قلعه توس نوذر دژی ناشناخته از اسماعیلیان در کوه خرازان شهرستان تفرش
محورهای موضوعی : باستانشناسی تاریخی
1 - دکتری باستانشناسی؛ پژوهشگر مستقل.
کلید واژه: تفرش, استان مرکزی, استقرارگاههای ساسانی, قلعه توس نوذر, حوضه رودخانه قرهچای,
چکیده مقاله :
قلعه توس نوذر بر روی برونزدی صخرهای در میانه درهای به نام برف چال که در جهت شمالی جنوبی کشیده شده در دهستان خرازان و بر مسیر راه تفرش به ساوه مکانیابی و ساخته شده است. به گمان علت و چرایی ایجاد قلعه توس نوذر در ادوار مختلف تاریخی و بعد آن را بایستی در وضعیت جغرافیایی و اجتماعی این منطقه جستجو کرد. این قلعه و پیرامون آن برای دستیابی به اطلاعات صورت پیمایشی بررسی شد. قلعه توس نوذر دارای دو بخش اصلی یعنی ارگ که در بخش فوقانی برونزد صخرهای ایجاد شده و بهسختی قابل دسترس است. این بخش قلعه که ارگ اصلی قلعه روی آن بنا شده شامل اتاقهای متعددی است، از مصالح لاشهسنگ و گچ نیمکوب و آجر ساخته شدهاند. بهعلت کمبود سطح قابل استفاده این بخش دارای بافت معماری فشردهای است و سازندگان و معماران برای بسترسازی و ایجاد فضاها ناچار بوده اند ابتدا با ساختوسازهایی شیب قسمت فوقانی صخره را گرفته و سپس بر روی آنها فضاهای مورد نظر را ایجاد کنند. در قسمت جنوبی در بستر صخرهای چند مخزن و آبانبار مستطیلی شکل در جهت شمالی جنوبی ایجاد شده است. بخش پائین دست شامل دامنههای برونزد صخرهای است که در برگیرنده بناهای ساکنان عادی و دیگر تأسیسات مربوط به این بخش قلعه است. این قلعه بر اساس دادههای باستانشناسی در دوره اشکانیان بنیاد گذاشته شده و در دوره ساسانیان همچنان مورد استفاده بوده است. در دوره اسماعیلیان این قلعه با توجه به موقعیت خاص آن دوباره مورد توجه و بازسازی قرار میگیرد. در معماری و ساخت این این قلعه تمامی شاخصههایی که در ساخت و مکانیابی قلعههای اسماعیلی که در مناطق دیگر ایجاد شدهاند، به کار گرفته شده است. دادههای سطحی نیز نشان دهنده استفاده و حیات این قلعه در دوره تاریخی و همچنین حضور آغازین اسماعیلیان تا پایان آنها و انهدام قلعه توسط مغولان است. بنابراین، در این مقاله ضمن ارائه مقدمهای، به متون تاریخی و همچنین توصیف و تحلیل قلعه توس نوذر و دادههای بهدست آمده از آن پرداخته شده است.
Tos-i Nowzar Castle is situated atop a rocky outcrop in the middle of Barfchal Valley, which extends in a north-south direction in the mountainous village of Kharazan Tafresh, along the road from Tafresh to Saveh. The castle consists of two main sections: the citadel, located in the upper part of the rocky outcrop, which is difficult to access. This section, where the main citadel is built, comprises numerous rooms constructed using rubble, plaster, and bricks. Due to the limited available surface, this part features a compact architectural layout. The builders and architects first had to level the upper slope of the rock through construction before creating the desired spaces atop it. In the southern part, within the rocky bed, several tanks and rectangular reservoirs have been carved in a north-south orientation. Their inner walls are coated with Saroj, while the edges of the upper sections are reinforced with Saroj and stone rubble. Evidence suggests that some of these reservoirs date back to the early phases of the castle’s construction, specifically to the Parthian and Sassanid periods. The lower section of the castle consists of rocky outcrops that house structures for ordinary residents and other related facilities. Archaeological data indicate that the castle was initially founded during the Parthian period and remained in use throughout the Sassanid era. During the Ismaili period, the castle regained significance and was renovated due to its strategic location.
آیتی، عبدالحسین (1321). هوگوی ایرانی (نخستین پرواز بشر). یزد: بی نا.
ابوالقاسم فردوسی (1377). پادشاهی نوذر. زو. گرشاسپ. کی قباد. به اهتمام محمد دبیر سیاقی. تهران: نشر قطره.
ابن خردادبه، عبیدالله بن عبدالله (1371). المسالک و الممالک. ترجمه سعید خاکرند. تهران: موسسه فرهنگی حنفاء.
ابوالفضلی، علی، اسماعیل شراهی، علی نوراللهی (1387). پرونده ثبتی قلعه توس نوذر. آرشیو اداره میراث فرهنگی استان مرکزی.
استرابو (1381). جغرافیای استرابو: سرزمینهای زیر فرمان هخامنشیان. ترجمه همایون صنعتیزاده. تهران: بنیاد موقوفات ایرج افشار.
اعتماد السلطنه، محمدحسن خان (1367). مرات البلدان. با تصحیحات و حواشی و فهارس به كوشش عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث. تهران: موسسه انتشارات و چاپ نشر دانشگاه تهران.
بهرامی، مهدی (1327). صنایع ایران. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
توحیدی، فائق (1385). مبانی هنرهای فلزکاری، نگارگری، سفالگری، بافته ها و منسوجات، معماری و خط و کتابت. تهران: نشر سمیرا.
توحیدی، فائق (1382). فن و هنر سفالگری. تهران: انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت).
پرونده ثبتی قلعه گردکوه (1379). گزارش قلعه گردکوه، شماره ثبت: ۲۶۵۰.
پرونده ثبتی (1380). بقایای قلعه نویزر شاه. شماره ثبت: ۵۵۵۱.
پرونده ثبتی قلعه لمبسر (1382). شماره ثبت: ۸۵۷۱.
پوربخشنده، خسرو (1376). بررسی و شناسایی باستانشناسی آشتیان و تفرش علیا. بایگانی پژوهشکده باستانشناسی کشور(منتشر نشده).
رهبر، مهدی (1382). کاوشهای باستانشناسی خورهه. تهران: انتشارات پازینه.
دفتری، فرهاد (137۵). تاریخ و عقاید اسماعیلیه. ترجمه فریدون بدرهای. تهران: انتشارات فروزان نور.
دژ مخوی، مریم (1386). نظری اجمالی بر سفال قالب زده عصر سلجوقی. مجلۀ باستان پژوه ،۹(۱۵)، 27-31.
دهگان، ابراهیم (بیتا). تاریخ اراک. جلد1. اراک: انتشارات فرهنگ.
دهخدا، علی اکبر، (134۵)، لغتنامه دهخدا. جلد چهاردهم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ذکاء، یحیی، سمسار، محمدحسین (13۵7). آثار هنری ایران در مجموعۀ نخست وزیری. تهران: انتشارات نخست وزیری.
ستوده، منوچهر (1345). قلاع اسماعیلیه در رشته کوههای البرز. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
سیفیفمیتفرشی، مرتضی (1361). سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان. تهران: انتشارات امیرکبیر.
شراهی، اسماعیل (1389). گزارش فصل دوم کاوش در محوطۀ ذلف آباد فراهان. آرشیو ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی(منتشر نشده).
شهرابی فراهانی، محمدحسین (1397). قلاع و استحکامات کوهستانی شهرستان تفرش. مطالعه موردی قلعه توس بن نوذر شاه، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهرکرد (منتشر نشده).
کامبخش فرد، سیف الله (1386). سفال و سفالگری در ایران. تهران: انتشارات ققنوس.
كلایس، ولفرام (13۵4). گزارشهای باستانشناسی در ایران. ترجمه مهندس سروش حبیبی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
کریستین سن، آرتور امانوئل (138۵). ایران در زمان ساسانیان. ترجمه رشید یاسمی، ویراستار رضا باغ بیدی. تهران: صدای معاصر.
کریمی، فاطمه، کیانی، محمد یوسف (1364). هنر سفالگری دوره اسلامی. تهران: مرکز باستان شناسی ایران.
کیانی، محمد یوسف (1376). تزیینات وابسته به معماری اسلامی ایران دورهی اسلامی. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
عظیمزاده، هوشنگ (13۵2-13۵4). گزارشهای بررسی و شناسایی شهرستان ساوه و زرندیه. سازمان میراث فرهنگی استان مركزی(منتشر نشده).
لشکری، آرش (1397). بررسی و مطالعه سفالهای زرین فام نویافته آوه. فصلنامه نگره، (4۵)، 117-126.
فرای، ریچارد نلسون (1377). میراث باستانی ایران. ترجمه مسعود رجب نیا. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
قمی، حسن بن محمد (1361). تاریخ قم. مترجم حسن بن علی قمی، مصحح جلالالدین تهرانی. تهران: انتشارات توس.
قوچانی، عبدالله (1371). اشعار فارسی کاشیهای تخت سلیمان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
قوچانی، عبدالله (1401). کاشیهای زرین فام شهر کهن حریره-جزیره کیش. به کوشش مهناز رحیمیفر. تهران: نشر فرسنگ.
حاج سیاح (۱۳۴۶). سفرنامه حاج سیاح. به کوشش حمید سیّاح، به تصحیح سیفالله گلکار. تهران: بی نا.
حسنی، حمیدرضا (1382). مردمنگاری شهرستان تفرش. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور(پژوهشگاه).
مارکوارت، یوزف (1373). جغرافیای ایرانشهر مبنی بر جغرافیای موسی خورنی. ترجمه مریم میراحمدی. تهران: انتشارات اطلاعات.
مستوفی قزوینی، ابی بکر حمدالله (1362). نزههالقلوب. به کوشش گای لسترنج، جلد ۱. تهران: دنیای کتاب.
نوراللهی، علی (1403). استقرارهای ساسانی حوضه رودخانه قرهچای شهرستان تفرش استان مرکزی. پیام باستانشناس،16(30)، 1-34.
نوراللهی، علی (1401). بررسی باستانشناسی استقرارهای دوره اشکانی حوضه آبریز قره چای شهرستان تفرش استان مرکزی. پژوهشهای ایران باستان، (4)، 3-39.
نوراللهی، علی (1386). گزارش بررسی و شناسایی باستان¬شناختی بخش مركزی شهرستان تفرش استان مرکزی. جلد اول و دوم، آرشیو میراث فرهنگی و گردشگری استان مرکزی، منتشر نشده.
نوراللهی، علی، علی¬لو، سارا (۲۰۱۶/ ۱۳۹۵). پژوهشی در بناهای آرامگاهی شهرستان تفرش. دیار، (۲)،30-70.
نوراللهی، علی (1397). بررسی باستان¬شناسی مساجد و تکایای شهر تفرش. رازان، (7)، 93-112.
نوراللهی، علی (1399الف). بررسی باستانشناسی کاروانسرای خانک در مسیر کوهستانی تفرش به ساوه. فصلنامه ایران ورجاوند، 3(۵)، 47-74.
نوراللهی، علی (1399ب). جایگاه و کارکردِ آتشکدۀ ¬نویسِ تفرش از دیدگاه تاریخی و باستان¬شناختی. رازان، (13)، 10۵-130.
نوراللهی، علی (139۵). سنگنگارههای یازلی چای، گندم کوه و زاغرم. دیار، (١)، 8۵-113.
نوراللهی، علی (1391). مقایسه بنای ملاحسن كاشی با بناهای آرامگاهی شهرستان تفرش در استان مركزی. فصلنامه فرهنگ زنجان، (34-3۵)، 47-79.
بی نام (1362). حدودالعالم منالمشرق الیالمغرب. بهکوشش منوچهر ستوده. تهران: انتشارات کتابخانه طهوری.
واتسون، آلیور (1397). سفال زرین فام ایرانی. ترجمه شکوه ذاکری. تهران، سروش.
وکیلی تبریزی، رضا (1395). تاریخ عراق(سلطان آباد، عراق، اراک). تهران: نشر آیندگان.
ولسکی، یوزف (1393). شاهنشاهی اشکانی. ترجمه مرتضی ثاقبفر. تهران: ققنوس.
وولف، هانس (1372). صنایع دستی کهن ایران. ترجمه سیروس ابراهیم زاده. تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامی.
ویلسن، آلن جیمز (1387). سفالگری اسلامی از آغاز تا دورۀ ایلخانی در موزۀ آشمولین آکسفورد. ترجمه مهناز شایستهفر. تهران: مؤسسه مطالعات هنر اسلامی.
ویلی، پیتر (1386). آشیانه عقاب: قلعههای اسماعیلی در ایران و سوریه. ترجمه فریدون بدرهای. تهران: فرزان روز.
یعقوبی، ابن واضح (1382). تاریخ یعقوبی. جلد1، ترجمه محمد ابراهیم آیتی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
یعقوبی، ابن واضح (2536). البلدان. ترجمه محمد ابراهیم آیتی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
Bahrami, M. (1988). Gurgan Faiences, Ontario: Mazda publisher.
Ricciardi, Roberta Venco (1970). Sasanian Pottery from Tell Mahuz (North Mesopotamia), Mesopotamia (Turin, Italy), Vol.5-6, pp. 428-482.
Lecomte, Olivier (1987). La ceramique Sassanide, in Fouilles de Tureng Tepe I, (sous la direction de Jean Deshayes) 1. Les périodes sassanides et islamiques par Rémy Boucharlat et Olivier Lecomte, avec les contributions de Jean-Claude Gardin et Rika Gyselen, pp.93-121.
Kiani, M. Y. (1982). Parthian sites in Hyrcania: The Gurgan plain, AMI, Erganz. bd. 9· Berlin, D. Reimer.
Keall, E. J., and Keall, M. J. (1981). The Qal’eh-i Yazdigird Pottery: A Statistical Approach, Iran, Vol. XIX, pp.33–80.
Kleiss, Wolfram (1999). Der Chahartaq von Navis im Bergland von Tafresh, in: The Iranian World, Presented to Ezat O. Negahban, Eds. by: A.Alizadeh, S. Malek Shahmirzadi, Y. Majidzadeh, Teheran, Nashr I Daneshgahi, pp. 200-209.
Priestman, Seth M.N. (2013). Sasanian Ceramics from the Gorgan Wall and Other Sites on the Gorgan Plain,” In Sauer, E. W., Rekavandi, H.O., Wilkinson, T.J. et al. 2013: Persia’s Imperial Power in Late Antiquity: The Great Wall of Gorgan and the Frontier Landscapes of Sasanian Iran (British Institute of Persian Studies, Archaeological Monograph Series), Oxbow: Oxford, 447-534.
Kennt, D. (2004). Sasanian and Islamic Pottery from Ras al-khaimah, Classifcation chronology and analyasis of trade in the western Indian ocean, Durham University.
Trinkaus, Kathryn Maurer (1981). the Partho-Sassanian Northeast Frontier: Settlement in the Damghan Plan, Iran, a Dissertation in Anthropology of the University of Pennsylvania.
Trinkaus, Kathryn Maurer (1986). Pottery from the Damghan Plain, Iran: Chronology and Variability from the Parthian to the Early Islamic Periods, Studia Iranica, Vol. 15, No .1, Pp.23-88.
Mason, R. (1997). Mediaeval Iranian Luster Painted and associated wares: Typology in a multidisciplinary study, Iran, Vol 35, pp103-135.
Watson, Olive (2004). Ceramics from Islamic lands, London: Thames and Hudson
Watson, Oliver (1977). Persian Luster Tiles (13th–14th Centuries), PhD thesis, university of London.
Wenke, R. (1975-76). Imperial investments and agricultural developments in Parthian and Sasanian, Khuzestan: 150 B.C. to A.D. 640. Mesopotamia, 10-11, 31-221.
Wilkinson, C. K. (1973). Nishapur pottery of the early islamicperiod. New York: The Metropolitan Museum of art.
Wilson, Ralph Pinder (1963). Appendix C. Persian Pottery at the time of the Assassins, in The castles of the Assassins by Peter Willey, London, G.G. Harrap, pp. 320-328.
Whitcomb, D.S. (1985). Before the Roses and Nightingales: Excavations at Qasr-i Abu Nasr, Old Shiraz, New York: Metropolitan Museum of Art.
1 قلعه توس نوذر دژی ناشناخته از اسماعیلیان در کوه خرازان شهرستان تفرش
پیام باستانشناس شاپا چاپی: ۴۲۸۵-۲۰۰۸ شاپا الکترونیکی: 9886-2980 دورة ۱۶، شمارة ۳۱، پاییز و زمستان ۱۴۰۳ |
|
|
علی نوراللّهی۱
۱ دکتری باستانشناسی؛ پژوهشگر مستقل. نویسندهٔ مسئول: alinourallahi@yahoo.com
چکیده |
| اطلاعات مقاله: |
قلعه توس نوذر بر روی برونزدی صخرهای در میانه درهای به نام برفچال که در جهت شمالی جنوبی کشیده شده در دهستان خرازان و بر مسیر راه تفرش به ساوه مکانیابی و ساخته شده است. به گمان علت و چرایی ایجاد قلعه توس نوذر در ادوار مختلف تاریخی و بعد آن را بایستی در وضعیت جغرافیایی و اجتماعی این منطقه جستجو کرد. این قلعه و پیرامون آن برای دستیابی به اطلاعات صورت پیمایشی بررسی شد. قلعه توس نوذر دارای دو بخش اصلی یعنی ارگ که در بخش فوقانی برونزد صخرهای ایجاد شده و بهسختی قابل دسترس است. این بخش قلعه که ارگ اصلی قلعه روی آن بنا شده شامل اتاقهای متعددی است، از مصالح لاشهسنگ و گچ نیمکوب و آجر ساخته شدهاند. بهعلت کمبود سطح قابل استفاده این بخش دارای بافت معماری فشردهای است و سازندگان و معماران برای بسترسازی و ایجاد فضاها ناچار بوده اند ابتدا با ساختوسازهایی شیب قسمت فوقانی صخره را گرفته و سپس بر روی آنها فضاهای مورد نظر را ایجاد کنند. در قسمت جنوبی در بستر صخرهای چند مخزن و آبانبار مستطیلی شکل در جهت شمالی جنوبی ایجاد شده است. بخش پائین دست شامل دامنههای برونزد صخرهای است که در برگیرنده بناهای ساکنان عادی و دیگر تأسیسات مربوط به این بخش قلعه است. این قلعه بر اساس دادههای باستانشناسی در دوره اشکانیان بنیاد گذاشته شده و در دوره ساسانیان همچنان مورد استفاده بوده است. در دوره اسماعیلیان این قلعه با توجه به موقعیت خاص آن دوباره مورد توجه و بازسازی قرار میگیرد. در معماری و ساخت این این قلعه تمامی شاخصههایی که در ساخت و مکانیابی قلعههای اسماعیلی که در مناطق دیگر ایجاد شدهاند، به کار گرفته شده است. دادههای سطحی نیز نشان دهنده استفاده و حیات این قلعه در دوره تاریخی و همچنین حضور آغازین اسماعیلیان تا پایان آنها و انهدام قلعه توسط مغولان است. بنابراین، در این مقاله ضمن ارائه مقدمهای، به متون تاریخی و همچنین توصیف و تحلیل قلعه توس نوذر و دادههای بهدست آمده از آن پرداخته شده است. |
| تاریخها: دریافت: ۱۵/۰۷/۱۴۰۳ پذیرش: ۲۷/۰۹/۱۴۰۳ |
| واژگان کلیدی: تفرش استان مرکزی استقرارگاههای ساسانی قلعه توس نوذر حوضه رودخانة قرهچای |
مقدمه
شهرستان تفرش جلگهای کوچک است که از هر طرف با کوههای بلند محصور شده و در حقیقت چون دژی است مستحکم و استوار که نفوذ بدان فراز جز از مسیر گردنههای خانک، بِنچه گیان و نقره کمر میسر نیست. از سمت شمال کوههای خَرازان سیاه کوه کبوران و از مشرق دامنه کوه سینه اَستِن و سُرخان از جنوب به کوههای نُقره کمر و کُلاهه از مغرب به دامنه کوه رَفسا و کوه دو برادران و کوههای اَمجَک و گَوَن محدود میشود در این قسمت رودخانه دائمی جریان ندارد و تنها مسیلهایی جاری است که منشاء رودخانهها قره چای، قمرود هستند. آب و هوای شهرستان تفرش معتدل کوهستان با زمستانهای سرد و پر برف و تابستانهای معتدل است. به طور کلی از نظر تقسیم بندی اقلیمی، این شهرستان جزء اقلیم سرد (کوهستانهای غربی) قرار میگیرد که دارای زمستانهای طولانی و سرد و سخت بوده و چندین ماه از سال زمین پوشیده از یخ است. با توجه به وضعیت جغرافیایی شهرستان تفرش که در کنار شاهراههای اصلی فلات ایران قرارگرفته و ضرورت حفاطت از این راهها، ساخت و ایجاد قلعههای متعددی را ضروری میساخت در بررسی این شهرستان قلعههای متعددی شناسایی شد. یکی از قلعهها که مهمترین قلعههای تفرش نیز است قلعه توس نوذر است دارای آثاری از دوره اشکانی تا پایان حکومت اسماعیلیان (تا یورش مغول) است (شکل1-3).
بخشهایی از این قلعه در 1327ﮬ.ق/1288ﮬ.ش توسط عبدالحسین آیتی (1249-1332) برای یافتن آثار عتیقه حفاری شده است. او در کتاب هگوی ایرانی (نخستین پرواز بشر) اشاره مختصری به آن کرده است: قلعه طوس در یک فرسنگی تفرش [واقع است]. طوس نوذر تقریباً یكصد سال بلکه اندکی کمتر بعد از کیکاوس بوده زیرا طوس سپهسالار لشکر کیخسرو و کیخسرو پسر سیاوش و سیاوش فرزند کیکاوس و سودابه بود که بعد از غیبت کیخسرو ادعای سلطنت کرد و چندی زمامدار ایران شد و قلعه در قله کوه تفرش ساخت كه هنوز اطلال آن باقیست اگرچه آثاری از قبیل کاشی و غیره که در همین قرن مردم تفرش از آنجا بردند و فروختند متعلق به دوره صفویه است زیرا شاه اسمعیل آن قلعه را تعمیر و قصرش را به کاشیهای گرانبها مزین ساخت ولی اصل قلعه که ساخته دست طوس است هنوز آثارش یعنی ریشه و پایه ویرانش دیده میشود. آیتی ضمن اشاره به شترگلوها و راههای ارگ قلعه و سربازخانه پائیندست مینویسد: عدة عمله وا داشتیم به حفر پایهها و دور کردن تودههای خاک... فقط دسته خنجری پیدا شد که یك من تبریز وزن داشت و از چوب سیاه و میخهای آهن در آن دسته طوری پوسیده و خاك شده بود .... ولی چوب سالم مانده بود دوم قطعه از سیم بافته که قطعاً جز بند فلاخن به چیز دیگر حدس زده نمیشد .... عملهها آمدند كه از زیر یك توده خاك یك عده زیاد گلوله توپ پیدا شده.... پس از شستوشو و دقت معلوم شد سنگ تراشیده است که در فلاخن به کار میرفته هر سنگ تقریباً به وزن یك كیلو بلكه اندكى بیشتر داشت (آیتی، 1321: 80-81). در واقع اولین حفاری در این قلعه در دوره قاجار برای عتیقه یابی صورت گرفته در همین چند سطر که شرح همین حفاری بوده به یافتههای جالب توجه و همچنین غارتهایی که توسط مردمان محلی در پیش از خود اشاره میکند. ابراهیم دهگان (بیتا:6-9) و وکیلی تبریزی (1395: 114-115) به این قلعه اشارهای داشتهاند. بهطور کلی، شهرستان تفرش مانند سایر مناطق استان مرکزی دیر مورد بررسی قرار گرفت. ولفرام کلایس آتشکده نویس و محوطه نزدیک آن (قلعه نویس) در دره برزه و مسیر راه قدیمی قاهان به توس نوذر و تفرش را در سال 1994 مورد بررسی قرار داد (Kleiss,1999). در سال1376 بخش علیای تفرش (شامل بخش فراهان) توسط خسرو پوربخشنده مورد بررسی قرار گرفت (پوربخشنده،1376). نگارنده نیز در سال1386این شهرستان را مورد بررسی قرار داد، که حدود 100 اثر شناسایی و تاکنون برخی از نتایج آن منتشر شده است (نوراللهی، 1386؛ 1391؛ 1395؛ 1397؛ 1399الف،ب؛ 1401؛ 1403؛ نوراللهی و علیلو، 1395). در سال 1397 این قلعه دوباره توسط محمدحسین شهرابی مورد بررسی قرار گرفت (شهرابی،1397).
در این مقاله تلاش کردهام به جغرافیای تفرش، پیشینه پژوهشهای تاریخی ـ باستانشناسی توس نوذر، جایگاه تفرش و قلعه توس نوذر در متون تاریخی و دادههای حاصل از بررسی و تحلیل آنها از دیدگاه باستانشناسی و تاریخی بپردازم.
شکل1: موقعیت جغرافیایی شهرستان تفرش (از نگارنده).
شکل2: قلعه توس نوذر در اوایل دی ماه1386 (از نگارنده).
روش پژوهش
در بررسی شهرستان تفرش بیش از صد محوطه و اثر از دورههای مختلف شناسایی شد. در میان آنها قلعه توس نوذر به علت موقعیت ویژه و آثار معماری و دادههای سطحی به طور اختصاصی مورد بررسی پیمایشی قرار گرفت. در بار اول بررسی به علت بارش ناگهانی برف بررسی بخشهایی از آن ناتمام ماند (شکل2). در بررسی دوباره علاوه بر نمونهبرداری از همه بخشها به بررسی پیرامون آن تا شعاع حدود یک کیلومتر اقدام شد1 (شکل4). بهطور کلی، این پژوهش حاصل بررسی میدانی و پژوهشهای کتابخانهای یعنی بررسی متون تاریخی و مقایسه و تحلیل دادههای باستانشناسی بهدست آمده از بررسی میدانی با استفاده از منابع کتابخانهای و در تلفیق با آنها است.
تفرش در متون تاریخی
استرابو این منطقه را جزو ماد بزرگ دانسته است (استرابو، 1381: ۵0). در دوره اشکانی و ساسانی کور خوربران یا جبال که مشتمل بر بخش غربی ایران بود. اولین بخش این ناحیه به شمار میرفت (حدود العالم، 1362: 141-142؛ یعقوبی، ج1، 1382: 218-219؛ ابن خردادبه، 1371: 24؛ کریستینسن، 1385: 122؛ مارکوارت، 1373: 37-39). به هر رو، این ناحیه در دوره اشکانی جزو ایالت کوهستان به شمار میرفته است. تفرش در دوره ساسانی جزء خوره قباد و در اواخر ساسانی جزو اصفهان و در قرون اولیه اسلامی از طسوجهای قم بوده و پس از آن جزو ولایت عراق (مارکوارت، 1373 :6۵-66 ؛ حسن قمی، 1361: 91). تفرش در ادوار تاریخی جزوی از ولایت قم از ولایات جبال بوده و ارتباطات گستردهای با این ناحیه در کنار شهرهای تاریخی آوه و ساوه داشته است، این ارتباطات در متون تاریخی باقی مانده منعکس شده است. در البلدان از تفرش به نام طبرس یاد کرده و مینویسد ساکنان آن را قومی هستند از مذحج (عربهای از یمن)، اشعریان (شیعیان اهل حدیث) و عجمهای کهن (زرتشتیان) (یعقوبی، 2۵36: ۴۹)، حسن قمی (378 ﮬ.ق) درباره تأسیس تفرش می نویسد: ناحیت تفرش چراگاه دواب کیخسرو بوده و همچنین نسبت بنای ده میلادگرد را به میلاد بن کرکین داده است. تمام این قصهها و نظایرشان که در افواه و کتب زیاد دیده و شنیده میشود، بهخوبی میتوان درک کرد که سرزمین عراق محل عنایت و توجه کیخسرو بوده و پادشاهان قدیم به این سرزمین با دیده اهمیت مینگریستهاند. دیگر رستاق2 طبرش است سی و دو دیه از آن جمله طرخوران، فیم [فم امروزی]، جاویذه که مندرس گشته و ناپدید شده است و اسامی این سی و دو روستا در همان کتاب آمده (حسن قمی، 1361: 84، 86، 117). تعدادی از آنها امروزه شناخته شده نیستند. همچنین، نام بانی برخی از روستاها را آورده از جمله عوض دهقان، بیب بن جودرز، توس بن نوذر و بیب بن جودرز [گودرز] دستیار قباد بن قباد مهندس در دوره ساسانی (حسن قمی، 1361: 69-70). در ادامه از روستاها و دیههایی که به دستور اردشیر بابکان و ریذویه ساخته شدهاند و همچنین از قلعههای که در کوهستانهای همجوار تفرش در دوره ساسانیان و پیش از آن ساخته و بنیان نهاده شدهاند نام میبرد. از جمله این قلعهها، قلعه استر شموس (چموش) است که به دست بهمن بن رستم بنا شده و از قلعههای محکم و نفوذ ناپذیر دیگری در نواحی اطراف تفرش نام میبرد. ضمن شرح برخی از جنگهایی که در این قلعهها رخ داده مینویسد که قلعه نشینان برای دفاع از خود از منجنیق بهره میبردهاند (حسن قمی، 1361: 73).
حمدالله مستوفی درباره تفرش نوشته: تفرش ولایت است که از هر طرف که بدو روند، بگریوه (کوه) فرو باید رفت سیزده پاره دیه است فم و طرخوران از معظمات اوست (مستوفی، ج1، 1362 :129). این نوشته نشان دهنده اینست که ناحیۀ تفرش در دوره حملۀ مغولان از ویرانیهای آن آسیب فراوان دیده و از ۳۲ پاره دیه پیش از حملۀ مغولان، در سدۀ ۸ ﮬ.ق تنها ۱۳ پاره دیه همچنان باقی بوده است. بررسیهای باستانشناسی نیز نشان میدهد که نواحی غربی شهرستان تفرش امروزی تا دوره قاجار تقریباً خالی از سکنه بوده است (نوراللهی، ج1، 1386: 117).
در کتاب مراتالبلدان درباره تفرش آمده است که: اراضی تفرش در غیر زمستان به سبزی و خرمی موصوف و کثرت اشجار و فواکه لطیفه و باغات متنزعه آن معروف است. سابقاً قلعه جات زیاد در تفرش بوده که حالا منهدم است. بعضی و مقابر و امامزادهها در نقاط مختلفۀ این رستاق است. از جمله در زیر کوهی که مغاره معروف [غار گاوخور] در آن است امامزادهای است معروف به احمدبن موسی اما مغاره مشهور در کوه تفرش در طرفی است که به سمت آشتیان و گرکان میروند. از این مغاره حرفهای غریب در افواه عوام است، از جمله حکایتی که صاحب تذکره هفت اقلیم نوشته و ما نقل نمودیم. بعضی دیگر گویند که آن گاو در حوالی همدان پیدا شده، به هر حال این حرف معقول نیست و مؤلف احتمال میدهد که این مغاره دخمۀ سلاطین یا بزرگان عجم باشد. گویند وارد مغاره که میشوند اطاقی است از سنگ که طول آن بیش از ده ذرع است و حوضی دارد مملو از آب و از آن اطاق راهی است به جایگاه دیگر که سقف مرتفعی دارد و آن محل روشن است. گویند این روشنی از آن است که سنگهای سقف تا سرکوه به ارتفاع دوسه هزار قدم مرمر است و حوض آب زلالی در آنجاست که عمق آن زیاد است و هرچه طناب انداختهاند به تك آن نرسیده در این اطاق راهی است که معلوم نیست به کجا منتهی میشود چند ساعت راه طی کردهاند و به آخر آن نرسیدهاند بالجمله صحبتهای مغاره به افسانه شبیهتر است. در نزدیکی مغاره به طرف شمال کوهی است معروف به کوه کمر نقره کوزه و بعضی آثار در آنجا دیده میشود که دلیل است بر وجود معدنی که در آن کار کردهاند از قرار تقریر ثقات در کوههای تفرش معادن سرب و نقره و مرمر بسیار است که در آنها کار نکردهاند (اعتماد السلطنه، ج1، 1367: 7۵۵-7۵7). این ناحیه از هر طرف به وسیله کوههای بلند محصور شده و هیچ راه دسترسی مستقیمی ندارد. بنابراین، در طی دورانهای پرآشوب قرون اولیه هجری و بعد کمتر دستخوش حوادث شده است (بنگرید به دهگان، ج1، بیتا: 14۵). تفرش در بسیاری از زمانها جزوی از ناحیه و ولایت قم به شمار میرفته است.
قلعه توس نوذر
قلعه توس نوذر3 میان کوهستانهای شمال تفرش و بر بالای برونزدی صخرهای در دره برف چال دهستان خرازان و در ۳ کیلومتری جنوب غربی روستای خرازان و در۱۳ کیلومتری (به خط مستقیم حدود 5/5 کیلومتر) شمال شرق شهر تفرش واقع گردیده است. بلندی که قلعه توس نوذر بر آن بنا شده از صخره سیاه رنگ آتشفشانی تشکیل شده بسیار بلند و اشراف کاملی بر دره و راه ارتباطی دهستان خرازان به شهرستان تفرش دارد. درهای که قلعه توس نوذر در میانه آن واقع است به علت برفگیر بودن به برف چال معروف است که در دست راست راه آسفالته دهستان کوهستانی خرازان ـــ که بر بنیاد راه باستانی منطقه ایجاد شده ـــ واقع است. دسترسی به قلعه توس نوذر از راهی است که از این راه جدا میشود، امکان پذیر است (شکل2،4). این قلعه دارای حدود300 متر عرض شرقی ـ غربی و حدود 600 متر طول شمالی-جنوبی و ارتفاع بلندترین نقطه آن از کف دره حدود80 متر میباشد. ارتفاع صخره آتشفشانی 60 متر و سطحی که ارگ و دژ اصلی بر روی آن ساخته شده دارای طول130 متر و عرض حدود 65 متر میباشد که تأسیسات متعددی بر آن ساخته شده است. منازل و محلهای مسکونی سربازان، صنعتگران و مردمان عادی و همچنین کارگاههای سفالگری و سفالپزی، فلزکاری و غیره در دامنه آن ایجاد شدهاند (شکل5-6 و 18).
نمونههای از این قلعهها که بر بلندی کوهها اطراف شهرستان تفرش از جمله قاور قلعه زرجین، قلعه سلطان محمود کهلوی سفلی و قلعههای دیگر میتوان نام برد که همگی این قلعهها نشان دهنده اهمیت استراتژیک و نظامی فوقالعاده این منطقه در زمان خود دارد. با توجه به مصالح این قلاع نمیتوان آنها را به دوره اسلامی متعلق دانست بیشتر میتوان اینها را در رابطه با دوره اشکانیان و دوره ساسانیان مورد مطالعه قرار داد و در دورههای اسلامی (بهویژه در قرون میانی به وسیله اسماعیلیان ) نیز مجدد مورد استفاده واقع شدهاند (شکل3). قلعه توس که با هدفی نظامی و غیر قابل نفوذ ساخته شده که دستیابی به آن تقریباً غیر ممکن است. از این قلعه امروزه تقریبا ًچیزی جز پی بناها و تاسیسات آن باقی نمانده و کاملا ً تخریب شده است. در زمانی که هنوز سالم و قابل استفاده بوده دارای برج و بارو، انبار آذوقه، کارگاه با کورههای ذوب فلز، کارگاه با کورههای سفالگری، دالانهای مخفی، مخزن آب و اتاقهای متعدد بوده است (شکل4-5). امروزه بالارفتن از دیواره صخرهای و رسیدن به قسمتهای بالایی و ارگ قلعه به سختی امکان پذیر است و با خطراتی همراه است.
[1] تهیه عکسهای هوایی از قسمتهایی که بررسی آن نیاز به صخره نوردی و تجهیزات مخصوص داشت، در سال 1395 توسط گروه دوستداران میراث فرهنگی تفرش به نام تفرش متحد انجام گرفت.
[2] معرب واژۀ روستاگ در پارسی میانه است. روستاگ در تقسیمات کشوری زمان ساسانیان به معنای دهستان بود.
[3] در موقعیت جغرافیایی 34°44'53.87"N و 50° 2'32.51"Eواقع است که2227متر از سطح دریا ارتفاع دارد. در مورد وجه تسمیه قلعه توس نوذر در نوشتههای اساطیری و تاریخی و همچنین نزد مردمان تفرش روایتها و داستانهای مختلفی وجود دارد. مردمان محلی که نگارنده با تعدادی از آنها گفتگو کرد این قلعه را متعلق به توس پسر نوذر میدانستند و ساخت قلعه را به وی نسبت میدادند. در تاریخ قم بنیان این قلعه و بسیاری از دیهها و قلعههای این منطقه را به دوره توس پسر نوذر و بیب پسر گودرز؟ آورده است که به دستور آنها مهندسی بنام قباد پسر قباد این بناها و روستا را ساخته است (حسن قمی،1361: 66-70، 79-85). بر اساس نوشته حسن قمی میتوان بنیاد و پایه گذاری این قلعه و تعدادی زیادی از آثار را به دوره اشکانی نسبت داد. دادههای باستانشناسی نیز این نظر را تائید مینماید (بنگرید به نوراللهی،1401: 35). اما قلعهای دیگر متعلق به اسماعیلیان بنام نویزر شاه (نوذر شاه) در نزدیک روستای گرمارود بالا بخش الموت استان قزوین وجود دارد، به گمان نام قلعه توس نوذر و نویزر شاه دارای یک ریشه مشترک هستند. چنانکه برخی از قلاع اسماعیلی نیز بر آثار دوران تاریخی بنا گردیدهاند. دیگر اینکه اسماعیلیان در تعالیم خود به ایران پیش از اسلام توجه فراوانی داشتهاند. به گمان داستان توس پسر نوذر که در شاهنامه نیز آمده در شکلگیری این روایت عامیانه تفرش بی تاثیر نبوده است (فردوسی، 1377:هجده).
شکل3: موقعیت قلعه توس نوذر نسبت به قلعهها و محوطههای تفرش (از نگارنده).
شکل4: چشم انداز قلعه توس نوذر و بخشهای مرتبط با آن (از نگارنده).
شکل5: نمای از قلعه توس نوذر دید از شمال (آرشیو نگارنده).
شکل6: نمای جنوبی برونزد صخرهای و بخش پائین دست قلعه توس نوذر (آرشیو نگارنده).
ارگ (بخش اصلی قلعه)
این بخش بر روی برون زدی صخرهای در میان دره برف چال به ارتفاع حدود 60 متر ایجاد شده است. دلیل اصلی انتخاب و مکانیابی قلعه توس نوذر در زمانهای مختلف شرایط طبیعی و دیواره این بخش بوده که تقریباَ دارای دیوارهای عمود بر دامنه است و غیر چند شکاف که در صخره وجود دارد، دسترسی به بالای آن تقریباً ناممکن است. بر اساس تصاویر هوایی که از این بخش قلعه تهیه گردید. این بخش در شیب و بهصورت پله کانی و مرتبط با هم ساخته شده است که ناشی از شیب بالای این صخره است که مسطح نیست و معماران ناچار بودهاند برای ایجاد تأسیسات این بخش قلعه با سطح بندی بناها، از شکل طبیعی آن پیروی کنند. بهطوری که شیب این بخش به سمت شمال است و تاسیساتی که در جنوب این بخش قرار دارند حدود 5 تا 10 متر بالاتر از بخش شمالی آن است. تأسیسات اصلی که شامل اتاقهایی مستطلی شکل به طول حدود5/6متر و عرض5/3 تا 4متر است در فضایی به طول حدود 85 متر و عرض 36 متر بر بالای صخره ایجاد شدهاند. در میان آوارهای این بخش قطعات کاشیهای فیروزهای هشت پر و کاشیهای زرین فام و سفال شکستههای فراوانی (خمرههای ذخیره) وجود دارد. بهنظر میرسد، این فضاها از طریق راهروهایی به هم راه داشتهاند و در این فضاها از آجر و گچ و لاشه سنگ تراش خورده برای ساختن اتاقها و فضاها استفاده شده است. در نگاه اول به علت شیب، بخش فوقانی به نظر میرسد که در چند سطح مختلف ساخته شدهاند. اما این موضوع ناشی از چالشی بوده که معماران و سازندگان این بخش با آن روبرو بودهاند. به نظر میرسد اتاقها و فضاها بصورت پلکانی روی هم قرار داشتهاند و از طریق راه پلههایی به هم مرتبط بودهاند. بخش فوقانی شکل منظمی ندارد. اتاقهای کناری و همچنین شمالی این قسمت به علت محدودیت فضایی فشرده و کوچک هستند. به همین دلیل در میان اهالی به زندان معروف است. در روی بخشهای دیگری از صخره نیز پی فضاهایی مجزایی وجود دارد که کارکرد برج و بارو داشتهاند و در حقیقت این فضاها برای غیر قابل نفوذ ساختن این بخشها و نظارت بر اطراف بوده است. آثار دیوارهای بیرونی ارگ فوقانی امروزه به صورت داغهای بر روی صخره و لبه پرتگاهی آن باقی مانده است. در بخش فوقانی از مصالح لاشهسنگ تراش خورده منظم و گچ برای ساخت دیوارها استفاده شده است و قطر دیوارهای آن حدود 5/1 متر میباشد. به گمان این پی دیوارها بازمانده از بنای اولیه قلعه هستند با توجه به شواهد به ویژه شیوه دیوارچینی میتوان آن را به دوره اشکانی و ساسانی نسبت داد (شکل7).
شکل7: راه دیواره شرقی و بقایای آثار معماری ارگ (آرشیو نگارنده).
راه دستیابی و ورود به ارگ از دو طریق بوده است که یکی در شرق و یک ورودی دیگر در جنوب غرب صخره در شکافهای طبیعی برونزد صخرهای ایجاد شدهاند که با پلکانهای از لاشهسنگ و آجر و گچ ساخته شدهاند. امروزه از این پلهها و پلکانها آثاری جز داغ پیها بر روی این شکافهای صخرهای اثری باقی نمانده است که در بالای شکافها به هشتیهایی منتهی میشدهاند که به گمان دارای پوشش ضربی و گهوارهای بودهاند. هشتی که در بالا راه جنوب غربی به آن منتهی میشود فضایی است دارای 15متر طول شمالی جنوبی و 5/12متر عرض شرقی غربی با دیوارهای به قطر 2متر از لاشهسنگ تراش خورده و گچ نیمکوب است. همچنین ممکن است برای مخفی ماندن ورود و خروج افراد به ارگ این رشته پلهها دارای پوشش بودهاند. در حدود 10متری دامنه صخره و روبهروی این راه که به قسمت فوقانی صخره منتهی میشود دالان مخفی سرپوشیدهای از آجر که بصورت ضربی کار شده وجود دارد که به گمان با این راه در ارتباط است که برای استفاده ویژه افراد خاص و در جهت حفظ امنیت آنها طراحی و اجرا شده است.
به دلیل ریزش و تلنبار شدن آوارهای فرو ریخته، پی بسیاری از فضاهای فوقانی نامشخص است. این موضوع سبب شده که نتوان در مورد کاربری این فضاها گمانه زنی کرد. به هر رو جز چند اتاق و راهرو که در اثر حفریات غیر قانونی وضعیت آنها مشخص است بقیه فضاها با خاکهای آواری پوشیده شدهاند.
از آنجا که قسمت فوقانی صخره یک دست و صاف نیست و در آن شکافها و بریدگیهای وجود دارد معماران برای غیرقابل نفوذ ساختن و یکدست سازی سطح آن این قسمتها را با لاشه سنگ و ملات گچ(نیمکوب) گرفتهاند. دروازه اصلی با اتاقهای به منظور بازرسی احاطه شده است (شکل 9-10، 16).
این بخش قلعه با توجه به محدودیت فضا به گمان دارای چند طبقه بوده، که امروزه فقط بخشهای کف و پی بناها باقی مانده است که در این کف که مسقیم بر سطح برونزدگی صخره قرار میگرفته آب انبار و انبارهایی در سنگ تراشیدهاند. در واقع آب انبارها و انبارها در معرض دید نبوده و در زیر فضاهای مسکونی قرار داشتهاند.
با توجه به عکسهای هوایی بخش فوقانی دارای 4 آبانبار مستطیل شکل و در جهت شمالی ـ جنوبی است که در بستر صخره تراشیده شده و دیوارهای درونی آنها را با اندودی از ساروج برای جلوگیری از نشت آب پوشاندهاند. ابعاد آنها تقریباً طول6 متر و عرض 3 متر میباشد و دارای عمقی حدود 3متر میباشند. به گمان این آب انبارها دارای پوشش ضربی و گهوارهای بوده و آب مورد نیاز ارگ نشینان را از چند چشمه که در ارتفاعات اطراف توس نوذر هستند به وسیله تنبوشههای سفالی و شترگلوهایی به این آب انبارها منتقل و ذخیر میکردند یا در صورت لزوم از آب ریزشهای جوی(برف و باران) پر میکردند. با توجه به وضعیت ویژه ارگ به گمان دارای آب انبارها و انبارهای ذخیره مواد غذایی بیشتری بوده که شناسایی آنها مستلزم کاوشهای هدفمند باستانشناسی است. به نوشته ابراهیم دهگان چشمه اصلی تامین کننده آب این قلعه و اطراف آن چشمه نوخشیک در حدود 5/1 کیلومتری جنوب شرق آن قرار داشته است که آب را از این مسافت با تنبوشههای سفالی که آثار آن هنوز در محل موجود است به آب انبارها و چاههای دیگر میرساندهاند (شکل11، 14).
شکل8: نمای بخش فوقانی ارگ و راههای دسترسی به آن (آرشیو نگارنده).
شکل9: تصویری از راهرو با دیوار سنگی در بالای برونزد صخرهای (شهرابی 1397).
شکل10: ورودی و بقایای پله به هشتی بالایی ورودی غربی توس نوذر (شهرابی1397).
شکل11: یکی از آب انبارهای ارگ توس نوذر (شهرابی1397).
بخش پائین دست و دامنه ها
این بخش شامل جنوب و بخشی از شیب اطراف برونزد صخره ای است که از هر طرف به مسیل آبهای که از دو طرف محوطه قلعه میگذرد منتهی میشود. دارای عرض حدود 100متر شرقی غربی و طول شمالی ـ جنوبی از پای برونزد صخرهای به سمت جنوب حدود60 متر میباشد. این بخش در واقع ادامه و دنباله بخش برونزد صخرهای است و بر دو طرف شیب که در هر سمت به مسیل منتهی میشود، اشراف دارند. بخشهای زیادی از این قسمت بر اثر حفاریهای گنجیابان تخریب شده است.
معماری فضاهای این بخش شامل اتاقهایی است که با لاشهسنگ خشکهچین ایجاد شدهاند و دارای پوشش سقف گهوارهای از آجرهای مربعی با ملات گچ و گل بودهاند که در برخی از این سازهها آثار آن باقی مانده است. بهطور کلی، کمتر در ساخت فضاهای این بخش از آجر استفاده شده است. در مورد کاربری این بخش میتوان گفت که محل اسکان سربازان، نگهبان و صنعتگران با خانواده هایشان بوده است. این فضاها و خانهها بهصورت فشرده و در دامنه ایجاد شده اند به نظر میرسد دالان و کوچه هایی باریکی این فضاها را از هم مجزا کرده و بخش بندی شده است و همه این فضاها با دیواره یا بارویی از لاشهسنگ و ملات گل در بر گرفته شدهاند. بنا به گفته معمرین بسیاری از این فضاها تا حدود نیم سده پیش تقریباً سالم باقی بودهاند که در اثر عوامل طبیعی و حفاریهای قاچاقچیان تخریب شدهاند. تأسیسات مسکونی و گارگاهی و غیره بر بخش بالای شیب دامنه برونزد صخرهای را که به مسیلها منتهی میشود با دیوارهای لاشهسنگی با ملات گل ایجاد شدهاند. از این دیوارها امروزه بخشهایی زیادی مدفون در زیر آوار باقی مانده است. شیوه ساخت بناها در شیب دامنه به این بخش حالت پلکانی بخشیده است. بهنظر میرسد، برخی از خانهها بر هم اشراف داشته و سقف خانه پایینی حیات خانه بالایی بوده است (شکل 12-14). در بخش غربی پائین ارگ و روبهروی ورودی غربی، سازهای با دیواره لاشهسنگی و ملات گل وجود دارد (شکل 15). در این بخش تودههای خاکستر و خاک سوخته و فضاهای درهمریختهای از آجرهای شکسته با آثار فراوان سفال و شیشه و غیره وجود دارد. در درون این بارو تونل و راهروهای مخفی، اصطبل، طویله و انبارها، کارگاههای فلزکاری، شیشه گری و سفالگری قرار داشتهاند. تنبوشهها و شبکهای که آب را با استفاده از شترگلو به بالا و بخش مختلف ارگ میرسانده، از این قسمت میگذشته است.
شکل12: نمای جنوب غربی ارگ و پائین دست قلعه، بناها و دیوارها باروی آن (آرشیو نگارنده).
شکل13: نمای کاملی از ارگ و بخش پائین دست قلعه توس نوذر (آرشیو نگارنده).
شکل14: بخشی از دیوارهای جنوبی قلعه و دره نوخشیک و چشمه بالای آن (آرشیو نگارنده).
شکل15: سازه سنگی در دامنه غربی توس نوذر (پرونده ثبتی اثر).
دالان مخفی
در دامنه غربی برونزد صخرهای و حدود 10 متری دیواره صخرهای بر اثر حفاریهای گنج یابان دهانه دالان و راهی مخفی بیرون افتاده است که حدود25متر طول و دارای ارتفاعی حدود 5/1متر است که دیوارههای آن با لاشهسنگ با ملات گچ و پوشش آن با آجرهایی به ابعاد 4×19×19سانتیمتر با تاق ضربی اجرا شده است. به گمان این دلان با راه و ورودی غربی ارگ مرتبط است. ارگ نشینان دور از چشم انظار به ارگ تردد میکردهاند. در داخل آن راه پلهای ساخته شده است (شکل16).
شکل16: دالان مخفی جنوب غرب دامنه برونزد صخرهای (شهرابی1397).
شبکه آب و چاه آب بخش پائین دست
در بخش غربی و نزدیکی دالان مخفی چاهی وجود دارد که در بستر صخرهای حفر گردیده و اطراف لبه بالایی آن دیواری دایرهای به قطر حدود 3 متر با آجرهای مربعی شکل به ابعاد 4×20×20 سانتی متر آجر چینی شده است. به گمان این چاه برای ذخیره آب مورد استفاده این ساکنان این بخش قلعه بوده، که به وسیله تبنوشههای سفالی از چشمههای بیرون از محدوده قلعه از جمله چشمه نوخشیک به این چاهها منتقل میشده است. ممکن است چاههای مشابه دیگری در سایر بخش ها وجود داشته باشد که به مرور زمان پر شدهاند. علاوهبراین، چاهها که کارکرد ذخیره آب داشتهاند، احتمالاً در برخی نقاط مخزنهای آب در زمین نیز ایجاد کردهاند که دیوارههای داخلی آن را با لاشه سنگ و ساروج برای ذخیره آب عایق کرده بودند. در حال حاضر در مورد شبکه انتقال آب و چگونگی انتقال آن آگاهی جز تنبوشههای سفالی نیست ولی با توجه به همین دادهها میتوان گفت با شترگلوهایی و همچنین با توجه به اختلاف سطح چشمهها که در ارتفاعات اطراف قرار دارند نسبت به بخشهای مختلف قلعه، آب را به همه نقاط مورد نیاز قلعه و ارگ میرساندند. در کنار این جمعآوری و ذخیره آبهای ناشی از بارش برف و باران را نیز بایستی مورد توجه قرار داد (شکل14، 16- 17).
شکل17: تنبوشه سفالی انتقال آب قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی اثر).
بخش کارگاهی و کورهها
بهگمان، قلعه نشینان و ساکنان آن بسیاری از ملزومات مورد نیاز خود را در محل و همینجا تأمین کرده و تقریباً خودکفا بودهاند. بهنظر میرسد، کارگاههایی کوچک در محلی اختصاصی برای برآوردن نیاز ساکنان در بافت پائین دست قلعه وجود داشته که شناخت آنها مستلزم کاوشهای هدفمند، دامنه دار و گسترده باستانشناسی است. در این کارگاهها سفالگری، کاشی، شیشهگری، فلزکاری و آهنگری و ریختهگری صورت میگرفته است. اما در مورد کورههای آنها که شامل پخت سفال، آجرپزی، فراوری فلزات و غیره در بیرون و دور از فضای مسکونی و خارج از حصار اصلی قلعه ایجاد شدهاند. در چند جای حاشیه پائین دست قلعه آثار این کورهها دیده میشود. که در شمال و جنوب این بخش قرار دارند. نکته جالب توجه در این است که این کورهها در خارج از محدوده اصلی قلعه و دور از فضاهای مسکونی و منابع آب ایجاد شدهاند. علت مکانیابی این فضاها در حاشیه و دور از فضاهای مسکونی آلودگی و پسماندههای آنها بوده است که با فاصله تقریباً دور در حاشیه ایجاد شدهاند. کورههای بخش جنوبی و جنوب شرقی. در بخش جنوبی آثار چند کوره شناسایی شد که از همدیگر فاصله دارند. در اطراف این مکان سربارههای فلزی و جوش کوره، تودههای خاکستر و اثر حرارت زیاد دیده میشود که ناشی از فعالیتهای طولانی مدت است. احتمالاً کورهها و محلهای دیگری برای پخت آجر و سفال نیز در اطراف وجود دارد که برای ما ناشناخته است (شکل4).
گورستانها
شامل چندین گورستان از دوره های مختلف است که در بیرون از محدوده قلعه و بر دامنه و روی ارتفاعات اطراف آن ایجاد شدهاند. با توجه شکل قرار گیری گورها و همچنین مقایسه آنها با نمونه گورهای بررسی شده از محوطه سرآبادان و دیگر گورستانهای تاریخی شهرستان تفرش این گورستانها را میتوان با دورههای مختلف قلعه در ارتباط دانست که از دوره اشکانی تا اواسط دوره صفویه را در بر میگیرد. این گورستانها در شیب و ارتفاعات جنوب شرقی، جنوب غربی، غرب خارج از محدوده قلعه ایجاد شدهاند. در اطراف گورستانهای جنوب شرقی و جنوب غربی سفال و آجرهای شکسته پراکندهای دیده میشود که نشاندهنده تعلق آنها به دوره اسلامی میباشد. گورستان دیگر به گمان متعلق به دوره تاریخی میباشد. هرچند که گمان میرود در میان قبور دیگر گورستان گورهای متعلق به دوره تاریخی وجود داشته باشد در واقع تدفین دوره اسلامی درکنار گورهای دوره پیش انجام گردیده باشد (شکل4).
مصالح
مصالح استفاده شده در قلعه توس نوذر متنوع هستند و شامل مصالح اصلی و تزئینی میباشند. مصالح اصلی شامل آجر، لاشهسنگهای تغییر شکل یافته، خشت، گچ و کاه گل(به عنوان ملات گچ گل و گچ، ساروج و کاهگل) است. مصالح تزئینی نیز شامل انواع کاشیهای فیروزهای هشت پر و کاشیهای زرین فام است که برای تزئین سطوح داخلی بناهای(حمام و غیره) بخش ارگ یا بناهای فوقانی برونزد صخرهای مورد استفاده قرار گرفتهاند.
در بناهای ارگ پیها و دیوارها از لاشهسنگ و ملات گچ و ساروج ساخته شده، حدود 5/1 متر یا کمی بیشتر خامت دارند. این دیوارها قدیمیترین بخشهای قلعه هستند. شیوه دیوارسازی و چینش این دیوارها نشان دهنده تعلق این پیها به دوران اولیه قلعه یعنی دوره اشکانی و ساسانی است. برروی این دیوارها آثار استفاده از آجر به ابعادهای تقریباً مشابه و کمی اختلاف در اندازه دیده میشود. از این آجرها در بخش پائیندست و محوطههای مسکونی به ویژه در پوشش فضاها نیز استفاده شده است. آجرهای بهدست آمده دارای اندازههای مختلف هستند که شامل آجرهایی 21×22-21×4-5؛ 22×22×5-4؛ 23×23×5؛ 5/22×5/22×4؛ 20×20×5؛ 5/18-19×5/18-19×4 سانتیمتر میباشند. علاوهبراین، برای انتقال آب به بخش فوقانی صخره و دیگر قسمت قلعه از تنبوشههای سفالی استفاده کردهاند که در کارگاهای سفالگر خود محل تولید و آماده شدهاند.
کاشیهای زرین فام و لاجوردی و فیروزهای چلیپایی، مربع، چهار پر، هشت پر با نقش برجسته اسلیمی و کتیبهای و ساده متعلق به قرن 6 و 7 ﮬ.ق هستند که همزمان هست با حضور اسماعیلیان در این منطقه و مناطق همجوار از جمله در قلعههای الموت، گردکوه، لمبسر و غیره است و در زمره قلعههای آنها بوده است. از دوره بعد از اسماعیلیان و حضور صفویان (زمان شاه اسماعیل یکم892-930ﮬ.ق) که بنا به نوشته عبدالحسین آیتی که قصر این قلعه را بازسازی کرده است. در بررسی باستانشناسی هیچ شواهدی از دوره صفویه بهدست نیامد و همچنین در شهر تفرش چندین بنای متعلق به دوره سلجوقیان و دوره صفویه وجود دارد.
سفال، ظروف سنگی و دیگر اشیاء
در پائین دست و بالای قلعه تعدادی سفال جمعآوری شد که شامل لبه و بدنه ظرف هستند. این سفالها شامل سفالهای ساده دوران تاریخی، سفالهای دوره اسلامی میباشند. سفالهای دوره تاریخی دارای خمیره آجری، آجری ـ قرمز تیره با تزئینات فشاری، کنده مواج و گیاهی و افزوده طنابی است. فرم این ظروف شامل کوزه، خمرههای ذخیره و ظروف آشپزخانهای است. علاوهبراین، در بررسی سطحی سفالهای زرین فام، نقاشی زیر لعاب، مینایی، نقش سیاه، دیگر انواع سفال دوره اسلامی نیز بهدست آمد. ظروف سنگی شامل دیگچههای تراشیده از سنگ است که کاربرد آشپزخانهای داشتهاند و در لبه برخی از آنها سوراخی برای عبور دسته فلزی ایجاد شده است. سنگهای گرد طبیعی (برای منجنیق) و چند پیکان آهنی پرهدار در بررسی این قلعه بهدست آمده است (شهرابی، 1397: 119). چند قطعه ظروف شیشهای جمعآوریشده در بخشهای مختلف قلعه به رنگهای آبی، سبز، شفاف، و قهوهای و تیره رنگ، متعلق به تنگها و مشربهها و غیره بوده است (پرونده ثبتی اثر، 1387). در بررسی تعدادی مهرههای سوراخ دار از عقیق، لاجورد، خمیر شیشه و صدف سوراخ شده بهدست آمد (شکل 18).
شکل18: مهرهها و شیشه شکستهها و ظروف سنگی قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی1387؛ شهرابی1397).
تحلیل معماری
آثار معماری باقی مانده از قلعه توس نوذر نشاندهنده این است که این قلعه از دورههای اشکانیان تا اواخر دوره اسماعیلی یعنی تا حدود سال 669ﮬ.ق/1270م مورد استفاده قرار داشته است. بیشترین یافتههای معماری قلعه متعلق به دوره پس از ساسانی تا دوره میانی (5 تا 7 ﮬ.ق) است. آثار دوره اشکانی و ساسانی قلعه توس نوذر شامل پیهایی بر روی لبههای برونزد صخرهای است که با لاشهسنگ و ملات گچ نیمکوب و ساروج به قطر حدود 5/1متر ایجاد شدهاند. در بخشهای پائیندست و دامنه برونزد صخرهای بهعلت پوشیده شدن آثار و بناها و همچنین ساخت و سازهای که پس از این دوران صورت گرفته نمیتوان در مورد معماری افراد عادی قلعه در این دورانها نظری داد.
در بررسی تفرش قلعههای متعددی از دوران اشکانی ـ ساسانی شناسایی و بررسی شد که برای ساخت دیوارها از لاشهسنگ و گچ نیمکوب و همچنین دیوارهای خشکهچین ساخته شده بودند از جمله این قلعهها عبارتند گندم کوه، قلعه سه گوش بازرجان، جلایر، بقایای بناهای فریسمانه (5/2کیلومتری جنوب روستا و حاشیه جنوبی قره چای)، قلعه آهه (ابرهدر)، محوطه سرآبادان، قیز قلعه (قلعه سلطان محمود)، کهلوی سفلی، تپه کهنه دربر، قلعه خرازان، گاور قلعه جورقین، گاور قلعه زرجین، قلا کهلوی علیا، نارنج قلعه جفتان، قلعه بابالر، میل و قیز کورپه سی کوره، قلعه سس فرن قیه، آتشکده و قلعه نویس، قلعه کبوران، قلعه بیابان دارای آثار و دادههای معماری از دورههای مختلف تاریخی هستند. در ساخت این قلعه از مصالح بوم آورد یعنی لاشهسنگ، گچ نیمکوب، آجر و خشت استفاده شده است. آثار دورهای بعد ساسانی در این قلعهها شامل دیوارهای ساخته شده از لاشهسنگ با ملات گل و در مواردی گچ و گل است که بر پی و دیوارهای آثار تاریخی ساخته شدهاند. قلعه سه گوش، نارنج قلعه بهصورت محدود در پی بناها از گچ نیمکوب و لاشهسنگ، استفاده شده است. علاوهبراین، دارای دیوارهای خشکهچین هستند. به نظر میرسد، در این قلعهها از گل بهعنوان ملات نیز استفاده شده است. در قیز قلعه و و گندم کوه از تنبوشههای سفالی برای انتقال آب استفاده شده، هرچند به نظر میرسد از این شیوه در برخی دیگر از قلعهها استفاده شده باشد، ولی در بررسی شواهدی از این موضوع بهدست نیامد. تنها در قلعه توس نوذر کاشیهای زرین فام و کاشیهای آبی فیروزهای و لاجوردی مربع و چهارپر و هشت پر که در تزئین و پوشش دیوارها بکار رفته بهدست آمد. تنها شواهد از استفاده از آجر از قلعه خرازان و گندم کوه و پل قیز کورپه سی بهدست آمد. این آجرها به گمان مربوط به بناهای متعلق به قرون ۵ تا 7 ﮬ.ق هستند، که این قلعه با توجه به موقعیت آن دوباره مرمت و مورد استفاده قرار میگیرند. قلعه توس نوذر با قیز قلعه ساوه و محوطه آوه همزمان بوده و که در فاصله میان آنها قلعه خرازان و جلایر ایجاد شده است. بنا بر شواهد و دادههای باستانشناسی این قلعهها در دوره اشکانی و ساسانی ایجاد شدهاند و در دورههای بعد (توسط اسماعیلیان در قرون 6 و 7 ﮬ.ق همزمان با سلجوقیان)، با توجه به اهمیت استراتژی که داشتند، دوباره مورد بازسازی و استفاده قرار میگیرند. این نکته جالب توجه است که بیشتر قلعههای اسماعیلی بر روی قلعههایی از دوره اشکانی و ساسانی بنا شدهاند. چنانچه ولفرام کلایس در سال 1972 قیز قلعه را بررسی کرد و آن را قلعهای اسماعیلی معرفی کرد (کلایس، 1354 :311) و در سال 1352 نیز هوشنگ عظیمزاده در طی بررسی منطقه ساوه این قلعه را دوباره مورد بررسی قرار داد و آن ر ا متعلق به دوره ساسانیان دانسته است (عظیم زاده، 1352: 64). در ساخت این قلعهها (توس نوذر و قیز قلعه ساوه) از شیوه معماری (دیوارها، تاقها و قوسها) و مصالح (آجر و تنبوشههای سفالی و غیره) مشابه استفاده شده است. قلعه توس نوذر و قیز قلعه کهلوی یا سلطان محمود کهلوی سفلی با قلاع متعدد اسماعیلی در رشته کوههای البرز و مناطق همجوار در دوره اسماعیلی در ارتباط بودهاند (کلایس،13۵4؛ دفتری، 137۵: ۵22).
قلعه توس نوذر با قلعه گردکوه دامغان و دیگر قلعههای اسماعیلی از جمله نویزر شاه، لمبسر، الموت همزمان است. از نظر معماری دارای تمام شاخصههای معماری و قلعه سازی اسماعیلیان است. در این میان بیشترین مشابهتها را با قلعه لمبسر، نویزر شاه در قزوین و گردکوه دامغان دارا است. از میان قلعههای اسماعیلی از نظر موقعیت و همچنین شیوه معماری قلعه توس نور مشابهت فراوانی از هر نظر با قلعه لمبسر قزوین و قلعه گردکوه دامغان دارد و به نظر میرسد در این قلعهها از الگوهای معماری مشابهی استفاده شده است. هرچند اختلافاتی که در آنها دیده میشود بیشتر به شیوه اجرا برمیگردد که خود ناشی از الزامات محیط طبیعی و جغرافیایی بوده که مهندسان و معماران اسماعیلی با آن روبرو بودهاند. به این صورت که ساخت این قلعهها که دفاعی بودهاند دارای دیوارهای مستحکم از لاشهسنگ و ملات گچ بودهاند که دیوارههای بخش اصلی قلعه را پوشش میداده و در فواصل معین با برجهای نیم دایرهای جهت دفاع موثر تقویت شدهاند. در قلعه گردکوه که بخشهای عمده از دیوارهای دفاعی آن باقی مانده، ورودی در جانب شرقی قرار دارد که برای دسترسی و صعود به قلعه و درون باروی آن پلههای از لاشه سنگ و ساروج و گچ ساخته و همچنین قسمتهایی از صخره را برای ساخت پله بریدهاند (پرونده ثبتی گردکوه). این وضعیت نیز در قلعه توس نوذر قابل مشاهده است.
در قلعه توس نوذر انبارهای آب و چاه سنگی را که متعلق دورههای تاریخی بودند، را در دورههای بعد تعمیر و مرمت یا گسترش داده شده و به تعداد آنها با توجه به موقعیت قلعه اضافه کردهاند. این موضوعی بوده در قلعههایی اسماعیلی اهمیت زیادی داشته است (بنگرید به ستوده، 134۵). زیرا ممکن بود هر زمان قلعه برای مدت نامعلومی مورد یورش و محاصره قرار گیرد. در قلعه لمبسر در بستر صخرهای دست به ایجاد تعدادی حوض یا آب انبار زدهاند و همچنین در قلعه گردکوه دیواره درونی انبارها و حوضهای آب را برای غیر قابل نفوذ ساختن و همچنین جلوگیری از فاسد شدن مواد غذایی دیوارهای از لاشه سنگ و ساروج ایجاد کردهاند. این وضعیت در حوضهای آب و انبارهای قلعه توس نوذر نیز دیده میشود که برای جلوگیری از هدر رفت و نشت آب از درزها و شکافهای ریز دیواره تراشیده شده صخره، آنها را با لایهای از ساروج اندود کردهاند. در قلعه توس نوذر برای انتقال آب از چشمههای اطراف به آب انبارها از تنبوشههای سفالی که در خود محل ساخته شدهاند بهره بردهاند. در قلعه گندم کوه نیز که متعلق به دوره ساسانی است برای انتقال آب از تنبوشههای سفالی استفاده کردهاند که در میان دیوارها و با لایههای از ساروج پوشانده شدهاند. این شیوه انتقال آب به قلعهها و همچنین استفاده از شتر گلو با توجه به یافتههای قلعه گندم کوه به دورانهای پیش بر میگردد. در قلعههای اسماعیلی برای برطرف کردن مشکل انتقال آب نیز این شیوه را بکار گرفته و توسعه داده بودند. بهطوری که در سایر قلعههای اسماعیلی از جمله گردکوه نیز برای انتقال آب به قلعهها از این شیوه استفاده کردهاند. استفاده گسترده از منابع محلی و آشنایی دقیق از شیوه های مهندسی در کنار مکانیابی قلعههای دفاعی به اسماعیلیان امکان ایستادگی در برابر حکومتهای وقت (سلجوقیان) و بعد مغولان به فرماندهی هولاکو را داده بود به طوری که قلعه گردکوه توانست به مدت 17 سال در برابر یورش بی امان مغولان بایستد.
در قلعه توس نوذر برای تزئین بناها از کاشیهای زرین فام و لاجوردی بهره برده شده که متاسفانه در اواخر قاجار و بعد آن، بیشتر این کاشیها توسط اهالی برای فروش برده شدهاند که آیتی نیز به این موضوع اشاره کرده است. به هر رو تزئیناتی که شامل کاشیهای زرین فام و لاجوردی میباشد متعلق به دورههای میانی قرن 6 و 7 ﮬ.ق بوده است.
سفالهای اشکانی ـ ساسانی
سفالهای اشکانی ـ ساسانی بهدست آمده از قلعه توس نوذر به آسانی از هم قابل شناسایی نیستند. این موضوع نشان دهنده تداوم سنت و شیوههای سفالگری است. سفالها از نظر فرم شامل کوزه و سبو، پارچ و کاسه، تنگ، خمرهها میباشند. در مجموع، به سه گونه منقوش (با نقوش کنده شانهای، شانهای مواج و غیره، مهرزده، طنابی و در مواردی نقوشی خوشه گندم و نقوش فشاری با سرانگشت بر روی سفالها با الهام از طبیعت است. بیشتر این سفالها دارای لعاب گلی رقیق هستند. خمیره سفالها نخودی تا آجری را در بر میگیرد که دارای آمیزه ماسه نرم و شن که حرارت برای پخت آنها کافی بوده است (شکل 19-20و جدول 1).
در مجموع، سفالهای قلعه توس نوذر مشابه و قابل مقایسه با سفالهای قصر ابونصر (Whitcomb, 1985: fig. 18, 20-21, 40, 44-45) و تل ماهوز کردستان عراق (Ricardi, fig. 88-89,91)؛ دشت دامغان (Trinkaus, 1981: 330)؛ سفالهای ساسانی قلعه قبرستان، قلعه قارنیارق، قلعه پل گنبد، قلعه آلتین توخماق، قلعه بیبی شیروان، قلعه خرابه گرگان، سفالهای ساسانی دیوار دفاعی گرگان (Kiani,1982:fig.43-44,46,56-59)؛ خورهه محلات (رهبر، 1382: 153-154)؛ راسالخیمه در جنوب خلیج فارس (Kennet, 102, fig. 5, 39) و مشابه و قابل مقایسه سفالهای ساسانی فازVD تورنگ تپه (Locomate,1987: pl. 41-43, 45, 73)، مشابه فازVII A,B تورنگ تپه (Locomate,1987: pl.64-65,70)، و مشابه دوره VII Cتورنگ تپه (Locomate, 1987: pl. 76, 83)، سفال شماره19 مشابه دورهIX تورنگ تپه (Locomate, 1987: pl. 92)؛ سفالهای با نقوش شانهای و استامپی قابل مقایسه و مشابه سفالهای قلعه یزدگرد (Keall& keall, 1981: fig. 14-16, 20-28, 31)، همچنین، از نظر فرم و تزئین نقش کنده شانهای مشابه و قابل مقایسه با سفالهای ساسانی دشت خوزستان (شوشان) (Veneke, pl. 21, 25, 34, 38, 42)؛ همچنین پایهها مشابه پایههای سفالی ساسانی بهدست آمده از کاوش خورهه محلات (رهبر، 1382) میباشند. سفال با نقوش سنبله گندم مشابه نمونههای بهدست آمده از قلعه یزدگرد و قصر ابونصر (Keall& keall,1981: fig. 28; Whitcomb, 1985: fig. 44) است (شکل21 و جدول1). بهطور کلی، سفالهای قلعه توس نوذر از نظر فرم و تزئینات شباهتهای نزدیکی با سفالهای شمال ایران و جنوب دریای مازندران دارند (ر.ک. بهTrinkaus, 1986; Kiani, 1982; Priestman, 2013). این موضوع شاید ناشی از این باشد که این منطقه بارها توسط تپورها (دیلمیان) تسخیر و مورد هجوم قرار گرفته است (حسن قمی، 1361: 33-34). تا آنجا که برخی از پژوهشگران نام تفرش را بر گرفته از نام این قوم میدانند (حسنی، 1382: 48).
شکل 19: سفالهای سطحی قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی اثر1387).
شکل شماره20: سفالهای سطحی قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی اثر1387).
شکل21: طرح سفال های دوران تاریخی قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی اثر).
جدول 1: توصیف و گاهنگاری سفالهای دوران تاریخی قلعه توس نوذر (از نگارنده).
دوره | توضیحات | نام | ردیف |
ساسانی | لبه/ نخودی/ شن/چرخساز/ حرارت کافی/ متوسط(آشپزخانه ای) | قلعه توس نوذر | 1 |
اشکانی ـ ساسانی | لبه/ نخودی /شن /حرارت کافی/ منقوش نقش کنده/ چرخساز//متوسط | قلعه توس نوذر | 2 |
اشکانی ـ ساسانی | لبه/قرمز آجری/ شن / حرارت کافی/ منقوش نقش کنده مواج/ برجسته طنابی/ چرخساز/ خشن | قلعه توس نوذر | 3 |
اشکانی ـ ساسانی | لبه/قرمز آجری/ شن/حرارت کافی/ چرخساز/خشن | قلعه توس نوذر | 4 |
ساسانی | لبه/ خاکستری تیره/ شن/ حرارت کافی/ متوسط(آشپزخانه ای) | قلعه توس نوذر | 5 |
اشکانی ـ ساسانی | لبه/ نخودی/ماسه/چرخساز/خشن/متوسط | قلعه توس نوذر | 6 |
اشکانی ـ ساسانی | لبه/دسته/ نخودی/ شن/چرخساز/حرارت کافی/ خشن | قلعه توس نوذر | 7 |
ساسانی | لبه/بدنه/ نخودی/ شن/چرخساز/حرارت کافی/ خشن | قلعه توس نوذر | 8 |
ساسانی | لبه/بدنه/نخودی/ماسه/چرخساز/نقش کنده/حرارت کافی/ متوسط | قلعه توس نوذر | 9 |
اشکانی ـ ساسانی | لبه/ نخودی/ ماسه/ چرخساز/ حرارت کافی/متوسط | قلعه توس نوذر | 10 |
اشکانی ـ ساسانی | لبه/بدنه/ نخودی/ ماسه/ چرخساز/ حرارت کافی/ منقوش نقش کنده مواج/ متوسط | قلعه توس نوذر | 11 |
اشکانی ـ ساسانی | لبه/بدنه/ نخودی/ ماسه/ چرخساز/ حرارت کافی/ خشن(خمره ذخیره) | قلعه توس نوذر | 12 |
ساسانی | لبه/بدنه/ نخودی/ شن /چرخساز/ حرارت کافی/ منقوش نقش کنده شانه ای/ خشن | قلعه توس نوذر | 13 |
ساسانی | لبه/بدنه/نخودی/ شن/چرخساز/حرارت کافی/منقوش نقش برجسته طنابی/خشن(خمره ذخیره) | قلعه توس نوذر | 14 |
ساسانی | لبه/ نخودی/ ماسه/چرخساز/حرارت کافی/ متوسط | قلعه توس نوذر | 15 |
ساسانی | لبه/ نخودی/ ماسه با دانه های آهکی/ حرارت کافی/ چرخساز/ خشن. | قلعه توس نوذر | 16 |
ساسانی | بدنه/ نخودی/ ماسه/ شن/چرخساز/ حرارت کافی/ منقوش نقش فشار انگشت/ خشن | قلعه توس نوذر | 17 |
ساسانی | بدنه/ نخودی/ ماسه /چرخساز/حرارت کافی/ منقوش نقش خوشه گندم/ چرخساز/ متوسط. | قلعه توس نوذر | 18 |
ساسانی | بدنه/ نخودی/ ماسه/چرخساز/حرارت کافی/ منقوش نقش کنده شانه ای/ استامپی/متوسط | قلعه توس نوذر | 19 |
ساسانی ـ اسلامی | بدنه/کرم/ ماسه/ قالبی/ حرارت کافی/ منقوش نقش برجسته قالبی/ ظریف. | قلعه توس نوذر | 20 |
ساسانی ـ اسلامی | بدنه/ کرم/ ماسه نرم/ قالبی/ حرارت کافی/ منقوش نقش برجسته قالبی/ ظریف. | قلعه توس نوذر | 21 |
سفالهای پسا ساسانی و اسلامی
سفالهای این دوره به دو دسته عمده تقسیم میشوند که هرکدام شامل چندین زیر گروه است. دسته نخست: شامل سفالهای بدون لعاب با نقوش قالبی و استامپی، لعابدار و سفالهای ساده است.
سفالهای بدون لعاب با نقوش قالبی و استامپی: این گروه از سفالهای قلعه توس نوذر دارای نقوش هندسی، گیاهی و کتیبه هستند که برخی از این نمونه متعلق به دوره ساسانی هستند (شکل22). سفالگری دوران اسلامی در سه سدۀ نخست، ادامۀ هنر سفالگری دورۀ ساسانی است. شواهد نشان میدهد سفالگران صدر اسلام دو دستۀ سفال بدون لعاب و لعابدار را تولید میکردهاند. سفال بدون لعاب به چند روش تزئین میشده است و یکی از روشها، ایجاد نقش با استفاده از قالب بوده است. تزئین قالب زده را روی سفالهای بدون لعاب کوچکتر، به ویژه در ظروفی میتوان دید که بدنۀ آنها کاملاً کروی نیست و گاه به تقلید از ظروف بهصورت چند وجهی ساخته شده اند (توحیدی، 1382 : 258).
استفاده از قالب برای ساخت سفالینههای كاربردی، در دورههای تاریخی گسترش یافت، بهطوری كه پارهای از ظروف لعابدار دورۀ اشکانی، داخل قالبهای كندهكاری شده، فشرده و شکل میگرفت (وولف، 1372: 127)؛ دستهای از سفالهای بدون لعاب ساسانی نیز قالب زده بودند (ذكاء و سمسار،1357: 14). قبل از دورۀ سلجوقی تزئینات سفالهای بدون لعاب اغلب نقوش افزوده، کنده یا استامپی بود که میراثی از دورۀ اشکانی و ساسانی به شمار میرفت (دژمخوی، 1386: 27). شیوه به کار بردن قالب در ادوار مختلف یکسان نبوده است مکان و نوع نقش نیز تغییر کرده است. برای مثال گاهی قالب برای تهیه نقش معینی به کار برده میشد که اغلب برای احیای خاطرات و فرهنگ دوران ساسانی، نقش اصلی در میان ترنج های مجزا از هم جای گرفته و نقوشی تاریخی مانند مجالس معاهده سلطنتی و شکار را نشان داده است (کامبخشفرد، 470:1386).
در دورۀ سلجوقی با وجود استفاده از نقوش قبلی، نقوش قالب زده به عنوان رایج ترین شیوۀ تزئین سفالهای بدون لعاب مطرح و در میان سفالهای بدون لعاب دوران اسلامی، به عنوان پرکارترین نقش ظاهر گردید. در تزئین قالب زده، ابتدا قالب چوبی، سنگی یا سفالی به طور جداگانه آماده و نقوش به صورت منفی و مثبت روی آن اجرا میشود، سپس این قالب ها را به سطح ظرفی که هنوز مرطوب است، چسبانده و از داخل، ظرف را به روی نقوش قالب چسبانده و فشار میدهند، تا نقوش روی آن منعکس شود. این تزئین از اوایل اسلام تا دورۀ ایلخانی مرسوم بوده، ولی اوج ترقی آن به دورۀ سلجوقی برمیگردد (کریمی و کیانی، 1364: 11).
تزئینات و نقوش این سفالینهها به نظر میرسد برگرفته از پیش نمونههای تزئینات ظروف فلزی، مفرغی و نقرهای هم زمان دورۀ سلجوقی است. تزیین کوزه و آبخوری و خمرههای کوچک اغلب به وسیله قالب انجام میگرفت و روش قدیمیتر آن تزیین با مهر به طریق فشرده و با استامپ بوده است. تزیینات این ظروف سفالی بدون لعاب عبارتند از اشکال پرندگان، جانوران و طرحهای گیاهی و کتیبهها و نقوش هندسی و انسانی. طی دورۀ سلجوقی تولید سفالینههای قالبزده از رونق بسیاری برخوردار بوده و در مراکز متعددی تولید شدهاند که براساس کاوشهای انجام شدۀ مراکز اصلی ساخت این نوع سفال استخر، نیشابور، ری و ساوه، شوش بوده است. ظروف قالب خوردهای به دست آمده که به نمونهها و ترکیبات ترنج و مروارید و گلبرگهای زمان ساسانی شباهت بسیار زیادی دارد. تصاویر مرغ وحشی و نوشتههای برجسته ساده کوفی ابتدای دوران اسلامی نیز متداول بوده است (بهرامی، 1327: 45؛ کامبخش فرد، 1386: 469-470؛ Watson, 2004: 139-154). سفالهای قالب زده و استامپی در آوه (بازدید نگارنده)، نیشابور (کامبخشفرد، 1386؛ Wilkinson, 1973)، ری، ذلفآباد فراهان (شراهی، 1389)، شوش (کامبخشفرد،1386)، قصر ابونصر (Whitcomb, 1985) شناسایی شده است.
سفالهای ساده: دارای خمیره نخودیاند شامل تنبوشههای سفالی، خمره و ظروفی هستند که کاربرد روزمره داشتهاند. این گونه سفالها در خود محل ساخته شدهاند.
سفالهای لعابدار :این دسته از سفالها داری نقوش تزئینی برجسته اسلیمی و کتیبهدار هستند. خمیره این سفالها از طیفی از کرم مایل به زرد تا نخود را در بر میگیرد. دسته دوم: شامل سفال لعاب دار است که سفالهای لعابدار قلعه توس نوذر را در یک تقسیمبندی کلی میتوان بـه سه گروه مختلف: تک رنگ، نقاشی زیـر لعاب و نقاشی روی لعاب، دستهبندی کرد (شکل23-24 و جدول2) کـه در ادامه به آنها میپردازم:
سفال تک رنگ: خمیرۀ این سفالها شامل رُسی نخودی مایل به قرمز و کائولن است. لعابهای استفاده شده در این سفالها طیفی از رنگهای فیروزهای روشن تا تیره، لاجوردی به کار رفته است. بیشتر این سفالها سادۀ بدون نقش بوده، اما در میان آنها تزئینات مختلف زیر لعاب بهکار رفته که شامل این موارد است: نقش کندۀ هندسی یا اسلیمی، تراش قاشقی، تراش موجی یا افقی، افزودۀ و قالبی. این گروه شامل سفالهای تک رنگ، قالب زده زیر لعاب، اسگرافیاتو یا نقش کنده زیر لعاب.
سفالهای نقاشی زیر لعاب: سفالهای این گروه از لحاظ نوع تزئین متنوع ترین سفالهای این دسته میباشند. بیشتر این سفالها خمیرۀ سفید شبه چینی داشته اما تعدادی نیز با خمیرۀ گل نخودی مایل به قرمز نیز وجود دارد. فرم این سفالها در اشکال مختلف دهانه باز مانند: کاسه و دهانه بسته مانند: بطری، سبو و تُنگ است. شامل سفالهای آبی و سفید میباشد.
سفال قلم سیاه یا سایه نما: این دسته سفالها جزء دسته نقاشی یا نقاشی زیر لعاب قرار میگیرند. در سده ششم ﮬ.ق با به کارگیری خمیر سنگی متشکل از مواد مختلفی چون پودر کوارتز و خاک نرم و پتاس زمینهای سفید برای تزئینات و طیف وسیعی از نقش مایهها فراهم شد (Watson, 2004: 303). در آغاز نقش ظروف سایه نما در شـكل و نـوع تزئینـات رابطـه نزدیكـی بـا زرین فامهای درشت نقش دورة سلجوقی دارد كه در سه دهه قبل از سدة دوازدهم م/ ششم ﮬ.ق در كاشان تولید میشده است (Watson, 2004: 325).
تزئینات این گونه سفالی ابتدا بر روی بدنههای از خمیره سنگی یا کائولنی که با یک لعاب مشکی خمیری پوشانده شده بود به روش حکاکی صورت میگرفته، به این صورت نقش مورد نظر را میتراشیدند و سپس آن را با لعاب میپوشاندند که بعد از پخت به رنگ فیروزهای در میآمد. این نقوش شامل نقوش حیوانی، انسانی، گیاهی و غیره میشد. از این گونه سفال در قلعه خرازان، تپه قلا کهلوی علیا، تپه ابره در، قلعه عمر کندج، قلعه سلطان محمود یا قیز قالای و در برخی محوطههای دیگر بخش مرکزی تفرش بهدست آمد (نوراللهی،1386: 59-65، 74-79).
نقاشی روری لعاب: سفالهای این گروه صرفاً شامل دو گروه زرین فام تکرنگ و مینایی است که خمیرۀ سفید کائولنی دارند. خمیر ظروف زرین فام از دو نوع خاك رس و خاك سفید یا كائولین بوده و معمولاً برای ظروف دارای تزئینات زیاد از خاك سفید استفاده شده است. غالب خمیره سفالهای موجود در این محوطه به رنگ نخودی است.
زرین فام: سفالهای زرین فام شناسایی شده شامل چند تکه از یک ظرف پایه دار با قطعاتی از بدنه است. شیوه آن ترسیم و نقاشی نقوش زرین فام بر روی زمینه سفید است. نقشمایه آن شامل زنی است با چشمان کشیده و دماغ و دهان کوچک و صورت گرد با دستار یا تاجی بر سر که بخشی از موهایش را بر روی سینه انداخته و بخش دیگر بر پشت آن قرار گرفته است. با خطوط اسلیمی قاب گیری شده و لباسهای وی با نقطههای به احتمال گلهای ریز نقش شده، که یادآور پارچههای ابریشمی است. از گونه زرین فام با سبک درشت نقش است (واتسون، 1397: 53-54). اوج دوران هنری سفال زرین فام در قرون میانی اسلامی است که در این دوران مراکز عمده سفالگری از جمله ری، کاشان، جرجان، ساوه و تخت سلیمان با ویژگیهای جغرافیایی و منطقه ای خاص خود به تولید سفال میپردازند (توحیدی، ۱۳۸۲: 274).
علیرغم پژوهشهای باستانشناسی در محوطههای شناخته شده اسلامی هنوز مرکز و منشاء اصلی ساخت اینگونه ظروف بهدرستی مشخص نیست. بوتلر و مارتین، مراکز اولیه ساخت ظروف طلایی را مصر میدانند. پوپ معتقد است که مرکز و منشاء اولیه ظروف زرین فام از ایران آغاز شده و احتمالاً شروع آن از شهر معروف اسلامی ری بوده است (کریمی و کیانی، 1364: 44). این سفالها از لحاظ ویژگیهای تزئینی در گروه سوم از طبقهبندی دهگانۀ زرین فام های فلات ایران قرار میگیرند که تاریخ 544 تا 570 ﮬ.ق برای آنها پیشنهاد شده است (Mason, 1997: 113,116). مشابه این سفالها از لحاظ نقش و ویژگیهای ساخت و پرداخت عموماً در اواخر قرن 6 و اوایل قرن 7 ﮬ.ق تولید شدهاند. این سفالها کاملاً مشابه برخی نمونههای آوه میباشند که گمان میرود در خود شهر آوه تولید شده باشند (لشکری،121-120:1397). همچنین، مشابه کاسههای زرین فام گرگان میباشند (Bahrami, 1988). در سایر قلاع اسماعیلی از جمله الموت (Wilson, 1963: 321)، گردکوه نیز سفالهای زرین فام درشت نقش و زرین فام کتیبه دار به دست آمده است (پرونده ثبتی گردکوه).
سفال مینایی: سه قطعه سفال شکسته چند رنگ مینایی در بررسی قلعه توس نوذر به دست آمد. که دارای تزین گیاهی و کتیبهای بر زمینه سفیدند. مینا در فارسى میانه به معناى مِنوك (امور معنوى و آسمانى) در مقابل گیتِگ (امور مادى و زمینى) و در مفهوم زمرد است. دهخدا، واژه مینایى را منسوب به مینا و کنایه از لاجوردى یا سبزگون دانسته است (دهخدا، 1345: 22011). پژوهشهای صورت گرفته، سفال مینائی صرفاً در بازۀ زمانی 575-616 ﮬ.ق مرکز تولیدی شناخته شدۀ آن شهر کاشان است (ویلسون، 1387: 43Watson, 2004: 364; Mason, 1997: 117;).
لعاب پاشیده: این شیوه در اوایل دوران حکومت سامانیان و به واسطه هنرمندان چینی و محصولات وارداتی آن امپراطوری، به ایران وارد شد، در قرن دوم هجری، همزمان با حكومت عباسیان ارتباط ایران با كشور چین گسترش یافته، بسیاری از دست ساختههای هنری چین از راه دریا و خشكی به سرزمینهای اسلامی چون ایران و عراق و مصر صادر گردید. از طرف دیگر وجود هنرمندان چینی در دربار عباسیان باعث شد تا ذوق تلطیف یافته هنرمندان اسلامی و چینی در این زمینه نزدیكتر شده و در صنایع گوناگون، بویژه سفالگری در سرزمینهای اسلامی نوآوریهایی پدیدآید. در این زمان، خاندان حاکم بر سرزمین چین، سلسلهی تانگ بود و ساخت نوعی سفالینه كه همان شیوه تزئین با لعاب پاشیده است در چین متداول بوده و در اثر توسعه تجارت به كشورهای اسلامی صادر میشده است (کریمی و کیانی،1364 :21). ورود لعاب پاشیده به ایران باعث ایجاد رغبت به این تکنیک در بین هنرمندان و صاحبان ثروت شده و بدین ترتیب این شیوه به مرور در مناطق مختلفی از ایران، بخصوص مناطق شمال شرقی و شهرهایی مانند نیشابور و مناطقی که در مسیر راه تجاری ابریشم قرار داشتند، رایج شد. از این نوع سفال در قلعه خرازان در 3 کیلومتری شمال غرب قلعه توس نوذر و برخی دیگر محوطههای بخش مرکزی تفرش بهدست آمد.
شکل22: سفال های با نقش استامپی و قالبی بدون لعاب قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی اثر).
شکل23: سفالهای لعابدار قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی اثر).
شکل24: طرح سفالهای اسلامی قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی اثر).
جدول 2: شرح و توصیف سفالهای اسلامی توس نوذر (از نگارنده).
ردیف | نام محوطه | توضیحات(گونه) | دوره |
1 | قلعه توس نوذر | سایه نما (سیاه قلم)، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
2 | قلعه توس نوذر | نقش کنده زیر لعاب (اسگرافیاتو)، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
3 | قلعه توس نوذر | نقاشی زیر لعاب (آبی و سفید)، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
4 | قلعه توس نوذر | لعابدار تکرنگ لاجوردی، رسی | قرن6و7 ﮬ.ق |
5 | قلعه توس نوذر | مینایی، کائولن | 575-616 ﮬ.ق |
6 | قلعه توس نوذر | لعابدار تکرنگ فیروزهای، رسی | قرن6و7 ﮬ.ق |
7 | قلعه توس نوذر | لعابدار تکرنگ لاجوردی، رسی | قرن6و7 ﮬ.ق |
8 | قلعه توس نوذر | لعابدار تکرنگ فیروزهای، رسی | قرن6و7 ﮬ.ق |
9 | قلعه توس نوذر | نقش قالبی (زیر لعاب)، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
10 | قلعه توس نوذر | لعابدار تکرنگ لاجوردی | قرن6و7 ﮬ.ق |
11 | قلعه توس نوذر | سایه نما (سیاه قلم)، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
12 | قلعه توس نوذر | لعابدار تکرنگ فیروزه ای، رسی | قرن6و7 ﮬ.ق |
13 | قلعه توس نوذر | نقش کنده زیر لعاب (اسگرافیاتو)، رسی | قرن6و7 ﮬ.ق |
14 | قلعه توس نوذر | نقش قالبی زیر لعاب، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
15 | قلعه توس نوذر | مینایی، کائولن | 575-616 ﮬ.ق |
16 | قلعه توس نوذر | نقش کنده زیر لعاب (اسگرافیاتو)، رسی | قرن6و7 ﮬ.ق |
17 | قلعه توس نوذر | مینایی، کائولن | 575-616 ﮬ.ق |
18 | قلعه توس نوذر | سایه نما (سیاه قلم)، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
19 | قلعه توس نوذر | نقش قالبی زیر لعاب، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
20 | قلعه توس نوذر | نقش قالبی زیر لعاب، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
21 | قلعه توس نوذر | نقاشی زیر لعاب (آبی و سفید) | قرن6و7 ﮬ.ق |
22 | قلعه توس نوذر | لعاب پاشیده، رسی | قرن6و7 ﮬ.ق |
23 | قلعه توس نوذر | نقاشی زیر لعاب (آبی و سفید)، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
24 | قلعه توس نوذر | زرین فام تک رنگ (با نقش انسانی زن)، کائولن | اواخر قرن 6 و اوایل قرن 7 ﮬ.ق |
25 | قلعه توس نوذر | لعابدار تکرنگ لاجوردی، رسی | قرن6و7 ﮬ.ق |
26 | قلعه توس نوذر | سایه نما (سیاه قلم)، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
27 | قلعه توس نوذر | سایه نما (سیاه قلم)، کائولن | قرن6و7 ﮬ.ق |
کاشیها
در بررسی قلعه توس هفت قطعه کاشی زرین فام که به علت تخریب شدید شکسته شدهاند که دارای زمینه سفید قلعی مات هستند و نقش آنها هندسی و گیاهی و جانوری(؟) است که سابیده شده و لعاب آنها دارای ترک خوردگی است و کیفیت بالایی ندارند و 21 قطعه کاشی لاجوردی و فیروزه تک رنگ چلیپایی، مربعی و هشت گوش که این نوع کاشیها به خشتی کوکبی موسومند که برخی از آنها نقش برجسته کتیبهای داشتند بهدست آمد. به گمان که این دو نوع کاشی برای تزئین بخشهای داخلی بنا یا بناها در قلعه توس نوذر به صورت ترکیبی به کار برده شدهاند (شکل2۵-26).
کاشیهای زرین فام : یکی از انواع کاشیهای تزیینی بناها در دوره اسلامی کاشی طلایی یا زرین فام است. این نوع کاشی در شکلها و اندازههای مختلف ساخته میشده است که عبارتاند از ستاره هشت پر به اندازههای مختلف، ستاره شش پر، صلیبی چهار گوشه هشت ضلعی گاهی، نیز شکل آن به مقتضای مناسبت معین اختیار میشود (قوچانی،1371: پیشگفتار). قدیمیترین کاشی زرین فام تاریخ دار که قبلا شناسایی شده است متعلق به سال ۶۰۰ ﮬ.ق است. این کاشی به شکل ستاره هشت پر است و در موزه عربی قاهره نگهداری میشود. قوچانی به یک کاشی دیگر با همین تاریخ اشاره کرده مینویسد: نگارنده موفق به شناسایی یک کاشی به شکل ستاره شش پر شد که نیز دارای تاریخ ۶۰۰ ﮬ.ق است. حاشیه این کاشی علاوه بر تاریخ مذکور با یك رباعی فارسی و یك بیت شعر عربی تزیین شده است. تاریخ ساخت این کاشی چنین است:«فی ذی القعدة ستمایة» و در ادامه کاشی کتیبه داری در موزه برلین شرقی (موزه اسلامی برلین) را معرفی کرده و مینویسد: اخیراً نگارنده در حین بازدید از موزه اسلامی برلن شرقی متوجه کهنسالترین کاشی شناخته شده زرین فام ایران در جهان شده است. این کاشی شکل۷۱ سال کهنسالتر از دو کاشی معرفی شده است. کاشی مذکور در تاریخ نوزدهم جمادی دوم سال ۵۲۹ ﮬ.ق ساخته شده است و به مدفن یکی از سادات تعلق دارد که در عنفوان جوانی در گذشته است. نام این سید علی بن احمدالحسینی است (قوچانی،1371: 1-2).
تاکنون تنها از چند مرکز مانند ساوه، سلطانیه، جرجان، تخت سلیمان و کاشـان بـهعنوان مراکز تولیدی کاشی زرین فام، نام برده شده است (کیانی، 1376؛ واتسون، 1397). کاشیهای زرین فام در بناهایی با کارکردهای مختلف به دست آمدهاند؛ هرچند که واتسون معتقد است، این نوع کاشیهای سبک کاشان در بناهای آرامگاهی، مساجد و زیارتی مانند قم، مشهد بهدست آمدهاند که منحصراً به اقلیت شیعه تعلق دارند، زیرا در دوره سلجوقیان شیعیان مورد آزار و اذیت قرار داشتند. در این دوره مهمترین زیارتگاههای شیعیان در قم و نجف و مشهد بود. گرگان و کاشان، که بیشتر کاشیها در آن شهرها ساخته شدهاند، و همچنین ورامین، از مراکز مهم و پرقدرت شیعیان محسوب میشدند. وی همچنین از کاربرد کاشیهای زرین فام با مضامین غیرمذهبی در بناهای مذهبی متعددی نام میبرد و به کاربرد این کاشیها در بناهای صوفیه نیز اشاره میکند. کارکرد آنها در ارتباط با مراسم تدفین و زیارتگاهی و مذهبی دانسته شده است (واتسون،1397: 213-216). چندین قطعه کاشی شکسته زرین فام بهدست آمده از قلعه توس نوذر متعلق به دوره اسماعیلیان است و این محوطه و قلعه کارکردی غیرمذهبی داشتهاند. اما نظر واتسون در خصوص بنای حمامها و کاخها و غیره پذیرفتنی نیست. این نوع کاشیهای زرین فام در شهرها و محوطههای ذلفآباد فراهان، آوه، ساوه، سلطانآباد، قلعه دختر کرمان، ری، سلطانیه، جرجان، تخت سلیمان، کاشان، مشهد، قم، حریره کیش، ورامین، دامغان، قهرود، نطنز، خارك، یزد، الموت، بیستون، غبیرا شناسایی شده ولی کارگاههای ساخت و تولید این کاشیها تنها در کاشان و تخت سلیمان شناخته شده است (کیانی،1376؛ قوچانی،1401؛Bahrami, 1988; Watson, 1977).
کاشیهای خشتی کوکبی کتیبه دار: این نوع کاشی برای تزئین قسمتهای داخلی و نمای بناها به کار میرفته است. احتمالاً این نوع کاشی در ترکیب با کاشیهای زرین فام در توس نوذر به کار برده شدهاند (بنگرید به واتسون،1397: تصاویر رنگی). در برخی از این نمونهها آثار برجسته کتیبه وجود دارد که نشان میدهد که برخی از این کاشیه متعلق به کتیبهای بودهاند که تخریب شدهاند. شکلگیری کاشی دارای کتیبههای برجسته میبایستی کم و بیش پیچیده بوده باشد. ظاهرا ً قالب جداگانهای برای شکلگیری بدنۀ اصلی کاشی به کار میرفت و قالبهایی هم بر ای قسمتهایی نظیر کنارههای تزیینی که برای هر کاشی این قالب را تکرار میکردند سپس، حروف کتیبه را به طور جداگانه شکل میدادند. این حروف از روی طرحی، احتمالاً کاغذی، بر روی سطح کاشی گل گرفته منتقل میشد (واتسون، 1397: 30). از این نوع کاشیها در دوره ایلخانی در بناهای پیر بکران، منار جنبان اصفهان به کار رفته است. ولی از آنجا که در دوره ایلخانی قلعه توس نوذر بهطور کامل منهدم گردید بود، این کاشیها متعلق به دوره اسماعیلیان میباشد و تاریخ آنها به این دوره بر میگردد.
شکل25: کاشیهای زرین فام قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی اثر).
شکل26: کاشیهای لاجوردی و فیروزهای قالبی قلعه توس نوذر (پرونده ثبتی اثر).
تحلیل تاریخی (مکانیابی و ویرانی)
در دوره اشکانی (سال 247پ.م) با پیشروی نظامی آنها به سمت غرب و تصرف پارت و هیرکانی گام نخست برای تشکیل شاهنشاهی اشکانی برداشته شد. در سال 228پ.م سلوکوس دوم برای سرکوبی اشکانیان اقدام کرد ولی بر اثر نابسامانی های داخلی و مقاومت اشکانیان بدون دستاوردی ناچار به انطاکیه بازگشت و عملاً دست اشکانیان را برای اقدامات دیگر باز گذاشت. بعد وی آنتیوکوس سوم در سال209پ.م به شرق لشکرکشی کرد که چند سال به درازا کشید، در پیکارهای متعدد اشک دوم (217-191پ.م؟) توانست این حمله را دفع کند. اما طی پیمانی فرمانروایی سلوکیان را پذیرفت (ولسکی،1393: 223؛ فرای، 1377: 292). آنتیوکوس چهارم در سال 171 پ.م همزمان با بر تخت نشستن مهرداد اول (پایه گذار راستین شاهنشاهی اشکانی) در لشکرکشی به شرق ایران ناکام ماند. ولی در غرب با تصرف ماد به موفقیتهایی دست یافت و همدان یا هگمتانه به افتخار او اپیفانا نامگذاری شد (فرای،1377: 293). در این زمان اشکانیان با سلوکیان همجوار شدند و هکاتوم پیلوس یا صد دروازه (شهر قومس) به پایتختی برگزیده شد. به هرروی با ضعف ناشی از شکست سلوکیان از رومیان، مهرداد اول در سال 148 پ.م موفق شد که همدان را از دست آنها خارج کند. پیروزیهای مهرداد یکم و فتح ماد به معنای دسترسی به بینالنهرین بود. بنابراین، در این فاصله بین سال 171پ.م تا 148پ.م تفرش و نواحی همجوار به عنوان جبههای نظامی و دفاعی در برابر سلوکیان نقش مهمی داشته است (بنگرید به نوراللهی،1401). قلعه توس نوذر یکی از دژهایی بود که در طی این 23سال بنیان گذاشته شد. علاوه بر جنبه تدافعی، به گمان در این دوران به عنوان مرکز فرماندهی و هماهنگ کننده نقش ایفا میکرده است. در دوره ساسانی این قلعه به عنوان یکی از قلعههای استراتژی و نظارتی بر راههایی که از این ناحیه می گذشتهاند، نقش خود را حفظ کرده بود و با فروپاشی ساسانیان در واقع این قلعه و قلعههای دیگر ناحیه تفرش آخرین خطوط دفاعی ساسانیان را در برابر یورش قبایل عرب تشکیل میداده است (حسن قمی، 1361).
با سقوط ساسانیان این قلعه به نظر میرسد، تا مدتی پس از آن همچنان مورد استفاده بود ولی با نابسامانیهای این دوران این قلعه نیز متروک میشود. دو یا سه سده بعد با توجه به حضور گروههای ناراضی با شکل گیری اسماعیلیان تفرش به عنوان حلقه ارتباطی بین قلعهها و مناطق تحت نفوذ اسماعیلیان با نواحی اصفهان و همجوار مورد توجه قرار میگیرد. در واقع پایهگذاری و بنیان قلعه توس همزمان با سایر قلعههای اسماعیلی از جمله قلعههای اسماعیلی در قزوین و دامغان و دیگر نواحی بوده است. اهمیت این قلعه در این بوده، میتوانسته خطوط ارتباطی ایمن اسماعیلیان با جنوب، جنوب غرب و شرق و غرب را کنترل و تکمیل نماید. نکتهای که در قلعههای اسماعیلی دیده میشود اینست که بیشتر قلاع آنها بر روی قلعههای دوران تاریخی ایجاد شدهاند که نشان دهند آگاهی دقیق آنها نسبت به جغرافیای مناطق مختلف و همچنین ناشی از استراتژی و راهبردی بوده است که آنها در پیش داشتند. بهطور کلی، استراتژی نظامی بنیادین اسماعیلیان به ضرورت دفاعی بود نه تهاجمی. این خط مشی از واقعیتی نشأت میگرفت که آنها در همه جا اقلیت تحت تعقیب کوچکی بودند و دولت آنها پیوستگی سرزمینی نداشت. قلعهها و موضعهای آنها، شاید به استثنای قهستان، مرزهای مشترک و پسکرانهای نداشتند که نیروی انسانی ذخیره را در آنجا مستقر ساخت، انبارها را تمرکز داد و پایگاهی ثابت و پابرجا به وجود آورد. در نتیجه دفاع عمقی غیر ممکن بود. گذشته از این، حرکت از یک نقطه به این دولت به نقطه دیگر همیشه مستلزم عبور از سرزمین دشمن بود. دشواری ارتباطات، و دور افتادگی جایگاههای اسماعیلیان میتوانست هر زمان مایه فروپاشی دولت آنان شود (ویلی، 1386: 96).
بعد از درگذشت اکتای در سال 639ﮬ.ق/1241م گیوک جانشینش شد وی تنها دو سال حکومت کرد، در سال 646ﮬ.ق/1248م منگو قاآن جانشین وی گردید. وی هولاکو را برای تثبیت حکومت مغولان در سرزمینهای مرکزی دنیای اسلام از ایران امروزی و شام تا مرزهای مصر اعزام کرد و به وی دستور داد تا این مناطق را به تصرف در آورد و همچنین بغداد را تصرف کرده به خلافت عباسیان پایان دهد. در این ماموریت اولین چالشی که هولاکو با آن روبهرو بود اسماعیلیان قدرتمند و قلعههای بی شمار آنها بود. بنابراین، بایستی اول این دشمنان را نابود و قلعههایشان ویران گردد (ویلی، 1386: 108). مغولان هنگامی که در اروپا پیشروی میکردند به ویژه به خوبی مجهز به منابع و ماشینهای محاصره نبودند. اما در طی پیشروی هولاکو به درون ایران چون میدانستند احتمالاً مجبور به استفاده از تاکتیکهای محاصره خواهند بود، بهویژه علیه قلاع اسماعیلی، به مهندسان متخصص چینی یا مسلمان خود که تجربه بیشتری در تاکتیکهای محاصره داشتند اتکاء ورزیدند. از قرن دوم تا پنجم ﮬ.ق (هشتم تا یازدهم م.) سپاهیان مسلمان به حمله غافلگیرانه محاصره و شهربندان و نقب زنی برای درهم شکستن مقاومت قلعههایی که محاصره میکردند دست مییازیدند مدافعان ابتدا بیرون قلعه یا شهر میجنگیدند تا مهاجمان را از استقرار در موضعهای محاصره باز دارند.
برای مغولان ویرانی کامل الموت و دیگر قلعههای اسماعیلی موضوعی بود که بالاترین اهمیت را داشت البته نه به دلایل مذهبی بلکه بخاطر مزایای سیاسی و نظامی که عایدشان میشد. تسلیم و نابودی کامل اسماعیلیان برای بسط و گسترش قدرت مغولان به سمت غرب به سرزمینهای مرکزی اسلامی امری اساسی بود.
علیرغم تاکتیکها و شیوههای نظامی کارآمدی که مغولان در یورش هایشان به کار میگرفتند. اما قلعه الموت و قلعههای دیگر مانند لمبسر، گردکوه یا سارو و به ویژه نویزر شاه از سنگ بارانها و تیربارانهای مغولان ایمن بودند و صدمه زیادی ندیدند و توانستند مدت بیشتری ایستادگی کنند، چنانکه مدافعان گردکوه تا 17 سال یعنی سال 669ﮬ.ق /1270م. تسلیم نشدند. مقاومت و ایستادگی گردکوه شاهد و گواه مسلمی است بر اینکه از نظر نظامی و سوق الجیشی، مکان یابی و شیوه قلعهسازی اسماعیلیان کارامد و درست بوده است. با توجه به ایستادگی سرسختانه و موفق دژهای پیشگفته، میتوان گفت چنانچه فاجعه تسلیم میمون دژ (654ﮬ.ق/1256م) رخ نمیداد به گمان اسماعیلیان سالهای بسیار میتوانستند در برابر مغولان ایستادگی کنند (ویلی، 1386: 121). به گمان قلعه توس نوذر همزمان با سایر قلاع اسماعیلی مورد هجوم قرار میگیرد. با توجه به موقعیت آن که امکان محاصره هجوم نیروی پیاده به آن بسیار محدود بود. همچنین، با توجه به سنگهای منجنیق که در محل یافت شده، به این سلاح جهت دفاع مجهز بوده است. در این دوران به گفته مورخین از 32 دیه تفرش، تنها 13 پاره دیه باقی میماند (بنگرید به مستوفی، ج1، 1362 :129). بنابراین، پر بیراه نخواهد بود که بگوئیم قلعه توس نوذر با توجه به محدودیت فضایی و موقعیت جغرافیایی، مدافعان آن امکانات زیادی برای ایستادگی در برابر این هجوم نداشتند. به گمان بیشتر از یک یا دو سال در برابر هجوم تاب نیاوردهاند و قلعه بهطور کامل منهدم شده است.
نتیجهگیری
قلعه توس نوذر بر اساس دادههای باستانشناسی در دوره اشکانیان بنیاد گذاشته شده و در دوره ساسانیان همچنان مورد استفاده بوده است. بعد از فروپاشی سلسله ساسانی این منطقه همچنان رونق خود را حفظ کرد و با توجه به شرایط طبیعی این منطقه در دوره اسلامی پناهگاه ناراضیان و گروههای مخالف از جمله اسماعیلیان گردید که در این ناحیه و نواحی اطراف دارای قلعههای متعددی از جمله قلعه دختر ساوه بودند. قلعه توس نوذر در این دوره توسط اسماعیلیان بازسازی گردید و به گمان آب انبارها و تاسیساتی دیگر به آن برای دوام آوردن در محاصرههای طولانی اضافه شد. از طرفی دیگر میتوان این قلعه را حلقه ارتباطی بین قلاع اسماعیلی در ناحیه اصفهان و ارجان با نواحی ساوه، قزوین و دیگر قلعههای اسماعیلی در قومس، قهستان و کوهستانهای البرز دانست. با یورش مغولان این ناحیه نیز صدمات فراوانی دید و قلعه توس نوذر که در این دوران یکی از پایگاه های اسماعیلی بود نیز منهدم گردید و بهطوری که متون تاریخی بعد حمله مغول اشاره میکنند از 32 دیه تفرش تنها 13 پاره دیه باقی مانده بود. این ارتباطات در دادههای سفالی و معماری منعکس شده است. در بررسی قلعه توس نوذر شواهدی از دورههای بعد از ویرانی آن توسط هلاکو و لشکریانش بهدست نیامد. به نظر میرسد اوج حیات این قلعه تا اواخر حضور اسماعیلیان در آن بوده است. هرچند اسماعیلیان بعد از ویرانی این قلعه تا چند سده بعد در این نواحی و نواحی همجوار حضور داشتند ولی دیگر قدرت سیاسی و نظامی سابق را نداشتند، حضور آنها بیشتر جنبه مذهبی داشته است. عبدالحسین آیتی اشاره دارد به اینکه قصر این قلعه در دوره شاه اسماعیل اول بازسازی میشود، ولی در بررسی شواهدی بهدست نیامد. احتمالاً این نظر بیشتر تحت تأثیر اقدامات و ساختوسازهای بوده است که در این دوره در سطح تفرش انجام شده است به ویژه ساخت چندین بنای مذهبی چون امام زاده قاسم کهک، شاهزاده احمد کوهین و امامزاده ابوالعلی مهدی و بی بی ستین. در بررسی سطحی تعدادی سفال و دادههای دیگر جمع آوری شد که شامل سفالهای دوران تاریخی (اشکانی و ساسانی) و اسلامی است بر اساس شواهد یعنی وجود کورهها و غیره میتوان گفت که بیشتر آنها تولید شده در خود محل بودهاند هرچند در میان آنها میتوان شباهتهای نزدیکی با نمونههای یافت شده در آوه، ری، گرگان و دیگر نواحی همجوار یافت. نمونههای وارداتی شامل سفالهای پرکار زرین فام (با نقوش زن و اسلیمی)، سفالهای مینایی و دیگر گونهها، کاشیهای زرین فام و کاشیهای لاجوردی و فیروزهای، مهرههای فیروزه و لاجورد و برخی ظروف شیشهای هستند که از گرگان، ری، آوه، کاشان و شمال شرق و دیگر نقاط با واسطههایی به قلعه توس نوذر وارد شدهاند. زیرا تولید برخی از آنها از جمله زرین فام و مینایی مستلزم مهارت و فناوری بالایی است.
منابع
آیتی، عبدالحسین (1321). هوگوی ایرانی (نخستین پرواز بشر). یزد: بی نا.
ابوالقاسم فردوسی (1377). پادشاهی نوذر. زو. گرشاسپ. کی قباد. به اهتمام محمد دبیر سیاقی. تهران: نشر قطره.
ابن خردادبه، عبیدالله بن عبدالله (1371). المسالک و الممالک. ترجمه سعید خاکرند. تهران: موسسه فرهنگی حنفاء.
ابوالفضلی، علی، اسماعیل شراهی، علی نوراللهی (1387). پرونده ثبتی قلعه توس نوذر. آرشیو اداره میراث فرهنگی استان مرکزی.
استرابو (1381). جغرافیای استرابو: سرزمینهای زیر فرمان هخامنشیان. ترجمه همایون صنعتیزاده. تهران: بنیاد موقوفات ایرج افشار.
اعتماد السلطنه، محمدحسن خان (1367). مرات البلدان. با تصحیحات و حواشی و فهارس به كوشش عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث. تهران: موسسه انتشارات و چاپ نشر دانشگاه تهران.
بهرامی، مهدی (1327). صنایع ایران. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
توحیدی، فائق (1385). مبانی هنرهای فلزکاری، نگارگری، سفالگری، بافته ها و منسوجات، معماری و خط و کتابت. تهران: نشر سمیرا.
توحیدی، فائق (1382). فن و هنر سفالگری. تهران: انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت).
پرونده ثبتی قلعه گردکوه (1379). گزارش قلعه گردکوه، شماره ثبت: ۲۶۵۰.
پرونده ثبتی (1380). بقایای قلعه نویزر شاه. شماره ثبت: ۵۵۵۱.
پرونده ثبتی قلعه لمبسر (1382). شماره ثبت: ۸۵۷۱.
پوربخشنده، خسرو (1376). بررسی و شناسایی باستانشناسی آشتیان و تفرش علیا. بایگانی پژوهشکده باستانشناسی کشور(منتشر نشده).
رهبر، مهدی (1382). کاوشهای باستانشناسی خورهه. تهران: انتشارات پازینه.
دفتری، فرهاد (137۵). تاریخ و عقاید اسماعیلیه. ترجمه فریدون بدرهای. تهران: انتشارات فروزان نور.
دژ مخوی، مریم (1386). نظری اجمالی بر سفال قالب زده عصر سلجوقی. مجلۀ باستان پژوه ،۹(۱۵)، 27-31.
دهگان، ابراهیم (بیتا). تاریخ اراک. جلد1. اراک: انتشارات فرهنگ.
دهخدا، علی اکبر، (134۵)، لغتنامه دهخدا. جلد چهاردهم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ذکاء، یحیی، سمسار، محمدحسین (13۵7). آثار هنری ایران در مجموعۀ نخست وزیری. تهران: انتشارات نخست وزیری.
ستوده، منوچهر (1345). قلاع اسماعیلیه در رشته کوههای البرز. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
سیفیفمیتفرشی، مرتضی (1361). سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان. تهران: انتشارات امیرکبیر.
شراهی، اسماعیل (1389). گزارش فصل دوم کاوش در محوطۀ ذلف آباد فراهان. آرشیو ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی(منتشر نشده).
شهرابی فراهانی، محمدحسین (1397). قلاع و استحکامات کوهستانی شهرستان تفرش. مطالعه موردی قلعه توس بن نوذر شاه، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهرکرد (منتشر نشده).
کامبخش فرد، سیف الله (1386). سفال و سفالگری در ایران. تهران: انتشارات ققنوس.
كلایس، ولفرام (13۵4). گزارشهای باستانشناسی در ایران. ترجمه مهندس سروش حبیبی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
کریستین سن، آرتور امانوئل (138۵). ایران در زمان ساسانیان. ترجمه رشید یاسمی، ویراستار رضا باغ بیدی. تهران: صدای معاصر.
کریمی، فاطمه، کیانی، محمد یوسف (1364). هنر سفالگری دوره اسلامی. تهران: مرکز باستان شناسی ایران.
کیانی، محمد یوسف (1376). تزیینات وابسته به معماری اسلامی ایران دورهی اسلامی. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
عظیمزاده، هوشنگ (13۵2-13۵4). گزارشهای بررسی و شناسایی شهرستان ساوه و زرندیه. سازمان میراث فرهنگی استان مركزی(منتشر نشده).
لشکری، آرش (1397). بررسی و مطالعه سفالهای زرین فام نویافته آوه. فصلنامه نگره، (4۵)، 117-126.
فرای، ریچارد نلسون (1377). میراث باستانی ایران. ترجمه مسعود رجب نیا. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
قمی، حسن بن محمد (1361). تاریخ قم. مترجم حسن بن علی قمی، مصحح جلالالدین تهرانی. تهران: انتشارات توس.
قوچانی، عبدالله (1371). اشعار فارسی کاشیهای تخت سلیمان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
قوچانی، عبدالله (1401). کاشیهای زرین فام شهر کهن حریره-جزیره کیش. به کوشش مهناز رحیمیفر. تهران: نشر فرسنگ.
حاج سیاح (۱۳۴۶). سفرنامه حاج سیاح. به کوشش حمید سیّاح، به تصحیح سیفالله گلکار. تهران: بی نا.
حسنی، حمیدرضا (1382). مردمنگاری شهرستان تفرش. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور(پژوهشگاه).
مارکوارت، یوزف (1373). جغرافیای ایرانشهر مبنی بر جغرافیای موسی خورنی. ترجمه مریم میراحمدی. تهران: انتشارات اطلاعات.
مستوفی قزوینی، ابی بکر حمدالله (1362). نزههالقلوب. به کوشش گای لسترنج، جلد ۱. تهران: دنیای کتاب.
نوراللهی، علی (1403). استقرارهای ساسانی حوضه رودخانه قرهچای شهرستان تفرش استان مرکزی. پیام باستانشناس،16(30)، 1-34.
نوراللهی، علی (1401). بررسی باستانشناسی استقرارهای دوره اشکانی حوضه آبریز قره چای شهرستان تفرش استان مرکزی. پژوهشهای ایران باستان، (4)، 3-39.
نوراللهی، علی (1386). گزارش بررسی و شناسایی باستانشناختی بخش مركزی شهرستان تفرش استان مرکزی. جلد اول و دوم، آرشیو میراث فرهنگی و گردشگری استان مرکزی، منتشر نشده.
نوراللهی، علی، علیلو، سارا (۲۰۱۶/ ۱۳۹۵). پژوهشی در بناهای آرامگاهی شهرستان تفرش. دیار، (۲)،30-70.
نوراللهی، علی (1397). بررسی باستانشناسی مساجد و تکایای شهر تفرش. رازان، (7)، 93-112.
نوراللهی، علی (1399الف). بررسی باستانشناسی کاروانسرای خانک در مسیر کوهستانی تفرش به ساوه. فصلنامه ایران ورجاوند، 3(۵)، 47-74.
نوراللهی، علی (1399ب). جایگاه و کارکردِ آتشکدۀ نویسِ تفرش از دیدگاه تاریخی و باستانشناختی. رازان، (13)، 10۵-130.
نوراللهی، علی (139۵). سنگنگارههای یازلی چای، گندم کوه و زاغرم. دیار، (١)، 8۵-113.
نوراللهی، علی (1391). مقایسه بنای ملاحسن كاشی با بناهای آرامگاهی شهرستان تفرش در استان مركزی. فصلنامه فرهنگ زنجان، (34-3۵)، 47-79.
بی نام (1362). حدودالعالم منالمشرق الیالمغرب. بهکوشش منوچهر ستوده. تهران: انتشارات کتابخانه طهوری.
واتسون، آلیور (1397). سفال زرین فام ایرانی. ترجمه شکوه ذاکری. تهران، سروش.
وکیلی تبریزی، رضا (1395). تاریخ عراق(سلطان آباد، عراق، اراک). تهران: نشر آیندگان.
ولسکی، یوزف (1393). شاهنشاهی اشکانی. ترجمه مرتضی ثاقبفر. تهران: ققنوس.
وولف، هانس (1372). صنایع دستی کهن ایران. ترجمه سیروس ابراهیم زاده. تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامی.
ویلسن، آلن جیمز (1387). سفالگری اسلامی از آغاز تا دورۀ ایلخانی در موزۀ آشمولین آکسفورد. ترجمه مهناز شایستهفر. تهران: مؤسسه مطالعات هنر اسلامی.
ویلی، پیتر (1386). آشیانه عقاب: قلعههای اسماعیلی در ایران و سوریه. ترجمه فریدون بدرهای. تهران: فرزان روز.
یعقوبی، ابن واضح (1382). تاریخ یعقوبی. جلد1، ترجمه محمد ابراهیم آیتی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
یعقوبی، ابن واضح (2536). البلدان. ترجمه محمد ابراهیم آیتی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
Bahrami, M. (1988). Gurgan Faiences, Ontario: Mazda publisher.
Ricciardi, Roberta Venco (1970). Sasanian Pottery from Tell Mahuz (North Mesopotamia), Mesopotamia (Turin, Italy), Vol.5-6, pp. 428-482.
Lecomte, Olivier (1987). La ceramique Sassanide, in Fouilles de Tureng Tepe I, (sous la direction de Jean Deshayes) 1. Les périodes sassanides et islamiques par Rémy Boucharlat et Olivier Lecomte, avec les contributions de Jean-Claude Gardin et Rika Gyselen, pp.93-121.
Kiani, M. Y. (1982). Parthian sites in Hyrcania: The Gurgan plain, AMI, Erganz. bd. 9· Berlin, D. Reimer.
Keall, E. J., and Keall, M. J. (1981). The Qal’eh-i Yazdigird Pottery: A Statistical Approach, Iran, Vol. XIX, pp.33–80.
Kleiss, Wolfram (1999). Der Chahartaq von Navis im Bergland von Tafresh, in: The Iranian World, Presented to Ezat O. Negahban, Eds. by: A.Alizadeh, S. Malek Shahmirzadi, Y. Majidzadeh, Teheran, Nashr I Daneshgahi, pp. 200-209.
Priestman, Seth M.N. (2013). Sasanian Ceramics from the Gorgan Wall and Other Sites on the Gorgan Plain,” In Sauer, E. W., Rekavandi, H.O., Wilkinson, T.J. et al. 2013: Persia’s Imperial Power in Late Antiquity: The Great Wall of Gorgan and the Frontier Landscapes of Sasanian Iran (British Institute of Persian Studies, Archaeological Monograph Series), Oxbow: Oxford, 447-534.
Kennt, D. (2004). Sasanian and Islamic Pottery from Ras al-khaimah, Classifcation chronology and analyasis of trade in the western Indian ocean, Durham University.
Trinkaus, Kathryn Maurer (1981). The Partho-Sassanian Northeast Frontier: Settlement in the Damghan Plan, Iran, a Dissertation in Anthropology of the University of Pennsylvania.
Trinkaus, Kathryn Maurer (1986). Pottery from the Damghan Plain, Iran: Chronology and Variability from the Parthian to the Early Islamic Periods, Studia Iranica, Vol. 15, No .1, Pp.23-88.
Mason, R. (1997). Mediaeval Iranian Luster Painted and associated wares: Typology in a multidisciplinary study, Iran, Vol 35, pp103-135.
Watson, Olive (2004). Ceramics from Islamic lands, London: Thames and Hudson
Watson, Oliver (1977). Persian Luster Tiles (13th–14th Centuries), PhD thesis, university of London.
Wenke, R. (1975-76). Imperial investments and agricultural developments in Parthian and Sasanian, Khuzestan: 150 B.C. to A.D. 640. Mesopotamia, 10-11, 31-221.
Wilkinson, C. K. (1973). Nishapur pottery of the early islamicperiod. New York: The Metropolitan Museum of art.
Wilson, Ralph Pinder (1963). Appendix C. Persian Pottery at the time of the Assassins, in The castles of the Assassins by Peter Willey, London, G.G. Harrap, pp. 320-328.
Whitcomb, D.S. (1985). Before the Roses and Nightingales: Excavations at Qasr-i Abu Nasr, Old Shiraz, New York: Metropolitan Museum of Art.