تحلیل استعاری آب و آیینه در اشعار بیدل
محورهای موضوعی : ادبیات فارسی
کلید واژه: Water, آیینه, استعاره, آب, سبک هندی, بیدل, motive, metaphor, Indian style, Mirror, Bidel, موتیو,
چکیده مقاله :
نقطة اوج سبک هندی و باعث بالیدن این سبک، تلاشها و تصاویر خلاقانة بیدل دهلوی است که منجر به پیدایش انواع استعارهها در اشعار وی شده است که در بسیاری موارد این استعارهها بسیار دور از ذهن و کاملا بدیع هستند و به جرات میتوان گفت جز در اشعار وی نمیتوان در اشعار سایر شاعران یافت. سبک هندی از قرن یازدهم با صائب تبریزی در ایران و بیدل دهلوی در هندوستان شکل گرفته است؛ در این میان میتوان بیدل را شهسوار سخن پارسی در قلمرو زبان فارسی در خارج از ایران دانست. در این مقاله تلاش نگارندگان بر این است که آب و آیینه را به عنوان دو مورد از موتیوهای پرکاربرد شعری بیدل به همراه برخی استعارهها و ترکیبات بدیع و تازة ساخته شده از آنها توسط این نادره مرد غریبگو بیشتر تشریح نمایند تا مطالعة اشعار و درک معانی عمیق فلسفی و عرفانی او برای دوستدارانش قدری آسانتر شود و با پردهبرداری از ابهامات و پیچیدگیهای زبانی او که ناشی از این نوع ترکیبات و تفکرات است حلاوت اشعار این نمایندة تمامعیار اسلوب هندی را بیش از پیش به کام خوانندگان اشعارش برساند و غبار از چهرة این گوهر درخشان بزداید و ارزش اشعار او را بار دیگر متذکر شود.
The culmination of Indian Style and the cause of its growth refer back to the efforts and creative images as set forth by Bidel Dehlavi, leading to the genesis of various kinds of metaphors in his poetry, in which cases these metaphors are inconceivable and original so that one can dare to say that they are not found in some other poetries. The Indian style was formed by Saib Tabrizi in Iran in the eleventh century and Bidel Dehlavi in India in which one can call Bidel as the knight of Persian language in Persian speaking territories overseas. This paper endeavors to give further explanations on water and mirror as the two highly applied motives in Bidel’s poetry along with some metaphors and their original combinations by such a rare stranger so that the study of his poetry and the profound philosophical and mystical meanings could become easier to some extent, and by unveiling the ambiguities and sophistications of his language that stemmed from these combinations and thoughts, the mellifluousness of his poetry as the full-fledged representative of the Indian style poetry could be transferred to his readers more than ever, dusting the surface of this brilliant gem, and remind the value of his poems once more.
1ـ اکرمی، محمدرضا. استعاره در غزل بیدل. تهران: انتشارات مرکز، 1390.
2ـ بهداروند، اکبر. غزلیات بیدل دهلوی. تهران: انتشارات پیک، 1378.
3ـ جباری، اکبر. درباره شعر با نگاهی به فردوسی ـ تعالی مولوی، حافظ، بیدل و معارف. آبادان: نشر پرسش، 1389.
4ـ حسینی، حسن. بیدل، سپهری و سبک هندی. تهران: انتشارات سروش، 1387.
5ـ حبیب، اسدالله. طرز شوق. تهران: انتشارات پرنیان خیال، 1395.
6ـ خطیب رهبر، خلیل. بوستان سعدی. تهران: انتشارات نوبهار، 1396.
7ـ زرینکوب، عبدالحسین. زایر هند. تهران: انتشارات پرنیان خیال، 1398.
8ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. شاعر آیینهها. تهران: نشر آگاه، 1389.
9ـ شیدایی، کتایون. کمند نگاه و شرح 40 غزل بیدل. تهران: انتشارات پیک فرهنگ، 1379.
10ـ کاظمی، محمدکاظم. کلید در باز (رهیافتهایی در شعر بیدل). تهران: انتشارات سوره مهر، 1386.
11ـ لغتنامة دهخدا.
_||_