در نهاد ادبی شعر معاصر با گسست از ادبیات کلاسیک و تغییرات فرهنگی اجتماعی در سبک فکری، مضامین تازه با گرایش به مکتبهای غربی، مورد توجه قرار گرفت. هیچانگاری (نیهیلیسم) و رمانتیسم یکی از گرایشهای فکری بود که با تحولات اجتماعی سیاسی جامعه، گسترش یافت و بهویژه در دهة سی چکیده کامل
در نهاد ادبی شعر معاصر با گسست از ادبیات کلاسیک و تغییرات فرهنگی اجتماعی در سبک فکری، مضامین تازه با گرایش به مکتبهای غربی، مورد توجه قرار گرفت. هیچانگاری (نیهیلیسم) و رمانتیسم یکی از گرایشهای فکری بود که با تحولات اجتماعی سیاسی جامعه، گسترش یافت و بهویژه در دهة سی شمسی بعد از کودتا، از موتیفهای اصلی شعر شد. شعر غنایی در ادبیات ادامه داشت اما شاعران رمانتیک با تکیه بر اصل آزادی بیان رمانتیسم، بیپروا و به دور از اخلاق، صرفاً به زندگی دنیایی اهمیت دادند و در قالب رمانتیسم سیاه، در بنبستهای زندگی شخصی و اجتماعی به هیچانگاری روی آوردند و از شعر غنایی رایج دور شدند. در این مقاله، مؤلفههای هیچانگاری که همسو با رمانتیسم سیاه است و از شعر غنایی کلاسیک متفاوت شده است، در شعر سه شاعر معاصر: نادرپور، رحمانی و مشیری مورد بررسی قرار گرفته است، روش مطالعه و بررسی منابع، کتابخانهای است. نگارش مقالة توصیفیتحلیلی با انتخاب نمونههای شعری است. نتایج بررسی نشان می دهد: شاعران در برههای از تاریخ زندگی خود بهویژه دهة سی که جامعه درگیر تنشهای حاصل از کودتای 28 مرداد است به اندیشههای هیچانگاری روی آوردند. گرایش به یأس و مرگاندیشی در زندگی، لذتجویی و اروتیک، میخانه رفتن و مستی، علاقه به افیون، مهمترین مؤلفههای رمانتیکی هیچانگاری است که در اشعارشان دیده میشود و در تقابل با شعر غنایی کلاسیک با هدف بیزاری از هستی، خوشباشی گذرا و سرخوردگی اجتماعی سروده شده است. در مقایسه شاعران نیز شعر نصرت رحمانی در این موتیف، سرآمد است.
پرونده مقاله
تحقیقات لیکاف و جانسون در زمینۀ استعاره ثابت کرد که کاربردهای استعاره به حوزۀ مطالعات ادبی محدود نیست و در تفکر بشر ریشه دارد که یکی از مظاهر آن زبان است. استعارۀ مفهومی اصطلاحی است در زبانشناسی شناختی که همراه با الگوی مبدأ_مقصد به تبیین بیشتر استعارههای پیرامون ما م چکیده کامل
تحقیقات لیکاف و جانسون در زمینۀ استعاره ثابت کرد که کاربردهای استعاره به حوزۀ مطالعات ادبی محدود نیست و در تفکر بشر ریشه دارد که یکی از مظاهر آن زبان است. استعارۀ مفهومی اصطلاحی است در زبانشناسی شناختی که همراه با الگوی مبدأ_مقصد به تبیین بیشتر استعارههای پیرامون ما میپردازد. مولانا در مثنوی استعارۀ مفهومی نور را ابزاری زبانی برای گسترش معانی و مفاهیم معرفتی به کار برده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ میدهد که نظریۀ معاصر زبانشناسی شناختی چگونه با استعارۀ مفهومی نور در مثنوی مطابقت معنایی پیدا میکند؟ نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که استعارۀ مفهومی نور به ذات مطلق حضرت حق، آینۀ راهنما، مرشد طریقت، شمس حقیقت، انا الحق ابرار اشاره دارد. به دلیل حجم زیاد مثنوی صد بیت نمونۀ آماری از دفتر دوم انتخاب شده که در آن واژۀ نور 122 بار به کار رفته است.
پرونده مقاله