بررسی میزان آلودگی به سیستیسرکوس بویس و گونههای سارکوسیستیس در دامهای ذبحشده در کشتارگاه خرمآباد طی سالهای 1400- 1391
الموضوعات :
آزاده رشیدی مهر
1
,
حسن نایب زاده
2
,
زهرا امینی فارسانی
3
,
مجید حاتمی نیا
4
1 - استادیار گروه میکروبیولوژی و بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
2 - دانشیار گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران
3 - گروه آمار فضایی، موسسه آمار، دانشگاه لودویگ- مکسیمیلیان مونیخ، مونیخ، آلمان
4 - کارشناس اداره کل دامپزشکی لرستان، خرمآباد، ایران
الکلمات المفتاحية: سارکوسیستیس, سیتیسرکوس بویس, کشتارگاه دام, خرمآباد,
ملخص المقالة :
مدیریت و کنترل موفق بیماریها مستلزم نظارت مؤثر است. با توجه به اهمیت کشتارگاهها، از منظر بهداشت عمومی، در پژوهش گذشتهنگر حاضر، میزان فراوانی سیستیسرکوس بویس و کیستهای ماکروسکوپی سارکوسیستیس در دامهای ذبحشده (گاو، گوسفند و بز) در شهرستان خرمآباد مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق درمجموع 150694 رأس گاو، 742493 رأس گوسفند و 174531 رأس بز کشتار شده طی یک دورۀ دهساله (1391-1400) بررسی شدند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS، باهدف مقایسۀ درصد فراوانی بین گونههای مختلف دام در دورههای فصلی مختلف و سالانه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میانگین فراوانی آلودگی به سارکوسیستیس در گوسفند در سال 1392 بالاترین ( 75/11%) و در سال 1397 (بدون آلودگی) کمترین میزان بود. میزان آلودگی به سارکوسیستیس در بز و گاو نیز طی ده سال گذشته کاهشیافته است اما در گوسفند 5/0% بود. بهطور کلی بالاترین میزان آلودگی به سیستیسرکوس بویس مربوط به سال 1393 (75/0%) بود اما پسازآن آلودگی بهشدت کاهشیافته است. یافتههای این مطالعه بیانگر الگوی فصلی بوده بهطوریکه سیستیسرکوس بویس در فصل تابستان و سارکوسیستیس در فصل پاییز درصد فراوانی بیشتری داشتهاند. هرچند میزان آلودگی کلی بیماریهای انگلی یادشده در نشخوارکنندگان طی سالهای اخیر کاهشیافته است بااینحال مناطقی با آلودگیهای انگلی بالاتر قادر به انتقال آلودگی به سایر مناطق بوده و بهعنوان تهدیدی برای شیوع احتمالی در آینده خواهند بود. بنابراین شیوههای مدیریتی کارآمد جهت کنترل بیماریها بر اساس فصل و میزبانان واسط در کنار مدیریت مرتع و درمان راهبردی الزامی به نظر میرسد.