رابطه بین هوش هیجانی با موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی در کارکنان دانشگاه UTM مالزی
محورهای موضوعی : برنامه درسی
1 - دکترای تخصصی برنامه ریزی درسی، استادیار آموزش و پرورش.
2 - دکترای تخصصی مدیریت آموزشی، استادیار دانشگاه فرهنگیان استان خوزستان
کلید واژه: هوش هیجانی, سلامت روانی, موفقیت سازمانی, کارکنان دانشگاه مالزی,
چکیده مقاله :
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین هوش هیجانی و موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی کارکنان صورت پذیرفت. روش پژوهش توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارمندان دانشگاه های مالزی به تعداد 450 نفر بود. روش نمونه گیری به صورت تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی(1980) بار- آن و پرسش نامه محقق ساخته موفقیت سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روش محتوایی و سازه و صوری تأیید گردید و پایایی اندازه گیری، از طریق فرمول آلفای کرونباخ به اندازه 87/0 تأیید شد. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری PLS 3 و نیز نرم افزار آماریSpss استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین هوش هیجانی با موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی در کارکنان دانشگاه UTM مالزی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
The aim of the present study was to investigate the relationship between emotional intelligence and organizational success using employees' mental health. For this purpose, a number of 450 individuals (400 male and 50 female) from the employees of Malaysian universities were selected through a stepwise random sampling method. In order to collect the data, the standard questionnaire of emotional intelligence and a researcher-made scale for organizational success were utilized. The validity of the questionnaires was confirmed using the content, structure and form method, and the reliability of the measurement was confirmed as 0.87 using the Cronbach's alpha. Structural equation modeling via PLS3 and SPSS were employed to analyze the collected data. The findings of this study indicated that there is a relationship between emotional intelligence and organizational success.
| فصلنامه « پژوهشهاي برنامه ريزي درسي و آموزشی» واحد چالوس سال سیزدهم، شماره دوم، پاييز و زمستان 1402 – صفحات 24-13 |
Https://dorl.net/dor/20.1001.1.22517758.1402.13.2.1.5
رابطه بین هوش هیجانی با موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی در کارکنان دانشگاه UTM مالزی
جمهور طرفی1، حسن جرفی2
تاریخ دریافت: 15/09/1401 تاریخ پذیرش:09/07/1402
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین هوش هیجانی و موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی کارکنان صورت پذیرفت. روش پژوهش توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارمندان دانشگاههای مالزی به تعداد 450 نفر بود. روش نمونه گیری به صورت تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی(1980) بار- آن و پرسش نامه محقق ساخته موفقیت سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روش محتوایی و سازه و صوری تأیید گردید و پایایی اندازهگیری، از طریق فرمول آلفای کرونباخ به اندازه 87/0 تأیید شد. به منظور تحليل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری PLS 3 و نیز نرم افزار آماریSpss استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین هوش هیجانی با موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی در کارکنان دانشگاه UTM مالزی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
واژههایکلیدی: سلامت روانی، هوش هیجانی، موفقیت سازمانی، سلامت روانی، کارکنان دانشگاه مالزی.
1- دکترای تخصصی برنامه ریزی درسی، استادیار آموزش و پرورش. torfijomhoor@gmail.com
2- دکترای تخصصی مدیریت آموزشی، استادیار دانشگاه فرهنگیان استان خوزستان. Hassan.jorfi@gmail.com
مقدمه
كسب آرامش و اطمينان و دوري از افسردگي و اضطراب از اساسيترين نيازهاي فطري آدمي است و از ديرباز جزء مسائل اساسي بشر بوده است. همين امر موجب شده تا در اديان الهي و آيينهاي كهن بشري، ضمن تشريح علل آرامش روحي و رواني، راهكارهايي براي پاسخ به اين نياز اساسي بشر ارائه گردد. از طرف ديگر، بهداشت و سلامت رواني يكي از نيازهاي اجتماعي نيز هست؛ چرا كه عملكرد مطلوب جامعه مستلزم برخورداري از افرادي است كه از حيث سلامت و بهداشت رواني در وضعيت مطلوبي قرار داشته باشند. بر همين اساس، يكي از اهداف و برنامههاي نظامهاي اجتماعي، تلاش براي بالا بردن رفاه و بهزيستي افراد جامعه است. در اين ميان با تأملي كوتاه در شرايط كنوني جامعه و در نظر گرفتن گسترش و تعميق روزافزون ارتباطات انساني در سطوح بينالمللي و جهاني، اين نكته احساس ميشود كه عوامل برهمزنندۀ تعادل، آرامش و سلامت روان و علل پديدآورندۀ بحرانهاي رواني، افزايش و پيچيدگي خاصي يافته و متقابلاً احساس نياز فردي و اجتماعي به سلامت و آرامش رواني افزايش روزافزوني پيدا كرده است. بهطور کلی سلامت روانی عبارتند از: وضعیت رفاه و بهبودی که طی آن هر فرد بتواند تواناییهای بالقوۀ خویش را تحقق بخشد، بتواند با استرسهای معمول در زندگی مقابله کند، بتواند به شکل مثمرثمر و سازندهای به کار و فعالیت بپردازد و در اجتماعی که به آن تعلق دارد نقش مؤثری ایفا کند. سلامت روان یکی از مهمترین عومل مؤثر در ارتقا و تکامل انسانها محسوب میشود (چو، هسلام،2010). درباره مفهوم سلامت روان در میان روانشناسان اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. بنابر تعریف سازمان جهانی بهداشت، سلامت روان عبارت است از: قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب. در واقع، سلامت روانی چیزی بیش از عدم وجود بیماری روحی است؛ بدین معنا که صرفأ به لحاظ نداشتن بیماری روحی نمی توان سلامت روانی را در فرد صد در صد تأیید کرد (خلعتبری و همکاران، 1390). سلامت روانی، مفهومی است که چگونگی تفکر، احساس و عملکرد ما را در مواجهه با موقعیت استرس زا نشان می دهد، به عبارت دیگر، به میزان برخورداری از سلامت روانی، عملکرد افراد در کنترل استرس، برقراری ارتباط با دیگران، ارزیابی و انتخاب راهبردهای مقابله متفاوت است (جوهانسن و همکاران، 2009). بر اساس نظر روانشناسان، یکی از عواملی که باعث ارتقای سلامت روان افراد می شود و نقش پیش بینی کننده ای در این زمینه دارد، هوش هیجانی می باشد (قادری، شمسی،1394). هوش هیجانی امروزه از جایگاهی رفیع، مطمئن و غیر قابل انکاری در عرصه ورزش برخوردار است و دیدگاه جدیدی را درباره پیش بینی عوامل مؤثر برموفقیت فراهم میکند. از این رو، هوش هیجانی بزرگترین عامل برای پیش بینی عملکرد فرد در محیط کار و قوی ترین نیرو برای رهبری و موفقیت است و بهترین امتیاز هوش هیجانی این است که به عنوان یک مهارت بسیار انعطاف پذیر، افراد میتوانند با تمرین، آن را بهبود بخشند (صبحی قراملکی،1391). هوش هیجانی نوعی استعداد عاطفی است که تعیین میکند از مهارتهای خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده کرد- حتی کمک میکند فکر در مسیری درست به کارگرفته شود( لی ، هاوانگ،2016) هوش هیجانی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی و در بده بستانهای روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است (پون مالی و الکس، نگپال، موسیل ،2018).
برخی مطالعات نشان دادهاند که مؤلفههای هوش هیجانی یک پیشبینی عمده بر شاخصهای سلامت روانی (از جمله موفقیت سازمانی) و عملکرد بین فردی محسوب میشوند. هوش هیجانی اولين بار در سال 1990 توسط روانشناسي به نام سالوي براي بيان كيفيت درک احساسات افراد همدردی احساسات دیگران و توانایی مطلوب خلق و خو بکار رفت. در این راستا بار-آن هوش هيجاني را مجموعه تواناييهاي غير شناختي، توانشها و مهارتهايي تعريف ميکند که بر توانايي رويارويي موفقيتآميز با خواستهها، مقتضيات و نشانههاي محيطي تأثير ميگذارند. (بار-آن، 2009). هوش هيجاني ما را قادر ميسازد تا بتوانيم احساسات خود را شناخته و آن را بهصورت مطلوبي ابراز و اداره كنيم. هوش هيجاني ما را نسبت به حالات هيجاني گروه و رويدادها و ارتباطات حساس ميسازد. هوش هيجاني موجب افزايش آگاهي و مهارتهاي ارتباطي ميشود و نتيجهاش اثربخشي كار گروهي و برقراري ارتباط با ديگران است. تعریف هوش هیجانی از نظرگلمن عبارتند از: توانایی برانگیختگی خود، پایداری در مواقع شکست، توانایی کنترل انگیزههای ناگهانی و تمایلات، به تأخیر انداختن و ارضاء تمایلات، توانایی نظم بخشیدن به حالتهای روحی و توانایی اصرار ورزیدن و امیدواری میداند (گلمن، 2010). هوش هیجانی عبارتند از: درک احساسات خود و درک احساسات طرف مقابل و ایجاد ارتباط متقابل بین آن دو بهصورت مؤثر (بار - آن، 2009). همچنین هوش هیجانی نقش کلیدی را در اثربخش شدن سازمانها در دنیای امروزین ایفا میکند ( بارچارد و کریستین، 2009). هوش هیجانی عاملی جهت بالا بردن تواناییهای فردی در کنترل احساسات و هیجانات و بررسی این احساسات جهت درک آنها میتواند باشد ( گلروئیز و همکاران، 2008). از طرفی دیگر، هوش هیجانی بالا، باعث میشود افراد، مهارتهای حل مسأله – مقابله با فشارها و سازگاری تفکرات خاص، خلاقیت بالا، روحیه همکاری و کمک به دیگران و تشخیص موقعیتهای خطرناک و عکسالعمل در مقابل آنها را به خوبی انجام دهند (دویس و کراس، 2003). ارتقاء سطح تعاملات سرپرستان و کارکنان تا این سطوح باعث رسیدن به موفقیت سازمانی شده و سلامت روانی را افزایش میدهد. در ارتباط بین هوش هیجانی و موفقیت سازمانی وانگ ولاورتأثیر مهارتهای مدیریت هوش هیجانی را در سلامت روانی و موفقیت سازمانی بررسی کردهاند آنان دریافتند که هوش هیجانی با عملکرد شغلی و موفقیت سازمانی رابطه مستقیم دارد. هوش هیجانی به ما کمک میکند که فرد مسئولیتپذیری در جامعه باشیم بالا بودن هوش هیجانی، افراد را شادتر و از نتایج عملکرد خود راضی و خشنود و سبب موفقیت سازمانی میشود و به تبع آن سلامت روانی در چنین سازمانهایی تأثیر مثبتی بر عملکرد سازمانی خواهد گذاشت. دولویکس و هیکس در حمایت از نظریه هوش هیجانی در تحقیقات علمی خود نشان دادند که هوش هیجانی با پیشرفت و موفقیت فردی و سازمانی در محیط سازمان و نیز با سلامت روانی همبستگی زیادی دارد (گلمن، 2011).
بکارگیری زیاد از هوش هيجاني، روش بسيار خوبي است كه انرژي را در يك جهت متمركز ميكند و نتيجه بسيار عالي در پي دارد. محققان هوش هيجاني را در كنار سي و سه رفتار شغلي مهم آزمايش كردند و متوجه شدند كه هوش هيجاني، اكثر آنها را در درون خود جاي ميدهد و جزئي از وجود خودش ميكند، از جمله در مديريت زمان، انگيزه، بينش و ارتباط. شما ميتوانيد به شيوههاي مختلف از هوش هيجاني، براي بهبود موفقیت سازمانی، استفاده كنيد. هوش هيجاني آنقدر براي موفقیت سازمانی ضروري است كه 60 درصد عملكرد در انواع شغلها در سازمان را شامل ميشود. هوش هيجاني به تنهايي بزرگترين عامل براي پيشبيني عملكرد فرد در محيط كار و قويترين نيرو براي رهبري و موفقيت است. پژوهش انجام شده در دانشگاه كوئينزلند (Queensland) استراليا نشان ميدهد، كساني كه هوش هيجاني خود را رشد ميدهند، معمولاً در سازمان خود موفقند و كساني كه هوش هيجاني و سلامت روانی ضعيفي دارند ميتوانند تنها با تلاش براي بهبود هوش هيجاني خود به پاي همكاراني كه در هر دو بسيار عالي هستند برسند. هوش هيجاني و موفقیت سازمانی دست در دست يكديگر دارند. اين يافتهها در كاركنان همه صنايع در همه سطوح و در همه جاي دنيا صدق ميكند. تاكنون شغلي پيدا نشده كه در آن عملكرد ربطي به هوش هيجاني نداشته باشد. امروزه اهمیت هوش هیجانی بیش از پیش مطرح شده است . دانیل گلمن در اثر برجسته خود، به نام "چه چیزی یک رهبر را میسازد" درباره قدرت هوش هیجانی چنین میگوید: زمانی که نسبت مهارتهای تکنیکی بهرۀ هوش را با هوش هیجانی به عنوان اجزای عملکرد مطلوب ارزیابی کردم، اهمیت هوش هیجانی دو برابر سایر عوامل بود، بعلاوه ارزیابی نشان داد که بین موفقیت سازمانی و هوش هیجانی مدیران آن ارتباط مستقیم وجود دارد. لذا سوال اصلی این تحقیق آن است که چه رابطه ای بین هوش هیجانی با موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی در کارکنان دانشگاه UTM مالزی وجود دارد؟
مروری بر ادبیات نظری:
موفقیت:
موفقيت چيست؟ تعاريف زيادي براي موفقيت وجود دارد. يک تعريف"بالفعل کردن استعدادهاي نهاني است". تعريف ديگر"دستيابي به هدفي است که در نظر انسان ميباشد و با رسيدن به آن هدف براي خود موقعيت و اعتباري کسب ميکند". پس، فرد موفق، کسي است که به آرزوهايش ميرسد و احساس رضايت خاطر ميکند که اين امر، خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگي است. با توجه به اينکه موفقيت، حوزه گستردهاي دارد ميتوان آن را از دو بعد بررسي کرد: يکي بعد فردي است که در آن موفقيت به تلاش و کوشش خود فرد برميگردد. بعد ديگر که کمي هم پيچيدهتر است موفقيت سازماني است. عامل اين نوع موفقيت تنها تلاش خود فرد نيست، بلکه اطرافيان و همکاران هم در موفقیت سهيم هستند و موفقيت تنها به خود فرد برنميگردد، بلکه متوجه همکاران يا سازمان او نيز ميشود(گنجی، 1386).
هوش هیجانی:
تاريخچة هوش هيجاني :
اصطلاح هوش هيجاني در سال (1995) توسط دانيل گلمن مطرح شد و بحث هاي بسياري را بر انگيخت هوش هيجاني 2 با توانايي درك خود و ديگران يعني شناخت هرچه بيشتر احساسات ،عواطف خويش و ارتباط و سازگاري فرد با مردم و محيط كه پيوند دارد. پژوهشگران با ارزيابي مفاهيمي چون مهارتهاي اجتماعي . توانايي هاي بين فردي ، رشد رواني و وقوف فرد بر هيجانهاي خويش و توان كنترل آن هيجان ها توصيف و تبين هوش هيجاني غير شناختي پرداخته اند . بار – آن هوش هيجان ، هوش غير شناختي ، را عامل مهمي در شكوفايي توانايي هاي افراد براي كسب موفقيت در زندگي تلقي مي كند آن را با سلامت عاطفي و در مجموع با سلامت رواني مرتبط مي داند . باز آن را براي اولين بار در سال 1980 هوش بهر هيجاني را مطرح كرد و در همان سال به تدوين پرسشنامه هوش هيجاني پرداخت به اعتقاد بار آن هوش شناختي تنها شاخص عمده براي پيش بيني موفقيت افراد نسيت ، زيرا بيشماري از افراد با هوش شناختي بالايي دارند ولي آن طور كه بايد در زندگي موفق نيستند. با وجود اين سنجش بهر اجتماعي به نحوي روز افزون در تعيين و تشخيص حدود و توانايي هاي ذهني و رفتاري افراد اعم از هنجار و ناهنجار مورد استفاده قرار ميگيرد. بديهي است با توجه به اشارة مختصري كه به كاستي هاي اين مقياس شده توقع پافشاري بر نتايج مرتمت مرتب بر آن از احتياط علمي به دور است .شايان به ذكر است كه با همة تلاشهايي كه از سال 1995 تا كنون براي تبيين و تعريف هوش به عمل آمده ، بعد عاطفي يا هيجاني آن بدان گونه كه بايد مورد توجه قرار نگرفته است . از اين تاريخ به بعد گزارش كساني كه از دير باز در انديشة تدوين ابزاري براي سنجش اين حيطه ذهني غير شناختي بودند و مي خواستند آن را با معيار مناسب ديگري محك بزنند و جلوه هاي آن را با عدد و رقم مجسم كنند منتشر شد و در اختيار انديشمندان ، روان شناسان قرار گرفت. اين كه تلاش جديد تا چه اندازه روشنگر بخش ديگري از واقعيت هاي پيچيده ذهن آدمي است موضوعي است كه آينده به آن پاسخ خواهد گرفت (شریفی، 1376).
تعريف و پيشينه هوش هيجاني :
تعريف هوش هيجاني نيز مانند هوش غير شناختي دشوار است اين اصطلاح از زمان انتشار كتاب معروف گلمن (1995) به گونه اي گسترده به صورت بخشي از زبان روزمره درآمد و بحثهاي بسياري را بر انگيخت گلمن مصاحبه اي با جان اينل (1996) هوش هيجاني را چنين توصيف مي كند : « هوش هيجاني نوع ديگري از هوش است اين هوش مشتمل بر شناخت احساسات خويشتن و استفاه از آن براي اتخاذ تصميم هاي مناسب در زندگي است توانايي اداره مطلوب خلق و خوي با وضعرواني ، كنترل و تكانش ها است عاملي كه به هنگام شكست ناشي از دست نيافتن به هدف در شخص ايجاد انگيزه و اميد مي كند . هم حسي يعني آگاهي از احساسات افراد پيرامون شماست مهارت اجتماعي يعني خوب كنار آمدن با مردم و كنترل هيجانهاي خويش در رابطه با ديگري و توانايي تشويق و هداست آنان است . گلمن در همين مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش شناختي و هيجاني مي گويد هوش بهر در بهترن حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقيت هاي زندگي است ، 80 درصد موفقيت ها به عوامل ديگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسياري از موارد در گروه مهارت هايي است كه هوش هيجاني را تشكيل مي دهد . هوش غير شناختي ابعاد شخصي هيجاني اجتماعي و حياتي هوش را كه اغلب بيش از جنبه هاي شناختي آن در عملكرد هاي روزانه مؤثرند مخاطب قرار مي دهد . هوش هيجاني با توانايي درك خود و ديگران ( خود شناسي و ديگر شناسي ) ارتباط با مردم و سازگاري فرد با محيط پيرامون خويش و پيوند دارد . به عبارت ديگر هوش غير شناختي پيش بين موفقيت هاي پيرامون خويش و پيوند دارد يه عبارت ديگر ههوش غير شناختي پيش بين موفقيت هاي فرد رادر ميسر مي كند و سنحش و اندازه گيري آن به منزله اندازه گيري و سنجش و توانايي هاي شخص براس سازگاري با شرايط زندگي و ادامة حيات در جهان است . ( بار – آن ، 1997)
پیشینه تحقیق:
آهنگ و همکاران(1401) در مقاله ای به بررسی رابطۀ میان هوش هیجانی و ترومای سازمانی: رویکردی اسلامی به تحقیق پرداختند. روش این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از جهت شیوة گردآوری دادهها توصیفی−پیمایشی میباشد. جامعة آماری پژوهش حاضر شامل همه کارکنان ادارة کل بنادر و دریانوردی میباشد که مطابق جدول مورگان تعداد 86 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادههای پژوهش، با استفاده از پرسشنامههای استاندارد هوش هیجانی و ترومای سازمانی جمعآوری و از طریق روش معادلات ساختاری بهوسیله نرم افزار Smart-PLS تجزیه و تحلیل شد. روایی دادههای جمعآوری شده از طریق آزمون متوسط واریانس استخراجشده (AVE) و پایایی آنها نیز از طریق آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد هوش هیجانی تأثیر منفی و معناداری به میزان منفی شصت درصد بر ترومای سازمانی دارد. همچنین در تحقیقی دیگر اکبری و همکاران (1401) در مقاله ای به نقش واسطه ای سلامت معنوی در ارتباط بین هوش هیجانی و اعتیاد به تلفن همراه به تحقیق پرداختند. روش کار روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه مدارس دولتی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1398 بود که از میان آنان نمونه ای به حجم 250 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد و به پرسش نامه های اعتیاد به تلفن همراه، هوش هیجانی و سلامت معنوی پاسخ دادند. داده ها نیز با شاخص های آمار توصیفی, ضریب همبستگی پیرسون و الگوی روابط ساختاری تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که اعتیاد به تلفن همراه با نمره کل هوش هیجانی و مولفه های آن و با سلامت معنوی ارتباط منفی داشت. همچنین سلامت معنوی با نمره کل هوش هیجانی و مولفه های آگاهی و خودانگیزی ارتباط مثبت داشت.
رئیسی و همکاران (2022) در مقاله ای به بررسی رابطه هوش هیجانی با سلامت روان دانش آموزان متوسطه اول شهر نیکشهر به تحقیق و بررسی پرداختند. این تحقیق در در شهر نیکشهر از حجم آماری معین و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی از 60 نفر از دانش آموزان پایه های هفتم، هشتم و نهم ، مدارس پسرانه متوسطه اول باروش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای گزینش شدند مورد پژوهش و بررسی قرار گرفتند فرض اصلی این پژوهش در این بود که هوش هیجانی عاطفی و مولفههای آن و با سلامتروان رابطه معناداری دارد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل هوش هیجانی ماییر و سالووی (1966) که در قالب سیاست 5 گزینهای لیکرت تنظیم شده است، استفاده کرده و برای تجزبه و تحلیل دادههای سلامتروان هم از آزمون گلدبرگ (1972، به نقل از تقوی 1380) در قالب پاسخهای 4 گزینه ای لیکرت استفاده شد.نتایج حاصله رابطه معنادار هوش هیجانی و سلامت روانی در دانش آموزان متوسطه اول پسرانه را مورد تایید قرار دارد. ملایی و همکاران (1390) در مقاله ای تحت عنوان (ملایی، عین اله، هروی، لادن، افتخارالدین، رضا، و آسایش، حمید. (1390). بررسی رابطه هوش هیجانی و موفقیت مدیران آموزشی دانشگاه علوم پزشکی گلستان به تحقیق و بررسی پرداختند. جامعه آماری در این تحقیق کلیه مدیران آموزشی دانشگاه علوم پزشکی گلستان به تعداد 96 نفر (45 نفر زن و 51 نفر مرد) بوده است که به روش سرشماری اطلاعات در سال 1387 جمع آوری شد. ابزار جمع آوری اطلاعات, پرسش نامه های دموگرافیک, هوش هیجانی شرینگ و موفقیت بود. رابطه بین میزان هوش هیجانی و میزان موفقیت با استفاده از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن بررسی شد. نتایج نشان داد میانگین هوش هیجانی مدیران موفق 98.7 و میانگین هوش هیجانی مدیران ناموفق 76.7 بوده است. ضریب همبستگی اسپیرمن بین هوش هیجانی و موفقیت مدیران 71/0 بوده است که بیان کننده رابطه مستقیم بین هوش هیجانی و موفقیت می باشد (P<0.001). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از این تحقیق مبنی بر وجود رابطه مستقیم بین هوش هیجانی مدیران و موفقیت آنان, به برنامه ریزان پیشنهاد می گردد به منظور بهره گیری بیشتر از توان مدیریتی مدیران سازمان ها, نسبت به برگزاری کارگاه هایی در جهت افزایش هوش هیجانی آنان, اقدام کنند. همچنین در تحقیقی دیگر لباف و همکارن (1390) به بررسی هوش هیجانی و اهمیت آن در موفقیت سازمانی پرداختند. در عصری که با نام تغییر عجین شده است, آنچه که باعث ادامه حیات و کسب مزیت رقابتی پایدار برای سازمان ها می گردد, استفاده اثربخش از منابع انسانی است. سال ها این تفکر حاکم بود که وجه تمایز افراد موفق از سایرین, بهره هوشی آن ها است, اما تحولات اخیر در علوم رفتاری و سازمانی توجه همگان را به سوی عامل اصلی تری تحت عنوان «هوش هیجانی» سوق داده است. امروزه هر مدیری که سعی در تحقق اهداف سازمانی خود دارد باید به هوش هیجانی افراد به مثابه سرمایه ای باارزش بنگرد و فرصت پرورش آن را برای منابع انسانی خود فراهم کند. هدف دقیق این مقاله تشریح دقیق مفهوم هوش هیجانی،,بررسی ابعاد، اهمیت و کاربرد آن در توسعه توانایی های نیروی انسانی در سازمان هاست. بدین منظور الگو های گوناگون هوش هیجانی تشریح می شود و در جمع بندی مباحث، الگویی برای پرورش هوش هیجانی در سازمان ارائه شد. موسوی و همکاران (1397) در مقاله ای به ارتباط هوش هیجانی و سلامت روانی با سازگاری اجتماعی دانشجویان ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه به بررسی و تحقیق پرداختند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط هوش هیجانی و سلامت روانی با سازگاری اجتماعی دانشجویان ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه صورت پذیرفت. روش پژوهش توصیفی– همبستگی بود. جامعه آماری شامل کل دانشجویان ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه به تعداد150 نفر بود که با توجه به محدود بودن جامعه آماری به روش سرشماری، تعداد 60 نفر از ورزشکاران رشته های انفرادی و 90 نفر ورزشکار رشته های گروهی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه های هوش هیجانی ویزینگر( 1998 )، پرسشنامه سلامت عمومی گلدیبرک و هیلر (1979) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی کراون و مارلو (2000) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها، از آمار توصیفی (جداول، میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از آزمونهایی همچون آزمون کولموگراف اسمیرنوف، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون و نرمافزار SPSS نسخه21 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین هوش هیجانی و ابعاد آن با سازگاری اجتماعی دانشجویان ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد(p≥0/05) وجود دارد. همچنین بین سلامت روانی و ابعاد آن با سازگاری اجتماعی دانشجویان ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه ارتباط معناداری و معکوسی وجود دارد (p≥0/05). به منظور پیش بینی سازگاری اجتماعی دانشجویان ورزشکار از طریق هوش هیجانی و سلامت روانی از ضریب رگرسیون استفاده گردید که ضریب رگرسیون چندگانه بین هوش هیجانی وسلامت روانی با سازگاری اجتماعی دانشجویان ورزشکار معادل 327/0می باشد. این مقدار نشان دهنده این واقعیت است که هوش هیجانی و سلامت روانی توانسته اند حدود 327/0 درصد از واریانس تغییرات سازگاری اجتماعی را پیش بینی کنند. میزان تعیین تاثیر متغیر های هوش هیجانی و سلامت روان به عنوان متغیر پیش بین و سازگاری اجتماعی به عنوان متغیر ملاک در معادله رگرسیون تحلیل شدند (001/0 p<،56/59F= . ) با توجه به نتایج این تحقیق مشارکت در فعالیت های ورزشی، راهی مؤثر برای کاهش اضطراب و افسردگی و تنظیم هیجانات و بالا بردن سازگاری اجتماعی است. از این رو، هوش هیجانی با تقویت سلامت روان، زمینه بهزیستی عاطفی و بهبود روابط بین فردی و سازگاری اجتماعی را فراهم میکند و به دانشجویان کمک می نماید تا در زمینه های مختلف زندگی موفق تر عمل کنند.
فرضیههای تحقیق:
فرضیه اصلی:
بین هوش هیجانی کارمندان دانشگاه UTM مالزی با موفقیت سازمانی آنان رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیههای فرعی:
1 – بین مهارتهای درون فردی با موفقیت سازمانی دانشگاه UTM مالزی رابطه معناداری وجود دارد.
2– بین مهارتهای میان فردی با موفقیت سازمانی دانشگاه UTM مالزی رابطه معناداری وجود دارد.
3– بین مهارتهای سازگاری با موفقیت سازمانی دانشگاه UTM مالزی رابطه معناداری وجود دارد.
4– بین مهارتهای کنترل استرس با موفقیت سازمانی دانشگاه UTM مالزی رابطه معناداری وجود دارد.
5 – بین مهارتهای خلق عمومی با موفقیت سازمانی دانشگاه UTM مالزی رابطه معناداری وجود دارد.
روش تحقیق:
روش این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از منظر پژوهش توصیفی ، همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارمندان دانشگاههای مالزی به تعداد 450 نفر بود. روش نمونه گیری به صورت تصادفی مرحلهای انتخاب شدند شیوة گردآوری دادهها توصیفی−پیمایشی میباشد . بدین منظور، تعداد 450 نفر (400 مرد و 50 زن) از کارمندان دانشگاههای مالزی با روش تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از روش محتوایی و سازه و صوری تأیید گردید و پایایی اندازهگیری، از طریق فرمول آلفای کرونباخ به اندازه 87/0 تأیید شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسش نامه استاندارد به شرح زیر می باشد:
پرسشنامه هوش هیجانی: این پرسشنامه در سال 1980 توسط بار- آن ساخته شده و 117 سؤال و 15 زیر مقیاس دارد که بر روی 3831 نفر از 5 کشور آرژانتین، آلمان، هند، نیجریه و آفریقای جنوبی پایایی و روایی سنجی شده است. نتایج این بررسیها نشان داد که آزمون از اعتبار و پایایی کافی برخوردار است. پرسشنامه هوش هیجانی بار – آن را سموعی و همکاران (1382) از نظر روانسنجی بررسی و اعتبار و پایایی آن را تأیید نمودهاند. در پژوهش حاضر، نیز آلفای کرونباخ، ضریب اسپیرمن-براون، ضریب گاتمن و ضریب بازآزمایی با فاصله 6 تا 8 هفته روی 40 نفر انجام گرفته است که نتایج آن در جدول 1 دیده می شود.
جدول 1- آلفای کرونباخ و ضرایب تنصیف و بازآزمایی پرسشنامه هوش هیجانی بار - آن
زیر مقیاسها | آلفای کرونباخ | ضریب اسپیرمن-براون | ضریب گاتمن | ضریب بازآزمایی |
حل مسأله | 699/. | 675/. | 674/. | 623/. |
شادمانی | 632/. | 734/. | 734/. | 823/. |
استقلال | 580/. | 567/. | 567/. | 756/. |
تحمل فشار روانی | 680/. | 734/. | 735/. | 835/. |
خود شکوفایی | 570/. | 597/. | 597/. | 721/. |
خودآگاهی هیجانی | 540/. | 587/. | 587/. | 713/. |
واقعگرایی | 512/. | 567/. | 567/. | 782/. |
روابط بین فردی | 750/. | 534/. | 534/. | 810/. |
خوشبینی | 680/. | 712/. | 710/. | 808/. |
عزت نفس | 660/. | 690/. | 690/. | 777/. |
کنترل تکانش | 756/. | 643/. | 645/. | 666/. |
انعطافپذیری | 587/. | 609/. | 609/. | 557/. |
مسئولیتپذیری اجتماعی | 754/. | 632/. | 631/. | 667/. |
همدلی | 678/. | 666/. | 666/. | 843/. |
خودابرازی | 476/. | 465/. | 466/. | 743/. |
کل آزمون EQ | 954/. | 932/. | 932/. | 862/. |
همانطور که در جدول 1 مشاهده میشود، در مجموع، ضریب آلفای کرونباخ برای پانزده زیرمقیاس پرسشنامه هوش هیجانی بار – آن در حد نسبتا قابل قبول و در سطح کل آزمون در حد بسیار بالاتر و برابر با 954/. میباشد.
پرسشنامه موفقیت سازمانی: در این پژوهش، محقق پرسشنامهای به تعداد 17 سؤال در زمینه موفقیت سازمانی در مدیران و کارکنان شاغل در دانشگاه UTM مالزی ابداع کرد. روایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ اندازهگیری گردید که میزان آن (88/.) میباشد که مقدار قابل قبولی میباشد و نتایج آن در جدول 2 دیده میشود و همچنین پایایی این پرسشنامه با استفاده از نظرات هفت نفر صاحبنظر به میانگین ( 87/.) اعلام شد.
جدول 2- اندازه پايايي پرسشنامه موفقیت سازمانی با استفاده از فرمول آلفاي کرونباخ
Cronbach's Alpha | N of Items |
881/0 | 17 |
همانطور که در جدول 2 مشاهده میشود آلفای کرونباخ جهت تعیین روایی پرسشنامه (881/.) میباشد که از اعتبار بالایی برخوردار است.
یافته های تحقیق :
پژوهشگر برای تجزیه و تحلیل دادهها در ابتدا از آزمون كولموگروف- اسميرنوف جهت بررسی نرمال بودن متغیرها استفاده کرده است. نتایج بررسی فرضیههای تحقیق در جدول 3 زیر بیان شده است.
جدول 3-وضعیت نرمال بودن متغیرها با استفاده از آزمون كولموگروف- اسميرنوف
متغیرها | کولموگرف –اسمیرنف Z | sig | وضعیت نرمال بودن | نوع آزمونهای مورد استفاده |
موفقیت سازمانی | 802/0 | 707/0 | نرمال * | پارامتریک |
مهارت درون فردی | 876/0 | 321/0 | نرمال * | پارامتریک |
مهارت میان فردی | 654/0 | 615/0 | نرمال * | پارامتریک |
مهارتهای سازگاری | 898/0 | 775/0 | نرمال * | پارامتریک |
مهارتهای کنترل استرس | 789/0 | 856/0 | نرمال * | پارامتریک |
خلق عمومی | 879/0 | 626/0 | نرمال * | پارامتریک |
هوش هیجانی | 735/0 | 852/0 | نرمال * | پارامتریک |
همانطور که در جدول 3 مشاهده میشود و با توجه به اینکه یکی از پیش فرضهای آزمون كولموگروف- اسميرنوف فرض نرمال است، تمام سطح معناداری حاصل در جدول فوق از 05/0 بزرگتر میباشند و این نشان دهنده این است که فرض نرمال بودن دادهها رد نشده است و جهت بررسی این دادهها میتوان از آزمونهای پارمتریک استفاده کرد.
نتایج توصیفی این پژوهش شامل شاخصهای آماری توصیفی مانند، میانگین، واریانس و انحراف معیار میباشد که برای کلیه متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش در جدول 4 ارائه شده است.
جدول 4- آمارتوصیفی دادهها برحسب متغیرهای تحقیق
متغیرها | میانگین | انحراف معیار | واریانس | حداقل نمره | حداکثر نمره | تعداد |
موفقیت سازمانی | 49.521 | 3.65 | 12.87 | 40 | 53 | 30 |
مهارتهای درون فردی | 123.45 | 6.23 | 35.76 | 135 | 165 | 30 |
مهارتهای میان فردی | 88.098 | 6.35 | 33.21 | 71 | 97 | 30 |
مهارتهای سازگاری | 79.87 | 7.63 | 58.89 | 75 | 106 | 30 |
مهارتهای کنترل استرس | 65.87 | 6.02 | 33.456 | 47 | 70 | 30 |
مهارتهای خلق عمومی | 53.23 | 5.12 | 45.652 | 47 | 72 | 30 |
هوش هیجانی | 441.87 | 21.56 | 442.23 | 388 | 471 | 30 |
نتایج جدول 4 نشانگر این است که به ترتیب میانگین و انحراف معیار متغیر موفقیت سازمانی (49.521) ،(3.65)، مهارتهای درون فردی (123.45)، (6.23)، مهارتهای میان فردی (88.098)، (6.35)، مهارتهای سازگاری (79.87)، (7.63)، مهارتهای کنترل استرس (65.87)، (6.02)، مهارتهای خلق عمومی (53.23)، (5.12) و هوش هیجانی (441.87) ، (21.56) میباشد.
مدل معادلات ساختاري براي رابطه بین هوش هیجانی با موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی در کارکنان دانشگاه UTM مالزی در قالب شکلهای (2)و(3)ارائه شده است. اين مدل با اقتباس از برونداد نرم افزار پی ال اس ترسيم شده است.
شکل2- ضریب مسیر متغیرهای پژوهش
شکل 3- آماره t متغیرهای پژوهش
در این بخش با استفاده از الگوریتم بوت استراپ به محاسبه آماره T پرداخته شد. در صورتی که مقدار آماره T از 1. 96 بیشتر شود، نشان از صحت رابطهی بین سازهها و در نتیجه تایید سوالات پژوهش در سطح اطمینان 95% است. نتایج این الگوریتم در شکل 2 نشان داده شدهاست. برای محاسبه ضرایب استاندارد مسیر بین سازهها باید از الگوریتم پی ال اس استفاده نمود. شکل 1 ضرایب استاندارد شده مسیرهای مربوط به هر یک از سوالات را نشان میدهد.
با توجه به نتايج بدست آمده از تحليل دادههاي جمعآوري شده، نتايج نشان میدهد که. که روابطی که در آن مقدار آماره تی آنها بیشتر از 96/1 باشد؛ تایید میشوند و روابطی که مقدار آماره تی آنها کمتر از 96/1 باشد مورد تایید واقع نمیشوند. لذا با توجه به اینکه تمامی مقادیر آماره تی بیشتر از 96/1 است ، فرضیه های تحقیق مورد تایید قرار می گیرند.
بحث و نتیجه گیری:
برخورداري از كاركناني متعهد، آگاه و وفادار مهمترين عامل موفقيت در هر سازمان است. اولويت اصلي در هر شركتي بايد جلب و حفظ كاركنان متعهد و شايسته باشد. ناكامي در تحقق اين امر، به معناي از دست دادن كارآيي، عدم رشد و از دست دادن كسب و كار است. موفقيت در دنياي رقابتي، متعلق به شركتهايي است كه كاركنان متعهد و وفادار را بزرگترين سرمايه خود بدانند. بعد از مطالعه بسیار در موضوع سلامت روانی، مشاهده شده که هوش هیجانی، یکی از مهمترین عوامل در موفقیت سازمانی در عصر کنونی است؛ اما متأسفانه مطالعات انجام شده در این زمینه، بسیار محدود است. همچنین بعد از بررسیهای دقیق در این پژوهش، مشاهده شده که مهارتهای درون فردی، میان فردی، انطباقپذیری، خلق عمومی و مدیریت استرس مهمترین ابعاد هوش هیجانی بهشمار میآیند. اين پژوهش به منظور بررسي رابطة هوش هيجاني با موفقیت سازمانی در بين کارمندان دانشگاه UTM مالزی انجام شد. نتايج به دست آمده نشان ميدهد كه بين هوش هيجاني و مؤلفههاي آن با موفقیت سازمانی رابطة معناداري وجود دارد. در مقاله حاضر، رابطه هوش هیجانی با موفقیت سازمانی کارمندان دانشگاه UTM مالزی بررسی شد و سهم هر یک از عوامل و مؤلفههای هوش هیجانی بر موفقیت سازمانی افراد مطالعه و تعیین شد.
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین هوش هیجانی و موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی کارکنان صورت پذیرفت . روش پژوهش توصیفی ، همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارمندان دانشگاههای مالزی به تعداد 450 نفر بود. روش نمونه گیری به صورت تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی(1980) بار- آن و پرسش نامه محقق ساخته موفقیت سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روش محتوایی و سازه و صوری تأیید گردید و پایایی اندازهگیری، از طریق فرمول آلفای کرونباخ به اندازه 87/0 تأیید شد. به منظور تحليل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری PLS 3 و نیز نرم افزار آماریSpss استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین هوش هیجانی با موفقیت سازمانی با استفاده از سلامت روانی در کارکنان دانشگاه UTM مالزی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
بدین ترتیب با توجه به یافتههای تحقیق حاضر و تحقیقات مشابه دیگر، پیشنهاد می شود که در محیطهای اداری و آموزشی در کنار توجه به هوش و استعدادهای شناختی، از طریق جلسههای آموزش مهارتهای اجتماعی و زندگی، ارتقاء سطح رشد هیجانی، اجتماعی فراگیران اقدامات عملی انجام داد به نحوی که بتوان به فراگیران علاوه بر موفقیت سازمانی کارمندان دانشگاه UTM مالزی در زمینه ارتقاء سطح سلامت و بهداشت روانی آنها نیز کمک کرد. همچنین اين پژوهش بر روي جمعيت نمونه وسيعتري صورت گيرد تا نتايج، از اعتبار بيشتر و مطلوبتري برخوردار گردد و در این پژوهش رابطة هوش هيجاني با متغيرهاي ديگر از جمله مواد مخدر، درونگرايي، برونگرايي، شادي و نشاط، جايگاه مهار، حمايت اجتماعي، سلامت عمومي، سبكهاي اسنادي، شوخ طبعي و نظاير آن مورد بررسي قرار گيرد و در آخر از ابزارهاي ديگر، براي سنجش هوش هيجاني استفاده شود.
منابع:
استیفن پی، رابینز، ( نویسنده )، پارساییان، علی و اعرابی، سید محمد، (مترجمان )، 1378، رفتار سازمانی مفاهیم، نظریهها و کاربردها، چاپ ششم، تهران، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی.
اکبری، تقی، احمدی، شیرین، جاویدپور، مرتضی، و تقوی، حسین. (1401). نقش واسطهای سلامت معنوی در ارتباط بین هوشهیجانی و اعتیاد به تلفن همراه. پژوهش در دین و سلامت ،8 (1)، 12-21.SID. https://sid.ir/paper/1014166/fa
آهنگ, فرحناز, مالکی طبس، فاطمه، غفاری، حسن، پورانجنار، گلبهار. (1401). بررسی رابطۀ میان هوش هیجانی و ترومای سازمانی: رویکردی اسلامی. دو فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت,9(17).271-291.doi: 10.30471/im.2021.7226.1225
خلعتبری، جواد و عزیززاده حقیقی، فرشته. (1390). «تأثیر آموزش های مهارت های زندگی و راهبردهای مقابله با فشار روانی بر سلامت روانی دانشجویان دختر». دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی. سال دوازدهم. شماره 2، پیاپی44، صص37-29.
رئیسی, بلوچی, زیبا, رئیسی. (2022). بررسی رابطه هوش هیجانی با سلامت روان دانش آموزان متوسطه اول شهر نیکشهر. پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش، 50(5)، 454-478.
سموعی، راحله و همکاران، (1382)، آزمون هوش هیجانی بار- آن. تهران: انتشارات روان سینا.
شريفي، حسن پاشا ، نجفي زند ،جعفر ، (1376 )، روشهاي آماري در علوم رفتاري ، تهران ، انتشارات سخن.
شفیعآبادی، ع، (1375)، نظریههای انتخاب شغل، تهران: انتشارات سروش ، 75
صبحی قراملکی، ناصر. (1391). «پیش بینی انگیزه پیشرفت تحصیلی بر اساس هوش هیجانی دانش آموزان». فصلنامه روانشناسی مدرسه. دوره1، شماره3، صص62-49.
ظهوری، ق، (1384)، مدیریت: نظریهها اخلاقیات، فلسفه و جامعهشناسی چاپ اول شیراز: انتشارات کوشامهر.
قادری، مصعب و شمسی، افضل. (1394). «همبستگی بین هوش هیجانی و سلامت روان در دانشجویان شهر جیرفت». فصلنامه مدیریت ارتقای سلامت. شماره; ۵ ، پیاپی(۱) ، صص72-62.
گلمن ، دانيل، (1382)، هوش هيجاني ، ترجمه شريف پارسا، تهران ، انتشارات رشد.
گنجي، حمزه، (1386) ، بهداشت رواني، تهران ، انتشارات ارسباران .
لباف، حسن، انصاری، محمداسماعیل، و مسعودی، معصومه. (1390). هوش هیجانی و اهمیت آن در موفقیت سازمانی. توسعه انسانی پلیس، 8(36)، 61-87. SID. https://sid.ir/paper/132879/fa.
ملایی، عین اله، هروی، لادن، افتخارالدین، رضا، و آسایش، حمید. (1390). بررسی رابطه هوش هیجانی و موفقیت مدیران آموزشی دانشگاه علوم پزشکی گلستان. (دانش و تندرستی در علوم پایه پزشکی (مجله دانش و تندرستی، 6(4)، 20-24. SID. https://sid.ir/paper/107945/fa.
موسوی، فرانک، حیدری، فرهاد، عظیمی، سازگاری اجتماعی دانشجویان ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه. مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، 17(42).129-144.
Barchard, K. A., & Christensen, M. M. (2009). Dimensionality and higher-order factor structure of self-reported emotional intelligence. Personality and Individual Differences, 42(6), 971-985.
Bar-On, R; & Maree, J.G (Ed.) (2009). “Educating People to be Emotionally Intelligent”. U.S, Mauriee. Jesse Elias.
Cho YB, Haslam N. (2010). Suicidal ideation and distress among immigrant adolescents: the role of acculturation, life stress, and social support. New School University, New York, New York, USA.
Davis, M.H., & Kraus, L.A. (2003) managing conflict dynamics. A practical approach sty. Petersburg/FL: Eckerd college management Development institute.
Goleman, D. (2011). Working with emotional intelligence. New York: Bantam.
Goleman, D., & Boyatzis, R.E. (1999). Competence in emotional intelligence insights from inventory.
Golman, D, (2010). Emotional intelligence, New York, Bantam books.
Güleryüz, G., Güney, S., Aydin, E. M., & Asan, Ö. (2008). “The Mediating Effect of Job Satisfaction between Emotional Intelligence and Organizational Commitment of Nurses: A Questionnaire Survey,” and Social Science, 561.1, pp.81 - 95.
Lee, J. J., Ok, C. M., & Hwang, J. (2016). “An emotional laborperspective on the relationship between customer orientation and job satisfaction”. International Journal of Hospitality Management, 54, 139–150.
Luthans, F. (1992). Organizational Behavior; Sixth Edition, New Jercy; Mc Grow.Hill
Poonamallee, L. Alex M. Nagpal, M. Musial, A. (2018) Improving Emotional Intelligencethrough Personality Development: The Effect of the Smart PhoneApplication based Dharma LifeProgram on E Seevers.