مبحث خیال که از مباحث مهم و اساسی در فلسفه و عرفان اسلامی است، بعد جهانشناختی و معرفتشناختی عظیمی دارد. ابنسینا از نخستین کسانی است که در این باب سخن گفته است. او خیال را در حوزه جهانشناسی واسطه عالم مادی و عقلی دانسته و در حوزه معرفتشناسی، با ایجاد تفاوت میان دو ق چکیده کامل
مبحث خیال که از مباحث مهم و اساسی در فلسفه و عرفان اسلامی است، بعد جهانشناختی و معرفتشناختی عظیمی دارد. ابنسینا از نخستین کسانی است که در این باب سخن گفته است. او خیال را در حوزه جهانشناسی واسطه عالم مادی و عقلی دانسته و در حوزه معرفتشناسی، با ایجاد تفاوت میان دو قوه ادراکی خیال و متخیله، با دو رویکرد متفاوت خیال معطوف به حس و خیال معطوف به عالم عقول را مورد توجه قرار داده است. ویژگی اتصاف به اوصاف و عوارض مادی، متعلق به خیال متصل معطوف به حس است و خیال متصل معطوف به عالم متعالی از ویژگیهای متعالی، از جمله قدرت خلاقیت، تصرف در نفس و تصرف در عالم طبیعت برخوردار است. در این مقاله با روش اسنادیـتحلیلی تلاش کردهایم منزلت معرفتشناختی و وجودشناختی خیال را در اندیشه ابنسینا به تصویر کشیده و اثبات کنیم که تمام آنچه در عرفان و فلسفههای پس از وی در این باب گفته شده بهنحوی متأثر از اندیشههای این بزرگ فیلسوف بوده است.
پرونده مقاله
نظریه علم دینی آیتالله جوادی آملی یکی از جدیترین نظریات حوزه معرفت و علمی است که در سالهای اخیر بیان شده است. صرفنظر از موافقت یا مخالفت با کل یا بعض اجزای این نظریه، هر کس در این حوزه فعالیت میکند ناچار است اطراف و اکناف آن را بررسی و تدقیق کند. نظریه علم دینی هم چکیده کامل
نظریه علم دینی آیتالله جوادی آملی یکی از جدیترین نظریات حوزه معرفت و علمی است که در سالهای اخیر بیان شده است. صرفنظر از موافقت یا مخالفت با کل یا بعض اجزای این نظریه، هر کس در این حوزه فعالیت میکند ناچار است اطراف و اکناف آن را بررسی و تدقیق کند. نظریه علم دینی هم نقص علم جدید را روشن میکند و هم پایههای علم دینی را مشخص مینماید. این نظریه سه پایه دارد: علم لزوماً مبانی فلسفی دارد، قوام و تمایز علوم به موضوعشان است و عقل از منابع دین و علم دینی است. آنچه مهم است و کمتر به آن توجه شده این نکته است که علیرغم نو و بدیع بودن این نظریه، بنیاد و پایههای آن ریشه در منظومه فکری علامه طباطبایی دارد. مقاله حاضر درصد تبین این مطلب و روشن کردن تأثیر علامه طباطبایی در نگرش استاد جوادی آملی است. بدین منظور ابتدا سه پایه نظریه مذکور تقریر میشود، سپس نسبت آن با مکتب فلسفی علامه سنجیده میشود اما نقد آن، جز در یک مورد، به نوشتاری دیگر واگذار میگردد.
پرونده مقاله
یکی از نوآوری های مهم علامه طباطبایی در فلسفه، نظریه ادراکات اعتباری است. او ادراکات اعتباری را در سه بخش: کیفیت پیدایش علوم اعتبارى از انسان، کیفیت پیدایش کثرت در علوم اعتبارى و کیفیت ارتباط علوم اعتبارى با آثار واقعى و حقیقى مورد بررسی دقیق قرار داده است. این نظریه در چکیده کامل
یکی از نوآوری های مهم علامه طباطبایی در فلسفه، نظریه ادراکات اعتباری است. او ادراکات اعتباری را در سه بخش: کیفیت پیدایش علوم اعتبارى از انسان، کیفیت پیدایش کثرت در علوم اعتبارى و کیفیت ارتباط علوم اعتبارى با آثار واقعى و حقیقى مورد بررسی دقیق قرار داده است. این نظریه در بُعد معرفتشناسی، میتواند بر بسیاری از مسائل در علوم مختلف تأثیری عمیق بگذارد یا دستکم گمان شده که چنین است. این تأثیر بهحدی است که می توان این نظریه را از حیث تأثیرگذاری بر مسائل مختلف با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا مقایسه کرد. نوشتار حاضر تلاشی است در راستای تبیین تأثیرات این نظریه در علوم مختلف و در صدد است، ضمن تبیین اجمالی آن، به بررسی برخی از این تأثیرات در دو حوزه فلسفه و اخلاق و نقد بعضی دیدگاهها در اینباره بپردازد.
پرونده مقاله
یکی از نظریه های توجیه معرفت که از دیرینه ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقلگرایان و تجربهگرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته اند. ملاصدرا نیز در معرفتش چکیده کامل
یکی از نظریه های توجیه معرفت که از دیرینه ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقلگرایان و تجربهگرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته اند. ملاصدرا نیز در معرفتشناسی دیدگاهی مبناگرایانه دارد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که مبناگرایی در معرفتشناسی غربی بر اساس تمرکز بر علم حصولی تصدیقی و رها کردن علم تصوری شکل گرفته است و بر این فرض استوار است که گویا علم صرفاً تصدیق است نه تصور؛ اما دیدگاه صدرا در بستری شکل گرفته است که علم تصوری مرکز توجه بوده و در همین بستر نظریه علم حضوری شکل گرفته است. مهمترین دلیل مبناگرایان بر مبناگرایی حداکثری، برهان تسلسل شناختی است که ملاصدرا با پذیرش دیدگاه مبناگرایانه تقریری از این برهان اقامه کرده است. او در توجیه معرفت به بدیهیات اولیه متوسل می شود و با استناد به وضوح و تمایز و بداهت آنها، به توجیه سایر باورها می پردازد. روش وی در رسیدن از نظریات به بدیهیات، قیاس برهانی است که کاملاً بر نظریه مبناگرایی حداکثری منطبق است و در نتیجه، اشکالاتی از قبیل عدم معیار گزارههای پایه، محدود بودن گزارههای بدیهی، فقدان حد وسط مشترک در قضایای بدیهی و ارتباط بداهت و صدق که بر مبناگرایان وارد است، درباره نظریه صدرا نیز مطرح می شود. نگاه وجودی ملاصدرا به علم و نقشی که برای علم حضوری در معرفتشناسی در نظر میگیرد، به او این امکان را میدهد که به پاسخگویی به اشکالات وارده بر گزارههای پایه مبادرت ورزد.
پرونده مقاله
فخر رازی در اوایل حیات علمی خود سخت از نقش عقل در حوزه دین دفاع میکرد اما در دوران متأخر، بُرد عقل در حوزه الهیات را محدود دانسته و نقل و شهود را کارآمدترین ابزار می داند. او برهان، قرآن و عرفان و بهتعبیری دینداری و خردورزی را با هم قابل جمع میبیند و به جایگاه برتر ن چکیده کامل
فخر رازی در اوایل حیات علمی خود سخت از نقش عقل در حوزه دین دفاع میکرد اما در دوران متأخر، بُرد عقل در حوزه الهیات را محدود دانسته و نقل و شهود را کارآمدترین ابزار می داند. او برهان، قرآن و عرفان و بهتعبیری دینداری و خردورزی را با هم قابل جمع میبیند و به جایگاه برتر نقل و شهود اذعان می کند، فهم دین را بهوسیله عقل لازم و یکی از مهمترین کارکردهای عقل را فهم باورهای دینی و رفع تعارض و تناقض از مدعیات دینی می داند. تمام تعریف و تمجیدی که رازی از جایگاه خِرَد و خردورزی بهعمل می آورد، به همین کارکرد عقل برمیگردد. در این پژوهش با روش توصیفیـتحلیلی و انتقادی به ترسیم هندسه معرفت دینی رازی پرداخته و دیدگاه وی در باب جایگاه هر یک از اضلاع این شکل هندسی و چگونگی ترتّب آنها بر یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه میرسد که هندسه معرفت دینی وی مثلثی است که اضلاع آن را قرآن، عرفان و برهان تشکیل میدهد. عقل نقش مقدماتی و مبنایی برای حصول معرفت متعالی قرآنی و عرفانی دارد و کنار نهادن آن در هیچ مرحلهای موجّه نیست.
پرونده مقاله
تاریخینگری یکی از روشهای فیلسوفان غربی در بررسی متون دینی است که طی دهههای اخیر در میان روشنفکران مسلمان نیز رواج یافته است. در این نگرش، معرفت دینی تاریخمند تلقی شده و به هیچ وجه قابل تسری به زمانهای دیگر نیست؛ به تعبیر دیگر میان دورههای معرفتی نوعی گسست وجود دار چکیده کامل
تاریخینگری یکی از روشهای فیلسوفان غربی در بررسی متون دینی است که طی دهههای اخیر در میان روشنفکران مسلمان نیز رواج یافته است. در این نگرش، معرفت دینی تاریخمند تلقی شده و به هیچ وجه قابل تسری به زمانهای دیگر نیست؛ به تعبیر دیگر میان دورههای معرفتی نوعی گسست وجود دارد. بر همین اساس قرآن که متن اصلی مسلمانان محسوب میشود نیز همواره در معرض تفاسیر و برداشتهای مختلف قرار گرفته است اما هیچکدام از این خوانشها مطلق نیست بلکه هر فهمی از این متن تاریخمند بوده و تحت تأثیر زمینههای متن در دورههای زمانی متفاوتی شکل گرفته است. طرفداران این نگرش در دنیای اسلام، تأکید میکنند که قرآن یک محصول فرهنگی و مختص عصر نزول است و نمیتواند در زمانهای بعدی نیز یک متن مرجع قرار گیرد؛ بر این اساس، باید رویکرد جزماندیشانه نسبت به هر نوع معرفت دینی متخذ از قرآن را کنار نهاد و به قةرآن بهعنوان یک پدیده تاریخی نگریست. بررسی ادعاهای طرفداران این نگرش نشان میدهد که برخی مبانی تاریخینگری مخدوش و قابل نقد است و گرچه این رویکرد در برخی تعالیم دینی و بهویژه فقهی قابل پیگیری است، چراکه در تاریخ اندیشه اسلامی و روشهای فهم در متون دینی چنین سابقهای وجود دارد، اما نمیتوان آن را به همه آموزههای دینی تسری داد و با عینک تاریخی به همه تعالیم دینی نگریست.
پرونده مقاله