پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی با رویکرد پدیدار شناسانه است که جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه های توسعه حرفه ای مدیران مدارس ابتدایی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، مدیران مدارس دولتی مقطع ابتدایی شهر تهران درسال تحصیلی 99-98 بودند. طی دو مرحله نمونه گیری، با روش های نمونه گیری سهمیه چکیده کامل
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی با رویکرد پدیدار شناسانه است که جهت شناسایی ابعاد و مؤلفه های توسعه حرفه ای مدیران مدارس ابتدایی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، مدیران مدارس دولتی مقطع ابتدایی شهر تهران درسال تحصیلی 99-98 بودند. طی دو مرحله نمونه گیری، با روش های نمونه گیری سهمیه ای و سپس هدفمند نمونه ها انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته به کار گرفته شد. مصاحبه تا جایی ادامه یافت که فرایند اکتشاف و جمع آوری داده ها پس از مصاحبه با 14 نفر به نقطه اشباع نظری رسید. با استفاده از روش تحلیل محتوا و انجام مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از دو روش تأیید مصاحبه شوندگان و تأیید یک خبره بیرونی برای کنترل روایی استفاده شد. برای تعیین پایایی نیز از دو روش بررسی مجدد نوشته ها و نیز از روش کدگذاری مجدد استفاده شد. توافق در همسانی کدگذاری ها محاسبه گردید و ضریب توافق86% به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد که توسعه حرفه ای برای مدیران مدارس ابتدایی از دیدگاه مدیران دارای 4 بُعد دانش، مهارت، نگرش و توانایی و 9 مؤلفه شامل دانش مدیریت عمومی، دانش مدیریت تخصصی، مهارت تعاملی، مهارت مدیریت منابع، مهارت حرفه ای، تمایلات فردی، نگرش مدیریتی، توانایی جسمی و روانی و توانایی فکری و ذهنی ،21 زیر مؤلفه و 87 شاخص است.
پرونده مقاله
این پژوهش باهدف ارائه مدلی برای ارتقاء کیفیت زندگی معلمان ابتدایی استان سیستان و بلوچستان انجام گرفت. در پژوهش حاضر از رویکرد کیفی و مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین استفاده شد. مشارکتکنندگان این پژوهش را 18 نفر از معلمان خبره و مطلعان کلیدی تشکیل دادند که بر اساس اصل اش چکیده کامل
این پژوهش باهدف ارائه مدلی برای ارتقاء کیفیت زندگی معلمان ابتدایی استان سیستان و بلوچستان انجام گرفت. در پژوهش حاضر از رویکرد کیفی و مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین استفاده شد. مشارکتکنندگان این پژوهش را 18 نفر از معلمان خبره و مطلعان کلیدی تشکیل دادند که بر اساس اصل اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند و نظری انتخاب شدهاند. جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته و تحلیل دادهها از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با استفاده از نرمافزار Maxqda18 صورت گرفته است. برای بررسی روایی و پایایی کیفی، از روش بررسی توسط اعضاء، سه سویه نگری منابع، بررسی همکار، بازنگری ناظران و پایایی بین دو کُدگذار استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشاندهنده 11 مقوله اصلی، 36 مقوله فرعی و 253 زیرمقوله میباشد که در قالب مدل پارادایمی حول پدیدهی محوری (کیفیت زندگی)، شامل شرایط علّى (تأمین نیازها)، عوامل زمینهای (عوامل فردی/ عوامل خانوادگی/ عوامل سازمانی-شغلی)، شرایط مداخلهگر (عوامل برون سازمان)، راهبردها (اقدامات فردی و خانوادگی/ تمرکززدایی در آموزشوپرورش/ اقدامات سازمانی و مدیریتی) و پیامدها در سطح (فردی و خانوادگی/ شغلی-سازمانی) قرار گرفته است.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی رابطهی توسعه استعداد معلمان با اثربخشی مدارس متوسطه استان بوشهر انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقهای کاربردی میباشد و از نظر ماهیت و چگونگی گردآوری اطلاعات، توصیفی ازنوع همبستگی میباشد. جامعه آماری در این پژوهش را 5938 نفر از معلمان چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی رابطهی توسعه استعداد معلمان با اثربخشی مدارس متوسطه استان بوشهر انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقهای کاربردی میباشد و از نظر ماهیت و چگونگی گردآوری اطلاعات، توصیفی ازنوع همبستگی میباشد. جامعه آماری در این پژوهش را 5938 نفر از معلمان مدارس متوسطه استان بوشهر تشکیل دادند که از این تعداد با توجه به جدول مورگان 361 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. لازم به ذکر است که از 361 پرسشنامه پخش شده تعداد 250 پرسشنامه عودت داده شده است. که در واقع 75 درصد از جامعه پاسخ گفتهاند. ازاین رو، نتایح حاصله بر اساس 250 پرسشنامه تکمیل شده است. برای گردآوری دادهها از دو پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه 28 سئوالی اثربخشی سازمانی پارسونز براساس معیارهای تحقق یا کسب هدف، انطباق یا نوآوری، انسجام یا یگانگی و تداوم یا حفظ الگوها و همچنین پرسشنامه پژوهشگر ساخته 25 سوالی توسعه استعداد در 6 بعد ژنتیک، عاطفی (ویژگیهای شخصی)، شناختی (هوش)، استعداد، خورشیدهای محیطی(خانه، مدرسه، اجتماع، جنسیت و شانس)، و خار استفاده شد. ضریب پایایی پرسشنامه سنجش توسعه استعداد(88/0) و پرسشنامه سنجش اثربخشی مدارس(83/0) بهدست آمده و چون آلفای کرونباخ هر دو پرسشنامه بیش از 7/0 میباشند، بنابراین از پایایی لازم برخوردارند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار spss23 استفاده شده است. دادهها به کمک آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی (فراوانی نسبی، میانگین و انحراف معیار، کولموگروف – اسمیرنوف، ضریب همبستگی اسپیرمن) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتهاند. نتایج حاصل از آزمون جهت بررسی وضعیت مولفههای توسعه استعداد نشان داد که از بین شش بعد مورد بررسی فقط دو بعد، بعد عاطفی با میانگین(89/3) و بعد شناختی با میانگین(92/3) دارای وضعیت مناسب است. نتایج نشان میدهد که ابعاد توسعه استعداد معلمان با اثربخشی مدارس متوسطه استان بوشهر رابطه معناداری دارد. نتایج این پژوهش میتواند به آموزش و پرورش در جهت بهبود توانایی شغلی معلمان، توجه به استعداد آنها و تلاش جهت ایجاد راه کارهایی برای شکوفایی استعدادها در جهت ارائه خدمات بهتر به دانش آموزان گامهایی بردارد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف طراحی و تبیین الگوی عوامل مؤثر بر خودشیفتگی مدیران با تأکید بر حالت نظارتی (مطالعه موردی مدیران دانشگاه پیام نور) انجام شد. روش تحقیق در این پژوهش آمیخته و از لحاظ ماهیت، کاربردی است. جامعه آماری و حجم نمونه در بخش کیفی 8 نفر از خبرگان و متخصصان مدیریت چکیده کامل
این پژوهش با هدف طراحی و تبیین الگوی عوامل مؤثر بر خودشیفتگی مدیران با تأکید بر حالت نظارتی (مطالعه موردی مدیران دانشگاه پیام نور) انجام شد. روش تحقیق در این پژوهش آمیخته و از لحاظ ماهیت، کاربردی است. جامعه آماری و حجم نمونه در بخش کیفی 8 نفر از خبرگان و متخصصان مدیریت و در بخش کمی شامل کلیه مدیران مراکز و واحدهای دانشگاهی پیام نور منطقه 5 (استان اصفهان، یزد، چهارمحال و بختیاری) است که تعداد آن ها مجموعاً 168 نفر می باشد. با توجه به محدود بودن جامعه آماری، حجم نمونه برابر با جامعه آماری در نظر گرفته می شود . ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختارمند و پرسشنامه محققساخته می باشد، تجزیه و تحلیل اطلاعات بخش کیفی براساس رویکرد نظریه دادهبنیاد (سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی) و بخش کمی از روشهای آمار استنباطی(تحلیل عاملیتائیدی) انجام شد و مدلهای پارادایمی و مفهومی ترسیم گردید. با توجه به هدف اصلی پژوهش با استفاده از نرم افزارAMOS، میزان تأثیر این عوامل بر خودشیفتگی مدیران بررسی گردید. سپس معنادار بودن تفاوت بارهای عاملی (وزن های رگرسیونی) با مقدار صفر ارائه شد. چون مقدار P محاسبه شده نشان داد از بین 16 عامل مؤثر بر خودشیفتگی مدیران 3 عامل از 05/0 بزرگتر است، لذا با 95 درصد اطمینان میتوان گفت بار عاملی محاسبه شده برای این 3 مولفه، معنادار نبوده و بر خودشیفتگی مدیران دانشگاه های پیام نور تاثیری ندارد. با حذف سه عامل مذکور مجدداً مدل مورد آزمون قرار گرفت و در نهایت الگوی عوامل مؤثر بر خودشیفتگی مدیران طراحی گردید.
پرونده مقاله
هدف پژوهش شناسایی مؤلفه های مهارت های نرم آموزشی توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه ها بر اساس تجارب زیسته آنان و سپس ارائه مدل بود. پژوهش با رویکرد پدیدارشناختی به توصیف، تبیین و تفسیر تجارب زیسته اساتید از توسعه حرفهای مبتنی بر مهارتهای نرم آموزشی آنان پرداخته اس چکیده کامل
هدف پژوهش شناسایی مؤلفه های مهارت های نرم آموزشی توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه ها بر اساس تجارب زیسته آنان و سپس ارائه مدل بود. پژوهش با رویکرد پدیدارشناختی به توصیف، تبیین و تفسیر تجارب زیسته اساتید از توسعه حرفهای مبتنی بر مهارتهای نرم آموزشی آنان پرداخته است. مشارکت کنندگان در پژوهش 18 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاههای آزاد اسلامی استان بوشهر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند و رویکرد اشباع نظری انتخاب شدند. ابزارگردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود. داده ها با روش کدگذاری موضوعی و استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. پس از کدگذاری مصاحبهها، 120 کد اولیه حاصل شد که پس از طبقه بندی 79 زیر مقوله، 12 مقوله فرعی و 4 مقوله کلی پدیدار گشت. مقولات کلی شامل؛ مهارتهای رهبری، مهارتهای توسعه فردی، مهارتهای خلاقیت و حل مسئله، مهارت های ارتباطی بودند. در نهایت با توجه به مفاهیم به دست آمده، مدلی برای توسعه حرفهای مبتنی بر مهارتهای نرم آموزشی اعضای هیئت علمی ارائه شد. نتایج بیانگر تأثیر گسترده مهارت های نرم آموزشی به عنوان مهارت های قرن 21 بود لذا ضروری است در برنامه های توسعه حرفه ای مؤسسات آموزش عالی مورد تأکید قرار گیرند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل نظام آموزشی مبتنی بر رویکرد شناختی در مراکز پیشدبستانی است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی است و به روش اکتشافی انجام شده است. نحوه گردآوری داده ها به روش آمیخته (کمی و کیفی) صورت گرفته است و ابزار گرد آوری داده ها مصاحبه با خبرگان با انجام مصاحب چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل نظام آموزشی مبتنی بر رویکرد شناختی در مراکز پیشدبستانی است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی است و به روش اکتشافی انجام شده است. نحوه گردآوری داده ها به روش آمیخته (کمی و کیفی) صورت گرفته است و ابزار گرد آوری داده ها مصاحبه با خبرگان با انجام مصاحبههای تخصصی نیمه ساختاریافته و پرسشنامه میباشد. لذا بر همین اساس، تعداد 292 نفر از مدیران، معلمان و کارکنان مراکز پیشدبستانی در نظام آموزش و پرورش ابتدایی شهر تهران (در بخش کمی) و 15 نفر از خبرگان و متخصصان این حوزه (در بخش کیفی) در این پژوهش همکاری کردند. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، به دو روش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS 16 و Smart PLS انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که مولفههای: آموزش شناختی، ویژگیهای روانشناختی، مشاوره تحصیلی شناختی، سبک رهبری و مدیریت، محتوای آموزش شناختی، فضا و تجهیزات آموزشی، و در نهایت روشهای آموزش با رویکرد شناختی؛ تحت عنوان مولفههای نظام آموزشی مبتنی بر رویکرد شناختی در مراکز پیشدبستانی مورد تائید قرار گرفت. آزمون های برازش مدل، نشان از اعتبار مدل داشت.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، شناسایی دستاوردهای رهبری آموزشی تحول آفرین مبتنی بر سند تحول بنیادین بود. رویکرد پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اعضای هیأت علمی، مدیران مدارس و مدیران و کارشناسان ستاد آموزش و پرورش بودند. روش نمونهگیری بهصورت هدفمند و چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، شناسایی دستاوردهای رهبری آموزشی تحول آفرین مبتنی بر سند تحول بنیادین بود. رویکرد پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اعضای هیأت علمی، مدیران مدارس و مدیران و کارشناسان ستاد آموزش و پرورش بودند. روش نمونهگیری بهصورت هدفمند و نظری بود. جامعه آماری در بخش کمی نیز شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 26 هزار نفر بود که بر اساس فرمول کوکران تعداد اعضای نمونه 378 تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شد. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از رویکرد داده بنیاد و برای تحلیل داده های کمی از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. یافته ها نشان داد دستاوردهای رهبری آموزشی تحول آفرین شامل: پیامدهای آموزشی، پرورشی، مثبت اقتصادی، منفی اقتصادی، مثبت اجتماعی، منفی اجتماعی، رشد و توسعه حرفه ای همکاران و تعالی و کارآمدی مدرسه بودند؛ مؤلفه های بهبود کیفیت آموزش دارای اولویت اول و دسترسی به اهداف سازمانی، افزایش انگیزه خدمت در بین معلمان و منزلت اجتماعی بیشتر داری اولویت های دوم تا چهارم بودند.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدارس یاد گیرنده -یاد دهنده در آموزش و پرورش انجام شد. روش پژوهش از نوع آمیخته و در بخش کیفی، 12 نفر از خبرگان تعلیم و تربیت با روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمّی از مجموع 460 نفر از مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش خراسان شما چکیده کامل
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدارس یاد گیرنده -یاد دهنده در آموزش و پرورش انجام شد. روش پژوهش از نوع آمیخته و در بخش کیفی، 12 نفر از خبرگان تعلیم و تربیت با روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمّی از مجموع 460 نفر از مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش خراسان شمالی، طبق فرمول کوکران 210 نفر به عنوان نمونه با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. اطلاعات در بخش کیفی به روش داده بنیاد و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی به روش میدانی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل دادههای کیفی از فرآیند کدگذاری و برای داده های کمّی از روش های آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) با استفاده از نرم افزارهای21SPSS و 20 AMOS و Expert Choice استفاده شد. نتایج حاکی از شناسایی و مورد تایید بودن پنج بعد توانمند سازی، ساختار، فرهنگ، فناوری اطلاعات و اجتماع یادگیرنده در مدارس یاد گیرنده و چهار بعد رهبری، مدیریت دانش، نگرشها و ارزش ها و نوآوری در مدارس یاد دهنده میباشند. در مدارس یادگیرنده ابعاد توانمند سازی با میانگین(52/4)، ساختار با میانگین (30/4) و فرهنگ با میانگین (24/4) و در مدارس یاددهنده ابعاد نوآوری با میانگین (46/4)، مدیریت دانش با میانگین (25/4) و رهبری با میانگین (12/4) در اولویت یک تا سه قرار دارند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر باهدف طراحی و اعتبار یابی الگوی امکانسنجی آموزش طنز محور در مدارس ابتدائی انجام گرفت. روش پژوهش، اکتشافی آمیخته (کیفی- کمی) بوده که در بخش کیفی، گرندد تئوری و در بخش کمی، پیمایشی لحاظ گردیده است. مشارکتکنندگان بخش کیفی 13 نفر از معلمان و مدیران مدارس ابتدای چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف طراحی و اعتبار یابی الگوی امکانسنجی آموزش طنز محور در مدارس ابتدائی انجام گرفت. روش پژوهش، اکتشافی آمیخته (کیفی- کمی) بوده که در بخش کیفی، گرندد تئوری و در بخش کمی، پیمایشی لحاظ گردیده است. مشارکتکنندگان بخش کیفی 13 نفر از معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر نیشابور میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری نظری انتخابشدهاند و در قسمت کمی، مدیران و معلمان ابتدایی شهر نیشابور به تعداد 274 نفر با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها در بخش کیفی از مصاحبههای نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه امکان سنجی اجرای آموزش طنزمحور در مدارس ابتدایی استفاده شده است. این پرسشنامه شامل 13 سؤال در طیف 5 تایی لیکرت تهیه شده است. روایی پژوهش در بخش کیفی با معیار گوبا و لینکن(1985) و در بخش کمی با استفاده از روایی محتوا و سازه بررسی شده و مورد تائید قرار گرفت. پایایی مصاحبهها نیز از روش پایایی بازآزمون بالاتر از 60 % گزارش شده است. روش تجزیهوتحلیل داده های مصاحبه در بخش کیفی، کدگذاری باز، محوری و انتخابی با نرمافزار Atlas.ti و در بخش کمی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار Smart pls3 انتخابشده است. یافتههای پژوهش در بخش کیفی شامل 122 کدباز، 13 کد ثانویه و 4 مقوله اصلی(عوامل علی، راهبردها، پیامدها و عوامل مداخله گر) به دست آمد و نتایج بخش کمی پژوهش نشان داد که مدل ارائهشده از برازش مناسبی برخوردار است. با توجه به نتایج پژوهش، سیاستگذارن نظام آموزشی باید توجه ویژهای به مسئله آموزش مبتنی بر طنز داشته باشند و آن را در اسناد بالادستی لحاظ گردانند و معلمان و مدیران نیز در بهکارگیری شیوههای درست استفاده از طنز در انتقال مفاهیم مبادرت ورزند.
پرونده مقاله
هدف اصلی از انجام این پژوهش مطالعه نشانگان مدیریت منابع انسانی الکترونیک به شیوه داده بنیاد بود. برای شناسایی مولفه های مدیریت منابع انسانی الکترونیک با مراجعه به متون تخصصی مدیریت منابع انسانی الکترونیک از جمله مقالات داخلی و خارجی، کتاب ها و نشریات معتبر، شاخص های مدی چکیده کامل
هدف اصلی از انجام این پژوهش مطالعه نشانگان مدیریت منابع انسانی الکترونیک به شیوه داده بنیاد بود. برای شناسایی مولفه های مدیریت منابع انسانی الکترونیک با مراجعه به متون تخصصی مدیریت منابع انسانی الکترونیک از جمله مقالات داخلی و خارجی، کتاب ها و نشریات معتبر، شاخص های مدیریت منابع انسانی الکترونیک شناسایی، بررسی و با روش مطالعه کرنل خلاصه نویسی شد. در این پژوهش مؤلفه ها تا حد اشباع نظری شناسایی شد. همچنین، برای اطمینان بیشتر از شاخص ها، از روش مصاحبه استفاده شد. خبرگان برگزیده، گروهی از کارشناسان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بودند که حداقل 5 سال در مشاغل مدیریتی سابقه تدریس داشته اند. با توجه به نتایج مصاحبه در نهایت نشانگان مدیریت منابع انسانی الکترونیک به شیوه داده بنیاد برای کارکنان دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه مشخص و شناسایی گردید. نتایج پژوهش نشان داد که از بین عوامل جامع و کلی موردبررسی، دو عامل سازمانی و عامل راهبری فناوری اطلاعات و ارتباطات منابع انسانی در توسعه مدیریت الکترونیکی منابع انسانی نقش تأثیرگذاری دارند. علاوه براین، نتایج نشان داد که مؤلفههای مختلف عوامل سازمانی نظیر موافقت و حمایت مدیر ارشد سازمان، درک صحیح از مدیریت الکترونیکی منابع انسانی در بین مدیران ارشد، مشارکت و هماهنگی بین سطوح مختلف سازمان با واحد منابع انسانی، آموزش نیروی انسانی، وجود مدیران توانمند در بهکارگیری سیستمهای اطلاعاتی منابع انسانی نقش بسیار مهمی در پذیرش و بهکارگیری مدیریت الکترونیکی منابع انسانی دارند.
پرونده مقاله