هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای روانسنجی سیاهة رها از فرهنگ حرمت خود (باتل، 2002) بود. 600 دانشآموز 6 تا 8 ساله (300 دختر، 300 پسر) در مقطعهای پیشدبستانی، کلاس اول و کلاس دوم مدارس دولتی شمال و جنوب شهر تهران در سال تحصیلی 1396-1395 به شیوة مرحلهای انتخاب و آزمون چکیده کامل
هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای روانسنجی سیاهة رها از فرهنگ حرمت خود (باتل، 2002) بود. 600 دانشآموز 6 تا 8 ساله (300 دختر، 300 پسر) در مقطعهای پیشدبستانی، کلاس اول و کلاس دوم مدارس دولتی شمال و جنوب شهر تهران در سال تحصیلی 1396-1395 به شیوة مرحلهای انتخاب و آزمون شدند. برای بررسی روایی سیاهة رها از فرهنگ حرمت خود (باتل، 2002) از روایی سازه، روایی ملاکی و روایی تفکیکی (افتراقی) استفاده شد. برای بررسی روایی همگرا از مقیاس خودپنداشت کودکان پیرز-هریس (پیرز، 1984) استفاده شد که با سیاهة حرمت خود (باتل، 2002) رابطة مثبت معنادار داشت و برای بررسی روایی واگرا از مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (اسپنس، 1998) استفاده شد که با سیاهة حرمت خود (باتل، 2002) رابطة منفی معنادار داشت. بررسی روایی سیاهه نشان داد که فقط یکی از مادّه ها ضریب تشخیص مناسب ندارد و آن مادِّه حذف شد. در تمامی موارد دیگر روایی مناسب ابزار تأیید شد. برای بررسی اعتبار این سیاهه از سه روش دونیمه کردن، بازآزمایی و ضریب کودر ـ ریچاردسون 20 استفاده شد که نتایج اعتبار مناسب ابزار را تأیید کرد. در مجموع، کل نتایج بیانگر روایی و اعتبار مناسب و قابل قبول این سیاهه برای سنجش حرمت خود کودکان جامعة ایران بود.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطهای اهمالکاری در رابطة بین آسیبهای کمالگرایی و نشانههای افسردگی و اضطراب بود. ۵۲۸ نفر (۲۷۴ دختر، ۲۵۴ پسر) از دانشجویان دانشگاه تهران با تکمیل مقیاس کمالگرایی چندبعدی تهران (بشارت، 1386)، مقیاس افسردگی اضطراب تنیدگی (لاویباند و لاویباند، چکیده کامل
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطهای اهمالکاری در رابطة بین آسیبهای کمالگرایی و نشانههای افسردگی و اضطراب بود. ۵۲۸ نفر (۲۷۴ دختر، ۲۵۴ پسر) از دانشجویان دانشگاه تهران با تکمیل مقیاس کمالگرایی چندبعدی تهران (بشارت، 1386)، مقیاس افسردگی اضطراب تنیدگی (لاویباند و لاویباند، 1995) و مقیاس اهمالکاری ناب (استیل، 2010) در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد که دادههای تجربی با مدل پژوهش برازش مطلوب دارد. بین کمالگرایی دیگرمحور و جامعهمحور، اهمالکاری و نشانههای افسردگی و اضطراب همبستگی مثبت معنادار وجود داشت. نتایج حاصل از تحلیل مسیر، نقش واسطهای اهمالکاری در رابطة بین آسیبهای کمالگرایی و نشانههای افسردگی و اضطراب را تأیید کرد. بر اساس یافتههای این پژوهش، می‎توان نتیجه گرفت که آسیبهای کمالگرایی و اهمالکاری شدت نشانههای افسردگی و اضطراب را پیشبینی میکند. درنظرگرفتن این متغیرها در زمینة پیشگیری، تشخیص و درمان نشانههای افسردگی و اضطراب مؤثر است و سطح سلامت روانی را در جمعیت عمومی ارتقا میبخشد.
پرونده مقاله
هدف این بررسی بازبینی عمیق بهزیستی روانشناختی در جمعیت زنان ایرانی است. برای رسیدن به این هدف، و در چهارچوب بررسی کیفی، 16 نفر از زنان 20تا 35 ساله مورد مصاحبة عمیق بالینی قرار گرفتند. چهار مصاحبه هم با متخصصان و همچنین چهار جلسه در قالب ارزیابی گروههای کانونی برگزار شد چکیده کامل
هدف این بررسی بازبینی عمیق بهزیستی روانشناختی در جمعیت زنان ایرانی است. برای رسیدن به این هدف، و در چهارچوب بررسی کیفی، 16 نفر از زنان 20تا 35 ساله مورد مصاحبة عمیق بالینی قرار گرفتند. چهار مصاحبه هم با متخصصان و همچنین چهار جلسه در قالب ارزیابی گروههای کانونی برگزار شد. دادههایخام، پس از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و احراز مشخصههای اعتبار، مقولهبندی شد. نتایج این بررسی نشان داد که بهزیستی روانشناختی در زنان تهرانیدر 7 مقوله شامل آرامش و امنیت درگسترة روابط، رشدیافتگی، هدفمندی، صلاحیت، مهار و تسلط، اهمیت دادن به خود و استقلال قرار میگیرد. آنچه در توصیفاین مقولهها اهمیت دارد، علاوه بر قالبها که در برخی موارد با الگوهای کلاسیک بهزیستی روانشناختی همخوان میشود، مضمون و محتوایی است که خاصجمعیت مورد ارزیابی است. در مورد این یافتهها با تأکید بر بنیادهای فرهنگی جامعة ایران بحث شده است.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش تبیین علّی مشغولیت تحصیلی بر اساس شناخت اجتماعی، با توجه به نقش واسطهای هیجانهای مثبت تحصیلی و اجتماعی بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. 566 نفر (278 مرد، 288 زن) از دانشجویان دانشگاه شیراز با روش نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدن چکیده کامل
هدف از این پژوهش تبیین علّی مشغولیت تحصیلی بر اساس شناخت اجتماعی، با توجه به نقش واسطهای هیجانهای مثبت تحصیلی و اجتماعی بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. 566 نفر (278 مرد، 288 زن) از دانشجویان دانشگاه شیراز با روش نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامة شناخت اجتماعی (نجاتی، کمری و جعفری، زیر چاپ)، مقیاس امید به تحصیل (خرمائی و کمری، 1396)، مقیاس تحسین (شیندلر و دیگران، 2013) و سیاهۀ مشغولیت تحصیلی (سالملا-آرو و آپادایا، 2012) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از مدل‎یابی معادلات ساختاری استفاده شد و نتایج نشان داد که شناخت اجتماعی بر امید به تحصیل (46/0=β)، تحسین (37/0=β) و مشغولیت تحصیلی (49/0=β) و هیجان امید به تحصیل بر مشغولیت تحصیلی (24/0=β) اثر مستقیم دارد. از طرف دیگر، شناخت اجتماعی با واسطهگری هیجان مثبت تحصیلی (امید به تحصیل) بر مشغولیت تحصیلی اثر غیرمستقیم دارد (11/0=β). بهطورکلی نتایج نشان داد که هیجان مثبت تحصیلی (امید به تحصیل) در رابطة بین شناخت اجتماعی و مشغولیت تحصیلی نقش واسطهای دارد. نتایج این پژوهشاز آموزههای نظریۀ کنترل ـ ارزش هیجان پیشرفت در دانشجویان ایرانی به طور تجربی حمایت میکند.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، مقایسۀ دو روش آموزشی تکلیف ـ فرایند و حافظهکاری در کاهش خطاهای دیکته از نوع حروف همآوا، که ناشی از ضعف حافظة دیداری است، بود. بدین منظور آموزشها در 10 جلسه به دانش آموزان پسر پایة سوم دبستان داده شد. شرکتکنندگان (30نفر) از میان دانشآموزان چهار دبست چکیده کامل
هدف این پژوهش، مقایسۀ دو روش آموزشی تکلیف ـ فرایند و حافظهکاری در کاهش خطاهای دیکته از نوع حروف همآوا، که ناشی از ضعف حافظة دیداری است، بود. بدین منظور آموزشها در 10 جلسه به دانش آموزان پسر پایة سوم دبستان داده شد. شرکتکنندگان (30نفر) از میان دانشآموزان چهار دبستان پسرانه با توجه به نظر معلمها و بررسی دیکتههای پیشین و اجرای مقیاس هوشی وکسلر 4 انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند. در حین آموزش، به منظور بررسی میزان اثر آموزش بر حافظة دیداری از آزمونهای حافظة دیداری (کیم کاراد و بنتون، 1945) استفاده شد. در پایان جلسة چهارم آزمون دیکته و آزمونهای حافظه به منظور بررسی تغییرات و آخر کار آزمون نهایی و آزمونهای حافظة دیداری و پس از بیست روز آزمونهای پیگیری اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که روش های آموزشی تکلیف ـ فرایند و حافظهکاری موجب بهبود حافظة دیداری و در نتیجه کاهش خطاهای دیکتهنویسی می شود و در عین حال روش حافظهکاری از روش تکلیف ـ فرایند مؤثرتر است. بنابراین، میتوان این روشها را در کنار سایر روشهای اصلاحی ـ ترمیمی به کار گرفت.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی شناختدرمانگری مبتنی بر ذهنآگاهی بر خودکارآمدی اجتماعی و افسردگی دختران نوجوان تحت سرپرستی بهزیستی اجرا شد. روش پژوهش از نوع شبهتجربی و با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون پیگیری با گروه گواه و جامعة آماری دختران نوجوانان بیسرپرست و بدس چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی شناختدرمانگری مبتنی بر ذهنآگاهی بر خودکارآمدی اجتماعی و افسردگی دختران نوجوان تحت سرپرستی بهزیستی اجرا شد. روش پژوهش از نوع شبهتجربی و با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون پیگیری با گروه گواه و جامعة آماری دختران نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست ساکن در مرکز نگهداری استان قزوین بود. از بین این دختران 12 نفر به روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی طی دو ماه تحت مداخلة شناختدرمانگری مبتنی بر ذهنآگاهی در 10 جلسة 70 تا 90 دقیقهای قرار گرفت. هر دو گروه در سه مرحلة پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری سهماهه با پرسشنامة خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان کنلی (1989) و افسردگی نوجوانان کوتچر (2002) ارزیابی شدند. نتایج تحلیل کوواریانس افزایش معنادار خودکارآمدی اجتماعی و کاهش افسردگی را در گروه آزمایش نشان داد، که در پیگیری نیز تداوم داشت. نتایج پژوهش اثربخشی کاربست شناختدرمانگری مبتنی بر ذهنآگاهی را بر افزایش خودکارآمدی اجتماعی و کاهش افسردگی در دختران نوجوان بدسرپرست و بیسرپرست تأیید کرد.
پرونده مقاله
هدف این ﭘﮋوﻫﺶ بررسی ویژگیهای روانسنجی سیاهۀ تحول مثبت نوجوانان (آرنولد، نات، و مین هولد، 2012) بود. بدین منظور نمونهای شامل 400 نفر از داﻧﺶآﻣﻮزان دورۀ دوم متوسطه دبیرستانهای شهر تهران، بر اساس نمونهبرداری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند و به سیاهۀ تحول مثبت نوجوانان چکیده کامل
هدف این ﭘﮋوﻫﺶ بررسی ویژگیهای روانسنجی سیاهۀ تحول مثبت نوجوانان (آرنولد، نات، و مین هولد، 2012) بود. بدین منظور نمونهای شامل 400 نفر از داﻧﺶآﻣﻮزان دورۀ دوم متوسطه دبیرستانهای شهر تهران، بر اساس نمونهبرداری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند و به سیاهۀ تحول مثبت نوجوانان پاسخ دادند. ضریب آلفای کرونباخ و ضریب اعتبار بازآزمایی در کل نمونه بهترتیب 74/0 تا 83 /0 بهدست آمد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد ساختار سیاهه برازش قابل قبول با دادهها دارد و همۀ شاخصهای نیکویی برازش، مدل را تأیید کردند. همچنین نتایج نشاندهندۀ روایی سازه و تأیید ساختار عاملی سیاهه بود. نتایج حاصل از بررسی اعتبار مرکب عامل مکنون مرتبۀ دوم این ضریب را برابر با 91/0 نشان داد، که نشاندهندۀ اعتبار مطلوب برای این عامل مرتبۀ دوم و کل سیاهه بود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که پرسشنامة تحول مثبت در جامعة دانشآموزان دورۀ دوم متوسطه ویژگیهای روانسنجی قابل قبول دارد و میتوان از آن بهعنوان ابزار معتبر و روا در پژوهشهای روانشناختی استفاده کرد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف آزمون نقش واسطهای هیجان‎های پیشرفت در رابطة تابآوری تحصیلی و ارزیابیهای شناختی با خودناتوانسازی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. 300 دانشجوی مقطع کارشناسی (128 مرد، 172 زن) با روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس تابآوری تحصیلی ( چکیده کامل
این پژوهش با هدف آزمون نقش واسطهای هیجان‎های پیشرفت در رابطة تابآوری تحصیلی و ارزیابیهای شناختی با خودناتوانسازی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. 300 دانشجوی مقطع کارشناسی (128 مرد، 172 زن) با روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس تابآوری تحصیلی (ARS؛ مارتین و مارش، 2006)، نسخة تجدیدنظرشدة مقیاس ارزیابی تنیدگی (SAM-R؛ رویلی، رویسچ، جاریکا و واگن، 2005)، نسخة کوتاه پرسشنامة هیجان‎های پیشرفت (پکران، گوئتز و پری، 2005) و مقیاس خودناتوانسازی تحصیلی (ASS؛ میگلی، آرانکومار و آردن، 1996) پاسخ دادند. به منظور آزمون روابط ساختاری بین منابع اطلاعاتی چندگانه در مدل مفروض از روش آماری مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مفروض واسطهمندی نسبی هیجان‎های پیشرفت مثبت و منفی در رابطة بین تابآوری تحصیلی و ارزیابیهای شناختی با خودناتوانسازی تحصیلی برازش مطلوب دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در مدل مفروض، همة وزنهای رگرسیونی از لحاظ آماری معنادارند و درنهایت، 59 درصد از واریانس نمره‎های خودناتوانسازی تحصیلی از طریق متغیرهای تابآوری تحصیلی، ارزیابیهای شناختی و هیجان‎های پیشرفت مثبت و منفی تبیین شد.
پرونده مقاله
مقیاس سنجش اضطراب جدایی (نسخه والد و کودک)۱ توسط هان، هاجینلیان، ایسن، وندر و پینکاس در سال 2003 ساخته شد. این مقیاس دارای دو فرم والد و کودک است که هر کدام با 34 مادّه، ابعاد خاصِ اضطراب جدایی دوران کودکی را بر اساس ملاک های تشخیصی متن تجدیدنظر شده چهارمین راهنمای تشخی چکیده کامل
مقیاس سنجش اضطراب جدایی (نسخه والد و کودک)۱ توسط هان، هاجینلیان، ایسن، وندر و پینکاس در سال 2003 ساخته شد. این مقیاس دارای دو فرم والد و کودک است که هر کدام با 34 مادّه، ابعاد خاصِ اضطراب جدایی دوران کودکی را بر اساس ملاک های تشخیصی متن تجدیدنظر شده چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی۲ اندازهگیری میکند. چهار بُعد اصلی این ابزار ترس از تنها ماندن۳، ترس از رهاشدن۴، ترس از بیماری جسمی۵ و نگرانی درباره حوادث خطرناک۶ است. علاوه بر این، مقیاس سنجش اضطراب جدایی دو زیرمقیاس پژوهشی فراوانی حوادث خطرناک۷ و فهرست نشانههای امنیت8 را نیز دربر میگیرد. دادههای اولیه از اعتبار، روایی و کاربرد بالینی این مقیاس حمایت میکنند (هان، هاجینلیان، ایسن، ویندر و پینکاس، 2003؛ هاجینلیان و دیگران، 2003؛ هاجینلیان، مسنیک و ایسن، 2005). این مقیاس توسط پژوهشگرانی از جمله هان (2006)، مفرد، عبدالله و ابوسماح (2009) و مفرد، عبدالله و ابوسماح (2009) در پژوهشهای متعددی به کارگرفته شده است. در ایران در پژوهش مفرد، عبدالله و اوبا (2010) ضرایب آلفای کرونباخ نسخه کودک این ابزار برای نمره کل و زیرمقیاسهای ترس از تنها بودن، ترس از رهاشدن، ترس از بیماری جسمی و نگرانی درباره حوادث خطرناک به ترتیب برابر با 94/0، 93/0، 90/0، 82/0، 83/0 به دست آمد. ویژگیهای روانسنجی فرم والدینِ مقیاس سنجش اضطراب جدایی علاوه بر بررسی در فرهنگهای دیگر در ایران نیز آزمون و تأیید شد (طلایینژاد، مظاهری، قنبری و عسگری، 1394).
پرونده مقاله