نقش صنایع بلاغی در خلق تصاویر ذهنی و عاطفی غزلیات مفتون همدانی
محورهای موضوعی : ادبیات فارسی
لیلا اسکندری پایدار
1
,
سیاوش مرادی
2
*
1 - دانشجوی گروه زبان و ادبیات فارسی،واحد همدان،دانشگاه آزاد اسلامی،همدان ،ایران.
2 - استادیارگروه زبان و ادبیّات فارسی،واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران.
کلید واژه: مفتون همدانی, بلاغت, استعاره, مجاز, کنایه, تشخیص, تصویرپردازی,
چکیده مقاله :
غزل فارسی در سدههای اخیر همچنان بستری برای بیان تجربههای عاطفی و عرفانی بوده است. در این میان، مفتون همدانی از جمله شاعرانی است که در عین وفاداری به قالب سنتی، با بهرهگیری خلاقانه از صنایع بلاغی، تصویری تازه از غزل معاصر ارائه کرده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی–تحلیلی و رویکرد کیفی، غزلیات این شاعر را بررسی کرده و با تکیه بر چارچوب بلاغت کلاسیک و نقد معاصر، نقش استعاره، مجاز، کنایه و تشخیص در شکلگیری تصویرپردازی شعری او را تحلیل میکند. یافتهها نشان میدهد که استعاره در غزلیات مفتون بیشترین بسامد را دارد و شالودۀ تصویرسازیهای عاطفی و معرفتی اوست؛ مجاز با فراهمکردن امکان بیان غیرمستقیم، لایههای فلسفی و اجتماعی به شعر میبخشد؛ کنایه، بیان عاشقانه و انتقادی را چندلایه میسازد؛ و تشخیص، با جانبخشی به مفاهیم و عناصر طبیعی، پیوند عاطفی میان شاعر و مخاطب را تقویت میکند. در مجموع، صنایع بلاغی در غزلیات مفتون همدانی نه صرفاً آرایههای لفظی، بلکه سازوکار آفرینش تصویر و معنا هستند که موجب ارتقای غزل او به سطحی نو در شعر غنایی معاصر میشوند.
Persian ghazal has remained a major medium for expressing emotional and mystical experiences in recent centuries. Among contemporary poets, Meftoun Hamadani stands out as a figure who, while remaining faithful to the classical form, introduced fresh dimensions to modern ghazal through his innovative use of rhetorical devices. This study, conducted with a descriptive–analytical method and a qualitative approach, examines his ghazals based on classical rhetoric and modern criticism, focusing on the role of metaphor, metonymy, irony, and personification in shaping his poetic imagery. The findings indicate that metaphor occupies the central place in Meftoun’s poetry, serving as the foundation for his emotional and cognitive imagery; metonymy (majāz) enables indirect expression and adds philosophical and social layers; irony (kināyah) provides multi-layered romantic and critical discourse; and personification animates natural and abstract concepts, thereby intensifying the poet–reader emotional bond. Overall, rhetorical devices in Meftoun Hamadani’s ghazals function not merely as linguistic ornaments but as mechanisms of image-making and meaning-production, elevating his lyrical poetry to a distinctive position in modern Persian literature.
• جاحظ، عمرو بن بحر. (۱۴۰۵ق). البیان و التبیین. بیروت: دارالفکر.
• جرجانی، عبدالقاهر. (۱۳۷۰). اسرارالبلاغه (به کوشش محمود شاكر). تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
• جرجانی، عبدالقاهر. (۱۳۷۰). دلائل الاعجاز (تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی). تهران: نشر توس.
• زرینکوب، عبدالحسین. (۱۳۸۲). با کاروان حله. تهران: سخن.
• سکاکی، یوسف بن ابیالبقاء. (۱۹۸۷). مفتاحالعلوم. بیروت: دارالکتب العلمیة.
• شمیسا، سیروس. (۱۳۸۱). بیان. تهران: فردوس.
• شفیعی کدکنی، محمدرضا. (۱۳۹۸). صور خیال در شعر فارسی. تهران: سخن.
• پورنامداریان، تقی. (۱۳۸۱). از نینامه تا ناینامه. تهران: نشر نی.
• همایی، جلالالدین. (۱۳۸۹). فن بلاغت و صناعات ادبی. تهران: نشر هما.
• مفتون همدانی، محمدحسن. (۱۳۷۸). دیوان اشعار. همدان: انتشارات فرهنگ همدان.
• Halliday, M. A. K. (1994). An Introduction to Functional Grammar. London: Edward Arnold.