شیوع بیماری کرونا اگرچه در ابتدا پیامدهای زیست محیطی مثبتی به همراه داشت، اما پس از مدتی، افزایش چشمگیر پسماندهای کرونایی، به تهدیدی جدی برای محیط زیست تبدیل گشت. بر همین اساس تحقیق حاضر به روش کیفی گرانددتئوری به تحلیل رفتار زیست محیطی در مواجهه با پسماندهای کرونایی در چکیده کامل
شیوع بیماری کرونا اگرچه در ابتدا پیامدهای زیست محیطی مثبتی به همراه داشت، اما پس از مدتی، افزایش چشمگیر پسماندهای کرونایی، به تهدیدی جدی برای محیط زیست تبدیل گشت. بر همین اساس تحقیق حاضر به روش کیفی گرانددتئوری به تحلیل رفتار زیست محیطی در مواجهه با پسماندهای کرونایی در میان شهروندان بالای 18 سال شهر بروجرد پرداخته است. تعداد نمونه، 26 نفر بودند که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. روش گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و روش تجزیه و تحلیل داده ها، نظریه مبنایی بوده است که در طی سه مرحله کدگذاری متن مصاحبه ها، در نهایت مدل پارادایم گرانددتئوری استخراج شده است. همچنین به منظور اعتباریابی تحقیق از روش اعتبار اعضا و برای سنجش پایایی از روش توافق درونموضوعی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که دو عامل مکانیزم های پیشگیری و مکانیزم های درمان سبب بروز پدیده پسماندزایی کرونایی شده و کنشگران در اثر وقوع آن، رفتار زیست محیطی را در یکی از انواع: 1)محیط دوستانه (مسئولانه)، 2)محیط نبینانه (لاقیدانه) و 3)محیط ستیزانه (وندالیستی) به عنوان راهبرد اتخاذ نموده اند، که تحت تأثیر بستر حاکم و شرایط مداخله گر صورت گرفته است. بستر حاکم عبارت بودند از: 1)ویژگی های جمعیتشناختی فرد، 2)زیرساخت های بهداشتی-مراقبتی-درمانی، 3)زیرساخت های آموزشی، 4)نرخ شیوع بیماری کرونا. شرایط مداخله گر نیز عبارت بودند از: 1)ویژگی های شخصیتی فرد(تعهد و حساسیت زیست محیطی)، 2)ویژگی های اجتماعی فرد(بینش و نگرش زیستمحیطی)، 3)جامعه پذیری(دانش و آگاهی زیست محیطی)، 4)فرهنگ سازی (هنجار و ارزش زیست محیطی)، 5)سیاست های دولت(اعتماد و تعلق زیست محیطی). در نهایت رفتار زیست محیطی کنشگران دو گونه پیامد را به دنبال داشته است: 1)مثبت: پالایش محیط زیست و 2)منفی: آلایش محیط زیست.
پرونده مقاله
از مهمترین دغدغهها و مسائل اجتماعی که با ظهور عصر مدرن در جامعه ی انسانی رواج یافته و توجه بسیاری از محققان حوزه ی علوم اجتماعی را بهسوی خود جلب کرده است، دغدغه ی تنزل روابط اجتماعی و تضعیف نگرانکنندۀ پیوندها و نیز کاهش همبستگی اجتماعی است. بدین لحاظ هدف از مطالعه چکیده کامل
از مهمترین دغدغهها و مسائل اجتماعی که با ظهور عصر مدرن در جامعه ی انسانی رواج یافته و توجه بسیاری از محققان حوزه ی علوم اجتماعی را بهسوی خود جلب کرده است، دغدغه ی تنزل روابط اجتماعی و تضعیف نگرانکنندۀ پیوندها و نیز کاهش همبستگی اجتماعی است. بدین لحاظ هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی تجربه ی زیسته ی احساس تنهایی و ارتباط آن با میزان رضایت از زندگی در میان شهروندان بالغ شهر تهراناست. این پژوهش از روش پیمایش با رویکرد توصیفی از نوع همبستگی بهره برده و جامعه ی آماری موردبررسی کلیه ی شهروندان بالغ کلانشهر تهران بود که 524 نفر از آنها با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای برای ارزیابی برگزیده شدند. ابزار گرداوری اطلاعات مقیاس کوتاه شده ی احساس تنهایی اجتماعی– عاطفی بزرگسالان (SELSA-S) و مقیاس سنجش رضایت از زندگی باشد، از میزان احساس تنهایی آنها کاسته میگردد و برعکس. از سوی دیگر، مردان، افراد مطلّقه و همسر فوت کرده (SWLS) است. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل اطلاعات نشان دادند که 6/30 درصد از شهروندان در حد متوسط و 6/. درصد آنها در سطح شدید احساس تنهایی را تجربه کردهاند. همچنین، میزان رضایت شهروندان تهرانی از زندگیشان در حد متوسط به بالا ارزیابی شد. یافتههای استنباطی نیز نشان دادند که هراندازه میزان رضایت شهروندان از زندگیشان بیشترنسبت به زنان و افراد متأهل، بیشتر احساس تنهایی میکردند. سایر متغیرهای زمینهای نظیر متغیر اصالت، قومیت، وضعیت سکونت، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، سطح تحصیلات و سن هیچ ارتباط معناداری بااحساس تنهایی نداشتند.
پرونده مقاله
زنان نیمی از شهروندان هر جامعه و مشارکت اجتماعی آنان نقش بسزایی در توسعه جامعه دارد. در عین حال گاهی احساس ناامنی زنان در برخی فضاهای شهری، مانع از حضور اجتماعی آنان می گردد. بر همین اساس پژوهش کیفی حاضر با هدف بررسی فضاهای ناامن شهری از دیدگاه زنان صورت گرفته است که جا چکیده کامل
زنان نیمی از شهروندان هر جامعه و مشارکت اجتماعی آنان نقش بسزایی در توسعه جامعه دارد. در عین حال گاهی احساس ناامنی زنان در برخی فضاهای شهری، مانع از حضور اجتماعی آنان می گردد. بر همین اساس پژوهش کیفی حاضر با هدف بررسی فضاهای ناامن شهری از دیدگاه زنان صورت گرفته است که جامعه مورد مطالعه آن زنان 45-15 سال شهر جاسک بوده و تعداد 22 نفر نمونه به روش هدفمند انتخاب شده اند. ابزارهای گردآوری داده عبارت بودند از: مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و نقشه شهر که به منظور علامت گذاری فضاهای امن و ناامن شهری توسط افراد مورد مطالعه استفاده شده است. در نهایت داده ها به صورت متن پیاده سازی شده و به روش تحلیل تماتیک، تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که فضاهای ناامن شهری از نظر زنان شامل دو مقوله اصلی می باشد: 1)فضای ناامن اجتماعی(فضای خلوت، فضای جُرم خیز، فضای بزهکارانه، فضای بیگانه اجتماعی، فضای مردانه، فضای غالباً موتورسوار و فضای ناامن برساخته اجتماعی) و 2)فضای ناامن کالبدی(فضای تودرتو، فضای تاریک، فضای کاربری مردانه، فضای تک کاربری، فضای حاشیه شهر، فضای غالباً مسکونی، فضای فاقد دسترسی به حمل ونقل عمومی، فضای بیگانه کالبدی، فضای فرسوده وفضای آلوده). بنابراین به منظور تشویق زنان برای حضور در فضاهای عمومی شهری نه تنها برقراری امنیت در این فضاها اهمیت دارد بلکه آنچه مهم تر است، ایجاد احساس امنیت در زنان می باشد چرا که صرفاً برقراری امنیت، موجب ایجاد احساس امنیت در زنان نمی گردد بلکه مستلزم توجه موازی به امنیت اجتماعی و امنیت کالبدی است.
پرونده مقاله