با توجه به شرایط خاص جغرافیایی- اقلیمی و مصرف بسیار بالای انرژیهای فسیلی در شهر تهران، طراحی و ساخت بناها و فضاهای شهری همساز با اقلیم و در راستای بهرهمندی مطلوب از انرژیهای تجدیدپذیر از جمله انرژی خورشیدی ضروری است. ویژگیهای کالبدی ساختمانها نقش بسیار مهمی در تنظی چکیده کامل
با توجه به شرایط خاص جغرافیایی- اقلیمی و مصرف بسیار بالای انرژیهای فسیلی در شهر تهران، طراحی و ساخت بناها و فضاهای شهری همساز با اقلیم و در راستای بهرهمندی مطلوب از انرژیهای تجدیدپذیر از جمله انرژی خورشیدی ضروری است. ویژگیهای کالبدی ساختمانها نقش بسیار مهمی در تنظیم شرایط خرد اقلیم و وضعیت حرارتی فضاهای داخلی و بیرونی ساختمانها دارد. هدف این تحقیق تعیین فرم، نسبت ابعادی و جهتگیری مناسب ساختمانها بر اساس میزان دریافت تابش خورشیدی در شهر تهران است. در این تحقیق شش فرم هندسی از جمله مربع، مستطیل، شش ضلعی، هشت ضلعی، شانزده ضلعی و سی و دو ضلعی (دایره) با مساحت و ارتفاع برابر و در راستای رو به جنوب مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از نرمافزار Q-BASIC، زاویه سمت و ارتفاع خورشید استخراج شده، سپس بر اساس روش محاسباتی "قانون کسینوس"، میزان انرژی تابشی دریافتی سطوح قائم ساختمانها در 32 جهت جغرافیایی محاسبه گردید. نتایج نشان میدهد که بیشترین میزان انرژی دریافتی سالانه مربوط به فرم مستطیل با راستای شمالی- جنوبی و کمترین نیز مربوط به فرم مستطیل با راستای شرقی- غربی است. بهترین فرم ساختمان در شهر تهران، مستطیل با راستای شرقی- غربی و بعد از آن فرم مربع است. مناسبترین نسبت ابعادی برای فرم مستطیل با راستای شرقی- غربی در شهر تهران، نسبت 4/1:1 است. مناسبترین جهات استقرار ساختمان برای نسبت ابعادی تعیین شده، جهت جهت 165 درجه جنوب شرقی و غربی و بعد از آن جهت رو به جنوب است.
پرونده مقاله
مقدمه: فضا و عناصر شهری، بدون شناخت هویت آنها فهم نمیشود و هر آنچه از این هویت برمیخیزد، نشأتگرفته از تدبیرها، شگردها، فنها و ابداعهای برنامهریزان، طراحان و معماران بر مبنای مؤلفههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یک قوم و ملت و شرایط سیاسی و محیطی حاکم بر یک مکان می چکیده کامل
مقدمه: فضا و عناصر شهری، بدون شناخت هویت آنها فهم نمیشود و هر آنچه از این هویت برمیخیزد، نشأتگرفته از تدبیرها، شگردها، فنها و ابداعهای برنامهریزان، طراحان و معماران بر مبنای مؤلفههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یک قوم و ملت و شرایط سیاسی و محیطی حاکم بر یک مکان میباشد. در گذر زمان هویت به دو صورت پایدار و ناپایدار (بحرانی) نمود پیدا میکند.هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی عناصر هویتساز پایدار در مساکن بومی شهر تالش با تأکید بر رویکرد ضربآهنگکاوی بوده است.روششناسی تحقیق: روش تحقیق در پژوهش حاضر آمیخته و ترکیبی از رویکردهای کمّی - کیفی با ماهیت تحلیلی- اکتشافی است که برای تجزیهوتحلیل دادهها از مدل حداقل مجذورات جزئی در نرمافزار Warp-PLS و روش کیفی زمینهیابی (مردمنگاری) و ضرباهنگکاوی استفاده شده است. جامعهی آماری تحقیق نیز مساکن شهر تالش بوده که حجم نمونه بر اساس مدل اصلاحشدهی کوکران 340 مسکن برآورد شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش شامل شهر تاش میباشد.یافته ها: یافتههای تحقیق نشان میدهد که مهمترین عناصر هویتساز پایدار در مساکن بومی شهر تالش مربوط به عناصر محیطی (E)، عناصر فرهنگی (C) و عناصر عملکردی (F) میباشد که بر اساس مدل ساختاری به ترتیب ضرایب استخراجشده برای هرکدام 63/0، 48/0 و 43/0 بوده است.نتایج: نتایج حاکی از آن است که شرایط اقلیمی همراه با حضور همزمان چندین ضرباهنگ همچون ارزشهای فرهنگی و نیازهای عملکردی در سیر چرخهای و خطی زمان نقش اصلی را در شکلگیری هویت پایدار مساکن بومی شهر تالش به خود اختصاص دادهاند.
پرونده مقاله
مسکن بهعنوان یکی از مهمترین عناصر سکونتگاههای انسانی، بهویژه در مناطق روستایی محسوب میشود. با اینوجود تأمین مسکن مناسب، یکی از چالشهای عمده در نواحی روستایی به دلیل قدرت مالی پایین روستائیان و همچنین آسیبپذیری مساکن در برابر بلایای طبیعی محسوب میگردد. بنابراین چکیده کامل
مسکن بهعنوان یکی از مهمترین عناصر سکونتگاههای انسانی، بهویژه در مناطق روستایی محسوب میشود. با اینوجود تأمین مسکن مناسب، یکی از چالشهای عمده در نواحی روستایی به دلیل قدرت مالی پایین روستائیان و همچنین آسیبپذیری مساکن در برابر بلایای طبیعی محسوب میگردد. بنابراین تمامی دولتها در سالهای اخیر به سیاستهایی همچون اعطای اعتبارات و وامهای کمبهره در راستای ارتقای کیفیت مساکن روستایی مبادرت نمودهاند. سیاستی که باعث تغییراتی در بطن روستاها و الگوهای مسکن گردیده است. از اینرو، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیرات اعتبارات و وامهای مقاومسازی مساکن در نواحی روستایی شهرستان ماسال (روستاهای شالماء، مرکیه و درخانه) در دو بعد الگوی مسکن و هویت روستا میباشد. در این راستا، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با تأکید بر رویکرد کیفی-کمی میباشد که برای جمعآوری اطلاعات از روش میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشگری) استفاده شده است. جامعهی آماری تحقیق نیز شامل مساکن روستاهای مورد مطالعه میباشد که حجم نمونه بر اساس روش کوکران 383 مسکن برآورد گردیده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که عمدهترین تأثیر اعتبارات و وامهای مقاومسازی، ارتقای استحکام مساکن جدید و نوسازیشده نسبت به مساکن قدیمیتر میباشند. همچنین از سایر تأثیرات این تسهیلات میتوان به کاهش فعالیتهای زیستی در واحد مسکونی، کاهش سطح زیربنای مساکن، کاهش تعداد اتاقها و تغییر در نوع پلان و سازههای مساکن اشاره کرد. از طرفی نتایج نیز حاکی از کاهش هویت در کالبد روستاها از منظر تعلق مکانی و همچنین کاهش ارزشهای فرهنگی و تطابق با الگوی کهن و سنتی در طراحیهای جدید واحدهای مسکونی میباشد.
پرونده مقاله