از جمله راهبردهای برنامهریزی توسعه جامعه عشایری کشور، اسکان است که با اهداف خدماترسانی، عمران و توسعه اجرا شده است. هدف این پژوهش، سنجش سطوح زیست‎پذیری کانون‎های اسکان عشایری در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد بوده است که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. رویک چکیده کامل
از جمله راهبردهای برنامهریزی توسعه جامعه عشایری کشور، اسکان است که با اهداف خدماترسانی، عمران و توسعه اجرا شده است. هدف این پژوهش، سنجش سطوح زیست‎پذیری کانون‎های اسکان عشایری در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد بوده است که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. رویکرد پژوهش، رویکرد ترکیبی (کمی – کیفی – کمی) است. دادههای لازم با ابزار پرسشنامهء محققساخته، مشاهده و مصاحبه‎های نیمه ساخت‎یافته بدست آمد. جامعهء آماری پژوهش، چهار کانون اسکان عشایر بود که در مجموع 272 خانوار داشتند و به صورت تمام‎شماری مورد پرسشگری قرار گرفتند. تحلیل داده‎ها با بهرهگیری از روش‎های تحلیل مسیر و تاپسیس صورت گرفت. نتایج نشان میدهد معیار اشتغال و درآمد بیشترین اثر مستقیم معنیدار را روی زیست‎پذیری دارد. خانوارهای عشایری برخوردار از یک محیط سکونتی آرام، امن، متعادل و پایدار با برخورداری از رفاه اجتماعی، کیفیت زندگی بالاتری دارند. همچنین، بین اندازه جمعیت و نزدیکی به کانون‎های برتر شهری، با زیست‎پذیری کانون‎ها رابطه مستقیم معنادار آماری وجود دارد. در بررسی اثرات غیرمستقیم، معیار جایگاه اقتصادی زنان بیشترین اثر غیرمستقیم معکوس (منفی) را بر زیست‎پذیری کانونهای اسکان نشان می‎دهد. همچنین، رابطه علّی مدیریت بهینه آب و مرتع حاکی از اثر غیرمستقیم معنیدار بر روی زیست‎پذیری است؛ بدین معنی که خانوارهای متکی بر دام‎داری، به اثرات محیط‎زیستی کم‎توجه بوده و بیشترین بهره‎کشی از طبیعت را به عمل می‎آورند. همچنین، از دیدگاه ساکنان، کانون منصورآباد در سطح اول زیست‎پذیری و کانون تلخدان با امتیازهای مناسب و اختلاف کمتر رتبه دوم را دارد. کانونهای حسینآباد و دلی بَجَک به ترتیب در سطوح سوم و چهارم هستند.
پرونده مقاله