تغییر استراتژی ایالات متحده به راهبرد بازموازنه به منطقه وسیعی که امروزه هندوپاسیفیک خوانده میشود، از ابعاد گوناگون دارای اهمیت است. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی آینده این راهبرد امریکا در هندوپاسیفیک، درصدد پاسخ به این پرسش است که با توجه به راهبرد امریکا در منطقه آس چکیده کامل
تغییر استراتژی ایالات متحده به راهبرد بازموازنه به منطقه وسیعی که امروزه هندوپاسیفیک خوانده میشود، از ابعاد گوناگون دارای اهمیت است. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی آینده این راهبرد امریکا در هندوپاسیفیک، درصدد پاسخ به این پرسش است که با توجه به راهبرد امریکا در منطقه آسیا- پاسیفیک، وضعیت موازنه قوا در این منطقه وسیع و استراتژیک در دهه آتی چگونه تغییر خواهد کرد؟ ویژگیهای کمنظیر این منطقه بر اهمیت راهبردیِ هندوپاسیفیک افزوده و بنابراین، ایالات متحده تلاش نموده تا با تغییر راهبرد خود از راهبرد آتلانتیکی به پاسیفیکی، برتری خود در منطقه را تداوم بخشد. در خصوص راهبرد بازموازنه، آغاز، اولویتها و اجزای تشکیلدهنده آن ابهاماتی وجود دارد که در پژوهش حاضر تلاش شده تا با ارائه اسناد، یافتهها و توصیف و تبیین، از ابهام این موضوع کاسته شود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بر پایه یافتههای پژوهش، از یک منظر تغییر رفتار چین، چرخش استراتژیک امریکا به منطقه را موجب شده و از منظر دیگر چرخش استراتژیک امریکا به منطقه، تغییر رفتار چین به عنوان یک قدرت منطقهایِ فعال و موثر در طول دو دهه گذشته را در برداشته و در هر صورت تلاطم بهوجود آمده در موازنه قوای منطقه بهویژه با اجرای پروژه عظیم کمربند اقتصادی جاده ابریشم، بکارگیری راهبرد امنیتی- نظامیِ ممانعت سرزمینی در راستای تعمیق کنترل منطقه وسیع هندوپاسیفیک و در نتیجه به چالش کشیدن برتری ایالات متحده و برهمزدن موازنه قوای منطقه به سود پکن را به دنبال داشته است.
پرونده مقاله