بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) شایع ترین اختلال عملکرد کبدی و یکی از علل مهم بروز مرگ و میر ناشی از بیماری های مزمن کبدی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات استقامتی بر اسیدهای صفراوی (BA) کبدی، بیان نسبی گیرنده ایکس فارنزوئید (FXR)، عامل رشد فیبروبلاست چکیده کامل
بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) شایع ترین اختلال عملکرد کبدی و یکی از علل مهم بروز مرگ و میر ناشی از بیماری های مزمن کبدی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات استقامتی بر اسیدهای صفراوی (BA) کبدی، بیان نسبی گیرنده ایکس فارنزوئید (FXR)، عامل رشد فیبروبلاست 15 (FGF15)، گیرنده 4 عامل رشد فیبروبلاست (FGFR4) و پروتئین بتا کلوتو (KLB) در موشهای مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود. در این مطالعه تجربی تعداد 16 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 120-160 گرم، پس از القای شرایط NAFLD، با شش هفته رژیم غذایی پرچرب به طور تصادفی در دو گروه مساوی (8 سر در هر گروه) شامل گروههای؛ کنترل (C) و تمرین استقامتی (E) تقسیم شدند. گروه تمرین E در یک پروتکل تمرین فزاینده دویدن روی تردمیل با شدت 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی و تواتر 5 روز متوالی در هفته شرکت کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، آزمودنیها کشته شده و نمونه گیری بافت کبد و نمونه خون برای ارزیابی متغیرهای تحقیق انجام گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل انجام شد. یافته ها نشان داد پروتکل تمرین E در مقایسه با گروه کنترل، منجر به کاهش معنادار در مقادیر کبدی BA شد (0001/0= p). همچنین افزایش معنادار در بیان نسبی FXR، FGF15، FGFR4 و مقادیر پروتئین KLB مشاهده شد (0001/0 = p). در مجموع به نظر می رسد فعالیت ورزشی استقامتی می توانند اثرات مثبتی بر متغیرهای درگیر در پیام رسانی سنتز اسیدهای صفراوی کبدی داشته باشد.
پرونده مقاله
سیگنال¬های سیری-گرسنگی، ساعت¬های ریتمی در بافت¬های محیطی را از طریق در دسترسی به بسیاری از درشت¬مغذی¬ها در گردش خون، تنظیم میکند. هدف این تحقیق، مطالعه اثر هشت هفته تمرینات استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر سطوح سرمی آسپروسین، لپتین، مقاومت انسولینی و شاخص اشتها در مردا چکیده کامل
سیگنال¬های سیری-گرسنگی، ساعت¬های ریتمی در بافت¬های محیطی را از طریق در دسترسی به بسیاری از درشت¬مغذی¬ها در گردش خون، تنظیم میکند. هدف این تحقیق، مطالعه اثر هشت هفته تمرینات استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر سطوح سرمی آسپروسین، لپتین، مقاومت انسولینی و شاخص اشتها در مردان چاق غیرورزشکار بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 36 مرد جوان چاق غیرورزشکار با میانگین سن 3/3 ± 4/25 سال، وزن 7/7 ± 3/98 کیلوگرم و شاخص توده بدن 2/1 ± 8/31 کیلوگرم بر مترمربع، به صورت هدفمند و در دسترس به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. آزمودنی¬ها بطور تصادفی به سه گروه مساوی شامل؛ کنترل، تمرین صبح و تمرین عصر تقسیم شدند. پروتکل تمرینات استقامتی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با شدت 60 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب اجرا شد. قبل و پس از دوره تمرین، خونگیری در شرایط 10 ساعت ناشتایی شبانه انجام گردید. داده¬ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و در سطح معناداری 05/0 >p تجزیه و تحلیل شد. هشت هفته تمرینات استقامتی منجر به کاهش معنادار آسپروسین (0001/0= p)، لپتین (02/0=p )، انسولین (0001/0=p )، گلوکز (0001/0=p )، مقاومت انسولینی (0001/0=p ) و شاخص اشتها (001/0= p) گردید. آزمون تعقیبی توکی نشان داد در مقایسه با گروه کنترل، تمرین عصر اثر بیشتر و معنادارتری بر همهی متغیرهای ذکر شده دارد. به نظر میرسد تمرینات استقامتی در دو نوبت صبح و عصر می تواند اثرات مثبتی بر وضعیت آسپروسین، لپتین، مقاومت انسولینی و شاخص اشتها داشته باشد. با این حال، به نظر میرسد تمرینات در نوبت عصر اثرات مثبت بیشتری بر این عوامل داشته باشد.
پرونده مقاله