تحقیق حاضر به تبیین جامعه شناختی رابطۀ میان هوش فرهنگی و متغیرهای جمعیتی با میزان رواداری اجتماعی بین قومیت های ساکن در شهرستان کازرون پرداخته است. روش تحقیق از نوع پیمایشی، حجم نمونه 389نفر و نمونه گیری بر اساس روش خوشه ای چند مرحله ای بوده است. ابزار گردآوری داده ها، چکیده کامل
تحقیق حاضر به تبیین جامعه شناختی رابطۀ میان هوش فرهنگی و متغیرهای جمعیتی با میزان رواداری اجتماعی بین قومیت های ساکن در شهرستان کازرون پرداخته است. روش تحقیق از نوع پیمایشی، حجم نمونه 389نفر و نمونه گیری بر اساس روش خوشه ای چند مرحله ای بوده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته، بر گرفته از پرسشنامه هوش فرهنگی (آنگ و همکاران،2004 ) بوده است؛ ابزار تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار spssدر دو سطح توصیفی و استنباطی بوده است. براساس یافته ها، میزان رواداری اجتماعی بین قومیتها یکسان بوده است؛ همچنین میزان رواداری اجتماعی در بین افراد قومیت ها با توجه به سطح در آمد، وضعیت شغلی و تأهل، تفاوت معناداری ندارد، اما با توجه به سطوح سنی و سطح تحصیلات آزمودنی ها، با یکدیگر متفاوت است. با توجه به نتایج، رابطه معناداری بین هوش فرهنگی وبا رواداری اجتماعی باsig=.001وجود دارد. در میان مؤلفه های هوش فرهنگی، بیشترین میزان تأثیر بر رواداری اجتماعی مربوط به مؤلفه فراشناختی (beta=17/8)است؛همچنین مؤلفه های شناختی(beta=15/7)، انگیزشی(beta=16/8)و رفتاری به (beta=15/5)، نوسان موجود در رواداری اجتماعی بین قومیت ها را تبیین نموده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش بررسی قدرت ایدئولوژیک در دوران قاجار در چارچوب رویکرد قدرت اجتماعی چهارگانه مایکل مان است. مایکل مان چهار منبع قدرت را از یکدیگر متمایز میکند: سیاسی، ایدئولوژیک، نظامی و اقتصادی. نوع پژوهش تاریخی و روش آن اسنادی است و با استفاده از شیوهی تحلیلی مایکل مان و س چکیده کامل
هدف پژوهش بررسی قدرت ایدئولوژیک در دوران قاجار در چارچوب رویکرد قدرت اجتماعی چهارگانه مایکل مان است. مایکل مان چهار منبع قدرت را از یکدیگر متمایز میکند: سیاسی، ایدئولوژیک، نظامی و اقتصادی. نوع پژوهش تاریخی و روش آن اسنادی است و با استفاده از شیوهی تحلیلی مایکل مان و سنجش منابع قدرت اجتماعی با چهار شاخص قدرت انجامگرفته است. فرض اصلی پژوهش این است که منابع قدرت در عصر قاجار نیز چهارگانه است. قدرت ایدئولوژیک یکی از منابع مهم قدرت در عصر قاجار است و منابع چهارگانه قدرت و به تبع آن عاملیت اجتماعی این منابع قدرت، یعنی دربار، روحانیت، روسای ایلات و عشایر و تجار در ارتباط نزدیک و مستمر با یکدیگر قرار داشتند. یافتههای پژوهش نشان داد، روحانیت به عنوان نماینده قدرت ایدئولوژیک هم در راستای کنترل و تنظیم حوزه فعالیت و اجرای شعائر مذهبی و هم منافع مشترک با دیگر منابع قدرت اجتماعی، همچون دربار و تجار در تقابل و همپوشانی قرار گرفت. تقابل و همپوشانی روحانیت و دربار، در حمایت مالی و سیاسی و امنیتی از سوی دربار و مشروعیتبخشی از جانب روحانیت و تقابل و همپوشانی روحانیت و تجار، در حمایت اجتماعی از تجار از طرف روحانیت و حمایت مالی از سوی تجار بود. نتیجه نهایی همپوشانی و به دنبال آن همکاری عاملیت اجتماعی دو منبع قدرت اقتصادی و ایدئولوژیک، تجار و روحانیت، در تقابل با قدرت سیاسی به انقلاب مشروطه و جنبش تنباکو منجر شد.
پرونده مقاله