منافع داخلی یا خارجی یا هر دو برای شرکت می انجامد. منافع داخلی، به توسعه منابع و قابلیت های جدید در مورد مهارت و فرهنگ شرکت مربوط می شود در حالی که فواید خارجی به بهبود روابط با ذی نفعان و شهرت شرکت ها مربوط می شود(2006 (Branco and Rodriguez,. سرلی و لامرتز (2009) تاکید کردند، هنگامی که مسئولیت اجتماعی شرکت دارای یک نقش مرکزی در رسالت شرکت باشد برای بخش های بیرونی قابل رویت خواهد بود، منافع ویژه ای را فراهم می کند و مجموعه ای از منابع درونی را تولید می کند که به شرکت اجازه می دهد خود را از سایرین متمایز کند. در ادبیات مرتبط با مسئولیت اجتماعی شرکت، مجموعه مطالعاتی که به طور ضمنی یا صریح به ارتباط بین مسئولیت اجتماعی شرکت و دارایی های ناملموس شرکت پرداخته اند، وجود دارد. به ویژه مسئولیت اجتماعی شرکت رابطه مستقیمی با هر یک از مولفه های سرمایه فکری (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای) دارد. در رابطه با سرمایه انسانی1، مسئولیت اجتماعی شرکت، از طریق افزایش انگیزه، تعهد، رضایت شغلی، وفاداری، سلامت و امنیت کارکنان به تقویت رابطه و اعتماد بین شرکت و کارکنانش خواهد پرداخت. برانکو و ردریگز (2006) بیان کردند، مسئولیت اجتماعی شرکت چگونه به ایجاد و توسعه یک محیط کاری بهتر و کارکنان واجد شرایط از طریق برنامه های آموزشی و فرصت های گردش شغلی خواهد پرداخت. دنیز و پرز(2006) نشان دادند، شرکت هایی که دارای توانایی استراتژیک در پاسخگویی به انتظارات منابع انسانی بر اساس اصول مسئولیت اجتماعی شرکت می باشند، قادرند خود را از شرکت های دیگر متمایز ساخته و میزان سودآوری خویش را افزایش دهند. توجه به بهبود منابع انسانی و مولفه سرمایه های انسانی از طریق مسئولیت اجتماعی شرکت ها، شهرت شرکت را افزایش داده و به توسعه جذابیت شرکت برای کارکنان آن خواهد پرداخت (.(Greening and Turban, 2000 رابطه مسئولیت اجتماعی شرکت با سرمایه ساختاری2 اساسا به فرهنگ شرکت، استراتژی شرکت و فرایند های مدیریت مربوط می شود. مسئولیت اجتماعی شرکت از طریق بهبود مواردی از قبیل کیفیت فرایندها، سیستم ارتباطات درونی، تعهد سازمانی، فعالیت های تحقیق و توسعه محیطی، تغییر فرهنگ شرکت و مدیریت مجموعه ارتباطات با ذی نفعان، تجدید نظر در مورد مزیت رقابتی، افزایش شفافیت شرکت و ... به ارتقای سرمایه ساختاری شرکت منجر خواهد شد. در مورد سرمایه رابطه ای3، برانکو و رودریگز (2006) پیشنهاد دادند، شرکت ها از طریق مسئولیت اجتماعی، قادر به ایجاد و بهبود روابط سودمندی با مشتریان، تامین کنندگان، سرمایه گذاران و بانک داران بوده و در نتیجه قادر به افزایش شهرت شرکت خویش می باشند. بهاتاچاریا وسن4 (2004) بیان کردند، مسئولیت اجتماعی شرکت مستقیما بر رفتارهای مشتریان تاثیر گذاشته و روابط مشتریان را ارتقا داده و به تقویت برند شرکت خواهد پرداخت. در رابطه با تامین کنندگان، مسئولیت اجتماعی شرکت به توسعه یک استراتژی همکارانه و قابل اعتماد با تامین کننده، بهبود پروفایل اخلاقی و اجتماعی و عملکرد تامین کننده و همچنین بهبود شهرت و اعتبار شرکت که می تواند منجر به افزایش میزان سفارش شود، خواهد پرداخت (2008 (Mont and Laire, . درباره ارتباطات مالی، مسئولیت اجتماعی شرکت جذابیت شرکت را برای تحلیل گران و سرمایه گذاران مالی افزایش داده و تاثیر مستقیمی بر عملکرد مالی و ارزش شرکت خواهد گذاشت. تمامی فعالیت های مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکت، اعتماد بین شرکت و ذی نفعان را تقویت کرده و عملیات مدیریت را بهبود خواهد بخشید. بنابر این با توجه به ادبیات مربوطه می توان فرضیه های زیر را مطرح ساخت:
فرضیه اول: بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه های فکری شرکت رابطه مستقیم وجود دارد.
فرضیه دوم: بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه انسانی شرکت رابطه مستقیم وجود دارد.
فرضیه سوم: بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه ساختاری شرکت رابطه مستقیم وجود دارد.
فرضیه چهارم: بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه رابطه ای شرکت رابطه مستقیم وجود دارد.
مزیت رقابتی مشهود، آن نوع مزیتی است که منشاء آن منابع مشهود بوده و به صورت داده های فیزیکی مانند ماشین آلات، تجهیرات، مواد خام و ... می توان آن ها را مشاهده کرد. مزایای مشهود معمولا ناشی از تعهد شرکت به مقدار زیاد منابع در عرصه های خاص است که به راحتی قابل تغییر نیستند و از آن جمله می توان به سرمایه گذاری سنگین در ماشین آلات اشاره کرد که این نوع مزیت نمی تواند در قلمرو سرمایه فکری سازمان مورد بحث قرار گیرد. در مقابل، مزیت نامشهود آن نوع مزیتی است که امکان مشاهده آن به صورت فیزیکی به راحتی مقدور نیست، این نوع مزیت ها معمولا پشت عوامل مشخصی پنهان است. این نوع مزیت می تواند ناشی از نام تجاری، شهرت، یادگیری و شیوه یادگیری و دانش کارکنان، فرهنگ سازمانی و غیره باشد.در واقع مزیت های مشهود از منابع فیزیکی و قابل مشاهده سازمان ناشی می شوند، در حالی که مزیت های نامشهود از قابلیت های سازمان منتج می گردند که ناشی از شیوه های برنامه ریزی، سبک های مدیریتی، فرایندها، ساختار و سیستم های سازمانی، مکانیزم های یادگیری، روش های هماهنگی و نیز کارهای تیمی می باشند که به همین علت تقلید پذیری آن ها، مشکل خواهد بود(قلیچ لی، 1385).
بر اساس مکتب مبتنی بر منابع، مزیت رقابتی یک شرکت می تواند در نتیجه منابع آن ایجاد شود، در صورتی که این منابع، بعضی از شرایط مهم را محقق کنند، مثل ارزش، عدم تجانس، کمیابی، پایداری، تحرک ناقص، جانشین پذیری، تقلید پذیری ناقص و محدودیت های مورد انتظار در برابر رقیب. بسیاری از نویسندگان، منابع یک شرکت را به صورت عوامل ملموس و ناملموس طبقه بندی می کنند. همه منابع مهم هستند، اما ادبیات، منابع انسانی و سازمانی (یعنی ناملموس) را در ایجاد مزیت رقابتی یک شرکت تا حدی مرتبط تر در نظر می گیرد(رضا قلی زاده، 1387). منابع یا عوامل ناملموس مزیت رقابتی در حوزه بحث سرمایه فکری قرار می گیرند. دیدگاه مبتنی بر منابع اساسا عملکرد سازمانی را تابع ویژگی هاي سازمانی می داند و رابطه بین مشخصه هاي سازمانی و نتایج عملکردي را بررسی می کند. اصل پایه اي نگرش بر مبناي منابع عبارتست از اینکه سازمان متشکل از مجموعه ای از منابع است و منبع مزیت رقابتی، منابع سازمان بوده و ویژگی ها و خصوصیت منابع، چگونگی مزیت و حد پایداري آن را تعیین می کنند. منابع سازمان، شامل همه دارایی ها، قابلیت ها، فرایندهاي سازمانی، مشخصه ها و ویژگی هاي سازمان، اطلاعات، دانش و سایر موارد تحت کنترل سازمان است که آن را قادر به تدوین و اجراي استراتژی هایی براي بهبود کارایی و اثر بخشی اش می کند. در زبان تحلیل استراتژیک سنتی، منابع سازمانی، قوت هایی است که سازمان می تواند براي تدوین و اجراي استراتژی هایش مورد استفاده قرار دهد. یکی از صاحب نظران اصلی نگرش بر مبناي منابع سازمانی، بارنی است. وي براي اینکه منابع مزیت رقابتی، پایدار باشد به دو شرط اساسی و ضروري قائل است: یکی ویژگی عدم تجانس منابع و دیگري تحرك ناقص منابع. از نظر نویسندگان، این دو در صورتی ضروری هستند که اولاً منابع با ارزش باشند و البته معیار با ارزش بودن منابع در توانایی آن ها براي افزایش کارایی و اثربخشی است. ثانیا منابع نادر باشند، به این معنا که فقط یک یا چند شرکت امکان دسترسی به آن ها را داشته باشد. ثالثا منابع مذکور داراي قابلیت تحرك ناقص باشند که تحقق این شرط، مستلزم شرایط تاریخی منحصر به فرد، ابهام علّی و پیچیدگی اجتماعی است. ابهام علّی موقعی است که رابطه بین منابع سازمانی و مزیت رقابتی یا اساسا درك نشود و یا اینکه فقط به صورت جزئی قابل درك باشد و پیچیدگی اجتماعی نیز دلالت به پیچیدگی روابط داخلی منابع با یکدیگر و روابط آن ها با مشتریان و عرضه کنندگان دارد. رابعاً منابع خاصیت جایگزینی ناقص داشته باشند، به این معنا که از نظر استراتژیک، منابع مشابهی که داراي کارکرد مشابه باشند، وجود نداشته باشند. در نهایت بارنی (1991) بیان می کند که اگر منابع و توانمندي هاي بنگاه ارزشمند، کمیاب، غیر قابل تقلید و غیر قابل جایگزین باشند، می توانند مزیت رقابتی مستمری را براي بنگاه ایجاد کنند (1991 Barney,).
با رشد اقتصاد مبتنی بر دانش در قرن 21، بطور قابل ملاحظه ای شاهد این موضوع هستیم که دارایی های نامشهود شرکت ها عامل مهمی در حفظ و تحقق مزیت رقابتی پایدار آن ها در مقایسه با سایر دارایی های مشهود شده و توجه شركت ها، براي كسب عملكرد برتر و مزاياي رقابتي، از سمت سرمايه گذاري در منابع مشهود به سمت سرمايه گذاري در منابع نامشهود، تغيير يافته است. مطالعات انجام شده نشان داده است که برخلاف کاهش بازدهی منابع سنتی (مثل پول و ماشین آلات)، منابع نامشهود (نام تجاری، شهرت، سبک های مدیریتی، فرایندها) به منبعی نیرومند برای افزایش عملکرد کسب و کارها تبدیل شده است. یک شرکت تنها زمانی می تواند به مزیت رقابتی پایدار دست پیدا کند که دارای منابع ارزشمند، کمیاب و غیرقابل تقلید باشد. مزیت رقابتی پایدار به این معنی است که شرکت به حد بالای سود به هنجار از طریق منابعی که رقیب نمی تواند به آن دست پیدا کند، برسد. به طور کلی می توان گفت که هر قدر مزیت رقابتی، نامشهود باشد امکان تقلید آن مشکل تر و زما نبرتر خواهد بود. ضمن این که، جابه جایی و جذب مزیت نامشهود بسیار مشکل تر از مزیت مشهود است. شرکت ها نه تنها نیاز دارند تا دارایی های نامشهود خود را شناسایی، اندازه گیری و مدیریت کنند بلکه همواره باید سعی کنند تا این دارایی های ارزشمند را به طور مستمر ارتقا و بهبود بخشند. سازمان هایی که نتوانند دارایی های دانشی خود را بطور مستمر ارتقا دهند، بقای خود را با خطر از دست دادن و فنای خود، مبادله خواهند کرد. بنابر این با توجه به اهمیت سرمایه فکری و هر یک از سه مولفه آن شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای به عنوان بخشی عظیمی از دارایی های نامشهود یا ناملموس شرکت، به بررسی تاثیری که می تواند در ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای شرکت داشته باشد، پرداختیم. بنابر این با توجه به ادبیات مربوطه، می توان فرضیه های زیر را مطرح ساخت:
فرضیه پنجم: بین سرمایه های فکری شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد.
فرضیه ششم: بین سرمایه انسانی شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد.
فرضیه هفتم: بین سرمایه ساختاری شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد.
فرضیه هشتم: بین سرمایه رابطه ای شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد.
مدل مفهومی پژوهش
بر اساس مطالعه و مرور منابع و مقالات معتبر خارجی و داخلی و تعاریف متعددی که از مفاهیم و متغیرهای پژوهش (مسئولیت اجتماعی شرکت، سرمایه های فکری، مزیت رقابتی پایدار) توسط صاحب نظران و پژوهشگران مختلف در سراسر دنیا ارائه شده بود، به طراحی مدلی بومی پرداختیم. در مدل فوق پنج بعد از مهم ترین ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکت ها شامل: مسئولیت در قبال کارکنان، مسئولیت در قبال مشتریان، مسئولیت در قبال شرکا، مسئولیت در قبال جامعه، مسئولیت در قبال محیط زیست جهت بررسی مسئولیت اجتماعی شرکت و همچنین سه مولفه از مهم ترین مولفه های سرمایه فکری شامل: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای نیز جهت بررسی سرمایه های فکری شرکت در نظر گرفته شدند.
روش شناسی پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر مسیر اجرای پژوهش توصیفی، پیمایشی و همبستگی می باشد.
ابزار و روش گردآوری داده ها: به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز برای پژوهش حاضر، از ابزارهای فیش برداری، مصاحبه، و پرسشنامه استفاده شده است. بنابراین، روش پژوهش از نظر نحوه جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی می باشد.
جامعه آماری، روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه: جامعه آماری پژوهش حاضر را شرکت های عضو گروه خودرو سازی سایپا و واحد آماری آن را مدیران و کارشناسان ارشد شرکت های عضو تشکیل می دهند. با در اختیار داشتن فهرست دقیقی از اعضای جامعه پژوهش که شامل اسامی کلیه شرکت های عضو گروه خودرو سازی سایپا، زمینه کاری و آدرس آن ها می شد، اقدام به نمونه گیری به روش تصادفی ساده کردیم و از بین شرکت های موجود، 20 شرکت را به روش تصادفی ساده انتخاب کرده و بر اساس تعداد مدیران ارشد هر شرکت و همچنین تمایل آن ها به پاسخگویی، پرسشنامه ها را در بین آن ها توزیع کردیم. با توجه به مشغله ها و محدودیت های زمانی مدیران، پس از 4 ماه، تعداد 230 نفر از مدیران شرکت های سایپا، سایپا پرس، سایپا آذین، زامیاد و قالب های بزرگ صنعتی پاسخگو بودند. در نهایت تعداد 208 پرسشنامه که بطور کامل پاسخ داده شده بودند، نمونه نهایی پژوهش حاضر را تشکیل می دهند.
ساختار پرسشنامه پژوهش: در تدوین پرسشنامه پژوهش، در مرحله اول، جهت تالیف گویه ها تا جایی که محدودیت های زمانی، هزینه ای و ... اجازه می داد، به مطالعه و مرور ادبیات نظری موجود و تعاریف متعددی که از مفاهیم و متغیرهای پژوهش (مسئولیت اجتماعی شرکت، سرمایه های فکری، مزیت رقابتی پایدار) توسط صاحب نظران و پژوهشگران مختلف در سراسر دنیا ارائه شده بود، پرداختیم. در مرحله بعد به منظور طراحی پرسشنامه ای بومی و متناسب با وضعیت فعلی شرکت های خودروساز ایرانی (شرکت های عضو گروه خودرو سازی سایپا)، مصاحبه ای نیمه باز یا نیمه ساخت دار با کارشناسان و مدیران فعال در صنعت خودرو سازی کشور که با مفاهیم مربوطه آشنایی کامل داشته و در آن زمینه کار کرده بودند، ترتیب داده شد. در نهایت 5 بعد از مهم ترین ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکت ها شامل مسئولیت در قبال کارکنان (7گویه)، مسئولیت در قبال مشتریان (7گویه)، مسئولیت در قبال شرکای تجاری (5گویه)، مسئولیت در قبال محیط زیست (5گویه) و مسئولیت در قبال جامعه (7گویه) جهت سنجش متغیر مسئولیت اجتماعی شرکت؛ 3 بعد از مهم ترین ابعاد سرمایه های فکری شامل سرمایه انسانی (7گویه)، سرمایه ساختاری (7گویه)، سرمایه رابطه ای (7گویه) جهت سنجش متغیر سرمایه های فکری؛ و برای متغیر مزیت رقابتی پایدار (8گویه) در نظر گرفته شد. در مجموع با انتخاب 60 سوال که بر اساس ادبیات نظری موجود و نظر متخصصین در صنعت، مناسب ترین تشخیص داده شدند، اقدام به تالیف سوالات پرسشنامه کردیم.
اعتبار5 پرسشنامه پژوهش: در مرحله اول اعتبار سنجی سازه ها، برای اطمینان از این موضوع که آیا گویه های تالیف شده، معرف سازه های مورد نظر می باشند یا خیر به سنجش اعتبار محتوای6 پرسشنامه با استفاده از روش لاوشه7 پرداختیم. برای این منظور، پرسشنامه ای تحت عنوان پرسشنامه خبرگان تهیه و تنظیم گردید که در آن از خبرگان خواسته شد تا نظر خود را در مورد مناسب یا نامناسب بودن گویه های مربوط به هر متغیر بیان دارند. پرسشنامه مذکور بین 30 نفر از اساتید و کارشناسان دانشگاه ها و شرکت های مرتبط که در حوزه های مربوطه (مسئولیت اجتماعی شرکت، سرمایه فکری، مزیت رقابتی پایدار) تخصص داشتند، توزیع گردید که از این 30 نفر، 10 نفر در مورد گویه های مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکت، 10 نفر در مورد گویه های مربوط به سرمایه فکری و 10 نفر نیز در مورد گویه های مربوط به مزیت رقابتی پاسخ دادند. در نهایت، پس از مشاوره ها و مصاحبه هایی که با ایشان انجام پذیرفت، 60 سوال با برخورداری از ضریب 1 یا 99 که از حداقل مقدار قابل قبول برای 10 نفر ارزیاب (65) بالاتر است، مورد توافق همگان قرار گرفت که این اطمینان را به وجود می آورد که موافقت ناشی از تصادف یا شانس نیست. بنابراین، می توان ادعا کرد که ابزار اندازه گیری این پژوهش از اعتبار بالایی برخوردار است.
پایایی8 پرسشنامه پژوش: در پژوهش حاضر برای اطمینان از همسانی آزمون در میان اجراهای مختلف به سنجش پایایی بازآزمایی9 از طریق محاسبه ضریب همبستگی پیرسون پرداختیم. برای این منظور، پرسشنامه پژوهش را بین 30 نفر از کارشناسان و مدیران ارشد شرکت های عضو پخش کردیم. در مرحله اول اجرا با توجه به مشغله ها و محدودیت های زمانی مدیران، 17 نفر پاسخگو بودند. در نتیجه برای اطمینان از همسانی آزمون در اجرای بعدی، پرسشنامه ها را به فاصله زمانی یک هفته بعد در بین همان 17 نفر توزیع کردیم. در مرحله دوم نیز 12 نفر پاسخگو بودند. بنابراین، با 12 نفر آزمودنی که در هر دو بار به پرسشنامه ها پاسخ داده بودند، به محاسبه ضریب همبستگی پیرسون در بین دو اجرا پرداختیم. در نهایت، پس از وارد کردن داده ها در نرم افزار اس.پی.اس.اس، ضریب 82/0 در سطح خطای 01/0 به دست آمد که ضریب نسبتا خوبی است. بنابراین، می توان ادعا کرد که ابزار اندازه گیری این پژوهش از پایایی مناسبی برخوردار است.
تجزیه و تحلیل داده های پژوهش
آزمون فرضیات و مدل مفهومی: در تجزيه و تحليل داده ها، از مباحث آمار استنباطی از جمله مدل سازی معادلات ساختاری10 که خود شامل تحليل عاملی تائيدی11 و تحليل مسير12 می باشد، استفاده شده است. نرم افزار های مورد استفاده جهت تجزيه و تحليل داده ها، بسته نرم افزاری «اس.پی.اس.اس13» نسخه 5/11 و بسته نرم افزاری «ای موس14» نسخه تحت ويندوز می باشند.
مدل سازی معادلات ساختاری: به منظور اعتبار سنجی ارزش محتوایی هر یک از شاخص ها در اندازه گیری مفاهیم و سازه های مطروحه، در این بخش، به روش مدل معادلات ساختاری، اعتبار مدل طراحی شده مورد آنالیز قرار می گیرد. مدل معادلات ساختاری، یکی از اصلی ترین روش های تجزیه و تحلیل ساختارهای داده ای پیچیده است و به معنی تجزیه و تحلیل متغیرهای مختلفی است که در یک ساختار مبتنی بر تئوری، تاثیرات همزمان متغیرها را بر هم نشان می دهد(مانیان و همکاران، 1386). مدل معادلات ساختاری به دو فاز کلی تحلیل عاملی تائیدی (مدل اندازه گیری) و تحلیل مسیر تقسیم می شود.
تحلیل عاملی تائیدی (مدل اندازه گیری)15: مدل های اندازه گیری به عنوان بخشی از مدل معادلات ساختاری، نشان می دهند که متغیرهای آشکار یا همان گویه ها تا چه حد تحت تاثیر متغیرهای پنهان یا همان عامل ها قرار دارند و تا چه حد تحت تاثیر متغیر خطا قرار دارند. به عبارت دیگر، گویه های تالیف شده تا چه اندازه متغیر مربوطه را اندازه گیری می کنند و تا چه اندازه ممکن است چیز دیگری غیر از آن را اندازه گیری کنند و همچنین کدامیک از گویه ها سنجه های بهتری برای متغیر مربوطه می باشند(قاسمی، 1389). با توجه به مقادیر گزارش شده برای مدل اندازه گیری، اکثر شاخص های برازش از مقادیر قابل قبول یا نزدیک به حد مطلوبی برخوردارند (جدول1).
اعتبار همگرا16: اعتبار همگرا به آن حدی که شاخص های یک سازه خاص تنها با یک سازه وجه مشترک داشته باشند و اینکه سهم بالایی از واریانس ها در اشتراک با یک سازه باشند، گفته می شود. به منظور بررسی اعتبار همگرا باید به سه معیار توجه کنیم: 1- بارهای عاملی استاندارد شده ای که برآورد می شود باید از 5/0 و به طور ایده آل از 7/0 بیشتر باشد. 2- میانگین واریانس استخراج شده17 که به معنای استفاده یک مقیاسی از همگرایی در میان مجموعه ای از گویه های مشاهده شده یک ساختار است، باید از 5/0 بالاتر باشد. 3- پایایی مرکب18 که نشان دهنده کافی بودن سازگاری درونی بین متغیر ها می باشد، باید از 6/0 بالاتر باشد(Bollen, 1988; Fornell, Larcker, 1981). همانطوری که در جدول 2 آمده است، بارهای عاملی مربوط به تمامی گویه ها از 5/0بالاتر است و میانگین واریانس استخراج شده برای اکثر متغیر ها از 5/0 بالاتر است و پایایی مرکب برای تمامی متغیرها بالاتر از 6/0 می باشد. بنابراین می توان سازگاری درونی متغیرها را پذیرفت و اعتبار همگرای مدل را تائید کرد.
اعتبار واگرا19: اعتبار واگرا آن حدی که یک سازه، بالواقع با سازه های دیگر متفاوت باشد، را گویند. از لحاظ تئوری، برای بررسی و تعیین اعتبار واگرا به بارهای عاملی متقابل توجه می کنیم که نشان می دهند متغیرهای مشاهده شده مربوط به یک سازه، با سازه دیگرمرتبط است؛ که این بارعاملی بایستی صفر باشد تا ما دارای اعتبار واگرا باشیم. یکی از روش هایی که برای تعیین اعتبار واگرا به کار می رود، روشی است که توسط اندرسون و گربینگ(1988) بیان شد. بر اساس این روش، برای تعیین اعتبار واگرا، می توان به پایین بودن همبستگی بین سازه ها یا همان متغیرهای مکنون اشاره کرد که این همبستگی میان سازه ها بایستی کمتر از 85/0 باشد تا اعتبار واگرا تائید شود در غیر این صورت نشان می دهد که دو سازه یک مفهوم مشابه را اندازه گیری می کنند. از آنجایی که همبستگی میان عامل های مسئولیت اجتماعی شرکت و همچنین سرمایه فکری کمتر از 85/0 می باشد، می توان نتیجه گرفت که سازه ها و مفاهیم به دست آمده با یکدیگر مشابه نیستند و مفاهیم کاملاً متفاوتی را اندازه گیری می کنند.
مدل ساختاری20: در مدل ساختاری که بخش دیگری از مدل معادلات ساختاری محسوب می شود، به بررسی رابطه بین متغیر های مکنون می پردازیم. در واقع در مدل ساختاری به دنبال این هستیم که مشخص کنیم روابط موجود بین متغیرهای مکنون که بر اساس نظریه استخراج شده اند با توجه به داده هایی که از طریق نمونه پژوهش گردآوری شده اند، مورد تائید قرار می گیرند یا خیر. با توجه به مقادیر گزارش شده برای مدل ساختاری، اکثر شاخص های برازش از مقادیر قابل قبول یا نزدیک به حد مطلوبی برخوردارند.
تفسیرنتایج حاصل از آزمون فرضیات پژوهش
نتیجه بررسی فرضیه اول
:H1 بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه های فکری شرکت رابطه مستقیم وجود دارد.
از آنجایی که مقدار قدر مطلق آماره تی برابر 50/7 و بزرگتر از 96/1 می باشد، فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک را نتیجه می گیریم. بنابراین فرضیه اول پژوهش تائید می شود. به عبارت دیگر، بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه های فکری شرکت رابطه مستقیم وجود دارد و مقدار این رابطه مستقیم در نمونه ما برابر 99/0 می باشد. نتیجه حاصل از آزمون این فرضیه در راستای نتایج حاصل از پژوهش های قبلی است که توسط برانکو و ردریگز (2006)، پستی (2009)، میلتون و همکاران (2010) و گالبریث (2010) صورت پذیرفته است. هر یک از این پژوهش ها به نوعی به رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت و منابع ناملموس از جمله سرمایه های فکری پرداخته اند.
نتیجه بررسی فرضیه دوم
H2: بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه های انسانی شرکت رابطه مستقیم وجود دارد.
از آنجایی که مقدار قدر مطلق آماره تی برابر 98/7 و بزرگتر از 96/1 می باشد، فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک را نتیجه می گیریم. بنابراین فرضیه دوم پژوهش تائید می شود. به عبارت دیگر، بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه های انسانی شرکت رابطه مستقیم وجود دارد و مقدار این رابطه مستقیم در نمونه ما برابر 66/0 می باشد. نتیجه حاصل از آزمون این فرضیه در راستای نتایج حاصل از پژوهش های قبلی است که توسط برانکو و ردریگز (2006)، پستی (2009)، میلتون و همکاران (2010) و گالبریث (2010) صورت پذیرفته است. هر یک از این پژوهش ها به نوعی به رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت و منابع ناملموس از جمله سرمایه های انسانی شرکت پرداخته اند.
نتیجه بررسی فرضیه سوم
H3: بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه های ساختاری شرکت رابطه مستقیم وجود دارد.
از آنجایی که مقدار قدر مطلق آماره تی برابر 16/6 و بزرگتر از 96/1 می باشد، فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک را نتیجه می گیریم. بنابراین فرضیه سوم پژوهش تائید می شود. به عبارت دیگر، بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه های ساختاری شرکت رابطه مستقیم وجود دارد و مقدار این رابطه مستقیم در نمونه ما برابر 86/0 می باشد. نتیجه حاصل از آزمون این فرضیه در راستای نتایج حاصل از پژوهش های قبلی است که توسط برانکو و ردریگز (2006)، پستی (2009)، میلتون و همکاران (2010) و گالبریث (2010) صورت پذیرفته است. هر یک از این پژوهش ها به نوعی به رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت و منابع ناملموس از جمله سرمایه های ساختاری شرکت پرداخته اند.
نتیجه بررسی فرضیه چهارم
H4: بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه های رابطه ای شرکت رابطه مستقیم وجود دارد.
از آنجایی که مقدار قدر مطلق آماره تی برابر 41/6 و بزرگتر از 96/1 می باشد، فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک را نتیجه می گیریم. بنابراین فرضیه چهارم پژوهش تائید می شود. به عبارت دیگر، بین مسئولیت اجتماعی شرکت و سرمایه های رابطه ای شرکت رابطه مستقیم وجود دارد و مقدار این رابطه مستقیم در نمونه ما برابر 97/0 می باشد. نتیجه حاصل از آزمون این فرضیه در راستای نتایج حاصل از پژوهش های قبلی است که توسط برانکو و ردریگز (2006)، پستی (2009)، میلتون و همکاران (2010) و گالبریث (2010) صورت پذیرفته است. هر یک از این پژوهش ها به نوعی به رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت و منابع ناملموس از جمله سرمایه های رابطه ای شرکت پرداخته اند.
نتیجه بررسی فرضیه پنجم
H5: بین سرمایه های فکری شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد.
از آنجایی که مقدار قدر مطلق آماره تی برابر 85/8 و بزرگتر از 96/1 می باشد، فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک را نتیجه می گیریم. بنابراین فرضیه پنجم پژوهش تائید می شود. به عبارت دیگر، بین سرمایه های فکری شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد. و مقدار این رابطه مستقیم در نمونه ما برابر 97/0 می باشد. نتیجه حاصل از آزمون این فرضیه در راستای نتایج حاصل از پژوهش های قبلی است که توسط بارنی (1991)، بنتیس (2002-1996)، کاتر (2001)، میلتون و همکاران (2010) و گالبریث (2010) صورت پذیرفته است. هر یک از این پژوهش ها به نوعی به رابطه بین منابع ناملموس از جمله سرمایه های فکری شرکت و مزیت رقابتی پایدار پرداخته اند.
نتیجه بررسی فرضیه ششم
H6: بین سرمایه های انسانی شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد.
از آنجایی که مقدار قدر مطلق آماره تی برابر 20/2 و بزرگتر از 96/1 می باشد، فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک را نتیجه می گیریم. بنابراین فرضیه ششم پژوهش تائید می شود. به عبارت دیگر، بین سرمایه های انسانی شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد. و مقدار این رابطه مستقیم در نمونه ما برابر 20/0 می باشد. نتیجه حاصل از آزمون این فرضیه در راستای نتایج حاصل از پژوهش های قبلی است که توسط بارنی (1991)، بنتیس (2002- 1996)، کاتر (2001)، میلتون و همکاران (2010) صورت پذیرفته است. هر یک از این پژوهش ها به نوعی به رابطه بین منابع ناملموس از جمله سرمایه های انسانی شرکت و مزیت رقابتی پایدار پرداخته اند.
نتیجه بررسی فرضیه هفتم
H7: بین سرمایه های ساختاری شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد.
از آنجایی که مقدار قدر مطلق آماره تی برابر 82/2 و بزرگتر از 96/1 می باشد، فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک را نتیجه می گیریم. بنابراین فرضیه هفتم پژوهش تائید می شود. به عبارت دیگر، بین سرمایه های ساختاری شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد. و مقدار این رابطه مستقیم در نمونه ما برابر 56/0 می باشد. نتیجه حاصل از آزمون این فرضیه در راستای نتایج حاصل از پژوهش های قبلی است که توسط بارنی (1991)، بنتیس (2002- 1996)، کاتر (2001)، میلتون و همکاران (2010) صورت پذیرفته است. هر یک از این پژوهش ها به نوعی به رابطه بین منابع ناملموس از جمله سرمایه های ساختاری شرکت و مزیت رقابتی پایدار پرداخته اند.
نتیجه بررسی فرضیه هشتم
H8: بین سرمایه های رابطه ای شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد.
از آنجایی که مقدار قدر مطلق آماره تی برابر 44/ 5 و بزرگتر از 96/1 می باشد، فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک را نتیجه می گیریم. بنابراین فرضیه هشتم پژوهش تائید می شود. به عبارت دیگر، بین سرمایه های رابطه ای شرکت و مزیت رقابتی پایدار رابطه مستقیم وجود دارد. و مقدار این رابطه مستقیم در نمونه ما برابر 95/0 می باشد. نتیجه حاصل از آزمون این فرضیه در راستای نتایج حاصل از پژوهش های قبلی است که توسط بارنی (1991)، بنتیس (2002- 1996)، کاتر (2001)، میلتون و همکاران (2010) صورت پذیرفته است. هر یک از این پژوهش ها به نوعی به رابطه بین منابع ناملموس از جمله سرمایه های رابطه ای شرکت و مزیت رقابتی پایدار پرداخته اند.
پیشنهادات کاربردی و مدیریتی
با توجه به تائید کلیه فرضیه های پژوهش مبنی بر رابطه مستقیم و معناداری که بین سه متغیر اصلی مسئولیت اجتماعی شرکت، سرمایه های فکری شرکت و مزیت رقابتی پایدار وجود دارد، پیشنهاداتی در جهت تقویت و بهبود سرمایه های ارزشمند فکری شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای از طریق رعایت و به کارگیری اصول مسئولیت اجتماعی، ارائه می گردد:
1- مدیریت ایمنی، بهداشت و سلامت کارکنان
2- ایجاد فرصت های برابر
3- ایجاد توازن بین کار و زندگی شخصی
4- توجه و قدرداني از کارکنان
5- آموزش و توانمندسازي كاركنان
6- مشارکت موثر کارکنان
7- تعیین ماموریت و چشم انداز شرکت در راستای ارزش های اجتماعی
8- حصول اطمینان از درست کاری و پایبندی کارکنان به ارزش ها
9- مراقبت و پایبندی مدیران به ایفای نقش مسئولیت اجتماعی
10- توسعه فرهنگ سازمانی، کار گروهی و ارزیابی و بهبود آن
11- شناسایی و مدیریت ریسک ها جهت تامین منافع پایدار
12- شفافیت و پاسخ گویی شرکت در قبال ذی نفعان
13- مدیریت روابط با مشتریان
14- مدیریت روابط با شرکا و تامین کنندگان به منظور دستیابی به منافع مشترک و پایدار
15- توسعه محصولات و خدمات به منظور خلق ارزش برای مشتریان
پیشنهادات برای پژوهش های آتی
1- پژوهش حاضر رابطه بین سه متغیر مسئولیت اجتماعی شرکت، سرمایه های فکری شرکت و مزیت رقابتی پایدار را در صنعت خودرو سازی کشور (گروه خودرو سازی سایپا) مورد بررسی قرار داد. پژوهشگران در پژوهش های آتی می توانند رابطه بین متغیر های مذکور را در صنایع بزرگ دیگری مانند صنعت فولاد سازی و یا حتی در صنایع متوسط بررسی نمایند.
2- با توجه به ظهور عصر محیط زیست گرایی و نیروهای محیطی تاثیر گذار بر عملیات شرکت ها مانند محیط زیست گرایی ذی نفعان داخلی و خارجی، تغییر قوانین و الگوهای رقابتی در چنین عصری و ... شرکت های تولیدی چاره ای جز تعهد به مدیریت محیطی یا مدیریت سبز در رابطه با عملیات خود ندارند. از آنجایی که مسئولیت اجتماعی شرکت ها با توجه به ابعاد مختلفی که دارد می تواند تاثیر معناداری بر سرمایه های فکری سبز گذاشته و منجر به مزیت رقابتی برای شرکت ها شود، پژوهشگران در پژوهش های آتی می توانند رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت، سرمایه های فکری سبز و مزیت رقابتی پایدار را مورد بررسی قرار دهند.
3- در پژوهش حاضر، نقش مسئولیت اجتماعی شرکت به عنوان عامل تعیین کننده و مهمی در ارتقای سرمایه های فکری شرکت مورد بحث و بررسی قرار گرفت. پژوهشگران در پژوهش های آتی می توانند عوامل تعیین کننده دیگری را به مدل پژوهش اضافه نموده و تاثیرات آن را بررسی نمایند.
محدودیت های پژوهش
1- یکی از مهم ترین محدودیت های پژوهش حاضر، جامعه آماری آن بوده است. از آنجایی که مدیران و معاونین ارشد گروه خودروسازی سایپا جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دادند، دسترسی و تعامل با ایشان با دشواری بسیاری همراه بود که همین موضوع سبب طولانی شدن فرایند توزیع و جمع آوری داده های پژوهش شد.
2- یکی از محدودیت های دیگر کمبود منابع در زمینه موضوع پژوهش به طور خاص بوده است. به طوری که می توان گفت در داخل کشور پژوهشی که به طور مستقیم با موضوع این پژوهش مرتبط باشد، یافت نشده است.
منابع و ماخذ
رضا قلی زاده، مهدیه. «بررسی توان رقابتی صنعت فرش دستباف در صورت پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی با استفاده از ماتریس تحلیل سیاست ((PAM». پایانامه کارشناسی ارشد علوم اقتصادی. دانشکده مدیریت و اقتصاد. دانشگاه تربیت مدرس. 1387.
قلیچ لی، بهروز. «تبیین نقش سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی در مزیت رقابتی (مطالعه موردی شرکت های ایران خودرو پارس خودرو)». پایانامه کارشناسی ارشد. دانشکده مدیریت و اقتصاد. دانشگاه تربیت مدرس. 1385.
قاسمی، و. (1389)، «مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ای موس»، تهران، جامعه شناسان.
مانیان، ا، موسی خانی، م و حاکی، م. (1386)، «استفاده از مدل معادلات ساختاری در ارائه مدلی برای موفقیت برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات»، فصل نامه دانش مدیریت دانشگاه تهران، سال 20، شماره 76، صص 138- 117 .
Barney, J.B. (1991), “Firm resources and sustained competitive advantage”, Journal of Management, Vol. 17 No. 1, pp. 99-120.
Barnett, M. L. (2007), “Stakeholder Influence Capacity and the Variability of Financial Returns to Corporate Social Responsibility”, Academy of Management Review, 32(3), 794–816
Bontis, N. (1998), “Intellectual capital: an exploratory study that develops measures and models”, Managing Decision, vol. 36. No. 2, pp. 63-76.
Bontis, N., Keow, W,C,C. and Richardson, S. (2000), “Intellectual capital and Business performance in Malaysian Industries”, Journal of Intellectual capital, Vol. 1 No. 1, pp. 85-100
Bhattacharya, D. (2009), “Strengthening stakeholder–company relationship through mutually beneficial corporate social responsibility initiative”, Journal of Business Ethics, DOI 10.1007/s10551-008-9730-3.
Branco-Castelo, M. and Rodriguez-Lima, L. (2006), “Corporate social responsibility and resource-based perspectives”, Journal of Business Ethics, Vol. 69 No. 2, pp. 111-132
Déniz de la Cruz, M. and Pérez De Saá, P. (2003), “A resource-based view of corporate responsiveness toward employees”, Organization Studies, Vol. 24 No. 2, pp. 299-319.
Fornell, C., & Larcker, F. (1981), “Evaluating structural equation models with un- observable variables and measurement error. J.”, Marketing Research, Vol. 48, pp. 39-50.
Greening, D.W. and Turban, D.B. (2000), “Corporate social performance as a competitive advantage in attracting a quality workforce”, Business & Society, Vol. 39 No. 3, pp. 254-280.
McWilliams, A., Siegal, D.S. and Wright, P.M. (2006), “Corporate social responsibility: strategic implications”, Journal of Management Studies, Vol. 43 No. 1, pp. 1-18.
Milton, J., Soares, L., Pasa, C. and Farache, F. (2010), “Strategic Corporate Social Responsibility Management for Competitive Advantage”, Brazilian Administration Review, pp. 294-309.
Mont, O. and Leire, C. (2008), “Socially responsible purchasing in supply chain: the present state in Sweden and lessons from the future”, working paper, International Institute for Industrial Environmental Economics, University of Lund, Lund
Passetti, Emilio, Tenucci, Andrea, Cinquini, Lino and Frey, Marc. (2009), “Intellectual capital communication: evidence from social and sustainability reporting”, Accessed April 15.
Villalonga B. (2004), “Intangible resources, Tobin’s q, and sustainability of performance differences”, Journal of Economic Behavior and Organization, Vol. 54 No. 2, pp. 205–230.
Investigation Of The Role Of Corporate Social Responsibility In Creating Sustainable Competitive Advantage By Enhancing Saipa Group’s Intellectual Capital
Abstract
The main objective of this research is to find the relationship between corporate social responsibility with dynamic capabilities and competitive advantage of the firm. strategic corporate social responsibility has a close relationship with resource-based view because it influences intellectual capital as a large part of intangible resources, which is valuable, rare, inimitable and irreplaceable assets of the firms, can create sustainable competitive advantage for the firm.
This study that in terms of aim is descriptive, and in terms of path is applied, survey research and of the correlative type, Using a five-point Likert-type scale, was performed on 208 senior managers of Saipa Group’s firms who were selected through Simple Random Sampling. In analyzing the data, inferential statistics topics including structural equation modeling that includes confirmatory factor analysis and path analysis was used.
Based on the results of testing research hypothesis, that there is a direct relationship between corporate social responsibility, intellectual capital and sustainable competitive advantage, the main research question was positively answered. Thus, it can be deduced that Saipa Group’s firms that form population of this study, with CSR implementation were able to effectively manage and enhance their intellectual capital and make themselves differentiate among others.
Key words: Corporate Social Responsibility, Resource-Based View, Intellectual Capital, Human Capital, Structural Capital, Relational Capital, Sustainable Competitive Advantage.
[1] Human Capital
[2] Structural Capital
[3] Relational Capital
[5] Validity
[6] Content Validity
[7] Lawshe
[8] Reliability
[9] Test-Retest Reliability
[10] Structural Equation Modeling
[11] Confirmatory Factor Analysis
[12] Path Analysis
[13] Spss
[14] Amos
[15] Measurement Model (CFA)
[16] Convergent Validity
[17] Average Variance Extracted (AVE)
[18] Composite Reliability (CR)
[19] Discriminant Validity
[20] Structural Model (SEM)