-
دسترسی آزاد مقاله
1 - اکسیر مأثر نو؛ بررسی مقایسه ای ۱ مشکلة هویت در تاریخ نگاری قاجاریه
محسن خلیلیگزارش رخدادهای تاریخی به سه گونه متصور است: تاریخ نویسی، تاریخ نگاریو تاریخ نگری. هرکدام از آن ها را یک روایت می نامیم که مبتنی بر یک ویژگی تمایزآفرین است. کتابت رخدادهای تاریخی دوران قاجاریه در رفت و برگشتی آونگ وار میانتاریخ نویسی و تاریخ نگاری سرگردان بوده است. برای چکیده کاملگزارش رخدادهای تاریخی به سه گونه متصور است: تاریخ نویسی، تاریخ نگاریو تاریخ نگری. هرکدام از آن ها را یک روایت می نامیم که مبتنی بر یک ویژگی تمایزآفرین است. کتابت رخدادهای تاریخی دوران قاجاریه در رفت و برگشتی آونگ وار میانتاریخ نویسی و تاریخ نگاری سرگردان بوده است. برای رهایی از این وضعیت بغرنج ودستیابی به نوعی تاریخ نگری ویژه دوران قاجاریه ناچاریم از مجموعه مفاهیم و واژگانیمتجددانه بهره بگیریم که ازآن میان هویت یکی از مهم ترین و در عین حال گریزان ترین آن مفاهیم و واژگان است. در این مکتوب هویت را به مثابه یک فرآیند مدّ نظر آورده ایمکه طی آن نوعی پاسخگویی آگاهانه و عامدانه به دو پرسش چیستی و کیستی به دست می آید. سپس هویت را به سه مجموعه مفهومی ، خود "دیگری" و پاره های سه گانه سنتی، دینی و قانونی اقتدار به عنوان هویت بخش و هویت ساز، منقسم ساخته و با اینمیزان سه متن تاریخ نگارانه دوره قاجاری، اکسیرالتواریخ، مأثر سلطانیه، تاریخ نو، را بهبررسی مقایسه ا ی کشانده ایم. مفروض نگارنده آن بوده که هویت بر ساخته ماست و گرنهخود هیچ عینیتی ندارد یا به تعبیر دیگرمفهوم هویت خود کاملاً بی هویت است. دستامد نگارنده آن بوده که در تاریخ نگاری دوره قاجاریه هویت در یک وضع پرسش انگیز و یا به تعبیری در یک دشواره قرار داشته است، زیرا نمی توانسته آمیختگی بهنگامی میان مؤلفه ها و درون مایه های سه گونه و سه گانه هویتی بیفزاید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - Individualism; One's Position in Society, According to the Founders of Sociology
Mansour Vosooghi Masoumeh ShafatiThe concept of individualism in the field of sociology was introduced by the empirical scheme of one's position in society. The growing importance of the attention to this pattern affected by social changes has been rapid and rough. Cultural and social processes of mode چکیده کاملThe concept of individualism in the field of sociology was introduced by the empirical scheme of one's position in society. The growing importance of the attention to this pattern affected by social changes has been rapid and rough. Cultural and social processes of modernization and modern age always create new conditions and stimulus leading to changes and verities in methods of individualization. Whether “individualism” is a distinctive characteristic of modern societies is a usual term among founders of sociology and its revision has not been stopped yet. The present article is to analyze different standpoints of founders of sociology about the relationship between an individual and society and the very concept of individualism. For founders of sociology, the question of individual-society is a completely social issue suggesting modernity along which expresses itself with more severity. All of them wish a real release from individual, but albeit unevenly - suggest its difficulties and dangers. From Marx’s point of view, under the present alienation, the individual is linked to future, his full realization will only be done by capitalist exploitation at the end of the history. In contrast to this optimism of Marx’s, Weber’s pessimism can be easily observed: the process of rationalization causes one to be imprisoned in his iron cage. Conservatively, Durkheim and Tocqueville are more optimistic. Individualism is particularly specific to individuals, a fact that brings about a new status which cannot be opposed, but must be adjusted. In addition, its dangers towards society and individuals should be analyzed and steps must be taken to compensate. But in between, its extraordinary complexity causes Simmel’s analysis on individuality and individualism to be distinctive. He states most of different features of individualism which are clarified in contrast to previous conditions, and teach them in all classes of individual more than other things. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - بررسی اندیشههای هستیگرایانه در شعر شاملو بر اساس آرای نیچه
پیمان پاسبان ذوقی لیدا نامدار جواد طاهری غلامرضا حیدریاگزیستانسیالیسم یا هستیگرایی از مفاهیم محوری اندیشه نیچه است که در شعر معاصر بهویژه در شعر شاملو نمود روشنی دارد. مصادیق برجسته آن از جمله تقدم وجود بر ماهیت، تعهد و مسئولیت، فردیت، گزاف بودن زندگی و جهان، مرگ و نیستی، آزادی، دلهره و اضطراب، وانهادگی و تنهایی در شعر ش چکیده کاملاگزیستانسیالیسم یا هستیگرایی از مفاهیم محوری اندیشه نیچه است که در شعر معاصر بهویژه در شعر شاملو نمود روشنی دارد. مصادیق برجسته آن از جمله تقدم وجود بر ماهیت، تعهد و مسئولیت، فردیت، گزاف بودن زندگی و جهان، مرگ و نیستی، آزادی، دلهره و اضطراب، وانهادگی و تنهایی در شعر شاملو با هنرمندی تمام بازنمایی شده است جستار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس گزارههای مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی که به بررسی رابطه ادبیات با دیگر شاخههای علوم انسانی میپردازد. در پی پاسخ به این پرسش است که اندیشههای هستیگرایانه چگونه در ذهن و زبان شاملو پرورانده شده و نگاه او به هستی بر چه اندیشه و فلسفهای متمرکز بوده است؟ تبیین و ترسیم هستی شناسی در شعر شاملو با توجه به آرای نیچه هدف اصلی این نوشتار است. یافته های پژوهش نشان می دهد شاملو پیوند عمیقی با مباحث و اندیشههای هستیشناسانه داشته، مفاهیم و دغدغههای وجودی به صورت تأمل برانگیز و بسامد بسیار بالایی در سروده هایش سایه انداخته است. این مفاهیم با آرای هستیگرایانه نیچه نقاط تلاقی بسیاری دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تحلیل رمان «خانۀ پریان» اثر تورج زاهدی بر مبنای الگوی فرایند فردیت یونگ
سیده مینا مصطفوی منتظری شهین اوجاق علیزاده تورج عقداییتحلیل رمان معاصر از رهگذر الگوی فرایند فردیت بر اساس آرای کارل گوستاو یونگ، از رویکردهای مهم نقد کهنالگویی است. این الگو دربارۀ جریان رشد، بالندگی و سازشی خودآگاهانه با خود درون سخن میگوید. رویکرد پژوهشی این مقاله تحلیل رمان خانۀ پریان تورج زاهدی بر مبنای الگوی فرایند چکیده کاملتحلیل رمان معاصر از رهگذر الگوی فرایند فردیت بر اساس آرای کارل گوستاو یونگ، از رویکردهای مهم نقد کهنالگویی است. این الگو دربارۀ جریان رشد، بالندگی و سازشی خودآگاهانه با خود درون سخن میگوید. رویکرد پژوهشی این مقاله تحلیل رمان خانۀ پریان تورج زاهدی بر مبنای الگوی فرایند فردیت یونگ است، زیرا کشف این مفاهیم و میزان استفادۀ آن در نقد ادبی نوین، کاربرد بسیاری دارد. هدف اصلی این تحقیق انطباق سلوک عرفانی شخصیت رضا رضوی با الگوی فرایند فردیت یونگ است که باعث می گردد قهرمان داستان با آنیمای درون خود به وحدت برسد، جنبه های منفی روح خود را تحت کنترل در آورد و با نجات آنیمای روان خویش تولّدی دوباره یابد. این جستار با روش تحلیلی- توصیفی در پی آن است که انسان برای دست یابی به خود درون باید با کهنالگوی نقاب، آنیما یا آنیموس و سایه آشنا وبا آن ها ادغام گردد تا سرانجام بتواند به فرایند فردیت دست یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد رضا رضوی، شخصیت اصلی این رمان، به جست وجویی در دنیای درون برای دستیابی به کمال انسانی دعوت می شود. او برای درک خویشتن، تمامی مراحل سلوک آیینی را با شناخت آنیما، دریافت راهنماییهای پیرخرد و مبارزه با جنبههای گوناگون سایۀ خود طی میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - تحلیل فمینیستی رمان «دل فولاد» منیرو روانی پور بر اساس نقد روانکاوانه فردیّت یونگ
فرشته ناصریبا بررسی و نگرشی عمیق در میان رمان های معاصر ادب فارسی، به عناصر و مضامین نابی دست می یابیم، که هر یک به دلیل برخورداری از مولفه های منحصر به فرد، داستانی، طیف وسیعی از روابط و مناسبات گوناگون را به خود اختصاص می دهند. در این میان رمان دل فولاد منیرو روانی پور به چکیده کاملبا بررسی و نگرشی عمیق در میان رمان های معاصر ادب فارسی، به عناصر و مضامین نابی دست می یابیم، که هر یک به دلیل برخورداری از مولفه های منحصر به فرد، داستانی، طیف وسیعی از روابط و مناسبات گوناگون را به خود اختصاص می دهند. در این میان رمان دل فولاد منیرو روانی پور به دلیل برخورداری از مناسبات اجتماعی و فمینیستی و نقب زدن به لایه های پنهان ذهن زنان از منظر روانشناسانه، از ویژگی های منحصر به فردی جهت نقد و تحلیل، براساس دیدگاه نظریه پردازان، برخوردار است. از این رو در پژوهش حاضر بر آن شدیم که به بررسی و تحلیل شخصیت افسانه سربلند، در رمان دل فولاد به عنوانشخصیت اصلی این رمان، بر اساس نقد روان کاوانه یونگ بپردازیم، تا دریابیم که روانی پور در ساختار کلام خویش و در پردازش شخصیت افسانه، از چه تمهیداتی بهره جسته و کلام وی تا چه حد توانسته است با بهره گیری از عناصر خود آگاه و ناخودآگاه و همچنین نمادهای منحصر به فرد نظیر، دیکتاتور، سوارکار، درخت نارنج، پیرزن عروسکی و پیردختران و...، در جهت ایجاد وحدت میان ابعاد چندگانه شخصیت، به فردیت مطلق، توفیق یابد که بتوان آن را از دیدگاه روان کاوانه فروید مورد نقد و بررسی قرار داد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - مطالعۀ تطبیقی اندیشههای مولانا جلالالدین با تفکرات اگزیستانسیالیستی
عزیز جوانپور هروییکی از مهمترین مکاتب فلسفۀ قارهای در قرن بیستم، مکتب اگزیستانسیالیسم است که با توجه عمدۀ خود به مسائلی همچون وجود انسانی، فردیت، اخلاق و ایمان با ادبیات عرفانی و صوفیانۀ ایرانی، مشابهتهای فراوانی دارد. مولانا جلالالدین بلخی، عارف و شاعر بزرگ ایرانی، از جمله نمایندگ چکیده کاملیکی از مهمترین مکاتب فلسفۀ قارهای در قرن بیستم، مکتب اگزیستانسیالیسم است که با توجه عمدۀ خود به مسائلی همچون وجود انسانی، فردیت، اخلاق و ایمان با ادبیات عرفانی و صوفیانۀ ایرانی، مشابهتهای فراوانی دارد. مولانا جلالالدین بلخی، عارف و شاعر بزرگ ایرانی، از جمله نمایندگان مهم ادبیات عرفانی و صوفیانۀ ایران است که دستگاه فکری و نبوغ و بدعت اندیشۀ عرفانی و فلسفیاش، از جهات بسیاریبا تفکر اگزیستانسیالیستی مشابهت و مطابقت دارد. در این مقاله، کوشیده شده است تا همانندیهای فکری مولانا با فیلسوفان اگزیستانسیالیست غربی مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین ابتدا به معرفی اصول و ویژگیهای کلی نحلۀ فلسفی اگزیستانسیالیسم پرداخته شده است و بعد به مختصری از آرای اندیشمندان این مکتب همچون سورن کییرکگارد، گابریل مارسل، کارل یاسپرس و میگل د.اونامونو و سارتر اشاره خواهد شد و پس از آن، به جنبههایی از اندیشۀ مولانا که با نکات برجستۀ این نحله مناسبت و سازگاری دارد، پرداخته شده است و نشان داده شده است که میان مبانی فکری فیلسوفان اگزیستانسیالیست و تفکرات مولانا چه اشتراکاتی وجود دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - پیوستگی معنایی ابیات غزلی از حافظ بر بنیاد تحلیل روانکاوانه با رویکرد به عرفان اسلامی
زهره خلیلی اصغر دادبه احمد خیالی خطیبیاگر به شخصیت‎های دیوان حافظ از حوزه روانشناسی نگریسته شود، حضور کهن‎الگوها به ویژه آنیما در آن‎ها دیده می‎شود. در ابتدای غزل‎هایی که آنیما نمود دارد معشوق معمولاً زمینی و غزل عاشقانه است و به ابیات پایانی که نزدیک می شویم، حس روحانی و معنوی بر ابیات چکیده کاملاگر به شخصیت‎های دیوان حافظ از حوزه روانشناسی نگریسته شود، حضور کهن‎الگوها به ویژه آنیما در آن‎ها دیده می‎شود. در ابتدای غزل‎هایی که آنیما نمود دارد معشوق معمولاً زمینی و غزل عاشقانه است و به ابیات پایانی که نزدیک می شویم، حس روحانی و معنوی بر ابیات غالب می شود و معشوق جلوه‎های آسمانی پیدامی‎کند. غزل شماره 26 با مطلع (زلف آشفته وخوی کرده و خندان لب و مست ....) نیز چنین خصوصیتی دارد. اختلافات و تناقضات در ابیات این غزل برای مفسران مسئله چالش برانگیزی است و باعث سردرگمی در تفسیر اشعار شده و در نهایت شعر را دوگانه و ابیات را مستقل فرض می‎کنند. درحالی که علت این نوسانات و تحولات در تبدیل کهن الگو آنیما به کهن الگوی پیر فرزانه و همچنین خودشناسی و تفرد شاعر است و کل غزل فرآیند این گذار را روایت می‎کند. استفاده از تفسیر روانشناسی تحلیلی در غزل مورد بحث دریچه‎ای به دیدگاه مفسر بازمی‎کند و او را مجهز می‎کند فراتر از تفاسیر سنتی با دیدی عمیق‎تر به اشعار شاعر بنگرد و ارتباط بنیادی و مستحکم در محور عمودی کلام که در زیر غباری از پیش داوری‎های خودآگاه ذهن پوشیده شده را دریابد، ضمن آنکه این نگرش درونی محمل مناسبی برای برداشت‎های عرفانی از غزل مورد بحث حافظ نیز هست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - تجربه مشترک انحلال فردیت در عرفان اسلامی و عرفان هندی
مهناز دانائیفر علی عینعلیلو شهین اوجاقعلیزادههدف از این تحقیق بررسی تجربیات مشترکی است که دو مکتب عرفانی اسلامی و هندی در باب انحلال فردیت دارند. انحلال فردیت به معنای گذشتن از خود تن و یکی شدن با خالق است که در عرفان اسلامی با نام فنا فی الذات شناخته می شود. در این پژوهش به روش تحلیلی، با بررسی متون عرفان هندی و چکیده کاملهدف از این تحقیق بررسی تجربیات مشترکی است که دو مکتب عرفانی اسلامی و هندی در باب انحلال فردیت دارند. انحلال فردیت به معنای گذشتن از خود تن و یکی شدن با خالق است که در عرفان اسلامی با نام فنا فی الذات شناخته می شود. در این پژوهش به روش تحلیلی، با بررسی متون عرفان هندی و عرفان اسلامی به دنبال یافتن مشترکات و مفاهیم کلی که تحت این مشترکات توسعه داده شده اند، بودیم. نتیجه این که در متون اوپانیشاد و عرفان اسلامی؛ انسان علت غایی آفرینش دانسته شده و در هر دو مکتب عرفانی انسان مـظهر و آیـنۀ صفات الهی است. در عرفان هندی، روح انسان تحت تأثیر کرمه بر جیوه؛ در چرخه سمساره؛ از جسمی به جسمی بالاتر یا حضیض تر حلول می کند. و تنها راه نجات از این چرخه و انحلال در برهمن؛ همانا دانش، عمل یا عشق می باشد. در عرفان اسلامی اما تناسخ وجودندارد و موضوعیت انحلال فردیت و فنای در ذات با رها شدن از قیود مادّی و یافتن صدق و صفای باطنی؛ ممکن است. انحلال فردیت به عنوان تجربه مشترک بین دو اندیشه عرفان اسلامی و عرفان هندی را از نظر مفاهیم کلی شبیه به همدیگر است اما از نظر جزئیات و توسعه مفاهیم با یکدیگر تفاوت دارند. هرچند در هر دو مکتب عرفانی؛ عشق نجات بخش روح انسان معرفی شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - بررسی خودشناسی و فرایند فردیت در داستانهای عامیانه (گذری به اتاقهای دربسته، چاههای تاریک و غارهای دایرهوار)
مریم رضابیگی محمّد ایرانی مریم قربانیان -
دسترسی آزاد مقاله
10 - بازنمایی مؤلفه اسلامی هویت در گزارش نامه های تاریخی روزگار قاجار
محسن خلیلیهم سرنوشت بودن داستان و تاریخ، معمای غامضی نیست. زیرا اندکی دقت در مفهوم واژه تاریخ میتواند چاره ساز باشد. بیگمان این نکته پذیرفتنی است که جهان تشکیل شده از رویدادهای بسیار است. اما میان رویدادهای محسوب و معطوف و رویدادهای به شمار نیامده و مورد توجه قرار نگرفته، تفاوت چکیده کاملهم سرنوشت بودن داستان و تاریخ، معمای غامضی نیست. زیرا اندکی دقت در مفهوم واژه تاریخ میتواند چاره ساز باشد. بیگمان این نکته پذیرفتنی است که جهان تشکیل شده از رویدادهای بسیار است. اما میان رویدادهای محسوب و معطوف و رویدادهای به شمار نیامده و مورد توجه قرار نگرفته، تفاوت بسیار است. تاریخ به معنای پژوهش درباره رویداد و یا رویدادهایی است که دریک دوره زمانی خاص از سوی فرد یا افراد پژوهشگر به شمار آمده، به چشم دیده شده و در ذهن، مورد عطف توجه قرار گرفتهاند و به کار ساختن سازهای از روایت درباره همان رویدادها آمدهاند. به ناچار، واقعیت فزون برتاریخ است و با فاصلهای بسیار از حیث عدد و رقم، پیشتاز است. این امر به زایش هویت میانجامد. هویت در این معنا یکی از محکهایی است که میتوان با تکیه بر آن، رخداد تاریخی شده را مورد بررسی قرار داد. هویت به معنای امری انباشتی و تراکمی واجد دو ویژگی همزمان رشد یابنده است: از یک سو، به شناسایی بودنها میانجامد، به این معنا که ناظر بر آن واقعیتی میشود که پیشاپیش وجود دارد و موجودیت خود را اعلام کرده است؛ از دیگر سو، به بازشناسایی شدنها میپردازد که ناظر بر پدیدهای است تاریخی شده که در فضاهای مکانی و زمانی جدید نیازمند تعبیر و تعریف جدیدی میگردد. هنگامی که از هویت به مثابه فرآیند سخن میگوییم در حقیقت از استمرار پدیدههای تاریخی شدهای سخن به میان آوردهایم که یک فرد، گروه، قوم یا ملت در مقام پاسخ به پرسشهایی که از او درباره گذشتهاش پرسیدهاند برمی آید. پرسشهایی مانند چه کسی بوده است؟ کجا بوده است؟ چه بوده است؟ اکنون چه هست؟ نشانگر شناسایی تشخصهای واقعاً موجود و بازشناسایی تمایزهای تاریخاً موجود، میشود و بر انبوهی از مفهومها و کردارهایی استوار میگردد که خود را در برابر دگر شکل میدهند. نگارنده با واکاوی هشت اثر تاریخ نویسانه عصر قاجار در صدد بررسی عنصر اسلامی هویت در گزارشهای تاریخی روزگار قاجاران برآمده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - لزوم نقش کهن الگوی پیرخردمند در تعلیم بشر
محمد بارانی فاطمه تیموری فتحیآثار نظامی به دلیل پیچیدگیهای معنایی و زبانی، همواره از متـون باز و تاویلپذیر به شمار آمده و دربارهی آن از منظرهای گوناگون سخنرفته است. نقد کهنالگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روانشناختی است که در دهههای اخیر همچون مطالعات میانرشتهای دیگر رونق و روایی یافتهاست چکیده کاملآثار نظامی به دلیل پیچیدگیهای معنایی و زبانی، همواره از متـون باز و تاویلپذیر به شمار آمده و دربارهی آن از منظرهای گوناگون سخنرفته است. نقد کهنالگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روانشناختی است که در دهههای اخیر همچون مطالعات میانرشتهای دیگر رونق و روایی یافتهاست. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهنالگویی در نهاد انسانها میپردازد، از جهتی نشاندهندهی جهانیبودن پیام انسانی و احساسات شاعر است؛ از طرفی هم یکی از ارکان استوار ماندگاری و جاودانگی یک اثر در مشرق زمین، تاکید بر اصول و آموزههای پندگونه و اخلاقی است که هدف اصلی سراینده در شعرهای تعلیمی، آموزش حکمت و اخلاق، هم چنین تشریح و تبیین مسایل و اندیشههای تربیتی، فلسفی و مضامین عبرتآموزاست، میباشد. حکیم نظامیگنجوی نیز منظومهی اسکندرنامه را جلوهگاه اندیشهها، اصولاعتقادی، اخلاقی و فلسفی خویش قرارمیدهد و ارزندهترین مفاهیم بشردوستانه را در اشعار خود از زبان قهرمان و پیرخردمند به تصویرمیکشد. او که متفکّری آرمانگراست، شخصیت اسطورهای قهرمان داستانش یعنی اسکندر را به کمک راهنماییهای پیردانا تا حد یک انسان آرمانی بالا میبرد؛ انسانیکه با ویژگیهای رفتاریاش هر لحظه در فرآیندفردیت کمالی به کمالات قبلی او افزوده میگردد. در این پژوهش با دید مکتب روانکاوییونگ وازمنظرکهنالگویی به اسکندرنامهی نظامی نگریستهشده و به شخصیت پررنگ و تکرارشوندهی پیرخردمند و نقش او در نکات تعلیمی پرداخته شدهاست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - بررسی بُعد تعلیمی مثنوی مولانا بر اساس نظریه تداعیگرایی (مطابق با آرای زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ)
محبوبه شیرگردون محمود صادق زادهحیطة این مقاله، ادبیات، عرفان و روانشناسی با محوریت مثنوی مولوی است. با پیدایش نظریههای ادبی و غیرادبی از جمله نظریههای روانشناختی، ارتباط چند سویه بین علوم مختلف پدید آمده؛ از جمله، ارتباط بینارشتهای ادبیات، روانشناسی و عرفان. این اتفاق باعث گردید تا ادبیات، به خوان چکیده کاملحیطة این مقاله، ادبیات، عرفان و روانشناسی با محوریت مثنوی مولوی است. با پیدایش نظریههای ادبی و غیرادبی از جمله نظریههای روانشناختی، ارتباط چند سویه بین علوم مختلف پدید آمده؛ از جمله، ارتباط بینارشتهای ادبیات، روانشناسی و عرفان. این اتفاق باعث گردید تا ادبیات، به خوانشی کاربرد محور مبدل گردد. ادبیات به یاری نظریههای روانشناسی، بر جذابیت علمی و عملی خود در متون ادبی و عرفانی افزوده است؛ ازجمله موضوعات مطرح در این مقاله، مقولة تداعی است. تداعی، یکی از توانمندیهای ذهنی و به عنوان یک سبک تعلیمی، جایگاه ویژهای در متون ادبی، بهخصوص در ژانر عرفانی بر عهده دارد. در سبک آموزشی تداعی، آموزش از پیش تعیینشده نیست. این سبک، روند آموزش را در جریان تعلیم، مشخص میسازد و غیرمنتظره روی میدهد. ویژگیهای دیگر آن، پویایی ساختار متن، پروردگی سخن، تنوع اندیشگانی، چندلایگی، کارکرد رواندرمانی و... است. موضوع دیگر مقاله، بررسی کارکرد تعلیمی برون و درون قصهای مثنوی و نیز شناخت ناخودآگاه فردی و جمعی بر اساس نظریة تداعی است. پژوهش حاضر به روش کتابخانهای انجام شده و نشان میدهد که چگونه میتوان از تداعی به شناخت ناخودآگاه فردی و جمعی بر اساس نظریة فروید و یونگ دست یافت. موضوع دیگر مقاله، تحلیل ساختار شخصیت و ابعاد ذهن فروید و فرایند تفرد یونگ با تکیه بر بعد تعلیمی و روانشناختی رؤیا با محوریت حکایتهای مثنوی معنوی بوده است. این پژوهش نشان میدهد که رؤیا، شاهراه دستیابی به ضمیر ناخودآگاه است. مولوی در این حکایتها، به مخاطب میآموزد که لازمة رسیدن به توازن شخصیت و فرایند تفرد، تعامل یکپارچة ابعاد شخصیت روانی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - An Ideal Society from the Perspective of the Frankfurt School
حامد مهرعلی گارینه کشیشیان سیرکی -
دسترسی آزاد مقاله
14 - تحلیل کهنالگویی هفتخوان رستم با تکیه برنظریه روانشناسی یونگ
اکبر شاملو ابراهیم واشقانی فراهانی رامین خداکرمیاز رایجترین شیوههای بررسی اساطیر، تحلیل روانکاوانۀ آنهاست. کارل گوستاو یونگ، واضع نظریۀ روانشناسی شخصیّت، با مطرح ساختن مقولۀ کهنالگوها دریچهای تازه، رو به دنیای نقد و تحلیل اساطیر گشود. یونگ برای هر شخص، ناخودآگاه فردی و جمعی را در نظر میگیرد. از نظر او ناخودآ چکیده کاملاز رایجترین شیوههای بررسی اساطیر، تحلیل روانکاوانۀ آنهاست. کارل گوستاو یونگ، واضع نظریۀ روانشناسی شخصیّت، با مطرح ساختن مقولۀ کهنالگوها دریچهای تازه، رو به دنیای نقد و تحلیل اساطیر گشود. یونگ برای هر شخص، ناخودآگاه فردی و جمعی را در نظر میگیرد. از نظر او ناخودآگاه فردی بر لایهای عمیقتر فطری بنا شده که ناخودآگاه جمعی یا کهنالگو نامیده میشود. بروز و ظهور کهنالگو در آثار هنری به خصوص ادبیات و اسطورهها برجستهتر است. این پدیده در شاهنامه که از نامورترین اسناد اساطیری و حماسی ایرانی به شمار میرود، قابل توجه است. کهنالگوهایی چون عبور از موانع و مشکلات، پهلوانآزمون، نقش برجستۀ قهرمان (پهلوان)، مادرمثالی، سایه، آنیما، آنیموس و... از کهنالگوهای برجستة شاهنامه هستند. در هفتخوان رستم بسیاری از این کهنالگوها دیده میشوند؛ همچنین مطابق نظریۀ یونگ میتوان مراحل هفتخوان را نوعی گذر از من و رسیدن به خود در جهت شکلگیری فردانیّت روانی فرد دانست. این مسیر جز با یاری قهرمان (رستم) و گذر از سایه ممکن نیست. در واقع در این مسیر کیکاووس که نماد انسان است، در مسیر حرکت از من به خود (فردانیّت فرد) از یاریهای رستم (قهرمان) بهرهمند میشود. این پژوهش با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی و با تکیه بر نظریۀ روانشناسی یونگ، کهنالگویی داستان هفتخوان رستم را بررسی میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - رواناسطورهشناسی داستان کودکانۀ «بوقی که خروسک گرفته بود»: بر اساس نظریۀ فرایند تفرد
امیرحسین زنجانبر ایوب مرادییونگ روانکاوی را باستانشناسی در بستر گونههای انسانی میداند. از همینرو اصطلاح کهنالگو (آرکیتایپ) که زیربنای نظریۀ فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژۀ باستانشناسی (آرکیولوژی) و گونهشناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهنالگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم چکیده کاملیونگ روانکاوی را باستانشناسی در بستر گونههای انسانی میداند. از همینرو اصطلاح کهنالگو (آرکیتایپ) که زیربنای نظریۀ فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژۀ باستانشناسی (آرکیولوژی) و گونهشناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهنالگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم و نیرومند است. این کهنالگو متشکل از زنجیرۀ کهنالگوهایی همچون سایه، نقاب، پیر خردمند، آنیما و خویشتن است. غایت فرایند تفرّد چیزی جز یکپارچهسازی آگاهانۀ تمام حلقههای این زنجیرۀ کهنالگویی نیست. در همین راستا، پژوهش پیشِرو با روش تحلیلی ـ توصیفی در پی بازشناسی زنجیرۀ کهنالگوهای تفرّد و چگونگی فرایند یکپارچه شدن آنها است. از آنجا که در خوانش یونگیِ کتابهای کودک ایرانی، نشانههای تصویری همواره مغفول واقع شدهاند؛ کتاب تصویری بوقی که خروسک گرفته بود برای موضوع پژوهش اختیار شده است. کتاب مذکور اثر حامد حبیبی و به تصویرگری علیرضا گلدوزیان است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد: شناخت شکافهای میان خودآگاه و ناخودآگاه و پذیرش بخش تاریکِ وجود، لازمۀ شکلگیری هویت یکپارچۀ انسان است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
16 - تحلیل تولد «دوباره» پیر چنگی در مثنوی مولوی بر اساس نظریه یونگ
فرهاد درودگریاندر این مقاله به بررسی داستان پیر چنگی از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ پرداختهایم. بر اساس این بررسی و تحلیل نمادهای کهنالگوی من، خود، خواب و رؤیا، سایه، نقاب، پیر دانا و ناخودآگاه فردی و جمعی، نشان داده میشود که پیر چنگی با گذر از این مراحل به یاری پیر دانا از گذرگاه چکیده کاملدر این مقاله به بررسی داستان پیر چنگی از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ پرداختهایم. بر اساس این بررسی و تحلیل نمادهای کهنالگوی من، خود، خواب و رؤیا، سایه، نقاب، پیر دانا و ناخودآگاه فردی و جمعی، نشان داده میشود که پیر چنگی با گذر از این مراحل به یاری پیر دانا از گذرگاه صعب حودآگاهی به ناخودآگاهی حرکت میکند و سرانجام به تولد دوباره و فرایند فردیت میرسد و سازش خودآگاهانهای با مرکز درونی خود مییابد و در پرده فنا و استغراق در ناخودآگاه جمعی خویش زندگی جدیدی را شروع میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
17 - نقد کهنالگویی منظومه بانوگشسبنامه
خدیجه بهرامی رهنما محمود طاووسی‏یکی از رویکردهای مهم نقد آثار ادبی، نقد کهنالگویی است که ریشه در نقد روانشناسی ژرفانگر دارد. این رویکرد که بر پایه اندیشههای کارل گوستاو یونگ شکل گرفته است، به بررسی انواع کهنالگوها در ضمیر ناخودآگاه بشر اختصاص دارد. به اعتقاد یونگ، علت تکرار مضمونهای اسطورهای را چکیده کاملیکی از رویکردهای مهم نقد آثار ادبی، نقد کهنالگویی است که ریشه در نقد روانشناسی ژرفانگر دارد. این رویکرد که بر پایه اندیشههای کارل گوستاو یونگ شکل گرفته است، به بررسی انواع کهنالگوها در ضمیر ناخودآگاه بشر اختصاص دارد. به اعتقاد یونگ، علت تکرار مضمونهای اسطورهای را باید در نوعی تجربه همگانی جستوجو کرد که در همه نسلها تکرار شده است. منظومه بانوگشسبنامه سرشار از کهنالگوهای مختلف است. بانوگشسب الگوی صورت مادر مثالی است که برای رسیدن به فردیّت، مراحل و موانع بسیاری را پشت سر میگذارد. وی به نبرد با سایههای درون خود در قالب نخچیر کردن و مبارزه با خواستگاران انیرانی میپردازد تا به خودیابی و یکپارچگی شخصیّت دست یابد. هدف نگارندگان این پژوهش تحلیل شخصیّت بانوگشسب براساس آرای یونگ و بررسی کهنالگوهایی چون فرآیند فردیّت یافتن، سایه و ماندالا در آن است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
18 - فردیّت و نوگرایی تصویر در شعر شیون فومنی
برات محمدی فرین قره باغی زرین تاج رضاییتصویر یا ایماژ را می‎توان از اصلی‎ترین عناصر زیبایی‎شناسی شعر دانست؛ بخشی از بلاغت کلام بر عهدۀ تصویر است. هر اندازه تصویر نو بوده و ریشه در فردیّت و نگرش فردی داشته باشد به همان اندازه تأثیر و گیرایی بیشتری خواهد داشت؛ چرا که ماهیّت هنر، پیوندی ناگسستنی با چکیده کاملتصویر یا ایماژ را می‎توان از اصلی‎ترین عناصر زیبایی‎شناسی شعر دانست؛ بخشی از بلاغت کلام بر عهدۀ تصویر است. هر اندازه تصویر نو بوده و ریشه در فردیّت و نگرش فردی داشته باشد به همان اندازه تأثیر و گیرایی بیشتری خواهد داشت؛ چرا که ماهیّت هنر، پیوندی ناگسستنی با نوجویی و نوآوری دارد و این نوآوری‎ها در کلان ساختار شعر، تابعی است از نوجویی‎ها در ساختارهای خرد که تصویر نیز یکی از این ساختارهای خرد است. شعر معاصر با الهام از نظریّه‎های پیشرو نیما که تأکید به نگاه شخصی و فردیّت‎گرایی داشت، عرصه‎های ناشناخته ای از تصویر را کشف کرده است و گرایش کلّی به سمت و سوی نوآوری در تصاویر شعری است. شیون فومنی را می‎توان از شاعران صادق به نظریّات نیما در باب نوآوری تصویری قلمداد کرد. رنگ اقلیمی در شعر شیون نیز با تأکید بر فردیّتگرایی و تجربه‎گرایی چون نیما غالب است و او تصاویری بکر از طبیعت با این نگرش شخصی خلق کرده است. همچنین جزئی‎نگری و دقّت و باریک‎بینی او که نازک‎خیالی شاعران سبک هندی را به یاد می‎آورد عاملی دیگر در نوآوری تصویری وی بوده است. فردیّتگرایی به ساحت تصویر معشوق نیز در شعر او کشانده شده و وجوه زیباییشناسی معشوق در شعر او متفاوت از شعر سنّتی و با دیدی شخصی ارائه شده است. پژوهش حاضر قصد دارد به روشی توصیفی-تحلیلی این وجوه نوگرایی تصویری را در شعر شیون فومنی مورد کاوش قرار دهد. نتیجۀ پژوهش نیز نشان از وفاداری شیون فومنی به اصل نوگرایی در تصویرپردازی دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
19 - بررسی و تطبیق کهن الگوی سایه با داستان «بشر پرهیزکار» از هفت پیکر نظامی
وجیهه ترکمانی باراندوزیچکیده سایه یکی ازکهن الگوهای معروف کارل گوستاویونگ، روان شناس و دانشمند معروف سوییسی است؛ وی در نظریّۀ فرایند فردیّت کهن الگوهایی را معرّفی میکند که در درون همۀ انسانها مشترک است. او معتقد است انسان با شناختن و درک این کهن الگوها در اعماق وجود خود، به تکامل و خوشبختی چکیده کاملچکیده سایه یکی ازکهن الگوهای معروف کارل گوستاویونگ، روان شناس و دانشمند معروف سوییسی است؛ وی در نظریّۀ فرایند فردیّت کهن الگوهایی را معرّفی میکند که در درون همۀ انسانها مشترک است. او معتقد است انسان با شناختن و درک این کهن الگوها در اعماق وجود خود، به تکامل و خوشبختی میرسد. از جملۀ این کهن الگوها، شادوshadow یا سایه است که یونگ آن را به عنوان بُعد تاریک وجود معرّفی میکند. سایه در واقع تمام صفات ناپسند و زشتی است که گاه دررفتار انسان ها خواسته یا ناخواسته دیده میشود. ما قصد داریم این کهن الگو را در رفتار شخصیّت اصلی داستان گنبد سوم از هفت پیکر نظامی بررسی کنیم و نشان دهیم که بشر که به پرهیزکاری شهرت یافته است چگونه در سفری روحانی با سایۀ خود آشنا می شود و پس از مرگ نمادین سایه، به فرایند فردیّت یا همان تکامل و خوشبختی نمادین دست مییابد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
20 - فرهنگ سیاسی، فردیت و بازتولید اقتدارگرایی در ایران
سیده لیلا موسوی مجید توسلی رکن آبادیاقتدارگرایی در ایران سابقه ای طولانی دارد. از زمانی که نخستین امپراتوری های باستانی و ساخت سیاسی در ایران شکل گرفت اقتدارگرایی نیز متولد شد. در تمام طول سده های گذشته نیز ساخت سیاسی اقتدارگرا ایرانیان را همراهی کرده و ویژگی کمابیش ثابت نظام های سیاسی در این سرزمین بوده چکیده کاملاقتدارگرایی در ایران سابقه ای طولانی دارد. از زمانی که نخستین امپراتوری های باستانی و ساخت سیاسی در ایران شکل گرفت اقتدارگرایی نیز متولد شد. در تمام طول سده های گذشته نیز ساخت سیاسی اقتدارگرا ایرانیان را همراهی کرده و ویژگی کمابیش ثابت نظام های سیاسی در این سرزمین بوده است. اما سوال اینجاست که چرا اقتدارگرایی در طول سده های متمادی به رغم تغییرات تاریخی و گذشت زمان با برخی تغییرات ظاهری کماکان ریشه های عمیق خود را در ایران حفظ کرده و در قالب شبه اقتدارگرایی تداوم یافته است؟ فرضیه نوشتار پیش رو این است که با وجود تاثیر عوامل گوناگون، فرهنگ سیاسی را باید مهم ترین عامل بازتولید اقتدارگرایی در ایران دانست. عاملی که موجب شده تا اقتدارگرایی و نظام های سیاسی اقتدارگرا و شبه اقتدارگرا از سده های گذشته با ایرانیان و حیات سیاسی آنان همراه باشد. از میان مولفه های فرهنگ سیاسی به مواردی بیشتر و به بعضی از آنها کمتر پرداخته شده است. در این نوشتار سعی بر این است که از میان مولفه های متعدد عمدتاً بر روی عامل ضعف فردیت در جامعه ی ایرانی و علل آن به ویژه ساخت اقتدارگرایانه ی خانواده ی ایرانی و آموزه های مذهبی پایدار در تداوم اقتدارگرایی تمرکز شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
21 - تحلیل سبک¬شناختی عناصر کهن¬الگویی فرآیند فردیّت یونگ در داستان¬های عامیانه
معصومه خلیل نوعلی آباد حمیدرضا فرضی رستم امانیاز رويكردهای ارتباطی میان ادبیات و روانشناسی، نقد کهن¬الگویی آثار ادبی است که با بررسی¬ها مي¬توان به لايه¬های معنايی نهفته در محتوای آثار راه يافت. از آثار ادبی، داستان¬های عامیانه با توجه به دارا بودن بن¬مایه¬های اساطیری و محتوای اخلاقی تعلیمی، اهمیّت بسزایی در آشکار س چکیده کاملاز رويكردهای ارتباطی میان ادبیات و روانشناسی، نقد کهن¬الگویی آثار ادبی است که با بررسی¬ها مي¬توان به لايه¬های معنايی نهفته در محتوای آثار راه يافت. از آثار ادبی، داستان¬های عامیانه با توجه به دارا بودن بن¬مایه¬های اساطیری و محتوای اخلاقی تعلیمی، اهمیّت بسزایی در آشکار ساختن محتویات ناخودآگاه دارند در این مقاله، با هدف بررسی سبک¬شناسی عناصرکهن¬الگویی و تأثیر آن در فرآیند فردیّت، بیست داستان عامیانه از مجموعه «فرهنگ افسانه¬های مردم ایران»درویشیان و خندان مهآبادی در تکرارهای سبکی عناصر مختلف کهن¬الگویی، انواع کهن¬الگو و چگونگی فرآیند فردیّت به صورت توصیفی تحلیلی بررسی شده است. کهنالگوی بنیادی داستان¬ها، کهن¬الگوی سایه می¬باشد. در فرآیند فردیّت، شخصیت¬ها در مقابله با سایه به کمک دیگر کهن¬الگوها که مهمترین آن پیر خرد می¬باشد به کمال فردیّت می¬رسند و در مواردی که کهن¬الگوی یاریگر ندارند و سازگاری کهن¬الگوها متعادل نیست، قهرمان شکست خورده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
22 - اسفندیار؛ مناقشۀ تحقق یا عدم تحقق فردیّت در شخصیت او
محمود اسکندریاسفندیار شاهنامه، یکی از چهرههای مهم تاریخ اسطورهای و حماسی ایران است. پیچیدگی شخصیت او بستر مناسبی برای تفسیر و نظریهپردازی پیرامون این شخصیت، کنش و رفتار او به وجود آورده است. در این مقاله میکوشیم با استفاده از نظریات یونگ به بررسی هفتخوان اسفندیار و مناقشۀ فردی چکیده کاملاسفندیار شاهنامه، یکی از چهرههای مهم تاریخ اسطورهای و حماسی ایران است. پیچیدگی شخصیت او بستر مناسبی برای تفسیر و نظریهپردازی پیرامون این شخصیت، کنش و رفتار او به وجود آورده است. در این مقاله میکوشیم با استفاده از نظریات یونگ به بررسی هفتخوان اسفندیار و مناقشۀ فردیّتیافتگی در شخصیت او بپردازیم و تحقیقاتی را که سعی کردهاند گذر این شخصیت اسطورهای از هفتخوان را به مثابه فردیتیافتگی وی تلقّی نمایند، به چالش بکشیم. میدانیم استفاده از نظریات تحلیلی جدید در بررسی متون حماسی میتواند زوایای تازهای از آنها را پیشاروی محققان باز کند. از نکات مهم در حیات پهلوانی اسفندیار مسئلۀ هفتخوان است که تحلیلهای مختلفی را به دنبال داشته است. پژوهشهای انجام شده در این باب، با تکیه بر نظریات یونگ، در قیاس با هفتخوان رستم غالباً به نقطۀ واحدی نظر دارند و آن، اینکه اسفندیار نیز مانند ابرقهرمان اسطورهای ایران با عبور از هفتخوان توانسته به فردیّت و کمال دست یابد. در حالی که مرحلۀ بازگشت این پهلوان از هفت خوان و به ویژه کنشهای مهم و تأثیرگذار او در مراحل پایانی عمر، خلاف نتایج تحقیقات اخیر را اثبات میکند. ما در گفتار حاضر با استناد به همان رویکرد یونگی که پژوهشهای پیشین بر آن استوارند، نشان خواهیم داد که فرایند فردیّت و کمال به دلیل یکی شدن اسفندیار با کهن الگوی نقاب و تسلط سایه بر شخصیت او، برای وی محقق نشده است و صِرف عبور از هفتخوان، مدعای این تحقیقات را مبنی بر دستیابی اسفندیار به فردیّت، تأیید نمیکند. پرونده مقاله