دلوز، از فلاسفه پستمدرن قرن بیستم، با دیدگاه عمیق، جزئینگر و جسمگرایانه به حیات، رویکردی مناسب جهت تحلیل رفتار ارائه میدهد که به درک چگونگی کنش و شناخت میان افراد میانجامد. خوانش پرفورمنسها بهعنوان هنرهای تعامل محور، که جایگاه ارزشمندی میان هنرهای مدرن داشته و تو چکیده کامل
دلوز، از فلاسفه پستمدرن قرن بیستم، با دیدگاه عمیق، جزئینگر و جسمگرایانه به حیات، رویکردی مناسب جهت تحلیل رفتار ارائه میدهد که به درک چگونگی کنش و شناخت میان افراد میانجامد. خوانش پرفورمنسها بهعنوان هنرهای تعامل محور، که جایگاه ارزشمندی میان هنرهای مدرن داشته و توانستهاند هنر را پویا وتعاملات انسانی را به خلق اثری گروهی منجرکنند، با شیوۀ دلوزی موفقیتآمیز هستند. درپویش حاضر به بررسی پرفورمنس تسخیر پرداخته و به این سؤالات پاسخ میدهیم که آیا میتوان قواعد زیباییشناسانه را به اجرا نسبت داد؟ آیا میتوان اجرا را با رویکرد دلوز در رابطه با بدن-ماشین بازخوانی کرد؟ و اینکه در اجرای حاضر مفهوم ریزوم قابل بازیابی است؟ برمبنای روش تحقیق بکار گرفته شده، ابتدا اطلاعات پایه مورد نیاز از منابع کتابخانهای و دیجیتال استخراج، سپس با بهکارگیری مستندات، به شیوه تحلیلی-توصیفی با رویکرد دلوزی به پرسش-ها پرداختهایم. درنهایت مشخص شد که پرفورمنس تسخیر بهعنوان یک رویداد هنری فرصت زیستن درلحظه را برای مخاطب فراهم میآورد و ازآنجاکه یک اثر تمامیت یافته نیست، پس صدور حکم زیباییشناسانه دررابطه با آن بیمعناست. برخورد مخاطب با اثر بدنمندانه است و مخاطب بنابر تعریف بدن ماشین، با اتصال به ابزار و افراد در لحظه، ماشین منحصربهفردی را تشکیل میدهد که دارای بالقوگیهای خاص نیز هست و انتخاب مخاطب(ان)، روند رویداد را هدایت میکند؛ بنابراین فضای پرفورمنس درلحظه ساخته شونده است و براساس ریزوم، جهت-گیری اتفاقی دارد. ضرورت انجام پویش حاضر استفاده از یک ابزار تحلیلی کارآمد برای تحلیل آثار هنری به کمک فلسفه است که میتواند در پژوهشهای آتی مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله