تمثیل یکی از گسترده ترین شیوهها ی داستانگویی است که، اندیشه و پیام های اخلاقی ، تعلیمی ، اجتماعی و سیاسی را به خواننده القا می کند. یکی از روش های بیان غیر مستقیم اندیشه های شاعر است که کلام اوراموثر تر می کند .مینی مالیسم هم ، به عنوان یکی از اصلی ترین مناسبات ساختا چکیده کامل
تمثیل یکی از گسترده ترین شیوهها ی داستانگویی است که، اندیشه و پیام های اخلاقی ، تعلیمی ، اجتماعی و سیاسی را به خواننده القا می کند. یکی از روش های بیان غیر مستقیم اندیشه های شاعر است که کلام اوراموثر تر می کند .مینی مالیسم هم ، به عنوان یکی از اصلی ترین مناسبات ساختاری کلام در مضامین اجتماعی ، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.در این خصوص، داستان های کوتاه مینی مالیستی به دلیل بهره گیری از ساختار بنیادین داستانی وتمثیلی وهمچنین مناسبات جامعه شناسی ، بستر مناسبی را جهت نقد و تحلیل اصول ساختاری کلام بر مبنای اصل تمثیل فراهم می آورد. این پژوهش به شیوه ی توصیفی -تحلیلی و به روش کتابخانه ای به تبیین جلوه های تمثیلی اشعار شفیعی کدکنی واخوان ثالث پرداخته است . هدف پژوهش حاضر، انعکاس مبانی جامعه ی یک دوران و شناخت ارزش های متعدد آن در افکار ، اندیشه ها وفرهنگ مردم به زبان تمثیل در اندیشه ی هر یک از این دو سخنوراست.
مساله ی اصلی این پژوهش جستجوی تمهیداتی است که شفیعی کدکنی واخوان ثالث جهت بیان مقاصد درونی خویش بر اساس دغدغه های حاکم در ذهن، از آن بهره برده اند. نتایج بدست آمده این پژوهش بیانگر آن است که؛ اشعار اخوان وشفیعی کدکنی،با ساختاراستوار خود،بر مبنای فرم وساختاری منحصر به فرد ،مبانی تمثیلی کلام را به خوبی در اشعار خود منعکس نموده .
پرونده مقاله
مینیمالیسم یا کمینه گرایی، نوعی سبک هنری است که اساس آثار خود را برپایهی سادگی بیان و مضامین خالی از پیچیدگی فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است. نویسندگان این سبک عقیده دارند که صرفه جویی در کلام و کوتاه نویسی موجب زیبایی میشود و برتأثیر کلام و بلاغت میافزاید. عال چکیده کامل
مینیمالیسم یا کمینه گرایی، نوعی سبک هنری است که اساس آثار خود را برپایهی سادگی بیان و مضامین خالی از پیچیدگی فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است. نویسندگان این سبک عقیده دارند که صرفه جویی در کلام و کوتاه نویسی موجب زیبایی میشود و برتأثیر کلام و بلاغت میافزاید. عالیترین نمونه های مینیمالیست را در ادبیات کلاسیک ایران از جمله کتاب مثنوی و قصههای تمثیلی آن میتوان یافت. آنچه قابل طرح است این است که آیا داستانهای تمثیلی مثنوی، میتواند درحوزهی تعلیم و تربیت کودک مثمرثمر واقع شود؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. هدف از این پژوهش بررسی سبک مینی مالیسم قصه های تمثیلی مثنوی در حوزه تعلیمی کودک است. یافتههای پژوهش نشان میدهد با بررسی قصههای تمثیلی مثنوی بسیاری از ویژگیهای داستانهای مینیمال، درآنها به چشم میخورد و از طرف دیگر نظر به تعلیمی بودن کتاب مثنوی و با توجه به محدودیتهای شناختی کودکان، داستانهای مینیمال و تمثیلی مثنوی، بهترین بستر برای بیان آموزههای تعلیمی، اخلاقی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است، چرا که کلام و داستانهای طولانی مناسب مخاطبین کودک و نوجوان نیست و درحوصلهی آنها نمیگنجد و ازجنبههای تعلیمی و آموزشی آن میکاهد. در ادبیات کودک که گرایش به ساده نویسی و واقعی بودن داستانها برای ملموسکردن فضای داستانی با ذهنیت کودک میباشد به ناچار کوتاه نویسی به امر بدیهی تبدیل شده است و نویسندگان این حوزه علاقه مند به استفاده از بیان مینیمالیستی برای انتقال مفاهیم آموزشی و تربیتی خویش بهکودکان هستند. نگارندگان در این پژوهش عناصری را که در مینیمال مورد استفاده قرار گرفته اند، در دفاتر مثنوی مورد بررسی قرار داده و قصههای تمثیلی که دارای عناصر مشترک و همچنین پیامهای تعلیمی بوده، پیدا کرده و آنها را تجزیه و تحلیل کرده است.
پرونده مقاله
مینیمالیسم ریشه در ادبیات داستانی کلاسیک دارد. ماشینیزم حاکم بر جهان باعث شده که مردم وقت کافی و حوصله وافی برای خواندن داستانهای بلند (long stories) یا رمان نداشته باشند. از این رو در این داستانها نویسندگان با شگردهایی چون، مقدمهگریزی، استفاده فراوان از عنصر گفت وگ چکیده کامل
مینیمالیسم ریشه در ادبیات داستانی کلاسیک دارد. ماشینیزم حاکم بر جهان باعث شده که مردم وقت کافی و حوصله وافی برای خواندن داستانهای بلند (long stories) یا رمان نداشته باشند. از این رو در این داستانها نویسندگان با شگردهایی چون، مقدمهگریزی، استفاده فراوان از عنصر گفت وگو، استفاده از کلمات و جملات کوتاه و به کارگیری موضوعات جذاب و خواندنی و ... سعی میکنند که داستانهای ساده و ماندگاری خلق نمایند. از آنجایی که هر مقامه در قالب داستانی کوتاه نگارش یافته و از حیث درونمایه به داستانهای مینیمالیستی گرایش دارد؛ ضرورت انجام تحقیق حاضر به خوبی احساس شد. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است به بررسی مؤلفههای مینیمالیسمی مقامات حریری پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مقامات حریری، با برخورداری از شخصیّتهای محدود (برای هر داستان پنج شخصیت) و مقدمهگریزی با مقدمههای کوتاه و برق آسا، حجم بالای گفت و گوها (۸٫۴۴درصد) و سایر ویژگیهای داستان مینیمال، از جمله طرح ساده و گنجاندن تعلیق مناسب دغدغههای فقر، مرگ، دریوزگی، خفت و خواری، وعظ، پرهیز از دنیا پرستی و... قابلیّت اطلاق داستانک را دارا است.
پرونده مقاله
در آثار منظوم و منثور کلاسیک فارسی به ویژه متون عارفانه و صوفیانه نمونه های بیشماری می توان یافت که کاملاً منطبق با ویژگی های سبکی داستان های مینیمال است. در این میان، برخی از حکایت های ابوالقاسم قشیری در رساله ی قشیریه برخی از ویژگی های داستان مینیمال را دارند. پژوهش چکیده کامل
در آثار منظوم و منثور کلاسیک فارسی به ویژه متون عارفانه و صوفیانه نمونه های بیشماری می توان یافت که کاملاً منطبق با ویژگی های سبکی داستان های مینیمال است. در این میان، برخی از حکایت های ابوالقاسم قشیری در رساله ی قشیریه برخی از ویژگی های داستان مینیمال را دارند. پژوهش حاضر برآن است تا به شیوه ی تحلیلی - توصیفی به بررسی ساختار حکایت های رساله ی قشیریه و تطبیق آن با اصول داستان های مینیمال بپردازد تا علاوه بر ارائه ی تصویری روشن از رگه های مینیمال نویسی در آثار ادبیات کهن نشان دهد که؛ اصول به کار رفته در ساختار حکایت های صوفیانه و عارفانه ی این اثر از جنبه های بسیاری با اصول داستان های مینیمالیستی هماهنگ است و از این جهت نمونه بارزی از کوتاه گرائی محسوب می شود.
پرونده مقاله
چکیدهبا کنکاش در آثار کلاسیکِ ایران، گاهی گونههای مدرنِ ادبی را میتوان یافت که در تمامی اجزای ساخت و بافت، کاملاً با آن آثار منطبقند؛ یکی از این گونهها، داستانِ مینی مال است و آن عبارت است از داستانی کامل، در موجزترین سطحِ امکانی خود؛ این سطح، شاملِ باقی ماندن ماهیتِ چکیده کامل
چکیدهبا کنکاش در آثار کلاسیکِ ایران، گاهی گونههای مدرنِ ادبی را میتوان یافت که در تمامی اجزای ساخت و بافت، کاملاً با آن آثار منطبقند؛ یکی از این گونهها، داستانِ مینی مال است و آن عبارت است از داستانی کامل، در موجزترین سطحِ امکانی خود؛ این سطح، شاملِ باقی ماندن ماهیتِ داستان است. از طرفی در آثار کلاسیکِ ایران، اعمّ از نظم و نثر به علّتِ گره خوردگی ادب با انواع اندیشههای دینی، مذهبی، عرفانی و حکمی، در بیشترِ موارد جنبة محتوایی بر جنبة ظاهری اثر غلبه دارد. این غلبه تا جایی است که حتّی در شعرهای کلاسیک ما، چنان محتوا پررنگ است که شعر را به داستانِ منظوم شبیه مینماید. در این شرایط، داستان، که به طورِ ذاتی، بیانی محتوایی است و فرم در آن بصورت بسیار ناملموس خودنمایی میکند بسیار مؤثّرتر از شعر، تحتِ تاثیر محتواست و جنبههای فرمیک داستان از جمله: پرداخت شخصیّت ها و امتزاج آنها با محتوا بصورت بسیار کلیشهای در آمده است و در حدّ نقلِ قولهای شبه مجهول به آن ها بسنده میشود. البتّه این موضوع، سابقة پژوهشی ندارد امّا در زمینة مینی مال در ادبِ کلاسیک مقالاتی منتشر شده است. در این نوشتار با استفاده از روشِ تحقیق کتابخانهای و تحلیل محتوا، سعی شده است که به این چیرگی محتوا بر فرم، در سه ساحتِ کاراکترپردازی، طرح و درون مایه پرداخته شود.
پرونده مقاله
گسترش صنعت و مدرنیزم باعث شده که زندگی بشر دچار تغییر و تحول گردد و این امر حوزة هنر و ادبیات را نیز تحت تاثیر قرار داده است. حاصل این تاثیرپذیری پدید آمدن مینیمالیسم در عرصة داستانسرایی است. به این معنی که نویسنده از حداقل واژگان و ایجاز بهره میگیرد تا داستانی را در چکیده کامل
گسترش صنعت و مدرنیزم باعث شده که زندگی بشر دچار تغییر و تحول گردد و این امر حوزة هنر و ادبیات را نیز تحت تاثیر قرار داده است. حاصل این تاثیرپذیری پدید آمدن مینیمالیسم در عرصة داستانسرایی است. به این معنی که نویسنده از حداقل واژگان و ایجاز بهره میگیرد تا داستانی را در طرح ساده بیان کند. هرچند این پدیده در غرب مقولهای جدید محسوب میشود، اما در ادبیات وسیع ایرانزمین نمونههایی فراوان وجود دارد که کاملاً منطبق با ویژگیهای داستان مینیمال است. مقالات شمس تبریزی علاوه بر داشتن ارزشهای محتوایی و بیان آموزههای دینی و عرفانی از جهت داستانپردازی نیز قابل اهمیت است. موجز بودن، حذف حشو و زواید و داشتن درونمایه و تم جذاب از برجستهترین ویژگیهای حکایات و قصههای مقالات است که به نوعی منطبق با شگردهای داستانسرایی مینیمالیستی بشمار میرود. در این نوشته سعی بر آن است که چگونگی بیان حکایات و قصهها در مقالات شمس، همراه با ویژگیهای داستان مینیمالیسم بررسی شود.
پرونده مقاله
یکی از تصورات رایج، اما قطعاً نادرست در مورد نظریه و نقد ادبی، آن است که نظریه و نقد ادبی را فقط در متون معاصر میتوان اعمال کرد. حال آنکه نقد یک ابزار علمی است و هر متن ادبی، خواه کلاسیک و خواه معاصر، از دیدگاه مدرنیستی قابل نقد و بررسی است. یکی از گونههای ادبی که در چکیده کامل
یکی از تصورات رایج، اما قطعاً نادرست در مورد نظریه و نقد ادبی، آن است که نظریه و نقد ادبی را فقط در متون معاصر میتوان اعمال کرد. حال آنکه نقد یک ابزار علمی است و هر متن ادبی، خواه کلاسیک و خواه معاصر، از دیدگاه مدرنیستی قابل نقد و بررسی است. یکی از گونههای ادبی که در طول سالهای اخیر دستخوش تغییراتی مهم بوده است داستان کوتاه است و شکلی نوین از روایت داستانی که هر روز، کوتاه و کوتاهتر میشود، مینیمالیسم (minimalism) است که آن را در زبان فارسی خردگرایی و حداقل گرایی نامیدهاند که دارای ویژگیهایی مشترک است. در ادبیات غنی کلاسیک فارسی، چه در نثر و چه در نظم، حکایتها و داستانهایی فراوان وجود دارد که از جهاتی بسیار قابل انطباق با خصوصیات داستانهای مینی مالیستی است. مقاله حاضر میکوشد با ارائه و بررسی نمونههایی از داستانهای بسیار کوتاه دیوان کبیر مولانا، ویژگیهایی را که برای سبک مینیمالیسم برشمردهاند تبیین نماید.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد