سنجش و تحلیل فضایی توزیع فقر شهری در شهرهای میانه اندام (مطالعه موردی: شهر بناب)
الموضوعات :وحید بوستان احمدی 1 , مریم حاجی پور 2 , نفیسه مرصوصی 3 , محمد وهابی 4
1 - دانش آموخته دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 - کارشناسی ارشد، اقتصاد کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد
3 - دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
4 - دانشجویی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: فقر, فقر شهری, تحلیل فضایی, تاپسیس فازی, بناب.,
ملخص المقالة :
فقر پدیدهای چندبعدی است و از عوامل زیادی تأثیر میگیرد. در این زمینه مهمترین وظیفۀ جغرافیدانان و برنامهریزان شهری استفاده از ابزارهایی بهمنظور شناسایی گسترههای فقر در سطح شهر برای کاستن مسائل و پیامدهای ناشی از وجود این آسیب اجتماعی و فضایی است. هدف از اين مقاله تحلیل فضایی توزیع فقر شهری در محلات بناب با رهیافت کاهش فقر شهري و پيشگيري از بازتوليد چرخه آن در محلات نابرخوردار است. مقاله حاضر از نظر هدف، رويكردی کاربردی و از لحاظ روش تحقيق، توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوري اطلاعات براي بررسي شاخص¬های فقر شهری در قالب چهار شاخص منتخب كلي و 30 شاخص فرعی مي باشد. يافته هاي پژوهش نشان مي¬دهد که شاخص¬هاي فقر شهری در محلات شهري بناب به صورت متوازن توزيع نشده و اختلاف فاحشي بين این محلات از نظر توسعه ملاحظه مي¬شود. و محله 2 با امتیاز 700/0 و محلات 13 و 11 با امتیاز 291/0 و 251/0 به ترتيب در بالاترين و پايين¬ترين سطح قرار گرفته¬اند. در حالت کلی می توان دریافت که در بین سیزده¬ محله شهر بناب 15/0 خیلی فقیر، 39/0 فقیر، 23/0 متوسط، 15/0 مرفه و 8/0 خیلی مرفه می¬باشند. براي کاهش فقر شهري ابتدا نیاز به شناخت صحیح، سنجش دقیق و تحلیل مستند و واقع گرایانه آن است. رويه و عمل برنامه¬ريزي و برنامه¬هاي كاهش فقر، امروزه هم در سطح علمي و هم در سطح عملي بر تمركز زدايي، ديدگاه از پايين به بالا، بكارگيري دانش بومي، مقتدرسازي شهروندان و برنامه-ريزي هميارانه با حفظ تعادل در بين سه كنشگر اصلي يعني جامعه مدني، دولت و بخش خصوصي تأكيد دارد.
