هدف از نوشتار حاضر شناخت و تبیین نقش و کارکرد یکی از آرایه های ادبی در آفرینش تصاویر و مضامین اجتماعی در داستان کوتاه است. پاسخ دادن به این سؤال که آیا صنایع گوناگون ادبی به کار رفته در داستان های کوتاه فارسی، به ویژه تمثیل، می توانند علاوه بر نمایش ظرافتهای بیانی و ب چکیده کامل
هدف از نوشتار حاضر شناخت و تبیین نقش و کارکرد یکی از آرایه های ادبی در آفرینش تصاویر و مضامین اجتماعی در داستان کوتاه است. پاسخ دادن به این سؤال که آیا صنایع گوناگون ادبی به کار رفته در داستان های کوتاه فارسی، به ویژه تمثیل، می توانند علاوه بر نمایش ظرافتهای بیانی و بلاغی، نقش عناصر زیبایی شناختی را به عنوان پدیده ای پویا، در نمایش بهتر شرایط سیاسی و اجتماعی زمان ساخت اثر نشان دهند؟،اهمیت و ضرورتِ بررسی تمثیل و کارکرد اجتماعی آن را در یکی تازه ترین انواع ادبی در زبان فارسی به خوبی معلوم می سازد. به طوری که می توان ادعا کرد درک و برداشت اجتماعی از داستان های تمثیلی بر جذابیت مباحث و مطالعات فرامتنی می افزاید. روش گردآوری در این جستار بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و شیوه پژوهش بر پایه روش توصیفی-تحلیلی است که ابتدا خلاصهای از هر دو داستان آمده و سپس مصادیقی از تمثیلهای اجتماعی بهکاررفته در آن ها کشف و مورد تحلیل مضمون و محتوا قرارگرفته است. بافت و ساختار درونی هر دو داستان مورد بحثِ ما در این مجال به گونه ای است که پس از این بررسی، این نتیجه حاصل شد که نویسنده از قالب تمثیل برای بهتر نشان دادن وجوه نواقص و معایب جامعه ی روزگارش بهره برده و مفاهیم اجتماعی – سیاسی عصرش را در بطن یک داستان تمثیلی جای داده است.
پرونده مقاله
تمثیل جزء اصطلاحاتی است که حوزهی معنایی وسیعی را در بر میگیرد، اما در شعر و بلاغت فارسی عمدتاً در سه حوزهی تشبیه، ضرب المثل و روایتهای داستانی یا آلیگوری به کار رفته است. از طرفی خاستگاه تمثیل را بیشتر در فلسفه و کلام دانستهاند تا خود ادبیات؛ از این رو رابطهی آن ب چکیده کامل
تمثیل جزء اصطلاحاتی است که حوزهی معنایی وسیعی را در بر میگیرد، اما در شعر و بلاغت فارسی عمدتاً در سه حوزهی تشبیه، ضرب المثل و روایتهای داستانی یا آلیگوری به کار رفته است. از طرفی خاستگاه تمثیل را بیشتر در فلسفه و کلام دانستهاند تا خود ادبیات؛ از این رو رابطهی آن با متون خرد گرا یک رابطهی مستقیم است. در تاریخ ادبیات فارسی، حکیم ناصر خسرو قبادیانی شاعر قرن پنجم هجری یکی از برجستهترین تولیدکنندگان متنهایی است که از مضامین تمثیلی به ویژه در اشعارش به شکل قابل توجهی استفاده کرده است و این از دیدگاه نقد ادبی قابلیت تحلیل و بررسی بسیار دارد. در این مقاله میزان گرایش ناصر خسرو به استفاده از انواع تمثیل و مضامین تمثیلی نشان داده شده است و از طرفی تأثیر مبانی فکری و عقیدتی دستگاه اسماعیلیه در چگونگی به کارگیری این مضامین واکاوی شده است. ناصر خسرو در اشعارش عمدتاً از تشبیه تمثیلی و روایتهای داستانی یا آلیگوری نسبت به دیگر اشعار تمثیل استفاده کرده است. در تمثیلهای او لایهی بیرونی یا روساخت قصه و تشبیه مجموعهای است از تصاویر، اشخاص، اشیا و اعمالی که در زیر ساخت خود یک پیام اخلاقی یا تعلیمی و یا یک ایدهی ذهنی را در بر دارد.
پرونده مقاله