یکی از مشکلات و معایب مدل تعالی سازمانی اروپا، عدم ارائه راهکاری مشخص برای ایجاد بهبود در سازمانهاست. در این مقاله، ضمن بیان استانداردهای اثبات شده مدیریت پروژه و تاریخچه ی آنها روش ترکیبی هدف مندی از این استانداردها به گونه ای ارائه می شود که بیشترین پوشش مدل تعالی ارو چکیده کامل
یکی از مشکلات و معایب مدل تعالی سازمانی اروپا، عدم ارائه راهکاری مشخص برای ایجاد بهبود در سازمانهاست. در این مقاله، ضمن بیان استانداردهای اثبات شده مدیریت پروژه و تاریخچه ی آنها روش ترکیبی هدف مندی از این استانداردها به گونه ای ارائه می شود که بیشترین پوشش مدل تعالی اروپا برای دستیابی به بهبود بیشتر سازمانی را فراهم آورده و از انعطاف بسیار بالایی به نسبت ارزیابی های دوره ای این مدل برخوردار است..
پرونده مقاله
اشتراک دانش کارکنان به عنوان یکی از فعالیت های کلیدی مدیریت دانش معرفی گردیده است.بنابراین پیاده سازی موفق مدیریت دانش مستلزم توجه جدی به این فعالیت می باشد.شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار اشتراک دانش کارکنان و تلاش جهت تأمین آن عوامل، رفتار اشتراک دانش کارکنان را تسهیل می چکیده کامل
اشتراک دانش کارکنان به عنوان یکی از فعالیت های کلیدی مدیریت دانش معرفی گردیده است.بنابراین پیاده سازی موفق مدیریت دانش مستلزم توجه جدی به این فعالیت می باشد.شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار اشتراک دانش کارکنان و تلاش جهت تأمین آن عوامل، رفتار اشتراک دانش کارکنان را تسهیل می نماید.در تحقیقات مختلف عواملی چون فرهنگ، ساختار سازمانی، انگیزه و تکنولوژی به عنوان عوامل مؤثر بر اشتراک دانش معرفی شده اند.با توجه به نقش انگیزه ها به عنوان یک عامل بسیار مهم در رفتار اشتراک دانش کارکنان و عدم وجود مدل جامع انگیزشی در این خصوص، هدف این تحقیق تدوین مدلی است که میزان تأثیر عوامل انگیزشی مختلف را بر رفتار اشتراک دانش کارکنان اندازه گیری نماید.روش این تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بوده که به شیوه پیمایشی انجام شده است.نمونه آماری تحقیق را تعداد 325 نفر از کارکنان شرکت های تولیدی صنایع دفاعی مستقر در شهر تهران تشکیل داده اند.داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده و مدل انگیزشی ارائه شده در این تحقیق با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزار Lisrel 8.8 مورد آزمون قرار گرفته است.تأیید و برازش مناسب مدل حاکی از آن است که عوامل انگیزشی درونی و بیرونی و همچنین به کارگیری روش های اشتراک دانش مورد علاقه کارکنان در بروز رفتار اشتراک دانش آنها مؤثر می باشد.نتایج نشان داد که تأمین همزمان عوامل انگیزشی درونی و بیرونی و به کارگیری روش های اشتراک دانش مورد علاقه کارکنان توسط سازمان ها، بروز رفتار اشتراک دانش کارکنان را تسهیل می نماید.
پرونده مقاله
هدف از انجام این تحقیق تحلیل تأثیر مدیریت کیفیت جامع و یادگیری سازمانی بر عملکرد نوآورانه در شرکت ایران دارو می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل 210 نفر از کارکنان شرکت ایران دارو است، که از بین چکیده کامل
هدف از انجام این تحقیق تحلیل تأثیر مدیریت کیفیت جامع و یادگیری سازمانی بر عملکرد نوآورانه در شرکت ایران دارو می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل 210 نفر از کارکنان شرکت ایران دارو است، که از بین آنها 136 نفر به عنوان نمونه با استفاده از جدول مورگان برای یک دوره 6 ماه اول سال 1391 انتخاب شدند. با این وصف شیوه نمونه گیری تحقیق، طبقه ای است. جهت جمع آوری داده ها، از پرسشنامه مدیریت کیفیت جامع از کویله شاپیرو (2002)؛ پرسشنامه یادگیری سازمانی از رودز و همکاران (2008) و پرسشنامه عملکرد نوآورانه از پراجوگو و سوهال (2003)، استفاده شد. روایی پرسشنامه ها توسط جمعی از استادان دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت. سپس برای تعیین اعتبار سازه از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که نتایج حاکی از این بود که بار عاملی تمام گویه ها بالای 05/0 بود که نشان از روایی مناسب ابزار سنجش بود. پایایی آنها نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه اول 91/0؛ برای پرسشنامه دوم 87/0 و پرسشنامه سوم 89/0 بدست آمد. با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی وگام به گام توسط نرم افزار SPSS داده های تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که بین فعالیت های مدیریت کیفیت جامع و یادگیری سازمانی، بین یادگیری سازمانی و عملکرد نوآورانه و بین مدیریت کیفیت جامع و عملکرد نوآورانه رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که یادگیری سازمانی در ارتباط میان مدیریت کیفیت جامع و عملکرد نوآورانه نقش تعدیل کننده را دارد. و اثر مدیریت کیفیت جامع بر عملکرد نوآورانه را کاهش می دهد. از سوی دیگر در این تحقیق جهت آزمون مدل مفهومی تحقیق از مدل معادلات ساختاری استفاده شد که نتایج حاکی از برازش مطلوب مدل بود و به همین دلیل به عنوان مدل تجربی ارائه شده است.
پرونده مقاله
تغییرات بسیار پر شتاب در نیازهای عمومی از یک سو و لزوم تغییرات پرشتاب در محصولات، خدمات و فرآیندها از سوی دیگر شرایطی را به وجود آورده است که نوآوری به نام مهمترین عامل رقابت پذیری سازمانی بیان شده است. از این دیدگاه یک راه کمک به این سازمان ها تدوین سیاست های حمایت گر چکیده کامل
تغییرات بسیار پر شتاب در نیازهای عمومی از یک سو و لزوم تغییرات پرشتاب در محصولات، خدمات و فرآیندها از سوی دیگر شرایطی را به وجود آورده است که نوآوری به نام مهمترین عامل رقابت پذیری سازمانی بیان شده است. از این دیدگاه یک راه کمک به این سازمان ها تدوین سیاست های حمایت گر از نوآوری می باشد، اولین گام در تدوین سیاستهای مناسب برای حمایت از نوآوری در مؤسسات ، بررسی عوامل مؤثر و محرک نوآوری و همچنین چگونگی تاُثیر این عوامل بر سازمان می باشد که می تواند نوآوری و خلاقیت را در سازمان تحت تاُثیر خواه مثبت یا منفی قرار دهد. از این رو هدف ما در این مقاله رتبه بندی این عوامل مؤثر می باشد، که باعث تقویت وتبیین نوآوری و خلاقیت در سازمان می شود. یافته های این پژوهش نشان داده که همه ی متغیرهای مؤثر بر نوآوری از جمله، رهبری، ساختار سازمانی مناسب، افراد کلیدی، آموزش و توسعه کارمندان، درگیری همه جانبه با نوآوری، تیم سازی، جو خلاق، تمرکز خارجی، ارتباطات گسترده و یادگیری سازمانی ارتباط مثبت و معنی داری را با نوآوری در سازمان مورد نظر دارد. در پایان نتایج حاصل از تکنیک تاپسیس فازی حاکی از آن بود که متغیر افراد کلیدی دارای اهمیت بیشتری در بین متغیرهاست.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارزیابی عملکرد گمرکات استانهای آذربایجان غربی، کرمانشاه و کردستان با استفاده از چارچوب BSC می باشد. در روش BSC عملکرد یک سازمان بر اساس چهار جنبه مالی، رضایتمندی مشتریان، فرآیند داخلی و رشد و یادگیری مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این پژوهش جنبه مالی با اس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارزیابی عملکرد گمرکات استانهای آذربایجان غربی، کرمانشاه و کردستان با استفاده از چارچوب BSC می باشد. در روش BSC عملکرد یک سازمان بر اساس چهار جنبه مالی، رضایتمندی مشتریان، فرآیند داخلی و رشد و یادگیری مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این پژوهش جنبه مالی با استفاده از متغیرهایی همچون درآمد، اعتبارات/مخارج و نسبت درآمد گمرکی به کل درآمدهای استانی در هر یک از استانها برای سالهای 1390-1386 مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی جنبه مشتری 384 نفر از مشتریان با استفاده از فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه طراحی شده در زمینه رضایتمندی از خدمات ارائه شده بین آنان توزیع گردید. به علاوه 280 نفر از کارکنان گمرکات استانهای مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه طراحی شده در زمینه میزان رضایتمندی آنان از جنبه های فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری بین آنان توزیع گردید. یافته های پژوهش نشان داد که جنبه مالی (درآمدهای گمرکی منهای اعتبارات/ هزینه) در طی سالهای 1390-1386 منفی و سهم درآمدهای گمرکی از کل درآمدهای استانی در هر یک از استانهای مورد مطالعه بسیار ناچیز است. اما میزان رضایتمندی مشتریان از خدمات ارائه شده و همچنین میزان رضایتمندی کارکنان در جنبه های فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری در وضعیت مناسبی قرار ندارد. همچنین طبق یافته های پژوهش مشخص گردید که در هر چهار جنبه BSC، استان آذربایجان غربی در مقایسه با استانهای کرمانشاه و کردستان از وضعیت مناسبتری برخوردار است.
پرونده مقاله
هدف از این تحقیق، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر موفقیت کارآفرینان و تأثیر آن بر توسعه بخش صنعت است. اگر چه تاکنون در باره عوامل موفقیت کارآفرینی تحقیقات متعددی صورت پذیرفته، ولی مطالعاتی مبنی بر شناسایی عوامل حیاتی و درجه تأثیر آن بر روی شبکه ای از عوامل تاکنون صورت چکیده کامل
هدف از این تحقیق، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر موفقیت کارآفرینان و تأثیر آن بر توسعه بخش صنعت است. اگر چه تاکنون در باره عوامل موفقیت کارآفرینی تحقیقات متعددی صورت پذیرفته، ولی مطالعاتی مبنی بر شناسایی عوامل حیاتی و درجه تأثیر آن بر روی شبکه ای از عوامل تاکنون صورت نگرفته است. در این تحقیق وبا توجه به اهمیت فراوان صنعت یک کشور در توسعه اقتصادی کشور، به ارزیابی و رتبه بندی شاخصهای موفقیت کارآفرینی در توسعه صنایع استان سمنان پرداخته شده است. لذا پس از مطالعه پیشینه تحقیق و با به کارگیری نظرات خبرگان، سیزده شاخص اصلی موفقیت کارآفرینی در بخش صنعت شناسایی گردید. سپس نمونه ای متشکل از100 شرکت واقع در6 شهرک صنعتی فعال استان سمنان تعیین و پرسشنامه هایی به منظور بررسی میزان تأثیرات متقابل هر یک از شاخصها بر روی یکدیگر و همچنین بررسی میزان تأثیر هر عامل بر روی شبکه عوامل، میان مدیران ارشد این شرکتها توزیع و جمع آوری گردید. آنگاه با استفاده از تکنیک دیماتل داده ها آنالیز شد. اساس این تکنیک بر مبنای نظریه گراف است. این تکنیک عوامل مؤثر بر موفقیت کارآفرینی در بخش صنعت را به دو دسته اثرگذار و اثرپذیر تقسیم نمود. در ادامه با به کارگیری روش تحلیل فرآیند شبکه ای(ANP)، اوزان مرتبط با هر یک از این شاخصها تعیین گردید و در نهایت با کمک روش ویکور، رتبه بندی نهایی شاخصها انجام گرفت. نتایج رتبه بندی نهایی بیانگر آن است که عامل " نوآوری، خلاقیت وایده سازی " به عنوان مهمترین عامل در بین مجموعه عوامل می باشد. به علاوه عامل " اهل کار وعمل بودن" به عنوان کم اهمیت ترین عامل در بین مجموعه عوامل موفقیت کارآفرینی درتوسعه بخش صنعت معرفی گردید.
پرونده مقاله
تعیین ترکیب تولید، یکی از مهمترین تصمیماتی است که باید در سیستمهای تولیدی گرفته شود. بدان معنی که از کدام محصول و به چه مقدار باید تولید شود تا خروجی نهایی سیستم، افزایش یابد. در الگوریتمهای موجود، غالباً تمام پارامترهای مسأله، قطعی فرض شده و تصمیمگیری انجام میگیرد چکیده کامل
تعیین ترکیب تولید، یکی از مهمترین تصمیماتی است که باید در سیستمهای تولیدی گرفته شود. بدان معنی که از کدام محصول و به چه مقدار باید تولید شود تا خروجی نهایی سیستم، افزایش یابد. در الگوریتمهای موجود، غالباً تمام پارامترهای مسأله، قطعی فرض شده و تصمیمگیری انجام میگیرد. در این مقاله حالتی مورد بررسی قرار میگیرد که در آن کلیه پارامترهای تولیدی به صورت اعداد فازی مثلثی میباشند. پارامترهای تولیدی، تقاضای هفتگی، قیمت فروش، هزینه مواد خام، زمان پردازش محصولات و ظرفیت در دسترس منابع را شامل میشوند. در الگوریتم پیشنهادی، با در نظر گرفتن چند گلوگاه، به کمک روش ویکور فازی، رتبهبندی محصولات جهت تولید مشخص میشوند. سپس مقدار تولید هر محصول محاسبه میگردد. در پایان نیز برای تشریح روش پیشنهادی، یک مثال عددی مورد بررسی قرار میگیرد.
پرونده مقاله
بکارگیری هر نوع استراتژی تولیدی، مستلزم شناسایی و پایش وضعیت فعلی سیستم در سطوح داخلی و خارجی، از یک سو و ارائه راهبردهایی در جهت بهبود وضعیت سیستم از سوی دیگر میباشد. این مقاله با بهرهگیری از مدل میلتنبرگ (1995و2008) و با تمرکز بر5 هدف استراتژیک تولیدی (سیستم تولید چکیده کامل
بکارگیری هر نوع استراتژی تولیدی، مستلزم شناسایی و پایش وضعیت فعلی سیستم در سطوح داخلی و خارجی، از یک سو و ارائه راهبردهایی در جهت بهبود وضعیت سیستم از سوی دیگر میباشد. این مقاله با بهرهگیری از مدل میلتنبرگ (1995و2008) و با تمرکز بر5 هدف استراتژیک تولیدی (سیستم تولیدی، خروجیهای تولیدی، اهرمهای تولیدی، قابلیتهای تولیدی و آنالیز رقابتی) به معرفی مدل 3 مرحلهای استراتژی تولید پرداخته به نحوی که در مرحله اول، ابتدا نوع سیستم تولیدی باتوجه به 4 شاخص حجم وتنوع تولید، نوع چیدمان کارخانه وجریان مواد، مشخص میشود. سپس اهرمهای تولیدی ششگانه ارزیابی و قابلیتهای هرکدام تعیین خواهند شد. در مرحله دوم که به ترسیم وضعیت مطلوب شرکت در بازار میپردازد، خروجیهای مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) اولویتبندی شده و ویژگیهای سیستم تولیدی مطلوب شناسایی میگردد. همچنین به منظور بررسی جایگاه شرکت و سایر رقبا در بازار، آنالیز رقابتی انجام خواهد گرفت. در مرحله آخر، باتوجه به نتایج حاصل از مراحل قبل، استراتژی بهبود تدوین میگردد به نحوی که اگر سیستم جاری نیازمند تغییرات اساسی باشد، نوع سیستم تولیدی تغییر خواهد یافت؛ درغیر این صورت، فرآیند بهبود باتمرکز بر بهبود اهرمهای تولیدی، عملیاتی میگردد. به منظور نمایش قابلیتهای مدل ارائه شده، یک شرکت آب معدنی به عنوان مورد مطالعه انتخاب گردید. نتایج اجرای الگوی پیشنهادی نشان داد سیستم تولیدی شرکت مذکور، سیستم تولیدی مبتنی برتجهیزات بوده و خروجی تولیدی استراتژیک شرکت، عامل هزینه میباشد. به منظور تحقق اهداف استراتژیک تولیدی سازمان، پس از انجام آنالیز رقابتی مقرر شد که سیستم کنونی تولید به سیستم تولیدی جریان پیوسته تغییر یابد.
پرونده مقاله
هر چند که برنامه ریزی خطی در دنیای واقع کاربردهای زیادی دارد، اما در برخورد با مسائل پیچیده و سخت عدم کارایی خود را نشان داده است. با پیشرفت علم و رویارویی با مشکلات مختلف، تمایل به حل مسائل در حجم زیاد در زمان کوتاه بیشتر شده است. روش های ابتکاری و فوق ابتکاری جدیدترین چکیده کامل
هر چند که برنامه ریزی خطی در دنیای واقع کاربردهای زیادی دارد، اما در برخورد با مسائل پیچیده و سخت عدم کارایی خود را نشان داده است. با پیشرفت علم و رویارویی با مشکلات مختلف، تمایل به حل مسائل در حجم زیاد در زمان کوتاه بیشتر شده است. روش های ابتکاری و فوق ابتکاری جدیدترین دستاورد برنامه ریزی غیرخطی در حل این گونه مسائل هستند. یکی از حوزه هایی که نیاز به برنامه ریزی در حجم بالا دارد زمان بندی تولید در مسائل سخت می باشد. این مقاله به مدل سازی و مقایسه دو روش برنامه ریزی خطی و الگوریتم سیستم مورچگان در زمان بندی تولید جریانی منعطف با توجه به متغیرهای تعداد ماشین و سفارش پرداخته است؛ مبنای مقایسه در این پژوهش شاخص های زمان پردازش، تعداد محدودیت، بهینگی و حجم حافظه اشغال شده مربوط به اعداد تصادفی می باشد. در این مقاله از روش پژوهششبه آزمایشی استفاده شده است، ابزار آزمایش به ترتیب نرم افزارهای سی شارپ و لینگو برای الگوریتم مورچگان و برنامه ریزی خطی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مدل برنامه ریزی خطی درتعداد ماشین و سفارش پایین کارایی بالاتری دارد، اما با افزایش ماشین و سفارش با توجه به شاخص های در نظر گرفته شده، الگوریتم سیستم مورچگان کارایی بالاتر خود را نشان می دهد.
پرونده مقاله
امروزه مشارکت کارکنان به عنوان یکی از اعجاز بر انگیزترین رویکردهای توسعه منابع انسانی در جهت توسعه و بالندگی سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی و ارائه راهکارهای افزایش مشارکت کارکنان برای توسعه همه جانبه شرکت ذوب آهن اصفهان به مرحله اجرا در آمده ا چکیده کامل
امروزه مشارکت کارکنان به عنوان یکی از اعجاز بر انگیزترین رویکردهای توسعه منابع انسانی در جهت توسعه و بالندگی سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی و ارائه راهکارهای افزایش مشارکت کارکنان برای توسعه همه جانبه شرکت ذوب آهن اصفهان به مرحله اجرا در آمده است. و با کمک 8 عامل مؤثر در افزایش مشارکت کارکنان که شامل نظام پیشنهادات، حلقههای کیفیت، تیمهای خودگردان، کار تیمی، شورای کاری(شورای اسلامی کار)، مالکیت کارکنان، آزادی صنعتی و مذاکرات دسته جمعی بوده مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه سرپرستان و کارشناسان شرکت ذوبآهن اصفهان و حجم نمونه برابر با 327 نفر می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده شدند. گردآوری داده ها و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که حاوی 45 سؤال بسته پاسخ بوده، صورت گرفته است. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ، اسپیرمن براون و گاتمن به ترتیب برابر 93/0، 76/0 و 76/0 محاسبه شد و برای روایی و اعتبار پرسشنامه، از روایی صوری، محتوایی و سازه بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی( آزمون t تک نمونهای، آزمون فریدمن، ضریب همبستگی، تحلیل مسیر(مدل معادلات ساختاری) و آزمون Tسوبل) انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داده است که راهکارهای افزایش مشارکت کارکنان با استفاده از نظام پیشنهادات، حلقههای کیفیت، تیمهای خودگردان، کار تیمی، شورای کاری(شورای اسلامی کار)، مالکیت کارکنان، آزادی صنعتی و مذاکرات دسته جمعی بالاتر از سطح متوسط بوده است. از بین راهکارهای پیشنهاده شده بالاترین میانگین با 13/4 مربوط به مالکیت کارکنان و پایینترین میانگین با 73/3 مربوط به تیمهای خودگردان بوده است. بر اساس آزمون فریدمن، میانگین رتبه بندی راهکارهای افزایش مشارکت کارکنان برای توسعه همه جانبه شرکت ذوب آهن اصفهان، مالکیت کارکنان 68/5 بالاترین رتبه و حلقههای کیفیت با 68/3 پایینترین رتبه را به خود اختصاص داده است. نتایج حاصل بین مجموعه رتبههای راهکارهای افزایش مشارکت کارکنان در سطح 01/0>p معنیدار بوده و مقدار خیدو برابر با 706/118 به دست آمده است.
پرونده مقاله