ﺗﻨﺶ ﺧﺸﮑﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ چالش مهم در ﮐﺎﻫﺶ ﺗﻮﻟﯿﺪ در ﮔﯿﺎﻫﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، معهذا ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و معرفی ژﻧﻮﺗﯿﭗﻫﺎی متحمل ﺑﻪ ﺗﻨﺶ خشکی ﯾﮑﯽ از راهﮐﺎرﻫﺎی ﻏﻠﺒﻪ ﺑﺮ ﺷﺮاﯾﻂ ﻧﺎﻣﺴﺎﻋﺪ ﻣﺤﯿﻄﯽ اﺳﺖ. ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ژﻧﻮﺗﯿﭗﻫﺎی ﻣﺘﺤﻤﻞ و ﺣﺴﺎس ﺑﺮﻧﺞ ﺑﻪ ﺗﻨﺶ ﺧﺸﮑﯽ در مرحله گلدهی در شرایط مزرعه ای ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷﺎﺧ چکیده کامل
ﺗﻨﺶ ﺧﺸﮑﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ چالش مهم در ﮐﺎﻫﺶ ﺗﻮﻟﯿﺪ در ﮔﯿﺎﻫﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، معهذا ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و معرفی ژﻧﻮﺗﯿﭗﻫﺎی متحمل ﺑﻪ ﺗﻨﺶ خشکی ﯾﮑﯽ از راهﮐﺎرﻫﺎی ﻏﻠﺒﻪ ﺑﺮ ﺷﺮاﯾﻂ ﻧﺎﻣﺴﺎﻋﺪ ﻣﺤﯿﻄﯽ اﺳﺖ. ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ژﻧﻮﺗﯿﭗﻫﺎی ﻣﺘﺤﻤﻞ و ﺣﺴﺎس ﺑﺮﻧﺞ ﺑﻪ ﺗﻨﺶ ﺧﺸﮑﯽ در مرحله گلدهی در شرایط مزرعه ای ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﺗﺤﻤﻞ و ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ، آزﻣﺎﯾﺸﯽ ﺑﺎ 15 ژﻧﻮﺗﯿﭗ ﺑﺮﻧﺞ در ﻗﺎﻟﺐ ﻃﺮح ﺑﻠﻮکﻫﺎی ﮐﺎﻣﻞ ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺑﺎ ﺳﻪ ﺗﮑﺮار در دو ﻣﺤﯿﻂ ﺑﺪون ﺗﻨﺶ (ﻏﺮﻗﺎب) و ﺗﻨﺶ ﺧﺸﮑﯽ در ﺳﺎل زراﻋﯽ 1397 در دو منطقه عباس آباد و کتالم اﺟﺮا ﮔﺮدﯾﺪ. برای ارزیابی میزان حساسیت یا تحمل ژنوتیپ ها به تنش خشکی، عملکرد ژنوتیپ ها در شرایط بدون تنش (Yp) و تنش خشکی (Ys) و میانگین عملکرد کلیه ژنوتیپ ها در شرایط بدون تنش () و تنش ()، شاخص های تحمل تنش، میانگین حسابی (MP)، میانگین هندسی (GMP)، میانگین هارمونیک (HM)، تحمل (TOL)، تحمل به تنش (STI)، شاخص پایداری عملکرد (YSI)، شاخص عملکرد (YI) و حساسیت به تنش (SSI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. از میان ژﻧﻮﺗﯿﭗﻫـــﺎی مورد مطالعه ژنوتیپ های شصتک (62/54) و علی کاظمی (92/46) ﺑﻪﺗﺮﺗﯿــﺐ ﺑﯿﺸــﺘﺮﯾﻦ ﻣﻘــﺪار را ﺑــﺮای شاخص HMﻧﺸﺎن دادﻧﺪ. ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺷــﺎﺧﺺ MP و GMP، ژنوتیپ های شصتک (04/61) و سنگ طارم (15/3) و بر ﻣﺒﻨﺎی شاخص STI ﺑه ترتیب ژنوتیپ های شصتک (54/1) و علی کاظمی (08/1) برتر بودند. ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﻣﻘﺪار ﺷﺎﺧﺺ حساسیت به تنش (SSI) و ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﻣﻘﺪار شاخص پایداری عملکرد (YSI) ﺑـــﺎ روﻧـــﺪ رﺗﺒـــﻪ ﻣﺸـــﺎﺑﻪ ﺑـــﻪﺗﺮﺗﯿـــﺐ ﺑـــﺮای ژنوتیپ های شیرودی (32/0) و خزر (76/0) ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪ. ﻋﻤﻠﮑﺮد در ﺷــﺮاﯾﻂ ﺗــﻨﺶ (Ys) ارﺗﺒــﺎط ﻣﺜﺒــﺖ و ﻣﻌﻨﯽداری ﺑــﺎ ﻫﻤــﻪ ﺷــﺎﺧﺺﻫﺎی ﺗﻨﺶ به جز شاخص های تحمل (TOL) و میانگین هندسی (GMP) ﻧﺸﺎن داد. تجزیه کلاستر بر اساس 10 شاخص مورد مطالعه در شرایط تنش خشکی باعث تشکیل 2 گروه گردید. بر اساس نتایج تجزیه به مؤلفه های اصلی، دو مؤلفه اول بیش از 6/92 درصد از اطلاعات کل را شامل شدند. مؤلفه اول 76/58 درصد تغییرات کل را توجیه کرد. با توجه به شاخص تحمل خشکی ژنوتیپ های شصتک، علی کاظمی و سنگ طارم نظر به دارا بودن بیشترین میزان عملکرد در هر دو شرایط محیطی و داشتن شاخص تحمل به تنش بالا به عنوان ژنوتیپ های متحمل پیشنهاد می شوند.
پرونده مقاله
جذب عناصر غذایی و ترکیب اجزای اسانس گیاه تحت تأثیر ﺗﻨﺶ ﺧﺸﮑﻲ قرار می گیرد. به منظور بررسی اجزای اسانس گیاه بادرشبو در پاسخ به تلقیح قارچ میکوریزا تحت شرایط تنش خشکی، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانهای انجام شد. تیمارهای آزمایش شام چکیده کامل
جذب عناصر غذایی و ترکیب اجزای اسانس گیاه تحت تأثیر ﺗﻨﺶ ﺧﺸﮑﻲ قرار می گیرد. به منظور بررسی اجزای اسانس گیاه بادرشبو در پاسخ به تلقیح قارچ میکوریزا تحت شرایط تنش خشکی، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانهای انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح تنش خشکی بر اساس حداکثر تخلیه مجاز (MAD) (بدون تنش آبیاری کامل در حد ظرفیت مزرعه، 5/0 و 75/0 MAD) و دو سطح عدم تلقیح و تلقیح با قارچ (Glumus verciforme) بودند. اجزای اسانس از طریق کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی-طیفسنجی جرمی (GC/MS) شناسایی شدند. حدود 36 ترکیب در گیاه بادرشبو در تلقیح با میکوریزا تحت تنش خشکی شناسایی شد که 13 ترکیب، درصد بالاتری نسبت به بقیه ترکیبات دارا بودند. ترکیبات ژرانیال (3/18 درصد)، ژرانیول (98/30 درصد)، ژرانیل استات (78/26درصد) و نرال (94/11 درصد) بخش عمده اسانس را تشکیل میدادند. اعمال تنش خشکی و تلقیح با قارچ سبب افزایش درصد اجزای اصلی اسانس شد. اما میزان اسانس با افزایش شدت تنش خشکی تا 50/0 MAD کاهش یافت. بالاترین درصد اسانس (24/1 درصد) در تیمار تلقیح با قارچ میکوریزا در شرایط تنش 75/0 MAD به دست آمد. تنش خشکی سبب کاهش میزان عناصر پرمصرف نیتروژن، فسفر و پتاسیم در گیاه گردید. تلقیح گیاه با قارچ میکوریزا، میزان عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم را افزایش داد. بالاترین میزان پتاسیم در شرایط بدون تنش خشکی و تلقیح با قارچ میکوریزا بود. به طورکلی، تلقیح با قارچ میکوریزا در شرایط تنش خشکی باعث افزایش درصد عناصر غذایی و افزایش درصد اسانس در گیاه بادرشبو شد.
پرونده مقاله
بادرنجبویه یک گیاه شناخته شده است که به عنوان طعم دهنده مواد غذایی، آشامیدنی و به عنوان گیاهی دارویی برای درمان سردرد، اختلالات گوارشی، عصبی و روماتیسم استفاده می شود. به منظور بررسی اثر کودهای آلی و همزیستی میکوریزایی بر اجزای عملکرد و درصد اسانس بادرنجبویه آزمایشی به چکیده کامل
بادرنجبویه یک گیاه شناخته شده است که به عنوان طعم دهنده مواد غذایی، آشامیدنی و به عنوان گیاهی دارویی برای درمان سردرد، اختلالات گوارشی، عصبی و روماتیسم استفاده می شود. به منظور بررسی اثر کودهای آلی و همزیستی میکوریزایی بر اجزای عملکرد و درصد اسانس بادرنجبویه آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با 8 تیمار و 4 تکرار در سال 1393 در ساری اجرا شد. عوامل شامل کاربرد میکوریزا در دو سطح (صفر، 10% حجم گلدان)، ورمی کمپوست در دو سطح (صفر، 10% حجم گلدان) و چای کمپوست در دو سطح (صفر، 5/1 لیتر برای گلدان های مشخص شده) در نظر گرفته شدند. صفات اندازه گیری شده شامل سطح برگ، ارتفاع بوته، وزن هزار دانه و درصد اسانس بودند. نتایج به دست آمده نشان داد تیمارهای کودهای آلی و همزیستی میکوریزایی تاثیر معنی داری بر اغلب صفات مورد اندازه گیری داشتند و کلیه صفات مورد بررسی را در مقایسه با شاهد افزایش دادند. به طوری که، بیشترین سطح برگ در تیمار کاربرد چای کمپوست (93/207 سانتی متر مربع) و کمترین آن در تیمار شاهد (63/52 سانتی متر مربع) و بیشترین وزن خشک بوته در تیمار کاربرد چای کمپوست و همزیستی میکوریزایی (07/3 گرم) و کمترین آن در تیمار شاهد (51/0گرم) بودند. بیشترین درصد اسانس در تیمار همزیستی میکوریزایی معادل 73/0% و کمترین آن در تیمار شاهد معادل 23/0% به دست آمدند. با توجه به نتایج حاصل به نظر می رسد که افزایش در صفات مورد بررسی ناشی از کاربرد اثرات مفید کودهای آلی و همزیستی میکوریزایی بوده است.
پرونده مقاله
کاربرد کودهای زیستی به منظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی، از مهم ترین راه بردها در کشاورزی پایدار به شمار می رود. با هدف بررسی تأثیر کودهای زیستی میکوریزا و ازتوباکتر بر خصوصیات کمّی و کیفی ارقام کلزا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار چکیده کامل
کاربرد کودهای زیستی به منظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی، از مهم ترین راه بردها در کشاورزی پایدار به شمار می رود. با هدف بررسی تأثیر کودهای زیستی میکوریزا و ازتوباکتر بر خصوصیات کمّی و کیفی ارقام کلزا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در دو منطقه معتدل خرم آباد و معتدل سرد الشتر لرستان اجرا گردید. عامل کود زیستی شامل کاربرد میکوریزا، کاربرد ازتوباکتر، کاربرد توأم میکوریزا و ازتوباکتر و عدم کاربرد کود زیستی (شاهد) و عامل رقم شامل ارقام گابریلا، نپتون، اکاپی و اکس پاور بودند. نتایج نشان داد که میانگین عملکرد دانه در منطقه خرم آباد به میزان 7/4265 کیلوگرم در هکتار و در منطقه الشتر به میزان 0/4168 کیلوگرم در هکتار به دست آمدند. بیشترین عملکرد دانه و روغن به رقم گابریلا (به ترتیب 7/4599 و 0/1923 کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن به رقم اکاپی (به ترتیب 6/3849 و 0/1591 کیلوگرم در هکتار) در منطقه آزمایش تعلق داشتند. در میان سطوح کود زیستی، بیشترین عملکرد دانه و روغن به کاربرد توأم میکوریزا و ازتوباکتر (به ترتیب 4/4408 و 0/1831 کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن به عدم کاربرد کود زیستی (به ترتیب 0/3973 و 1/1650 کیلوگرم در هکتار) مربوط بودند. در مجموع، با توجه به اثر متقابل سه گانه عامل ها، رقم گابریلا همراه با کاربرد توأم میکوریزا و ازتوباکتر برای منطقه معتدل سرد الشتر و رقم اکس پاور همراه با کاربرد ازتوباکتر برای منطقه معتدل خرم آباد و مناطق مشابه قابل توصیه هستند.
پرونده مقاله
درکشت تأخیری چغندرقند، استفاده از کود نیتروژن و باکتری محرک رشد، میتوانند در تسریع رشد و جبران زمان از دست رفته، اهمیت زیادی داشته باشند. برای بررسی این موضوع آزمایشی در سال 1397 بهصورت کرتهای دو بار خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۳ تکرار در مزرعه تحقیقا چکیده کامل
درکشت تأخیری چغندرقند، استفاده از کود نیتروژن و باکتری محرک رشد، میتوانند در تسریع رشد و جبران زمان از دست رفته، اهمیت زیادی داشته باشند. برای بررسی این موضوع آزمایشی در سال 1397 بهصورت کرتهای دو بار خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۳ تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. عاملهای مورد مطالعه شامل تاریخ کاشت با دو سطح (تاریخ کاشت معمول و تاریخ کاشت تأخیری) بهعنوان عامل اصلی، کود نیتروژن با دو سطح مصرف کود نیتروژن بر اساس مقدار توصیه شده (300 کیلوگرم در هکتار) و ۲۵ درصد کمتر از مقدار توصیه شده (225 کیلوگرم در هکتار) بهعنوان عامل فرعی و باکتری محرک رشد با دو سطح (مایه زنی با باکتری و بدون باکتری) بهعنوان عامل فرعی فرعی درنظر گرفته شدند. صفات مورد مطالعه شامل شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشک کل، سرعت رشد، سرعت رشد نسبی و سرعت فتوسنتز خالص بودند. بررسی این آزمایش نشان داد بیشترین شاخص سطح برگ (05/3)، ماده خشک (2898 گرم بر مترمربع در واحد حرارتی)، سرعت رشد، سرعت رشد نسبی و سرعت فتوسنتز خالص در هر دو تاریخ کاشت معمول و تأخیری، مربوط به تیمار کود نیتروژن براساس توصیه همراه با مایه زنی باکتری بودند. کمترین مقدار این صفات در هر دو تاریخ کاشت با کود نیتروژن ۲۵ درصد کمتر ازتوصیه با عدم مایه زنی باکتری محرک رشد به دست آمدند. عملکرد ریشه نیز در تیمار باکتری محرک رشد در دو تاریخ کاشت معمول و تأخیری نسبت به دیگر تیمارها به طور معنی داری 10 درصد برتری نشان داد. بر این اساس، به نظر میرسد در کشت تأخیری برای جبران زمان از دست رفته در گیاه چغندرقند استفاده تلفیقی از کودهای شیمیایی و زیستی مؤثر است.
پرونده مقاله
این پژوهش به منظور بررسی واکنش ارقام گندم دوروم نسبت به تاریخ کاشت و تراکم های مختلف بذر تحت شرایط دیم طی آزمایشی در سال های 95-1393 در سرارود کرمانشاه به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. سه ژنوتیپ گندم دوروم (SAJI، BCR و STJ) چکیده کامل
این پژوهش به منظور بررسی واکنش ارقام گندم دوروم نسبت به تاریخ کاشت و تراکم های مختلف بذر تحت شرایط دیم طی آزمایشی در سال های 95-1393 در سرارود کرمانشاه به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. سه ژنوتیپ گندم دوروم (SAJI، BCR و STJ) در سه تاریخ کاشت قبل از بارندگی مؤثر (مقدار و زمان وقوع بارندگی مؤثر به ترتیب 2/33 و 5/34 میلی متر و 26 مهر و 5 آبان ماه در دو سال آزمایش بود)، 15 روز بعد از بارندگی مؤثر و 30 روز بعد از بارندگی مؤثر و در چهار تراکم 250، 350، 450 و 550 بوته در متر مربع ارزیابی شدند. صفات تعداد سنبله در متر مربع، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد نور دریافتی، درصد پروتئین دانه و محتوای کلروفیل اندازه گیری شدند. نتایج مقایسه میانگین های اثرات ساده نشان داد که تعداد سنبله در متر مربع در تاریخ کاشت قبل از بارندگی مؤثر نسبت به دو تاریخ کاشت دیگر بیشتر بود. مقایسه میانگین های اثرات متقابل نشان داد که ژنوتیپ STJ در تراکم 250 دانه و تاریخ کاشت 15 روز بعد از بارندگی مؤثر بیشترین وزن هزار دانه، رقم SAJI در تراکم 550 دانه و تاریخ کاشت قبل از بارندگی مؤثر بیشترین عملکرد دانه و رقم SAJI در تراکم 450 دانه و تاریخ کاشت قبل از بارندگی مؤثر بیشترین عملکرد بیولوژیک را داشتند. بالاترین میزان کلروفیل کل و درصد پروتئین دانه از تراکم 350 بوته در مترمربع به دست آمد. کمترین میزان کلروفیل از تاریخ کاشت 30 روز بعد از بارندگی مؤثر حاصل شد.
پرونده مقاله
به منظور بررسی اثر درجه روز رشد دریافتی و تراکم بوته بر برخی از خصوصیات زراعی، مورفوفیزیولوژیکی و کیفی ماش رقم گوهر،آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در تابستان 1395 در منطقه ایلام اجرا شد. عامل اول درجه روز رشد تا زمان برداشت شامل سه چکیده کامل
به منظور بررسی اثر درجه روز رشد دریافتی و تراکم بوته بر برخی از خصوصیات زراعی، مورفوفیزیولوژیکی و کیفی ماش رقم گوهر،آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در تابستان 1395 در منطقه ایلام اجرا شد. عامل اول درجه روز رشد تا زمان برداشت شامل سه درجه روز رشد 1910، 1740 و 1485 (ناشی از تاریخ کاشت های 10، 25 تیر و 5 مرداد) و عامل دوم فاصله بوته روی ردیف های کاشت در چهـار سطح شـامل 5، 10، 15 و 20 سـانتی متر با فاصله بین ردیف های 50 سانتی متر (به ترتیب تراکمهای 40، 20، 3/13 و 10 بوته در مترمربع) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که میزان کلروفیل برگ، سطح برگ، محتوای نسبی آب، تعداد غلاف در بوته، تعداد غلاف در مترمربع، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت تحت تاثیر برهمکنش فاصله بوته روی ردیف × درجه روز رشد قرار گرفتند. به طوری که بیشترین میزان کلروفیل (85/1 میلی گرم در هر گرم وزن تر)، تعداد غلاف در بوته (44 غلاف)، تعداد غلاف در مترمربع (507 غلاف)، عملکرد دانه (3149 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (2/50 درصد) در 1740 درجه روز رشد تا زمان برداشت و فاصله بوته روی ردیف 15 سانتیمتر به دست آمد. با توجه به نتایج این آزمایش بیشترین عملکرد و اجزای عملکرد دانه مربوط به درجه روز رشد 1740 (منطبق بر تاریخ کاشت 25 تیرماه) با فاصله بوته روی ردیف 15 سانتیمتر (تراکم 3/13 بوته در مترمربع) بود که می تواند در شرایط منطقه ایلام مورد توجه قرار گیرد.
پرونده مقاله
کلزا یکی از مهمترین گیاهان دانه روغنی محسوب میشود. علفهای هرز از جمله مهمترین عوامل محدودکننده تولید کلزا هستند که کمیت و کیفیت محصول را تحت تأثیر قرار میدهند. به منظور بررسی تأثیر فاصله ردیف و مصرف علفکشها بر رنگیزههای فتوسنتزی و عملکرد کلزا، آزمایشی به صورت ف چکیده کامل
کلزا یکی از مهمترین گیاهان دانه روغنی محسوب میشود. علفهای هرز از جمله مهمترین عوامل محدودکننده تولید کلزا هستند که کمیت و کیفیت محصول را تحت تأثیر قرار میدهند. به منظور بررسی تأثیر فاصله ردیف و مصرف علفکشها بر رنگیزههای فتوسنتزی و عملکرد کلزا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 97-1396 در ایستگاه تحقیقات بایعکلای شهرستان نکا اجرا شد. عوامل مورد بررسی شامل آرایش کاشت در دو سطح یک و دو ردیفه و کنترل علف های هرز در 7 سطح شامل علفکش تریفلورالین (ترفلان EC48%) 5/2 لیتر در هکتار قبل از کاشت و مخلوط با خاک، کوئینمراک + متازاکلر (بوتیزان استار SC41.6%) به میزان 5/2 لیتر در هکتار پیشرویشی، ترکیب تریفلورالین 5/2 لیتر در هکتار با کوئینمراک + متازاکلر 5/2 لیتر در هکتار، کلوپیرالید (لونترل SL30%) 1 لیتر در هکتار + هالوکسیفوپآرمتیل (گالانت سوپر EC10.8%) 8/0 لیتر در هکتار در مرحله 2 تا 4 برگی علفهای هرز، پاراکوات (گراماکسون SL20%) 2 لیتر در هکتار در مرحله 4 تا 6 برگی علفهای هرز و تیمار وجین و عدم کنترل علفهای هرز بودند. نتایج نشان داد که با تغییر در آرایش کاشت و استفاده از ترکیب تریفلورالین با کوئینمراک + متازاکلر و یا پاراکوات به صورت هدایت شده در کشت دو ردیفه، محتوای کلروفیل کلزا بهترتیب به میزان 06/38 و 11/34 درصد نسبت به شاهد افزایش یافتند. همچنین، زیست توده علفهای هرز بهترتیب 16/87 و 97/94 درصد کاهش و عملکرد دانه نیز به میزان 4/73 و 79/76 درصد افزایش یافت که خود موجب افزایش عملکرد روغن نیز گردید.به این ترتیب با اصلاح الگوی کاشت کلزا میتوان با استفاده از علفکشهای پاراکوات بهصورت هدایت شده و یا ترکیب علفکش تریفلورالین با کوئینمراک+متازاکلر علاوه بر کنترل علفهای هرز، موجب افزایش عملکرد شد.
پرونده مقاله