بسیاری از دانشوران معتقدند که هنر اسلامی با آموزه های عرفان نظری پیوند دارد؛ اما این اعتقاد خود رابه شواهد تاریخی مستند نمی کنند. منکران این پیوند نیز انکار خود را بر همین ضعف استناد متکیمی کنند. در این نوشتار می کوشیم نشان دهیم که شأن هنر اسلامی شأنی عملی و اجتماعی است چکیده کامل
بسیاری از دانشوران معتقدند که هنر اسلامی با آموزه های عرفان نظری پیوند دارد؛ اما این اعتقاد خود رابه شواهد تاریخی مستند نمی کنند. منکران این پیوند نیز انکار خود را بر همین ضعف استناد متکیمی کنند. در این نوشتار می کوشیم نشان دهیم که شأن هنر اسلامی شأنی عملی و اجتماعی است وهنرمندان مسلمان نوعا در زمره عوام بوده اند نه اعیان و فرهیختگان. از سوی دیگر، عرفانی که در جامعهاسلامی نقش داشته است، عرفان عملی و از طریق سازوکارهای اجتماعی بوده است، سازوکارهایی ازقبیل نظام خانقاه و حلقه های اهل فتوت. بدین طریق، آموزه های اصلی عرفان اسلامی از دو راه درهنرمندان و کار ایشان نفوذ می کرد: یکی سلوک فردی و حلول دادن ذکر مدام در احوال و اعمال،دیگری سازوکارهایی اجتماعی چون حلقه های فتیان و نظام اصناف. بر این اساس، به نظر می رسد درتحقیق درباره پیوند میان هنر اسلامی و عرفان باید تجدید نظر کرد و آن را از منظری دیگر نگریست.
پرونده مقاله
شعر اعتراض، به عنوان یکی از زیرمجموعه های شعر متعهد، از دیرباز در ادبیات فارسی به اشکال مختلف وجود داشته است. آثار اغلب شعرا و نویسندگان برجستۀ ایرانی از گذشته تا امروز ، آیینۀ تمام نمای محیط و روزگار زندگی آنان بوده است. چنان که بسیاری از آنان در تحلیل و تبیین دشواری ه چکیده کامل
شعر اعتراض، به عنوان یکی از زیرمجموعه های شعر متعهد، از دیرباز در ادبیات فارسی به اشکال مختلف وجود داشته است. آثار اغلب شعرا و نویسندگان برجستۀ ایرانی از گذشته تا امروز ، آیینۀ تمام نمای محیط و روزگار زندگی آنان بوده است. چنان که بسیاری از آنان در تحلیل و تبیین دشواری های زندگی به مراتب تیز بین تر و حساس تر از سایر دانشمندان اجتماعی بوده اند و نسبت به مسایل و مشکلات جامعه، احساس مسؤولیت می کردند؛ در نتیجه با سرودن اشعار اعتراضی، در برابر ناراستی ها و کج روی های هیأت های حاکمه و اقشار مختلف اجتماع، از نوع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... واکنش نشان می دادند. یکی از این شاعران و اندیشمندان مولانا جلال الدین محمد بلخی می باشد. سخن گفتن از مولانا و اندیشه های سیاسی اجتماعی او کاری بس دشوار است و در این زمینه هر کسی بنا بر ظن خود یار مولانا می شود؛ با این حال، با توجه به شور و حال عرفانی مولوی هرچند که در بادی امر به نظر می رسد که او هیچ توجهی به اوضاع روزگارش ندارد و از سیاست های حاکمان زمانش برکنار است، لیکن با تحقیق در آثارش، دیدگاه های سیاسی اجتماعی و انتقادی او را می توان یافت. همچنین می توان اوضاع روزگارش و مناسبات حاکم بر ضوابط و سیاست عصرش را در جای جای اشعارش باز نمایاند و گوشه هایی از اعمال زور و خشونت حاکمان و وابستگان به جناح حاکم را به تصویر کشید . هدف از این مقاله که به روش توصیفی و نحلیلی انجام پذیرفت، بررسی شعر اعتراض در مثنوی مولانا است؛ به این منظور، اشعار اعتراضی مولانا در مثنوی مولانا مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
پرونده مقاله
قصه حضرت یوسف، در دیوان نزاری قهستانی، مورد توجه خاص قرار گرفته است. مساله تحقیق این است که اجزا و شخصیت های این قصه چگونه به صورت تمثیلی در اشعار نزاری پردازش شده و از آن ها برای بیان اندیشه های عرفانی، دینی، فلسفی و اخلاقی شاعر استفاده گردیده است. مهمترین سوال تحقیق ا چکیده کامل
قصه حضرت یوسف، در دیوان نزاری قهستانی، مورد توجه خاص قرار گرفته است. مساله تحقیق این است که اجزا و شخصیت های این قصه چگونه به صورت تمثیلی در اشعار نزاری پردازش شده و از آن ها برای بیان اندیشه های عرفانی، دینی، فلسفی و اخلاقی شاعر استفاده گردیده است. مهمترین سوال تحقیق این است که نزاری چگونه و از چه تمثیل هایی برای تبیین قصه حضرت یوسف استفاده کرده و سیر این قصه در دیوان او چگونه تبیین شده است. کتاب کشف الاسرار و عدة الابرار اثر ابوالفضل میبدی و مقاله اشارات عرفانی در داستان حضرت یوسف(ع) پیشینه تحقیق می باشد. با توجه به این که داستان یوسف پیامبر که سرآمد تمام داستان ها میباشد و از زاویه عرفانی و تمثیلی مورد توجه خاص نزاری قرار گرفته، ضرورت انجام کار احساس می شود. هدف از این تحقیق شناخت جایگاه تمثیلیِ قصه حضرت یوسف در اشعار نزاری و تبیین اجزای این قصه در چهارچوب ادب عرفانی می باشد. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانهای به انجام رسید، شیوه گردآوری بدین صورت است که تمام اجزا و شخصیت های قصه یوسف در غزلیات نزاری یادداشت برداری شد، سپس طبقه بندی گردید و در نهایت با توجه به مختصات رویکردِ تمثیلی، تجلی این قصه در چهارچوب ادب عرفانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این مقاله نشان می دهد که نگاه نزاری به داستان یوسف، عرفانی بوده و تمام اجزا و شخصیت های داستان به طور تمثیلی مورد استفاده قرار گرفته اند.
پرونده مقاله
ابوالجناب احمد خیوقی، معروف به شیخ نجم الدین کبری، مفسر، محدث و عارف نامور ایران و اسلام بود که بیش از دو دهه از زندگی خویش را به سیر و سیاحت علمی و معنوی در ممالک اسلامی پرداخت و در این سفرها، علوم اسلامی خاصه علم حدیث و طریقت معنوی و عرفانی را از استادان بزرگ عصر، ف چکیده کامل
ابوالجناب احمد خیوقی، معروف به شیخ نجم الدین کبری، مفسر، محدث و عارف نامور ایران و اسلام بود که بیش از دو دهه از زندگی خویش را به سیر و سیاحت علمی و معنوی در ممالک اسلامی پرداخت و در این سفرها، علوم اسلامی خاصه علم حدیث و طریقت معنوی و عرفانی را از استادان بزرگ عصر، فراگرفت و بعد از تهذیب نفس ، تحصیل علوم معنوی و دریافت مقام ارشادی از سوی شیخ خویش، به زادگاهش، خوارزم بازگشت و در سال های 585 ق، تا 618 ق ، در آن سرزمین به اشاعه آموزه های عرفانی و حمایت از مشتاقان طریقت اهتمام ورزید؛ وی علاوه بر تحریر آثار فراوان در سیر و سلوک ، به پرورش مریدانی از خطه خراسان و ماوراء النهر پرداخت و از این طریق ، علوم عرفانی را علی رغم جوسیاسی و مذهبی حاکم بر دارالملک خوارزمشاهیان،رونق و استمرار داد. در این اثر ، بر آنیم ، پس از ارزیابی حیات علمی و مذهبی شیخ نجم الدین، جو مذهبی و دینی منطقه خراسان، ماوراء النهر و خوارزم، در عصر او، آموزه های عرفانی و معنوی شیخ در گرگانج، مرکز امپراتوری شرق عالم اسلام، خاصه مناظره او به عنوان مدافع طریقت و کشف و شهود با امام فخر رازی، نماینده مشرب کلامی و استدلالی تجزیه و تحلیل نماییم.
پرونده مقاله
مبحث ولی و ولایت یکی از اساسیترین مباحث عرفان اسلامی است. ولایت در لغت به معنای قرب، محبّت، نصرت، امارت و... است؛ امّا ولی در اصطلاح اهل عرفان به کسی گفته میشود که با نابودکردن صفات بشری و فانی شدن در حق به تولّد دوباره رسیده باشد.در این جستار که مبتنی بر مطالعات کتاب چکیده کامل
مبحث ولی و ولایت یکی از اساسیترین مباحث عرفان اسلامی است. ولایت در لغت به معنای قرب، محبّت، نصرت، امارت و... است؛ امّا ولی در اصطلاح اهل عرفان به کسی گفته میشود که با نابودکردن صفات بشری و فانی شدن در حق به تولّد دوباره رسیده باشد.در این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و به شیوۀ توصیفی – تحلیلی است تأثیرپذیری سلطان ولد از شمس تبریزی در موضوع ولایت بررسی می شود.شمس تبریزی و سلطان ولد، ولی را کسی میدانند که با رسیدن به مرتبۀ فنای الهی به صفاتی دیگر مانند دوری از کرامت نمایی، علم لدنّی و موهوبی، انفاس حقانی وفراست یا اشراف بر ضمایر مزیّن باشد. به اعتقادآن ها اگرچه شناخت حقیقت وجودی اولیای الهی از شناخت خداوند دشوارتر است امّا سالکان باید با شناخت دقیق از این افراد، سرسپردۀ آن ها شوند و از مدّعیان دروغین بپرهیزند. شمس و سلطان ولد اولیا را به دو گروه مستوران و مشهوران تقسیم کردهاند. در نظرگاه آن ها، اولیای الهی اگرچه همگی نوری واحدند امّا هر کدام به اندازۀ قرب خود از تابش حسن الهی برخوردار میشوند که در این میان مرتبۀ مطلوبان یا معشوقان از مرتبۀ طالبان یا عاشقان بالاتر است. علاوه براین، قطب شاه اولیا محسوب میشود و در حقیقت هدف غایی از آفرینش جهان است.
پرونده مقاله
عرفا و صوفیّه برای بیان مفاهیمو اصطلاحات عرفان نظری و عرفان عملی همواره از آیات قرآن کریم بهره جستهاند؛ آنان برای بیان کشف و شهود و تجربیات عارفانه خود نیز هیچ زبانی را کارآمدتر و رساتر از زبان قرآن نمیدانستند. از این رو، میتوان به آسانی و به وفور معنا، تفسیر، تأویل چکیده کامل
عرفا و صوفیّه برای بیان مفاهیمو اصطلاحات عرفان نظری و عرفان عملی همواره از آیات قرآن کریم بهره جستهاند؛ آنان برای بیان کشف و شهود و تجربیات عارفانه خود نیز هیچ زبانی را کارآمدتر و رساتر از زبان قرآن نمیدانستند. از این رو، میتوان به آسانی و به وفور معنا، تفسیر، تأویل و مصداق بسیاری از آیات قرآن را در متون عرفان و تصوّف یافت. تمرکز اصلی این جستار بر مصادیق آیات قرآن در این متون است. متون عرفانی منتخب این جستار به زبان فارسی است. در ابتدای مقاله به ارائه تعریف مصداق در علم معنیشناسی پرداخته شده تا تفاوت آن با معنیِ "مفهوم" و "معنا" به دست آید و سپس تعاریف مصداق و تفاوت آن با تأویل در علوم قرآنی کاویده و در پایان نمونههایی از مصادیق آیات قرآن در این متون ذکرگردیده است. "ملوک" و "قریه" در آیه 34 سورۀ نمل، "کرامت" در آیه 70 سوره اسراء ، "امانت" در آیه 72 سوره احزاب و واژگان "صراط مستقیم" ، "تقوی" و "هوی" از جمله مواردی است که در این جستار در بیست متن عرفانی فارسی، مصداق یابی شدهاست.
پرونده مقاله
کرامات عرفا و حکایت های مربوط به آن ها حجم وسیعی از قصه های عرفانی را تشکیل می دهد و یکی از مباحث کلیدی متون عرفانی فارسی به شمار می رود. در یک طبقه بندی کلّی انواع مختلف کرامات به سه گونه اصلی اِخبار از غیب، اشراف بر ضمایر و تصرف در عالم هستی تقسیم بندی میشوند که هرکد چکیده کامل
کرامات عرفا و حکایت های مربوط به آن ها حجم وسیعی از قصه های عرفانی را تشکیل می دهد و یکی از مباحث کلیدی متون عرفانی فارسی به شمار می رود. در یک طبقه بندی کلّی انواع مختلف کرامات به سه گونه اصلی اِخبار از غیب، اشراف بر ضمایر و تصرف در عالم هستی تقسیم بندی میشوند که هرکدام شامل چندین گونه فرعی می باشند. یکی از گونه های فرعی کرامات اِخبار از غیب، تشخیص ویژگی حرام یا شبهه ناک بودن لقمه و غذا از طریق فراست و با تعلیم الهی است. این کرامت برپایه این اعتقاد صوفیان بنا شده است که اگر همه عالم را خون مطلق فرا بگیرد مؤمن از آن جز حلال نمی خورد. در این کرامت، عارف بدون هیچ نشانه ای و گاه با نشانه هایی همچون جنبیدن رگ انگشت، دراز نشدن دست به سوی حرام، احساس سیری و پایین نرفتن لقمه حرام از گلو، ندارسیدن به دل، سخن گفتن طعام حرام، دیدن سیاهی، نجاست و خونابه در غذا و... همراه است. گاهی مخالفان عرفا از این شیوه برای امتحان و آزمودن حقانیت آن ها استفاده می کردند و غالباً پس از تشخیص عارف، استغفار کرده و از مریدان عارف می شده اند. در این مقاله سعی شده است ضمن گردآوری، دسته بندی و تحلیل این گونه از کرامات در کتب عرفانی متقدم، به نمونه هایی متأخر از این کرامت نیز اشاره شود.
پرونده مقاله
عبدالرحمان جامی شاعر و نویسندۀ نامآور قرن نهم هجری است که درواقع خاتمالشعرای بزرگ پارسی گو و پس از عهد حافظ، بزرگترین شاعر شمرده شده است. جامی شاعری صوفی مسلکی است که اصطلاحات صوفیه را در شعر و نثر خود به کاربرده و در بهارستان، نمونههای افکار عرفانی خوب و فراوان از چکیده کامل
عبدالرحمان جامی شاعر و نویسندۀ نامآور قرن نهم هجری است که درواقع خاتمالشعرای بزرگ پارسی گو و پس از عهد حافظ، بزرگترین شاعر شمرده شده است. جامی شاعری صوفی مسلکی است که اصطلاحات صوفیه را در شعر و نثر خود به کاربرده و در بهارستان، نمونههای افکار عرفانی خوب و فراوان از او یافت میشود. جامی این افکار را بیشتر در ضمن داستانهای کوتاه بیان کرده است. جامی در سراسر بهارستان، هدف و غرض اصلی خود را بهعنوان یک معلم اخلاق و عرفان ازیادنمیبرد و به خوانندگان عرفان و اخلاق میآموزد و در خلال حکایات، عقاید عرفانی خود را بیان کرده و در موارد مختلف، غیرمستقیم به تعلیم پرداخته است. جامی همچون بسیاری از عرفا هدف اصلی از طی مراحل تربیتی عرفانی یا سیر منازل سلوک را که از توبه آغاز و به فنا پایان مییابد، وصول به ذات حق دانسته که غایت هر عارفی است. نویسنده در این پژوهش به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانهای درصدد آن است تا به بررسی بافت بینامتنی تصوّف و عرفان جامی در بهارستان بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که جامی در بهارستان چگونه از مضامین عرفانی برای بیان مقاصد تعلیمی و اخلاقی خود بهره برده است؟ با بررسی بهارستان در خصوص اندیشههای عرفانی جامی این نتیجه حاصل میشود که جامی به عرفان ایرانی و نظریات شیوخ خراسان دلبستگی نشان داده و از مضامین گستردۀ عرفانی در ضمن حکایات برای ارشاد و راهنمایی و همچنین تعلیم دیگران استفاده کرده است.
پرونده مقاله
موضوع مقاله، تأملی در حوزة معرفتشناسی وضعیت انسان در فقه و حقوق و ارتباط آن با عرفان و شیوه تفکر عرفانی است. این پژوهش برای جوابدادن به این پرسش است که حقوق انسانی و مراتب آن به چه صورت در فقه و عرفان، به صورت های گوناگون تبیین شده و دارای چه مراتبی است. پژوهش نظری (T چکیده کامل
موضوع مقاله، تأملی در حوزة معرفتشناسی وضعیت انسان در فقه و حقوق و ارتباط آن با عرفان و شیوه تفکر عرفانی است. این پژوهش برای جوابدادن به این پرسش است که حقوق انسانی و مراتب آن به چه صورت در فقه و عرفان، به صورت های گوناگون تبیین شده و دارای چه مراتبی است. پژوهش نظری (Theoretical) با روش تحلیلی ـ توصیفی (Analytical - Descriptive) و رویکردی شیوة تحلیل متن های پژوهش است. فرضیة اصلی پژوهش، پیوند نظریه ها و دیدگاه های عرفانی با مبانی حقوق فردی ـ اجتماعی انسان است. حقوق و راهبردهایی که در فقه و اصول اسلامی نیز تبیین شده است. برخی از نظریه های عرفانی در پی ساخت جایگاه و به تبع آن حقوق انسانی برای انسان هستند. برخی دیگر براساس حقوق تعریف شدة اشخاص، نظریات خود را عنوان کرده اند.
پرونده مقاله
فانی خویی (متوفی 1225 ق.) عارفی شاعر و حکیمی جامع است که در آثار قلمی خود به ویژه در دیوان اشعار، نشان میدهد که مضامین عرفانی دلمشغولی همیشگی او بوده است و به همین دلیل به نکات دقیقی در عرفان نظری و عملی اهمیت میدهد و بیش از هر مفهومی از نظریۀ وحدت وجود با بیانهای مخ چکیده کامل
فانی خویی (متوفی 1225 ق.) عارفی شاعر و حکیمی جامع است که در آثار قلمی خود به ویژه در دیوان اشعار، نشان میدهد که مضامین عرفانی دلمشغولی همیشگی او بوده است و به همین دلیل به نکات دقیقی در عرفان نظری و عملی اهمیت میدهد و بیش از هر مفهومی از نظریۀ وحدت وجود با بیانهای مختلف دفاع میکند. سپس در پیروی از سبک خراسانی و عرافی و به تبعیت از سنایی و عطار و مولوی در زمینۀ عشق الهی هنرنمایی میکند. سیر و سلوک صوفیانه را با مبارزه با نفس و اندیشۀ کثرت گرایانه دنبال میکند و با دیدگاهی، عرفانی به امام علی (ع) مینگرد و در مقامات عرفانی به فقر و همچنین فنا و بقا بیشتر اهمیت میدهد. وابستگی خود را به عرفان شیعی به صراحت بیان میدارد و فلسلفۀ زندگی انسان را در عشق به محبوب ازلی ترسیم مینماید. به همین دلیل این شاعر حکیم را میتوان از عارفان بزرگ شیعه در ادبیات فارسی به شمارآورد.
پرونده مقاله
در میان انواع ادبی، نوع تعلیمی حدومرز خاصی ندارد و این گونۀ ادبی بعد از نوع غنایی بیشترین بسامد را در ادبیات ایران دارد. تصوف و عرفان و باز شدن پای آن به ادبیات نقش مهمی در تکمیل و توسعۀ این نوع مهم ادبی ایفا نموده است و متصوفه و عرفا دیدگاههای خود را بیشتر در قالب این چکیده کامل
در میان انواع ادبی، نوع تعلیمی حدومرز خاصی ندارد و این گونۀ ادبی بعد از نوع غنایی بیشترین بسامد را در ادبیات ایران دارد. تصوف و عرفان و باز شدن پای آن به ادبیات نقش مهمی در تکمیل و توسعۀ این نوع مهم ادبی ایفا نموده است و متصوفه و عرفا دیدگاههای خود را بیشتر در قالب این نوع ادبی بیان کردهاند. پژوهش پیش رو میکوشد تا با بررسی و تحلیل چهار اثر از برجستهترین آثار صوفیانۀ حکیم ملاعباسعلی کیوان قزوینی (1277ـ1357ق) فیلسوف، مفسر، شاعر و صوفی بزرگ اواخر دورۀ قاجار و پهلوی اول، شامل رازگشا، بهین سخن، استوار رازدار و عرفاننامه، مهمترین دیدگاههای او در خصوص نقد اخلاقی اقطاب گنابادیه را بعد از گسستن از آنها، با استناد به اقوال خود او توضیح دهد و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که علت اصلی جدا شدن وی از گنابادیه بعد از همراهی طولانیمدت با آنها چه بوده و انتقادهای او از آنها بر مبنای چه اصولی صورت گرفته است. و دیگر آنکه آرا و نوآوریهای بهقول خود او، منحصربهفرد و بیسابقهاش در مسائل تصوف و عرفان کداماند و ارزش علمی و مقبولیت آنها تا چه اندازه است. شیوۀ کار در این پژوهش، از نوع تحلیلیتوصیفی است و روش کار کتابخانهای و با رویکرد گفتمان انتقادی است، که از طریق بررسی و تحلیل آثار مورد نظر صورت میپذیرد. جستار حاضر با واکاوی دقیق اندیشههای مؤلف در موارد یادشده به این نتیجه میرسد که علت جداشدن کیوان قزوینی از گنابادیه و اقطاب آن و بریدن از تصوف مرسوم مریدومرادی و نقد اخلاقی گنابادیه، بهدلیل سرخوردگی ناشی از نرسیدن به اغراض مادی و کسب عنوان قطبیت سلسلۀ مزبور نبوده، بلکه او بعد از حدود سی سال همراهی با سلاسل گوناگون تصوف مرسوم بالاخص گنابادیه درمییابد که این نوع از تصوف و عرفان آن گمشدۀ حقیقی انسان طالب کمالی چون او نبوده و با معلوم شدن این حقیقت تلخ تصمیم به نقد اخلاقی و رد آن میگیرد، و خود دست به تعریف و توضیح دقیق و جدیدی از تصوف و عرفان حقیقی میزند.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد